سخنان مهم رهبر انقلاب اسلامي پيرامون شخصيت زن و حقوق بشر

سخنان مهم
رهبر انقلاب اسلامي پيرامون شخصيت زن و حقوق بشر

بسم الله
الرحمن الرحيم

ولادت بانوي
دو عالم و سيده زنان همه تاريخ حضرت صديقه کبري (س) را به همه زنان و مردان حق جو
و حق طلب در سراسر عالم و شما برادران و خواهران که از مراکز مختلف اعم از
دانشگاهي، فرهنگي و سياسي تشريف آورديد و نيز به شما خانواده هاي محترم شهدا که
اين مجلس را به ياد آن بزرگوار تشکيل داديد و اين اجتماع را فراهم آورديد، تبريک و
خوش آمد عرض مي کنم.

درباره ي
زهراي اطهر (س) هر چه انسان بيشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار بيشتر تدبر کند،
بيشتر دچار شگفتي خواهد شد. تعجب انسان نه فقط از اين جهت است که چطور يک موجود
انساني در سنين جواني مي تواند به اين رتبه از کمالات معنوي و مادي نائل بشود ( که
البته اين خود هم يک حقيقت شگفت انگيز است ) بلکه بيشتر از اين جهت است که اسلام
با چه قدرت عجيبي توانسته است تربيت والاي خود را به حدي برساند که يک زن جوان، در
آن شرايط دشوار، بتواند اين منزلت عالي را کسب کند! هم عظمت اين موجود و اين انسان
والا تعجب آور و شگفت انگيز است و هم عظمت مکتبي که اين موجود عظيم القدر و جليل
المنزله را پديد آورده است.

بنا بر قول
مشهور در سال پنجم بعثت است که با اين حساب، حضرت فاطمه زهرا (س) در هنگام شهادت
18 سال داشته است. بعضي هم گفته اند ولادت اين بزرگوار در سال دوم يا سال اول بعثت
بوده است که بنا بر اين قول حداکثر سن اين بزرگوار، 22 يا 23 سال سال مي شود. شما
يک زن را با همه محدوديت هايي که از جهات مختلف ممکن است براي او وجود داشته باشد
( به خصوص در آن دوران که محدوديت ها بيشتر بوده است ) در نظر بگيريد، آن وقت
ببينيد که اين بانوي مکرمه چه عظمتي را در آن شرايط و در طول اين عمر کوتاه، نشان
داده است. البته من از جنبه هاي معنوي و روحي و الهي آن بزرگوار حرفي نمي توانم
بزنم. من کوچک تر از اين هستم که آن چيزها را درک کنم، حتي اگر کسي هم بتواند درک
بکند، نمي تواند آن چنان که حق اوست، او را توصيف و بيان کند. آن جنبه هاي معنوي
يک عالم جداگانه اي است. از امام صادق (ع) روايت شده است « ان فاطمه کانت محدثه »
يعني آن بزرگوار محدثه بود، يعني فرشتگان بر او فرود مي آمدند، با او مأنوس مي
شدند و سخن مي گفتند. در اين مورد روايات متعددي در دست است. محدثه بودن ايشان
مخصوص شيعه هم نيست. شيعه و سني معتقدند که کساني در دوران اسلام بوده اند ( يا
ممکن است کساني وجود داشته باشند ) که فرشتگان با آن ها سخن بگويند. مصداق اين کس
در روايات ما، فاطمه زهرا (س) است. در اين روايت امام صادق (ع) بيان شده که
فرشتگان الهي مي آمدند نزد فاطمه زهرا (س) و با او حرف مي زدند و آيات الهي را بر
او مي خواندند و همان تعبيراتي را که نسبت به مريم ( ع) در قرآن هست که « ان الله
اصطفيک و طهرک و اصطفيک علي نساء العالمين » فرشتگان به فاطمه زهرا (س) خطاب مي
کردند و مي گفتند: « يا فاطمه ان الله اصطفيک و طهرک » خدا تو را برگزيده است، خدا
تو را پاک قرار داده است، « واصطفيک علي نساء العالمين » و تو را بر زنان عالم
برتري داده است. بعد امام صادق (ع) در همين روايت مي فرمايد: يک شبي که ملائکه با
آن حضرت مشغول صحبت بودند و اين تعبيرات را مي کردند، فاطمه زهرا (س) به آن ها
فرمود: « اليست المفضله علي نساء العالمين مريم » يعني آن زني که خداي متعال
فرموده که: « واصطفيک علي نساء العالمين » آيا او مريم نيست که خدا او را بر زنان
عالم برگزيد؟ ملائکه در جواب به فاطمه زهرا (س) عرض کردند که « مريم برگزيده بود
نسبت به زنان دوران خودش و تو برگزيده هستي نسبت به زنان همه دوران ها از اولين و
آخرين». اين چه مقام معنوي والايي است؟ انسان عادي مثل ما نمي تواند اين عظمت و
رتبه را حتي به درستي در ذهن خود تصور بکند.

