افشاي چهره ي غرب

افشاي چهره ي
غرب (4)

حجت الاسلام
و المسلمين محمدتقي رهبر

تراژدي حقوق
بشر!

« بايد
مظلومان جهان بيدار و هوشيار باشند و از اين توطئه ها و حيله ها گول نخورند و به
فعاليت خود در راه رسيدن به آزادي و خروج از قيد و بندهاي استعماري و استثماري
ادامه دهند و بدانند که اينان با شعار طرفداري از حقوق بشر بزرگترين پايمال
کنندگان حقوق انسان ها هستند و در راه رسيدن به اهداف خود هيچگاه غفلت نمي کنند و
از هيچ جنايتي دريغ ندارند ». حضرت امام خميني (رضوان الله عليه )

بعد از جنگ
هاي جهاني اول و دوم، که چهل ميليون کشته و هشتاد ميليون معلول و آواره و ميليردها
ميليارد خسارت مالي و ضايعات ديگر بر جاي نهاد، و با تشکيل سازمان ملل متحد، که به
اصطلاح هدف آن تأمين حفظ صلح بين المللي و کنترل دولت ها و پيشگيري از تجاوز به
کشور ها بود، اعلاميه حقوق بشر تنظيم شداين اعلاميه در دهم دسامبر 1948 مطابق با
19 آذر ماه 1327 در مجمع عمومي اين سازمان به تصويب رسيد تا جميع افراد بشر و دولت
ها، آن را مدنظر داشته و بکوشندتا به وسيله ي تعليم و تربيت، احترام به حقوق و
آزادي ها آن را توسعه دهند و در داخل کشور ها و در روابط بين الملل به اجرا
درآورند. مردمي که ويراني هاي جنگ و جنايات دولت متخاصم را ديده و آثار تلخ آن را
چشيده بودند، اين اعلاميه را نويدي جهت آرامش و صلح جهاني پنداشتند. اما در زماني
نه چندان دور فهميدند که اين سازمان و اعلاميه اي متوليان آن قدرت هاي سلطه گر
استعماري اند جز فريبي براي ملت ها و توجيهي جهت مشروعيت دادن به دخالت هاي آشکار
و پنهان و تجاوز و غارت نيست. در همان دوران هاي نخستين بود که در ادبيات ما راجع
به اين سازمان و حقوق بشرش، طنزها و نقدهايي گفته شد و يکي از اين شعرا در اين
باره گفت:

دوش ايوان
عدالت گشت تشکيل از وحوش

از جفاي گربه
پيش سگ تظلم کرد موش!

گفت بستان
داد ما زين گربه ي حق ناشناس

اي به عدل و
دادخواهي شهره در پيش وحوش

حقيقت اين
است که سازمان ملل و اعلاميه حقوق بشر حتي در يک مورد نشان نداد که از حقوق بشر
دفاع مي کند چرا که غربي ها که طلايه دار اين سازمان اند نه بشر ميشناسند و نه حقوق
بشر براي آنان مفهومي دارد. همين سازمان بود که رژيم اشغالگر قدس را در نخستين
روزهاي انعقاد نطفه حرامش به رسميت شناخت و در زير لواي همين حقوق بشر غربي بود که
آمريکاي جهان خوار با قلدري در کشور هاي جهان دخالت هاي نظامي و سياسي کرد که شرح
آن در اين مقال نمي گنجد و ملخص کلام آن که حقوق بشر غربي همواره تکيه گاهي بوده
براي جنايتکاران و توجيهي قانوني براي دخالت ابرقدرت ها و جوسازي هاي تبليغي و
خبري و رجاله بازي و تحريم هاي اقتصادي و تسليحاتي عليه ملت هايي که نمي خواستند
به ژاندارمي دول بزرگ گردن نهند.

