ولادت صديقه کبري (س)

«سالروز
ميلاد فرخنده حضرت فاطمه (س) و فرزند عزيزش امام خميني (ره) و روز زن بر امت
اسلامي مبارک باد»

 

ولادت
صديقه کبري (س)

«از
امام محمد باقر (ع) پرسيدند: چرا فاطمه (س) به نام زهرا ناميده شد؟ فرمود: زيرا
خدا او را از نور عظمت خودش آفريد. بواسطه نور آن حضرت آسمان و زمين روشن شد به
حدّي که ملائکه تحت تأثير آن نور قرار گرفتند و براي خدا به سجده افتادند، گفتند:
خدايا اين نور چيست؟ فرمود: شعله اي است که از نور عظمت خودم آفريدم و در آسمانها
ساکنش نمودم. او را از صلب بهترين پيمبران خارج مي کنم تا مردم را به سوي حق هدايت
کنند. آنان جانشينان پيغمبر من خواهند بود».

(کشف
الغمه-  ج2 ص90)

از
روزي که پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) با خديجه کبري ازدواج کرد،
زنان مکه از حضرت خديجه اعراض و دوري کرده و حتي بر او سلام هم نمي کردند. خديجه
خيلي از اين مسئله ناراحت و رنج مي برد تا اينکه به فاطمه عليها سلام حامله شد.

امام
صادق (ع) مي فرمايد: وقتي که حضرت خديجه به حضرت فاطمه باردار شد، غم و غصه اش
رفت، چرا که اين جنين مقدّس در شکم مادر با او حرف مي زد و سخن مي گفت و وادار به
استعانت و صبرش مي نمود. خديجه از حضرت رسول الله (ص) اين امر را پنهان داشت تا
اينکه روزي حضرت بر او وارد شد و ديد که با کسي صحبت مي کند. به او فرمود: با چه
کسي داري حرف مي زني؟

خديجه
پاسخ داد: با جنيني که در شکمم است، حرف مي زنم و او هم با من تکلّم مي کند و
مأنوس هستيم.

حضرت
فرمود: يا خديجه! اکنون جبرئيل را مي بينم که بشارتم مي دهد و خبرم مي دهد که آن
يک دختر است؛ دختري که نسل پاک و طاهر و مبارک از او خواهد بود؛ دختري که تبار من
از او به وجود خواهد آمد؛ دختري که ائمه و خلفاي الهي در زمين پس از انقضاي دوران
وحي از نسل او خواهند بود.

مدتي
گذشت، تا اينکه سرانجام وقت ولادت فرا رسيد. خديجه در پي زنان قريش و بني هاشم
فرستاد که بيائيد به من کمک کنيد. آنها در پاسخ گفتند: تو از ما جدا شدي و سخن ما
را نپذيرفتي و با يتيم ابوطالب، محمّد، همو که فقير است و پولي ندارد، ازدواج
کردي. ما به تو هيچ کاري نداريم و هرگز ياريت نمي کنيم.

خديجه
بسيار غمگين و مضطرب شد. ناگهان چهار بانوي گندمگون قد بلند-  که گويي از بني هاشم بودند-  بر او وارد شدند. نخست خديجه از ديدارشان وحشت
و ترس کرد. ولي فوراً يکي از آنان به خديجه گفت: نگران نباش؛ ما فرستادگان
پروردگارت براي تو هستيم. من ساره ام و اين آسيه دختر مزاحم است که دوست تو در
بهشت مي باشد و اين ديگري مريم دختر عمران است و چهارمي «کلثم» خواهر موسي بن
عمران است. خداوند ما را فرستاده است که قابلگي تو را به عهده بگيريم. پس يکي در
طرف راست و ديگري در طرف چپ و سومي روبرو و چهارمي در پشت سر قرار گرفتند و با
کمال آرامش و راحتي، فاطمه زهرا به دنيا آمد؛ پاک و طاهر و مطهّر.

وقتي
فاطمه بر روي زمين قرار گرفت، از سيماي مبارکش نوري برخاست که در تمام خانه هاي
مکه وارد شد و شرق و غرب زمين را نوراني کرد… فاطمه زهرا (س) به محض ولادت
شهادتين را بر زبان جاري ساخت و بر بانوان حاضر سلام کرد و هريک را با نامش، نام
برد آنان به يکديگر بشارت دادند و اهل آسمان ها هم به يکديگر بشارت دادند و در
آسمان نوري پديد آمد که فرشتگان، قبل از آن روز، مانند آن را نديده بودند.