در روايت
ديگري از اميرالمؤمنين (ع) نقل شده است که: فاطمه زهرا (س) به ايشان مي گويد
ملائکه مي آيند با من سخن مي گويند: و مطالبي را به من مي گويند. اميرالمؤمنين (ع)
به ايشان مي گويند: وقتي صداي ملک را شنيدي، به من بگو تا من بنويسم آن چه را که
تو مي شنوي و اميرالمؤمنين نوشت آن چه را که ملائکه به فاطمه زهرا (س) املاء مي
کردند و اين يک کتابي شد که در نزد ائمه (ع) بوده و هست. نام اين کتاب « مصحف
فاطمه » يا « صحيفه فاطمه » است.

در روايات
متعدد آمده که ائمه عليهم السلام براي مسائل گوناگون خود به « مصحف فاطمه » مراجعه
مي کردند. بعد امام (ع) مي فرمايند: « انه ليس فيها حلال و حرام » در اين کتاب
احکام نيست، حلال و حرام نيست، « فيها علم ما يکون » اما همه حوادث جاري بشري در
دوران هاي آينده در اين کتاب هست. اين چه دانش والايي است؟ اين چه معرفت و حکمت بي
نظيري استکه خداي متعال به يک زن در سنين جواني مي بخشد؟ اين مقام معنوي حضرت زهرا
(س) است. اين مسائل معنوي تا حدود زيادي به فضائل علمي ارتباط پيدا مي کند. ارتباط
پيدا مي کند به آن چه که از تلاش فاطمه زهرا (س) ناشي مي شود. اين مقام را مفت نمي
دهند و بدون دليل نمي بخشند. عمل انسان، در حد بالايي در احراز فضائل و مناقب
معنوي تأثير دارد. دختري که در کوره گداخته مبارزات سخت پيغمبر (ص) در مکه متولد
شد و در شعب ابي طالب يار و غمگسار پدر بود، دختري بود که حدود 7-8 سال يا يکي، دو
وسه سال ( بنا بر اختلاف روايات، کمتر يا بيشتر ) سن داشت و در عين حال آن شرايط
دشوار را تحمل کرد. در شرايطي که خديجه از دنيا رفت، ابوطالب از دنيا رفت و پيغمبر
تنها و بي غمگسار است و همه به او پناه مي آورند، کيست که غبار غم را از چهره ي او
بزدايد؟ يک وقتي خديجه بود که الان نيست، ابوطالب بود که الان نيست، در چنين شرايط
دشواري، در عين آن گرسنگي ها و تشنگي ها و سرما و گرماي دوران سه ساله شعب ابي
طالب ( که از دوران هاي سخت زندگي پيغمبر است ) که در يک شکاف کوه با همه مسلمانان
معدود در حال تبعيد اجباري زندگي مي کردند، در اين شرايط اين دختر مثل فرشته نجاتي
براي پيغمبر (ص)، مثل مادري براي پدر خود و مثل پرستار بزرگي براي آن انسان بزرگ
مشکلات را تحمل کرد. غمگسار پيغمبر (ص) شد، بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا کرد،
ايمان خود را تقويت کرد، خودسازي کرد و راه معرفت و نور الهي را به قلب خود باز
کرد. اينهاست آن چيزهايي که يک آدم را به کمال مي رساند، بعد هم در دوران بعد از
هجرت و در آغاز سنين تکليف، فاطمه زهرا (س) با علي بن ابي طالب (ع) ازدواج مي کند.
آن مهريه فاطمه (س) است. آن جهيزيه فاطمه (س) است. شايد همه شما بدانيدکه فاطمه
زهرا (س) که دختر شخص اول دنياي اسلام بود و پدرش بر آن مردم حاکم بود با چه سادگي
و وضع فقيرانه اي ازدواج خود را مي گذارند.

