پرسش ها و پاسخ ها

پرسشها و پاسخها

حجة الاسلام و المسلمين سيد مرتضي مُهري

سؤال:

1-    بعضي مي گويند اگر انسان دلش پاك
باشد احتياجي به نماز و حجاب و غيره نيست؟ آيا اين صحيح است؟

2-    و مي گويند حجاب مانع پيشرفت زنان
جامعه و مانع پيشرفت كشور است؟ پاسخ شما چيست؟

3-    چرا در اسلام خانم ها بايد حجاب
داشته باشند؟

4-    همچنين گفته مي شود وظايف ديني
بايد در حدي باشد كه عقل انسان اجازه مي دهد بطور مثال پوشانيدن موها براي زن لازم
نيست. پاسخ چيست؟

5-    دليل حرمت موسيقي در اسلام چيست؟ و
اگر حرام است چرا در راديو و تلويزيون آهنگ هايي شبيه آهنگهاي غير مجاز پخش مي شود؟

***

پاسخ:

1- اين سخن كه اگر انسان دلش پاك باشد نيازي به رعايت
ظواهر شرع و احكام دين نيست، از سخنان نامربوط بعضي از صوفي مسلكان است و مخالف با
ضرورت دين اسلام است. و منشأ اين اشتباه و شيوع آن ميان مردم اين است كه بسيار
مشاهده مي شود افراد منحرف كه ظاهري آراسته دارند و تظاهر به ايمان و تقوي و صلاح
مي نمايند ولي در پنهاني از هرگونه خيانت و جنايت باك ندارند اينان رياكار و منافق
اند و خود آن تظاهر به ايمان و درستكاري خيانت و نفاق است و نزد خدا از بدترين
گناهان است و از بعضي آيات قرآن استفاده مي شود كه منافق عذابي بدتر از عذاب كافر
دارد.

«ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار».

– منافقان در پائينترين و پست ترين موضع جهنم قرار
دارند.

افراد ساده دل يا بهانه جو كه اين منافقان را حتي گاهي
در مقدسترين طبقات جامعه مي بينند اين نتيجه غلط را مي گيرند كه تظاهر به صلاح و
تقوي و اظهار ديانت و تعهد و پايبندي به احكام شرع يك خصلت منفي در انسان است و او
را در زمره رياكاران قرار مي دهد و معيار فقط پاكي و سلامت قلب است، غافل از اين
كه سلامت قلب مستلزم درستكاري است. گرچه ظاهر آراسته و پاك، علامت پاكي قلب نيست
ولي سلامت قلب بدون عمل صالح ممكن نيست و عمل بد و نادرست، علامت قلب مريض است.
مثلا اگر كسي را ديديد كه در نماز خشوع و خضوع فراواني از خود نشان مي دهد دليل
نيست كه قلب او نيز متوجه عظمت خدا باشد و خاشع باشد. ممكن است رياكار و منافق
باشد و در روايت است كه اگر خشوع جسم بيش از خشوع قلب بود اين يك بخش از نفاق است.
ولي از سوي ديگر ممكن نيست قلب خاشع و متوجه باشد و بر اعضا و جوارح انسان خشوع
ظاهر نشود و لذا در روايت است كه هرگاه قلب انسان خاشع باشد اعضا و جوارح انسان
نيز خاشع خواهد بود. پس اگر كسي در نماز هيچ حالت خشوعي از خود نشان نداد اين دليل
بر عدم توجه و حضور قلب است گرچه خشوع جسم دليل بر خشوع قلب نيست.

نتيجه اين كه قلب سليم كه تنها وسيله نجات در روز
قيامت معرفي شده است مستلزم عمل به دستورات خداوند است. بلكه مستلزم احتياط و ورع
است و كسي كه رعايت ظواهر شرع را نكند هرگز نمي تواند ادعا كند كه قلب پاكي دارد.
منظور از قلب پاك آن نيست كه با مردم مهربان است و تزوير و فريب ندارد گرچه اين
صفات خوب است بلكه قلب پاك، قلبي است كه پر از ايمان به خدا و تسليم در برابر
فرمان او است و اين گونه قلبي هرگز نمي تواند اجازه دهد كه انسان از دستور خداوند
تخلف نمايد.