در دو دهه
اخير، رؤساي جمهوري ايالات متحده، هر کدام به ميدان آمدند با شعار حقوق بشر، به
سرکوب ملت ها پرداختند و از حقوق بشر کارتر، در اوج گيري انقلاب اسلامي گرفته و تا
سرکوبي مردم به دست رژيم شاه، و از ويتنام، فيليپين، السالوادور، و پاناما و خليج
فارس و سومالي و غيره و راهزني بين المللي و دخالت هاي آشکار و پنهان در فکر و
فرهنگ و سياست و صادر کردن فساد اخلاق و گماردن مزدورانش در کشور هاي منطقه و …
و آتش افروزي هاي ديگر و به راه انداختن جنگ هشت ساله عليه جمهوري اسلامي انواع
نيرنگ ها و توطئه ها …

حضرت امام با
پرده برداشتن از چهره رياکارانه اين مدعيان حقوق بشر فرمودند:

« آن ها که
بشر را پايمال مي کنند، دم از حقوق بشر مي زنند، آن هايي که از آن ور دنيا آمده
اند و اين ور دنيا را به آتش مي کشند، آن ها که قضيه اختلاف نژادي، مبدأ امرشان
است حتي نژاد سفيد را هم قبول ندارند فقط يک نژاد و آن هم نژاد خودشان را قبول
دارند ». (صحيفه ي نور – ج19 – ص85 )

در حقوق بشر
غربي و آمريکايي، آدم کشي، آدم ربايي که در آمريکا قانوني شده، هواپيما ربايي،
حمله به هواپيماي مسافربري و تروريست و جاسوسي، تبعيض نژادي، که آمريکا در درون
گرفتار آن است، بازي با ارزش هاي انساني و ملي و ديني ملت ها که يک نمونه اش سي
هزار « توله » آمريکايي است که ارتش آمريکا در فيليپين از خود باقي گذاشت و جنايتو
فساد حرث و نسل، چپاول ثروت هاي محرومين، دخالت نظامي و قلدري و … چون در راستاي
اهداف استکبار جهاني و منافع نامشروع شيطان بزرگ و ديگر شياطين دنباله رو، کاملاً
بشري و انساني است!

 

امپرياليسم
تبليغاتي و حقوق بشر

و اخيراً
تراژدي حقوق بشر به نوعي ديگر چهره ي زشت خود را مي نماياند.

در حالي که
در بوسني و هرزگوين، يعني در قلب اروپاي مدعي حقوق بشر! سهمگين ترين و فجيع ترين
جنايات جنايات تاريخ که در تاريخ جنايتکاران عالم سابقه نداشته، در جريان است.
مدعيان حقوق بشر با کمال بي شرمي چشم خود را بسته و از کنار آن تراژدي دل خراش
انساني بي تفاوت مي گذرند. و هرگز تصور نشود که اين جناياتي که بر مردم بوسني و
هرزگوين به جرم مسلمان بودنشان مي گذرد، از ديد سازمان ملل پوشيده است. آن ها بهتر
از هرکس خبر اين جنايات را دريافت مي کنند. تنها در يک مرحله ي ابتدايي، کميسيون
رسيدگي به جنايات جنگي وابسته به سازمان ملل چهارده هزار مورد گزارش تجاوز به عنف
صرب ها را ثبت کرده که دو هزار مورد آن، تجاوز به اطفال بوده است ( که البته ارقام
جنايات بيش از اين هاست). (کيهان هوايي – 20/8/71)

هم چنين بر
اساس برآورد سازمان ملل 400 هزار انسان در بوسني امسال در فصل زمستان از سرماي
کشنده و گرسنگي جانکاه و بيماري تلف خواهند شد همچنان که يک ميليون و هفتصد هزار
بوسنيائي آواره شده اند. البته اين آمار مربوط به چند ماه پيش است و اينک ارقام
بالاتر رفته است.

يک روحاني که
خود شاهد جنايات صرب ها بوده گفت:

صرب ها
کودکان مسلمان را با وضع فجيعي مي کشند و با گوشت آن ها غذا براي اسراي مسلمان
درست مي کنند و به آن ها و پدر و مادرانشان مي خورانند!

اين حقوق بشر
غربي است که در تاريخ آدم خواران سابقه نداشتهو اينک در غرب متمدن و اروپاي حامي
حقوق بشر در جريان است.

تلويزيون
اتريش، اخبار اردوگاه هاي مرگ را بازگو مي کند و يادآور مي شود که:

20 هزار زن
مسلمان تاکنون بر اثر تجاوز صرب ها حامله شده اند و بيش از 60 هزار زن مورد تجاوز
قرار گرفته اند، که هزاران دختر 7-8 ساله در ميان آن ها هستند که جان خود را بر
اثر تجاوز از دست داده اند.