زندگي فاطمه
زهرا (س) در همه ابعاد پر از کار و تلاش و تکامل و تعالي روحي يک انسان است. شوهر
جوان او دائماً در جبهه و ميدان هاي جنگ است. مشکلات محيط و زندگي، فاطمه زهرا (س)
را کانوني براي مراجعات مردم و مسلمان ها قرار مي دهد. دختر کارگشاي پيغمبر (ص)
دراين شرايط زندگي را با کمال سرافرازي پيش مي برد. فرزنداني مثل حسن، حسين و زينب
تربيت مي کند و شوهري مثل علي را نگه داري مي کند. رضايت پدري مثل پيغمبر (ص) را
جلب مي کند. در دوراني هم که راه فتوحات و غنائم باز شده است، دختر پيغمبر ذره اي
از لذت هاي دنيا و تشريفات و تجملات و چيز هايي که دل دخترهاي جوان و زن ها متوجه
آن هاست را به خود راه نمي دهد. عبادت فاطمه زهرا (س) يک عبادت نمونه است.

« حسن بصري »
که يکي از عباد و زهاد دنياي اسلام است درباره ي فاطمه زهرا (س) مي گويد: به قدري
دختر پيغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ايستاد که « تورمت قدماها » پاهاي آن
بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم کرد. امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايد: يک شب
جمعه اي تا صبح مادرم به عبادت ايستاد، تا صبح عبادت کرد. « حتي انفجرت عمود الصبح
» تا وقتي که فجر طلوع کرد مادر من از سرشب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا کرد و
تضرع کرد. امام حسن (ع) مي گويد: « شنيدم که دائم مؤمنين و مؤمنات را دعا کرد،
مردم را دعا کرد، براي مسائل عمومي دنياي اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم « يا
اماه، اما تدعين لنفسک کما تدعين لغيرک » « مادرم، يک دعا براي خودت نکردي، شب تا
صبح براي ديگران دعا کردي. در جواب فرمود: « يا بني، الجار ثم الدار »، « اول
ديگران بعد خود ما ». اين، آن روحيه ي والاست.

جهاد آن
بزرگوار در ميدان هاي مختلف يک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام، در دفاع از
امامت و ولايت، در حمايت از پيغمبر (ص)، در نگه داري بزرگترين سردار اسلام يعني
اميرالمؤمنين که شوهر او بود. اميرالمؤمنين (ع) يک وقتي درباره ي فاطمه زهرا (س)
فرمود: « ما اغضبني و لا خرج من امري » يک بار اين زن در طول دوران زناشوئي مرا به
خشم نياورد، يک بار از دستور من سرپيچي نکرد. فاطمه زهرا (س) با آن عظمت و جلالت،
در محيط خانه يک همسر است. يک زن است همانطور که اسلام مي گويد. در محيط علم يک
دانشمند والاست.