2- بايد ديد منظور از پيشرفت كشور يا پيشرفت زنان چيست
آن گاه مي توان بررسي كرد آيا حجاب مانع پيشرفت است يا نه. اگر منظور تقليد از
زندگي بي بند و بار غربي و ترويج فساد و فحشا و زير پا نهادن ارزشهاي اخلاقي باشد
صحيح است، حجاب با اين گونه پيشرفت! منافات دارد و اگر منظور پيشرفت مادي در بعد
علم و صنعت و اقتصاد و… باشد حجاب هيچگونه تعارضي با آن ندارد. نه تنها امروز
بلكه در طول تاريخ جهان اسلام، زنان بسياري بوده اند كه نقش ارزنده خويش را در
پيشبرد تمدّن جامعه به خوبي ايفا كرده اند در عين حالي كه حجاب و ساير ارزشهاي
اسلامي را كاملا رعايت نموده اند. هم اكنون درجامعه اسلامي ما زن نقش فعال سياسي و
اجتماعي و اقتصادي خود را با رعايت حجاب دارد، بلكه حجاب در انجام اين مهم نه تنها
مضر نيست بلكه مفيد است. زيرا سلامت رواني و اخلاقي جوانان را تا حد زيادي تضمين
مي كند كه اين خود سهم بزرگي در پيشرفت و تكامل مادي جامعه دارد و بر عكس بي بندو
باري و فساد و فحشا مانع پيشرفت جامعه است. بدون شك بي حجابي زمينهه فساد را در
جامعه گسترش مي دهد. داستان شكست تمدن اسلامي در اندلس را نبايد فراموش كرد كه
غربيان از راه وارد ساختن زنان هرزه و مشروب و قمار در جامعه اسلامي توانستند بر
آنها چيره شوند و حكومت و تمدن چندين ساله اسلامي را در آن سرزمين نابود سازند.

و اما اگر منظور پيشرفت واقعي و تكامل انسان در آن
مسيري كه خداوند براي او ترسيم نموده و در رسيدن به هدف نهايي خلقت كه همان شناخت
خداوند و كرنش در برابر او و دل بستن به او و تحصيل رضاي او باشد كه واضح است حفظ
حجاب همانند هرگونه تكليف شرعي ديگر تنها رسيدن به آن مقصود است. خداوند مي
فرمايد:

«قل ان كنتم تحبّون الله فاتبعوني يحببكم الله».

– بگو اي پيامبر اگر خدا را دوست داريد از من پيروي
كنيد تا خدا نيز شما را دوست داشته باشد.

انسان به فطرت خود مجذوب كمال و جمال الهي است و به
پروردگاري كه او را آفريده و در پناه خويش نگه داشته و از اين همه نعمتهاي مادي و
معنوي بهره مند ساخته عشق مي ورزد. و اين عشق و جذبه خطّ سير انسان است به سوي
كمال. خداوند در اين آيه مباركه مي فرمايد اگر شما خدا را دوست داريد-  كه حتما داريد-  پس حتما مي خواهيد كه خدا نيز شما را دوست بدارد
و از الطاف خفيّه خويش بهره مند سازد پس بدانيد اين هدف به دست نمي آيد مگر با
پيروي از سنّت و روش پيامبر (ص) كه همان احكام شرع مقدس اسلام است.

بنابراين پيشرفت واقعي دست يافتن به زيباترين مسكنها و
مدرنترين اتومبيلها و شيكترين لباسها و مجهزترين وسائل زندگي و آسوده ترين نظام
زندگي مادي و امثال آن نيست، بلكه پيشرفت واقعي كسب سجاياي اخلاقي و فضيلتهاي
انساني نيز نيست، گرچه اين در تحصيل هدف اصلي مفيد است ولي هدف واقعي كه با رسيدن
به آن پيشرفت حقيقي و واقعي به دست مي آيد، تحصيل رضا و محبت الهي است. خداوند مي
فرمايد:

«ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون».