اين آمار را
صرب ها منتشر کرده و کليساي ارتودکس هم آن را تأييد کرده است. اما نه پدران روحاني
شرم مي کنند و نه مدافعان حقوق بشر! و نه کليساي مبشر رحمت!! عکس العملي نشان مي
دهد.

مجله ي اشترن
آلمان نوشت:

صرب ها زنان
اسير را در سالن هاي تاريک مانند حيوانات نگه داري مي کنند و جلو آن ها سطل آب مي
گذارند و نان خشک مي ريزند و آن ها مجبورند به جاي توالت از اين سطل ها استفاده
کنند و صرب ها موي زنان را گرفته و روي زمين مي کشند و انواع تحقير و تجاوز ديگر
که قلم از بيانش شرم دارد و غربي ها شرم نمي کنند و چون در راستاي منافع آمريکا و
اروپاست مشکل حقوق بشر وجود ندارد.

اين ها از
نظر سازمان ملل و کميته حقوق بشر اين مجمع جايز است چرا که در راستاي اهداف دول
استکباري است و به عقيده ي آن ها اسلام را از جلوي پاي غارتگران غربي برمي دارد و
نظم نوين را بلامنازع بر جهان مستقر مي کند!!

اين مدافعان
حقوق بشر که از حجاب زنان در ايران و از مجازات سوداگران مرگ و کيفر قانوني
تروريست هاي بي وطن و آدم کش، اشک تمساح مي ريزند، و آقاي « گاليندوپل » گزارش نقض
حقوق بشر در ايران را به مجمع عمومي سازمان ملل مي دهد و رسانه هاي امپرياليستي آن
را با آب و تاب دامن مي زنند و مانور تبليغاتي مي دهند که به عقيده ي خود، ايران
اسلامي را در ديد ملت ها ناقض حقوق بشر جلوه دهند. غافل از آن که ملت بزرگ ما بيدي
نيست که از اين بادها بلرزد و مردم جهان نيز به رسوايي غرب و رسانه هاي
امپرياليستي و صهيونيستي واقف شده اند و جنايات غرب را در بوسني و ديگر نقاط جهان،
در چهار سوي اين سياره مي بينند.

حرف ما اين
است که چرا کميته حقوق بشر سازمان ملل، نمايندگانش را به بالکان نمي فرستد تا
گزارش تهيه کنند که چگونه صرب ها 500 کودک دانش آموز را در يک مدرسه، خونشان را تا
سر حد مرگ کشيده و به مجروحين صرب تزريق مي کنند؟ و چرا صد ها هزار بي گناه را
مثله کرده اند؟ و چرا کودکان را مي کشند و جلو سگ ها مي اندازند و چرا مردم رازنده
به گور مي کنند؟

چرا
نمايندگان سازمان ملل به اردوگاه هاي صرب نمي روند تا ببينند با مردان و زنان اسير
چه معامله مي شود، چگونه کودکانشان را جلو چشمانشان مي کشند و به آن ها تجاوز مي
کنند و بعد آن ها را به آتش مي کشند؟

چرا مدافعان
حقوق بشر آمريکايي به بهانه ي نجات گرسنگان سومالي لشکرکشي مي کنند و اروپا نيز به
دنبال آمريکا راه مي افتد تا دولتي به دلخواه خود در شاخ آفريقا نصب کنند و حلقوم
ذخائر آن قاره را در دست بگيرند، اما رئيس جمهوري ايالات متحده با بي شرمي مي
گويد: ما در بوسني و هرزگوين منافع نداريم؟! پس حقوق بشر آمريکايي يعني منافع و
چپاول و قلدري و ژاندارمي …

چرا کنفرانس
هاي اروپايي، که خود شاهد اين جنايات در بالکان هستند و « ديويد دوئن» رئيس
کنفرانس بين الملل مذاکرات صلح يوگسلاوي مي گويد: « جنايات صرب ها در تاريخ بي
سابقه است» و عمق جنايت به حدي است که وزير پست و مخابرات آلمان « کريستيان شوارتز
شيلينگ » در اعتراض به عدم مقابله با جنايات صرب ها چراغ سبز مي دهند و مردم بي
دفاع بوسني را تحريم تسليحاتي مي کنند!! و با نشست هاي مسخره و کنفرانس هاي خنده
دار و ژست هاي دروغين، به دفع الوقت مي گذرانند تا مردم بوسني و هرزگوين به کلي
نابود شوند و جنايت و تجاوز به ديگر نقاط مسلمان نشين تسري کند!