آن خطبه اي
که فاطمه زهرا (س) در مسجد مدينه بعد از رحلت پيغمبر (ص) ايراد کرده است، خطبه اي
است که به گفته علامه مجلسي بزرگان فصحاً و بلغاً و دانشمندان بايد بنشينند کلمات
و عبارات اين خطبه را معنا کنند. اين قدر پرمغز است. از لحاظ زيبايي هنري اين سخن
فاطمه زهرا (س) مثل زيباترين و بلندترين کلمات نهج البلاغه و در حد سخنان
اميرالمؤمنين (ع) است. فاطمه زهرا (س) مي رود در مسجد مدينه مي ايستد در مقابل
مردم و ارتجالاً حرف مي زند. شايد ايشان يک ساعت صحبت کرده است با بهترين و
زيباترين عبارات و زبده ترين و گزيده ترين معاني. آن عبادتش، اين فصاحت و بلاغتش،
اين فرزانگي و دانشش، اين معرفت و حکمتش، آن جهاد و مبارزه اش، آن رفتارش به عنوان
يک دختر، آن رفتارش به عنوان يک همسر، آن رفتارش به عنوان يک مادر، آن احسانش به
مستمندان که وقتي پيرمرد مستمندي را پيغمبر (ص) به در خانه اميرالمؤمنين (ع) فرستاد
و گفت که برو حاجتت را از آن ها بخواه، فاطمه زهرا (س) يک پوستي را که حسن و حسين
روي آن مي خوابيدند و به عنوان زيرانداز فرزندان خود در خانه داشت وچيزي جز آن
نداشت، برداشت و داد به اين سائل و گفت: « اين را ببر بفروش و از پول آن استفاده
کن». اين شخصيت جامع الاطراف فاطمه زهرا (س) است. اين الگوست. الگوي زن مسلمان اين
است. زن مسلمان بايد در راه فرزانگي و علم تلاش کند. در راه خودسازي معنوي و
اخلاقي تلاش کند. در ميدان جهاد و مبارزه (از هر نوع آن) پيش قدم باشد.

نسبت به
زخارف دنيا و تجملات کم ارزش، بي اعتنا باشد. عفت و عصمت و طهارتش در حدي باشد که
چشم و نظر هرزه بيگانه را به خودي خود دفع کند. در محيط خانه دل آرام مرد، شوهر و
فرزندانش باشد. مايه آرامش زندگي و آسايش محيط خانواده باشد. در دامن پرمهر و پر
عطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآميزش، فر زندان سالمي را از لحاظ رواني تربيت کند.
انسان هاي بي عقده، خوش روحيه و سالم از لحاظ روحي و اعصاب، در دامان او پرورش
پيدا بکنند. مردان و زنان و شخصيت هاي جامعه را به وجود بياورد. مادر از هر سازنده
اي، سازنده تر و با ارزش تر است. بزرگ ترين دانشمندان ممکن است يک ابزار بسيار فوق
پيچيده الکترونيکي را مثلاً به وجود بياورند، موشک هاي قاره پيما را به وجود
بياورند، وسايل تسخير فضا را به وجود بياورند ولي هيچ کدام از اين ها اهميت اين را
نداردکه کسي يک انسان والا به وجود بياورد و چنين کاري تنها از مادر ساخته است.
اين، آن الگوي زن اسلامي است.

اشتباه مي
کند دنياي استکباري سرشار از جاهليت خيال مي کند ارزش و اعتبار زن اين است که خود
را در چشم مردان آرايش کند تا چشم هاي هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع بگيرند و
او را تحسين کنند.

بساط آن چيزي
که امروز به عنوان آزادي زن در دنيا از سوي فرهنگ منحط غربي پهن شده است، بر اين
پايه است که زن را در معرض ديد مرد قرار بدهند تا مردان از آن ها تمتعات جنسي و
لذت ببرند و زن ها وسيله ي التذاذ مردان بشوند. آن ها به اين، آزادي زن مي گويند.
آيا اين آزادي زن است؟ آن کساني که در دنياي جاهل، غافل و گمراه غربي ادعا مي کنند
که طرفدار حقوق بشر و حقوق زن هستند، در حقيقت ستمگران به زن هستند شما بايد زن را
با چشم يک انسان والا نگاه کنيد تا معلوم بشود که تکامل و حق و آزادي او چيست؟ زن
را به عنوان يک موجودي که مي تواند مايه اي براي اصلاح جامعه با پرورش انسان هاي
والا بشود نگاه کنيد تا معلوم بشود که زن چيست و آزادي او چگونه است. زن را به چشم
آن عنصر اصلي تشکيل خانواده در نظر بگيريد خانواده اگر چه از زن و مرد تشکيل مي
شود و هر دو در تشکيل و موجوديت خانواده مؤثرند، اما آسايش فضاي خانواده و آرامش و
سکونتي که در فضاي خانواده است به برکت زن و طبيعت زنانه است با اين چشم به زن
نگاه کنند تا معلوم بشود که زن چگونه کمال پيدا مي کند و حقوق زن در چيست. آن روز
که اروپايي ها تازه صنايع را به وجود آورده بودند (اوايل قرن نوزدهم) و سرمايه
داران غربي و کارخانجات فراوان را اختراع کرده بودند، احتياج به نيروي کار ارزان،
بي توقع و کم دردسر داشتند و لذا زمزمه آزادي زن را بلند کردند براي اين که زن را
در داخل خانواده به داخل کارخانه ها بکشانند و به عنوان يک کارگر ارزان از او
استفاده کنند و جيب هاي خودشان را پر کنند و زن را از کرامت و منزلت خود
بياندازند.