آن
بانوان به خديجه گفتند: اي خديجه! بگير اين فرزند را، پاک و طاهر و مطهر و مبارک.

در
هر صورت، فاطمه زهرا، سرور زنان جهان و نور چشم رسول خدا، پنج سال پس از بعثت
پيامبر در روز جمعه، بيستم جمادي الثانيه چشم به دنيا گشود. هشت سال از عمر مبارکش
مي گذشت که هجرت بزرگ رسول خدا، (ص) به مدينه منوره آغاز شد و زهراي اطهر نيز 10
سال در مدينه زندگي کرد و پس از رحلت رسول الله، هفتاد و پنج روز بيشتر زندگي نکرد
و در اثر شکنجه هاي وارده از سوي مخالفين، بيمار شد و از دنيا رفت.

حضرت
زهرا (س) نُه اسم دارد: فاطمه، صدّيقه، مبارکه، طاهره، زکيّه، راضيه، مرضيّه،
محدّثه و زهراء.

رسول
خدا (ص) فرمود: من نام دخترم را فاطمه گذاشتم، زيرا خداوند او را و هر که او را
دوست بدارد، از آتش جهنم دور نگه مي دارد: «اني سمّيت ابنتي فاطمة لانّ الله عزوجل
فطمها و فطم من احبّها من النار».

مناقب
حضرت زهرا

هرچه
در فضائل و مناقب زهراي مرضيّه عليها السلام گفته شود کم است.

زيرا
زهرا کسي است که پيامبر هر وقت مشتاق بوي بهشت مي شد، او را مي بوئيد و مي بوسيد.

زهرا
نور ديده و ميوه قلب رسول خدا است.

زهرا
سرور زنان جهانيان از اولين و آخرين است.

زهرا
عزيزترين و گرامي ترين انسان نزد رسول خدا است.

ابوهريره
گويد: شنيدم رسول خدا (ص) را که فرمود:

«اول
شخص تدخل الجنة فاطمة» اولين کسي که وارد بهشت شود، فاطمه است.

از
امام صادق (ع) سؤال شد: معناي «حي علي خير العمل» چيست؟ حضرت فرمود: «خير العمل»
نيکي کردن به فاطمه و فرزندانش است.

جابر
جعفي از امام باقر (ع) نقل مي کند که رسول خدا (ص) فرمود: «ان الله ليغضب لغضب
فاطمة و يرضي لرضاها»-  همانا خداوند به
خشم فاطمه، خشم مي کند و به رضاي فاطمه، خشنود مي شود.

نافع
بن ابي حمراء گويد: هشت ماه تمام شاهد بودم که هرگاه رسول خدا (ص) براي نماز ظهر،
از منزل خارج مي شدند، به در خانه فاطمه که مي رسيدند، صدا مي زدند:

«السلام
عليکم اهل البيت و رحمة الله و برکاته، الصّلاة* انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس
اهل البيت و يطهرکم تطهيراً».


سلام و درود بر شما اهل بيت و رحمت خدا و برکاتش. وقت نماز است، برخيزيد. همانا
خداوند مي خواهد که هر رجس و ناپاکي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاک و
طاهر قرار دهد.

مجاهد
گويد: روزي رسول خدا (ص) از منزل خارج شد، در حالي که دستش در دست فاطمه (ع) بود.
پس فرمود:

«هرکه
اين را بشناسد، شناخته است و هرکه نمي شناسد اين فاطمه دختر محمد است. اين پاره اي
از تن من است. اين قلب من و روح مابين دو پهلوي من است. هرکه او را اذيت کند، مرا
اذيت کرده و هرکه مرا اذيت کند، خدا را اذيت کرده است».

امام
صادق (ع) مي فرمايد: رسول خدا (ص) فرمود:

«فاطمه
پاره اي از تن من است، هرکه او را ناراحت و نگران کند، مرا ناراحت کرده و هرکه او
را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است».

فاطمه
عليها السلام خودش روايت کرده است که پدرش رسول خدا (ص) فرمود:

«اي
فاطمه! هرکه بر تو درود بفرستد، خداوند گناهانش را بيامرزد و در بهشت به من ملحقش
نمايد».