– انسانها و اجنّه را نيافريدم مگر براي اين كه مرا
عبادت كنند.

البته اين هدف در نظام خلقت مفيد و لازم است و هيچ
سودي براي خداوند متعال ندارد. سرلوحه تعاليم تمامي انبيا كه كاملترين انسانها
هستند تقوي و عبادت خداوند است. متاسفانه جامعه بشري امروز چنان غرق ماديات شده
است كه حتي آنان كه معتقد به خدا و روز قيامت اند عبادت و پرستش خداوند و اطاعت
اوامر الهي را در درجه اول اهميت نمي دانند و كسب زندگي بهتر و مرفه تر را بسيار
مهم تر از آن مي دانند.

گذشته از اين، ما اگر براي انسان فقط زندگي دنيا را
قائل بوديم و معتقد بوديم كه پس از مرگ انسان تبديل به مشتي خاك مي شود شايد براي
اين گونه افكار جايي باشد ولي ما كه زندگي دنيا را مقدمه و پيش درآمدي براي زندگي
ابدي پس از مرگ مي دانيم و براي انسان سعادت و بدبختي ابدي قائليم نبايد چيزي را
مانع پيشرفت بدانيم بجز آن چه در آن زندگي زيانبخش است. و شكي نيست كه انجام
تكاليف الهي، از جمله حجاب براي كسب سعادت اخروي لازم و ضروري است.

3- يك نكته مهم در مورد اين گونه چراها، اين است، كه
سؤال «چرا» فقط در مورد احكام و قوانين ساخته دست بشر جا دارد و در حكم خداوند جاي
سؤال نيست. «لا يسأل عما يفعل و هم يسألون» – خداوند مورد پرستش در آن چه كه انجام
مي دهد نيست و آنها هستند كه در مقابل اعمال خود مسئولند.

اصولا اسلام به معناي تسليم است و كسي كه خدا را مي
شناسد بايد در مقابل احكام او بدون چون و چرا تسليم باشد. و اگر از دليل حكمي
بپرسد و مصلحت و مفسده آن را بداند و بر اساس آن مصلحت و مفسده عمل كند اين تسليم
حكم خدا بودن و كرنش در برابر او نمودن نيست بلكه اين پيروي از خواسته هاي فردي و
اجتماعي خويش و تبعيت از مصالح و مفاسد است. هر انساني اگر بداند كه مثلا روزه
براي معالجه درد او مفيد است به انگيزه شخصي و مادي اقدام به آن مي كند و اين گونه
عمل هيچ ارزش الهي و معنوي ندارد. هر كافر و مشركي هم چنين است كه كارهاي خود را
بر اساس تشخيص خود از مصالح فردي و اجتماعي تنظيم مي كند. و فرق واقعي مسلمان و
كافر و مومن و منافق در صورت ظاهر اعمال نيست گرچه در اين جهت نيز فاصله زياد است
ولي فرق اساسي در نيت و انگيزه است. مؤمن بر خلاف كافر و منافق، هميشه رضاي خدا را
در نظر دارد و براي دست يابي به آن مي كوشد و در اين راه از هرگونه فداكاري و گذشت
و چشم پوشي از مصالح خويش دريغ نمي كند و هرگز مصلحت شخصي خويش را چه مادي باشد و
چه معنوي بر رضاي خداوند ترجيح نمي دهد اين است كه او هرگز در پي تشخيص فلسفه
احكام شرع و مصالح و مفاسد آنها نيست بلكه حتي اگر بطور قطع بداند كه مصلحت شخصي
او در مخالفت حكم شرع است هرگز مخالفت نمي كند، و همين كه معلوم شود حكمي و دستوري
از خداوند صادر شده است، يا بداند كاري موجب تحصيل رضاي خداوند است ديگر منتظر
امري ديگر نيست.