امروز آن چه
که به عنوان آزادي زن در غرب مطرح است دنباله ي همان داستان و ماجراست. لذا ظلمي
که به زن در فرهنگ غربي شده و برداشت غلطي که از زن در آثار فرهنگ و ادبيات غرب
وجود دارد، در تمام دوران تاريخ بي سابقه است. در گذشته تاريخ هم به زن ظلم شده
است، اما اين ظلم عمومي و فراگير و همه گير مخصوص دوران اخير است و ناشي از تمدن
غرب مي باشد که زن را به عنوان وسيله ي التذاذ مردان معرفي کرده اند و اسمش را
گذاشتند آزادي زن! در حالي که در واقع آزادي مردان هرزه بود براي تمتع از زن. غربي
ها نه فقط در عرصه کار و فعاليت صنعتي و امثال آن بلکه در عرصه هنر و ادبيات هم به
زن ظلم کرده اند. شما امروز نگاه کنيد در آثار هنري، در داستان ها، در رمان ها، در
نقاشي ها و در انواع کارهاي هنري آن ها، ببينيد با چه ديدي به زن نگريسته مي شود،
آيا جنبه هاي مثبت و ارزش هاي والايي که در زن هست مورد توجه قرار مي گيرد؟ آيا
عواطف رقيق، مهر و خوي مهرآميزي که خداي متعال در زن به وديعه “ذاشته است،
خوي مادري، روحيه نگه داري از فرزند و تربيت فرزند مورد توجه است يا جنبه هاي
شهواني و به تعبير آن ها عشقي که البته اين تعبير غلط و نادرستي است حقيقت مسئله،
شهوت است نه عشق. آن ها زن را اين طور خواستند پرورش و عادت بدهند. آن ها زن را به
عنوان يک موجود مصرف کننده، دست و دلباز و کارگر کم توقع و کم طلب و ارزان تلقي مي
کنند.

اسلام اين ها
را براي زن ارزش نمي داند. اسلام با کار کردن زنان نه تنها موافق است بلکه تا آن
جا که با شغل اساسي او که مهم ترين شغل اوست يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده،
مزاحم نباشد، شايد لازم هم مي داند. يک کشور نمي تواند از نيروي کار زنان در عرصه
هاي مختلف بي نياز باشد. اما اين کار بايد با کرامت و با ارزش معنوي و انساني زن
منافات نداشته باشد. بايد زن را تذليل نکنند. زن را وادار به تواضع و خضوع نکنند.
تکبر از همه ي انسان ها مذموم است مگر از زنان در مقابل مرد ان نامحرم، زن بايد در
مقابل مرد نامحرم متکبر باشد. « فلا تخضعن بالقول » زن در حرف زدن با مرد نبايد
حالت خضوع داشته باشد. اين براي حفظ کرامت زن است. اسلام اين را مي خواهد و اين
الگوي زن مسلمان است و شما ببينيد وقتي زن مسلمان برمي گردد به فطرت و اصل خود، چه
معجزه عظيمي درست مي کند. آن چناني که در انقلاب و نظام اسلامي ما بحمدالله مشاهده
شده و امروز هم دارد، مشاهده مي شود کجا ما از زنان آن قدرت و عظمت را ديده بوديم
که امروز داريم از مادران شهدا مي بينيم؟ کجا ما از زنان جوان آن فداکاري را ديده
بوديم که در دوران جنگ ديديم که آن ها همسران محبوبشان را به ميدان هاي جنگ مي
فرستادندو راز و عفت و امانت آن ها را حفظ مي کردند تا آن ها با خاطر آسوده در
ميدان ها باشند.