راستي
چه سرّي دارد که رسول خدا در موارد گوناگون و در مناسبتهاي مختلف اعلام مي دارد و
تأکيد مي کند هرکه فاطمه را بيازارد مرا آزرده و هرکس مرا بيازارد، خدا را آزرده
است، تا جائي که خود دست حضرت زهرا را بگيرد و به مردم اين مطلب بسيار مهم را
اعلام فرمايد. چرا پيامبر اينقدر به اين مسئله حسّاس است. پيامبر اکرم اين مطلب را
بقدري تکرار مي کند که تمام مردم، بزرگ و کوچک، زن و مرد، همه و همه بشنوند و
بدانند که براستي اذيت کردن فاطمه، اذيت کردن خدا است و کسي که حضرت را اذيت کند،
خدا و رسولش را اذيّت کرده و بوئي از بهشت نخواهد بود.

روايت
بسيار عجيبي در امالي صدوق رحمه الله نقل شده است که حضرت رسول از ظلمهايي که بر
اهل بيت بويژه بر دختر عزيزش فاطمه واقع مي شود خبر داده است، و هرچند اين مقال
بمناسبت ولادت صديقه طاهره (س)نوشته شده است، ولي حال که سخن بدين جا رسيد، خوب
است، خلاصه اي از آن روايت را نقل کنيم تا خوانندگان خود به علت تاکيد پيامبر پي
ببرند. پيامبر آينده را مي ديد و مي فهميد که چه مصيبت ها بر زهرايش وارد خواهد شد
و لذا آن همه سفارش کرد، اما متاسفانه نه تنها مخالفين ترتيب اثر ندادند که
بيشترين جنايت ها را در حق اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام روا داشتند.

در
امالي شيخ صدوق از ابن عباس نقل شده است که حضرت ضمن يک حديث طولاني فرمود:

«اما
دخترم فاطمه، او است سرور زنان جهانيان از اولين و آخرين، و او است پاره تن من و
او است نور دو چشم من و اوست ميوه قلب من و او است روح ما بين دو پهلوي من و او
است حوراي انسيّه. هرگاه در محرابش، در برابر پروردگارش مي ايستد، نورش براي
فرشتگان آسمان چنان مي درخشد که مانند درخشيدن ستارگان براي اهل زمين. و خداي
عزوجل به ملائکه اش مي فرمايد: فرشتگان من! به کنيزم و سرور کينزانم فاطمه بنگريد،
چگونه در برابرم ايستاده و از خشيت من، استخوانهايش مي لرزد. او با تمام قلبش به
عبادتم برخاسته است. من شما را گواه مي گيرم که شيعيانش را از آتش دوزخ در امان
نگه خوام داشت.

و
همانا من هر وقت او را ببينم، به ياد مصيبت هايش، پس از خودم، مي افتم، گويا مي
بينم که حرمتش هتک شده، حقّش غصب گرديده، ارثم منع شده، پهلويش شکسته، جنينش سِقط
شده و فرياد مي زند: يا محمداه! پس کسي جوابش نمي دهد و استمداد مي کند، پس کسي
ياريش نمي کند. او پس از من همواره گريان، نالان و محزون است. گاهي به ياد انقطاع
وحي از منزلش مي افتد و گاهي فراق مرا به ياد مي آورد و مي گريد. شب که او را در
برگرفت، وحشت مي کند چرا که هرشب به صداي قرآن خواندنم لذت مي برد و گوش فرا مي
داد و آن وقت خود را تنها و بي ياور مي بيند پس از آن که در زمان پدرش، عزيز و
محترم بود.

در
آن وقت است که تمام انسش به نداي ملائکة الله است، هما ندائي که به مريم دختر
عمران مي دادند و در آن وقت مي گويند:

«يا
فاطمة، ان الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علي نساء العالمين. يا فاطمة، اقنتي لربک
و اسجدي وارکعي مع الراکعين»


اي فاطمه! خداوند تو را برگزيد و پاک و طاهر قرار داد و بر زنان جهانيان برتري داد.
اي فاطمه! براي خدايت عبادت کن، به خاک بيفت و همراه با رکوع کنندگان رکوع کن.

فرا
رسيدن اين عيد سعيد را به تمام محبّان و علاقمندان و پيروان حضرتش تبريک و تهنيت
مي گوئيم و توفيق پيروي هرچه بهتر از مکتب اهل بيت عصمت و طهارت را براي همگان
مسئلت داريم.

پيامبر
گرامي اسلام:

«ان
ابنتي فاطمة ملا الله قلبها و جوارحها ايماناً الي مشاشها تفرّعت لطاعة الله.

(بحار
الانوار-  ج43 ص46)

ايمان
به خدا در اعماق دل و باطن زهرا چنان نفوذ کرده که براي عبادت خدا، خودش را از همه
چيز فارغ مي سازد.