دانستيهائي از قرآن

دانستنيهايي از قرآن

نماز، بازدارنده از منکرات

«ã@ø?$# !$tB zÓÇrré& y7ø‹s9Î) šÆÏB É=»tGÅ3ø9$# ÉOÏ%r&ur no4qn=¢Á9$# ( žcÎ) no4qn=¢Á9$# 4‘sS÷Zs? ÇÆtã Ïä!$t±ósxÿø9$# ̍s3ZßJø9$#ur 3»  

(سوره عنکبوت-  آيه 45)

اي پيامبر بخوان و تلاوت کن آنچه
از قرآن بر تو وحي شده است و نماز را برپا دارد که همانا نماز از فحشاء و منکرات
باز مي دارد و نهي مي کند. يکي از مهمترين ويژگي ها و خاصيت هاي نماز اين است که
نمازگزار را از فرو رفتن در منجلاب فساد و منکرات باز مي دارد و او را از ارتکاب
گناهان کبيره، نهي و منع مي کند. البته مسلم است که اين اقتضاي نماز است نه اينکه
علت تامه اي براي آن باشد، يعني بديهي است که توجه بنده و عبد خدا پنج بار، در
روز  به سوي پروردگارش، و با خضوع و خشوع و
خاکساري، نماز را بجاي آوردن، بويژه اگر در محيطي اسلامي باشد، انسان را همواره به
ياد خدا مي اندازد و اگر انسان خدا را فراموش نکرد و او را حاضر و ناظر ديد، بي
گمان دست به گناهان بزرگ و فحشاء و منکرات نمي زند.

چرا که اذکار و آياتي که در نماز
آمده است، انسان را به وحدانيت و ايمان به پيامبر و کتاب آسماني و روز قيامت وا مي
دارد و بالطبع انگيزه گناه در انسان کم مي شود؛ حال اگر نماز خواندن، صرف يک عادت
نباشد، بلکه با خلوص و خشوع و فروتني و خاکساري انجام پذيرد و با دقت تمام و با کل
وجود، انسان به ذات اقدس احديت توجه نمايد؛ بي گمان، نماز او را از کارهاي زشت و
قبيحي که فطرت انسان از آن بيزار است، باز مي دارد. و اين بازدارندگي، نسبي است
يعني هرچقدر خلوص و خشوع انسان بيشتر باشد، بازدارندگي از منکرات در او بيشتر و
افزونتر مي شود، و هرچه خلوص وخشوع کمتر باشد، تأثير اين ويژگي نماز کمتر مي شود،
تا جايي که خلوص بکلي از بين مي ورد و نماز صرف يک عادت مي شود که احتمال تأثير نهي
از منکر در آن بسيار کم مي گردد؛ گرچه ما معتقديم کسي که نماز را بجا مي آورد،
هرچند با خلوص کمتري هم باشد، خود توجه کردن به خداوند، آن هم پنج بار در روز قطعا
تأثيري در وجودش خواهد گذاشت؛ بويژه اگر انسان نمازش را تا حد مقدور به جماعت و در
مسجد و همراه با مؤمنين انجام دهد، چرا که در آن صورت، اگر مرتکب کبيره اي گردد؛
مي داند که حدّاقل، شخصيتش لکه دار مي گردد و آبروي اجتماعيش مي ورد؛ و قطعا با
اندک توجهي، آن گناهان را حتي در خفا و پشت پرده انجام نمي دهد، زيرا اگر مي ترسد
که در ميان مردم آبرويش برود، وقتي علم پيدا کرد که خداوند ناظر بر تمام اعمال و
نفسانياتش است، و عالم را محضر الهي دانست، فکر گناه کردن از سرش مي افتد و
گرداگرد آن هرگز نمي رود. گو اينکه نمازگزار، توفيق بيشتري براي توبه و انابه و
بازگشت به خداوند پيدا مي کند و لطف و عنايت بيشتري از سوي پروردگارش به او مي
شود.

و اما اگر کسي تارک الصلوة بود و
اين ستون مهم دين را بجاي نمي آورد، ديگر برايش فرق نمي کند که روزه بگيرد يا
نگيرد و يا اينکه زکات اموالش را بدهد يا ندهد؛ به حج برود يا نرود، خمس را
بپردازد يا نپردازد و کم کم تمام واجبات در نظرش بي ارزش جلوه مي کند و بين حلال و
حرام و نجس و طاهر فرق نمي گذارد تا اينکه خداوند قلبش را به کلي سياه کرده و
توفيق هدايت و بازگشت را از او سلب مي کند «خسر الدنيا و الآخرة، ذلک هو الخسران
المبين».

و اما آن شخصي که نماز را برپا مي
دارد و خود نيز مشغول نماز مي شود، کافي است يک مقدار توجه به اذکار نماز بنمايد و
خود را در برابر حضرت ذوالجلال ببيند، تا توفيق دست يابي به ملکه دوري از گناه
پيدا کند. همين بس که انسان نمازگزار معاني آيات سوره حمد را بداند و با تمام وجود
از خداوند استمداد کند که پروردگارا، ما تو را و فقط تو را عبادت مي کنيم، پس در
اين راه ياريمان کن و راه مستقيمت را به ما بنمايان تا در آن گام برداريم و جزء
رانده شدگان از درگاهت نباشيم. «اياک نعبد و اياک نستعين* اهدنا الصراط
المستقيم…».

بهرحال، توجه کردن به آيه آيه
قرآن، انسان را به خدا نزديک و نزديکتر مي سازد و اذکاري که در نماز خوانده مي
شود، تقرب انسان را به پروردگارش بيشتر مي سازد، فقط قلبي پاک مي خواهد و نيّتي
خالص.