اين عظمت
اسلام است که در چهره زنان انقلابي ما، در دوران انقلاب آشکار شدو امروز هم
بحمدالله آشکار است. کساني تبليغ نکنند که با حفظ حجاب، عفت، خانه داري و تربيت
فرزند، نمي شود زنان علم کسب کنند. چه قدر ما زنان دانشمند و عالم در رشته هاي
مختلف بحمدالله در جامعه مان داريم. عده زيادي از دانشجويان کوشا و با استعداد و
با ارزش، فارغ التحصيلان سطح بالا و پزشکان ممتاز و طراز بالا در رشته هاي گوناگون
علمي از خانم ها هستند.

امروز در
جمهوري اسلامي زن هاي ما هم عفاف و عصمتشان را حفظ مي کنند، هم طهارت زنانه شانم
را حفظ مي کنند. هم حجاب را به شکل کامل حفظ مي کنند، هم به تربيت فرزندشان به
شيوه ي اسلامي مي رسند و شوهرداري را همانگونه که اسلام گفته، انجام مي دهند و هم
فعاليت علمي و سياسي مي کنند. الان در بين شما خانم هايي که اين جا تشريف داريد
عده ي زيادي هستند که فعاليت هاي سياسي و اجتماعي دارند که بسيار هم خوب است
فعاليت هاي ممتاز و برجسته اي هم هست، چه خانم هاي مجرد و چه خانم هايي که متأهل
هستند. همسران خانم ها هم افتخار مي کنند (و بايد هم افتخار کنند) که زن هايشان در
ميدان هاي گوناگون پيشرو و پيشتازند و با روحيه ي اسلامي خود به دور از هرزگي ها،
تجمل گرايي ها، پست شدن ها و حقير شدن ها مي توانند در محيط اسلامي به کمال برسند.

من به خانم
هاي مسلمان، خانم هاي جوان و خانم هاي خانه دار عرض مي کنم سراغ اين تبليغ مصرف
گرايي که غرب مثل خوره اي به جان جوامع دنيا و ما انداخته است، نرويد. مصرف در حد
لازم خوب است نه در حد اسراف و خانم هاي مسئولين و زناني که همسرانشان يا خودشان
مسئوليت هايي در بخش هاي مختلف کشور دارند، بايد از لحاظ دوري از اسراف براي
ديگران الگو باشند. بايد به ديگران درس بدهند که زن مسلمان بالاتر از اين حرف هاست
که اسير زر و زيور و طلاجات و اين چيزها بشود.

نمي خواهيم
بگوييم اين ها حرام است مي خواهيم بگوييم که شأن زن مسلمان بالاتر از اين است که
در دوراني که بسياري از مردم جامعه ما در وضعي زندگي مي کنند که محتاج کمک هستند،
کساني بروند هي پول بدهند، طلا بخرند، زينت بخرند، وسايل رنگارنگ زندگي بخرند و در
انواع روش ها و منش هاي زندگي اسراف کنند. اين الگوي زن مسلمان است. اين يکي از آن
ميدان هايي است که ما در مقابل دنياي استکباري مدعي هستيم. من بارها به گويندگان و
مبلغين عرض کردم که در مورد مسئله ي زن اين ما نيستيم که بايد از موضع خودمان دفاع
کنيم، اين فرهنگ منحط غرب است که بايد از خودش دفاع کند. آن چه را که ما براي زن
عرضه مي کنيم چيزي است که هيچ انسان انديشمند و با انصافي نمي تواند منکر بشود که
اين براي زن خوب است ما زن را دعوت به عفت، عصمت، حجاب عدم اختلاط و آميزش بي حد و
مرز ميان زن و مرد، حفظ کرامت انساني و آرايش نکردن در مقابل مردان بيگانه براي
اين که لذت ببرند، دعوت مي کنيم. آيا اين ها بد است؟ اين کرامت زن مسلمان است. آن
ها که زن را تشويق مي کنند که خود را جوري آرايش کند که مردهاي کوچه و بازار به او
نگاه کنند و غرايز شهواني خود را ارضاء کنند، بايد از خودشان دفاع کنند که چرا زن
را تا اين حد پايين آوردند و تذليل کردند. نفرهنگ ما، فرهنگي است که انسان هاي
والا و انديشمند حتي در غرب مي پسندند و رفتارشان هم همين طور است. در غرب هم خانم
هاي عفيف، سنگين و متين و کساني که براي خودشان ارزش قائلند، حاضر نيستند خودشان
را وسيله اي براي ارضاء غرايز شهواني بيگانگان و هرزه چشم ها قرار بدهند.