گذشته از اين، مصلحت تشريع قانون حجاب در اسلام، بسيار
واضح و روشن است. حجاب در محيطي بي معني است كه روابط جنسي در آن هيچگونه تقيدي
ندارد و فساد و فحشا و بي بند و باري تمدّن و پيشرفت به حساب مي آيد. ولي اسلام،
جامعه اي مي خواهد كه افراد درآن پاك و منزه و با تقوي باشند تا لايق توجهات و
الطاف و عنايات خاص خداوند شوند و تا به كمال معنوي انساني برسند و تا به سعادت
ابدي در جهان جاويد نائل آيند و اين هدف اصلي مسير انسانيّت است. و با توجه به
چنين جامعه اي كه ايده شريعت اسلام و همه شرايع آسماني است (و همه آنها اسلام اند)
طبيعي است كه وقار و متانت زن در جامعه از مهمترين عوامل سازنده به حساب آيد.
همچنان كه بي بند و براي زن منشأ بيشترين فسادها و موجب سقوط و انحطاط معنوي جامعه
است و به جرأت مي توان گفت هيچ عاملي به اندازه فحشا و بي بند و باري جنسي جامعه
را از خدا و كمال معنوي انسان دور نمي سازد.

4- وظايف ديني، دستورات و احكامي است كه خداوند انسان
را به انجام آنها و تعهد و پاي بندي نسبت به آنها مكلف دانسته و آنها را هدايتهاي
آسماني قرار داده است و توجه انسان را از اولين روزي كه همراه با شيطان در اين كره
خاكي يا در عالم ماده ساكن شد به سوي آنها جلب كرده و فرموده است اگر از اين
هدايتنها پيروي كني گمراه و بدبخت نخواهي شد وگرنه به عذاب دردناك و ابدي گرفتار
خواهي گشت. اين احكام و قوانين كه هدايتها الهي است به وسيله پيامبران در جامعه
بشري منتشر شده است و چيزي نيست كه بشر با عقل و كاوش به آن دست يابد. بزرگترين
فيلسوفان و دانشمندان هرگز نمي توانند به اين گونه احكام و قوانين دست يابند و
تنها راه دست يابي به آن وحي و كتاب آسماني است كه به وسيله پيامبر و اوصياي او به
ما ابلاغ شده است. بنابراين محدوده شريعت جاي به كار بردن عقل نيست مگر براي فهم
كلام خدا و احاديث رسول خدا و ائمه معصومين عليهم السلام.

5- موسيقي به فتواي حضرت امام قدس الله روحه، اين گونه
نيست كه بطور كلي حرام باشد، بلكه فقط آن نوع موسيقي كه مخصوص محافل و مجالس
عياشان و اهل لهو و لعب باشد حرام است هرچند در جاي ديگري مورد استفاده قرار گيرد.
البته تشخيص موارد و مصاديق خاص اين عنوان قدري مشكل است، به اين معني كه در بعضي
موارد معلوم و مشخص است كه از قبيل موسيقي حرام است، مانند موسيقيهاي ترانه هاي
شناخته شده و معلوم الحال و در بعضي موارد هم مي توان گفت، حتما از قبيل موسيقي حرام
نيست مانند موسيقيهاي سرودهاي انقلابي و جنگي و حماسي، از آن نوع سرودها كه در
اوائل انقلاب و در دوران جنگ ساخته و پخش مي شد و بعضي موارد مشكوك است و معلوم
نيست از قبيل حرام است يا از قبيل حلال. و شايد بعضي ازسرودهايي كه اكنون منتشر مي
شود از اين قبيل باشد. در اين گونه موارد كه مشكوك است گوش دادن اشكال ندارد، گرچه
احتياط خوب است.

و اما آوازها و موسيقيهايي كه از راديو و تلويزيون پخش
مي شود يا به عنوان نوراهاي مجاز شناخته شده است، اگر از موارد حلال يا مشكوك باشد
اشكال ندارد ولي اگر مي دانيد از قسم حرام است گوش دادن به آن جايز نيست و معيار
تشخيص مكلف است نه تشخيص مسئولين پخش صدا و سيما يا وزارت ارشاد.