فرنگ منحط
غرب از اين قبيل چيز ها زياد دارد. يکي از حرف هايي که مي زنند مسئله ي حقوق بشر
است.

آيا چيزي که
غرب از آن دفاع مي کند حقيقتاً حقوق بشر است؟ آن جا که حقوق يک ميليارد و اندي
مسلمان با اهانت به مقدساتشان تضييع مي شود، سردمداران حقوق بشر ساکتند. حتي تشويق
هم مي کنند. شما امروز مي بينيد که همه ي دستگاه هاي استکباري و نوکر ها و
مزدورهاي قلم به دست و جيره خوارشان در دفاع از يک انسان بي ارزش که آن آيات
شيطاني را در معرض ديد مردم قرار داد، آن انسان ملحد و مرتد يعني سلمان رشدي، صف
بسته اند. آيا اين دفاع از حقوق بشر است؟ چرا آن جا که دويست ميليون مسلمان هندي
حقوقشان تضييع مي شود و عبادتگاهشان به وسيله ي مشتي جاهل و متعصب و با تحريک
دشمنان اسلام و مسلمين ويران مي شود، ازحقوق بشر دم نمي زنند؟ چرا در بوسني و
هرزگوين که ميليون ها انسان در معرض سخت ترين عقوبت هاي ظالمانه قرار گرفته اند و
قتل عام مي شوند، بچه ها مي ميرند و زن ها نابود مي شوند و مريض ها کشته مي شوند،
از حقوق بشر دفاع نمي کنند يا حداکثر به يک اظهار زباني اکتفا مي کنند؟ اگر راستي
طرفدار حقوق بشرند چرا اينجاها مرده اند؟ چرا در فلسطين که يک ملت را از خانه
خودشان آواره کردند و زمين آن ها را غصب کرده اند و امروز هم به هر مناسبتي آن ها
و طرفدارانشان را در لبنان و اردوگاه هاي فلسطيني بمباران مي کنند، کساني که
طرفدار حقوق بشرند ساکت مي نشينند؟ اين ها طرفذار حقوق بشرند؟ يا آن ها دروغگو و
فريبگر هستند، و يا حقوق بشر به سبک غربي، حقوق ضد بشر است. حقوق ستمگران است. اين
حقوق بشر، حقوق بشر نيست. ما طرفدار حقوق بشريم. اسلام طرفدار حقوق انسان است. هيچ
مکتبي به قدر اسلام ارزش و کرامت انسان را والا نمي داند.

يکي از اصول
اسلامي که هميشه در تعريف اسلام مطرح شده، اصل تکريم انسان است. ما منتظر نمي
نشينيم تا غربي ها بيايند به ما حقوق بشر را ياد بدهند. يا ما را به حفظ حقوق
انسان توصيه کنند. ما خودمان اول طرفدار حقوق انسان هستيم، منتها حقوق انسان در سايه
اسلام قابل دفاع خواهد بود و حقوق انسان به حساب مي آيد. اسلام است که در احکام
خود، چه احکام قضايي و جزايي و چه احکام مدني و حقوق عمومي و مسائل سياسي، از حقوق
انسان ها دفاع کرده است نه آن چه که در اختيار آن هاست. آن چه که آن ها به فريب
حقوق انسان به حساب آورده اند و اسم گذاري کرده اند، حقوق انسان نيست ما طرفدار
حقوق بشريم و حقوق بشر را دنبال خواهيم کرد. کاري هم به گفته ي فلان کميسيون
سازمان ملل و فلان کميته بين المللي نداريم. ما خودمان به خاطر دستور اسلام طرفدار
حقوق انسان هستيم جرا که حقوق انسان، از اصول اسلام است. منتها آن چيزي را که آن
ها مطرح مي کنند يک فريب و دروغ مي دانيم. آن از طرفداريشان از حقوق زن، اين هم از
طرفداريشان از حقوق بشر.

مستکبرين و
مستبدين و غارتگران عالم و بي اعتنايان به حقوق ملت ها و نابود کننده يمنافع ملت
هاي ضعيف و اشغالگران سرزمين هاي کشور هاي ضعيف امروز پرچم دفاع از حقوق انسان و
حقوق زن را در دست گرفته اند. معلوم است که ملت هاي مسلمان نمي توانند به اين ها
اعتنا بکنند. مهم اينست که شما زنان مسلمان به خصوص زنان جوان، دختران داشجو و
خانم هايي که به فعاليت هاي علمي و اجتماعي و سياسي اشتغال داريد اين روش اسلامي
را با جديت و با اهتمام کامل دنبال کنيد و آن را رها نکنيد. تربيت اسلامي و
انقلابي زن مسلمان، مايه مباهات و افتخار جمهوري اسلامي است. ما به زنان مسلمان
خودمان افتخار مي کنيم. وقتي در اين راهپيمايي ها، دوربين ها مي رود روي خانم هايي
که با حجاب کامل حتي فرزندانشان را در بغل گرفته اند و در شرايط دشوار براي اعلام
موضع سياسي به راهپيمايي آمده اند يا براي کار عبادي سياسي در نماز جمعه شرکت کرده
اند، يا براي انتخاب منتخبين سياسي خود پاي صندوق هاي رأي رفتند، ما افتخار مي
کنيم. وقتي زنان ما در راه تحصيل علم در دانشگاه ها مراتب عاليه را به دست آورده
اند يا در رشته هاي گوناگون کنکوري هاي سراسري رتبه ي اول و دوم شده اند. جمهوري
اسلامي سربلند مي شود و افتخار مي کند. اين افتخاري است براي احکام نوراني اسلام
که در اين دوران اين طور مشغول سازندگي است. در جهاني که از همه طرف امواج تبليغات
غلط انحرافي در جريان است، زن مسلمان با اين شجاعت و با اين استقلال رأي، خودش را
مي تواند نشان بدهد. اين ها همه از برکات اسلام است.

محيط دانشگاه
ها بسيار مهم است. در محيط دانشگاه ها خانم هاي دانشجو و استاد بايد سعي کنند همين
روحيه و فرهنگ اسلامي را ترويج کنند. اگر کساني خداي ناکرده در دانشگاه هاي کشور
هستند که نسبت به حجاب اسلامي و زنان و دانشجويان دختر مسلمان بي احترامي مي کنند،
به آن ها اجازه ندهيد افکار فاسد خود را منتشر کنند. محيط دانشگاه بايد محيط
اسلامي باشد. بايد محيطي براي رشد انسان و زن اسلامي باشد، زني که الگويش فاطمه
زهرا سلام الله عليها است. اين براي آينده ي کشور فوق العاده مهم است. مخصوصاً در
بعضي از دانشگاه ها مثل دانشگاه تربيت مدرس که در حقيقت يک نهاد انقلابي است،
موضوع مهم تر است. من هميشه گفتم انتظاري که ما از دانشگاه تربيت مدرس داريم از
دانشگاه هاي ديگر بيشتر است. اگر چه امروز بحمدالله همه دانشگاه ها در زير سايه ي
اسلام زندگي مي کنند، اما دانشگاه تربيت مدرس پروريده و مولود اسلام و انقلاب و
ساخته شده با هدف تربيت استادان و مدرسين عالي مقام اسلامي است. انتظار ما از اين
دانشگاه بيشتر از دانشگاه هاي ديگر است. توجه مسئولين هم به اين جور مراکز بايد
توجه شايسته و بايسته باشد. اميدواريم خداي متعال شما را مشمول رحمت و عنايت خود
قرار بدهد و وجود مقدس ولي عصر ارواحنا فداه شما را مورد الطاف خود قرار دهد و روح
مقدس امام بزرگوارمان از همه شما راضي و شاد باشد. والسلام عليکم و رحمه الله و
برکاته

(25/9/71)