و چرا و چرا؟

شگفت آن که
در همين لحظاتي که قلم در حال نگارش اين سطور است، خبرگزاري ها از موضع گيري
پارلمان آلمان عليه جمهوري اسلامي ايران خبر مي دهند که ايران را مسئول جان «
سلمان رشدي » ملحد دانسته، همان مزدور صهيونيستي که به پيامبران خدا ناسزا گفته و
حيثيت و مقدسات بيش از يک ميليارد مسلمان جهان را مورد اهانت قرار داده است و اين
پارلمان با کمال بي شرمي از پارلمان هاي ديگر اروپايي و غير اروپايي مي خواهند که
ايران را به دليل اصرار بر حکم اعدام شيطان رشدي، محکوم کنند!! و اين در حالي است
که مسجد چهارصد ساله ي مسلمين به تحريک امپرياليست ها و صهيونيست ها تخريب مي شود
و مقدسات اسلامي در هند هتک مي شود و صد ها مسلمان به دست هندو هاي بت پرست و پليس
هند و بر اثر مسامحه دولت اين کشور قتل عام مي شوند. و کسي نيست در غرب از آزادي
مذهب و مقدسات حقوق بشر دفاع کند؟!

در منطق
غربي، تروريست ها، رشدي ها، بهايي ها حق انساني دارند اما ميليون ها انسان در
بوسني که جان و مال و عرض و ناموس و وطنشان پايمال توطئه دول استکباري شده حق
انساني ندارند! و قريب دويست ميليون مسلمان هند حق انساني ندارند. يا گروگان
آمريکايي يا سرباز اسراييلي از نظر آمريکا و اروپا حق انساني دارد اما مردم مظلوم
فلسطين که تحت شديدترين شکنجه ها قتل عام مي شوند حق انساني ندارند! اگر يک
آمريکايي در لبنان يا فلسطين به گروگان گرفته شود حق انساني دارد! اما ميليون ها
اسير مسلمان در چنگال خونين صرب ها حق انساني ندارند!

اين است
مفهوم حقوق بشر غربي که آمريکا امروز يکه تاز آن شده و رؤياي حاکميت جهان و
قيموميت بشر را در نظم نوين، در سر مي پروراند!!!

تناقضات از
اين قبيل بسيار است و رسوائي غرب و حقوق بشري غربي نياز به بيان ندارد چرا که مردم
و ملل آزاده جهان، طبل ميان تهي حقوق بشر غربي و اخيراً با صبغه آمريکايي اش را به
خوبي شناخته اند و حماقت است که کسي به حقوق بشر غربي باور داشته باشد.

به قول شاعر
انقلابي ما « حميد سبزواري » که در چکامه اي از تراژدي بوسني و هرزگوين مي سرايد:

اين سخن از
روي آگهي است برادر

طبل حقوق بشر
تهي است برادر

غرب و بشر
دوستي؟ زگرگ شباني!

باور اين قصه
ابلهي است برادر

***

انسان در هر
کجا که هست غريب است

مسلم در هر
کجا که هست غريب است

آري سرايوو
زمانه عجيب است

سازش صهيون و
صرب و صليب است

راستي مسيحيت
غرب ديگر چه آبروئي در جهان دارد؟ سازمان ملل و حقوق بشر چه اعتباري در ديد ملت ها
دارد؟ اين حوادث تلخ قطعاً عامل بيدردي هر چه بيشتر ملت ها خواهد شد. و تا مسلمانان
انتقام حقوق پايمال و خون هاي به ناحق ريخته خود را از غرب و آمريکا نگيرند آرام
نخواهند گرفت. انسان هاي مظلوم بيش از پيش درمي يابند که خود بايد مدافع حقوق
انساني خود باشند و چشم به راه سازمان هاي آلت دست استکبار جهاني نباشند. و اين
جنگي است که تا نابودي سلطه استکباري ادامه دارد …

جنگ است، جنگ
نظامي و جنگ سياسي و فرهنگي،

و اين رسالت
آزاد انديشان از هر طبقه و نژاد و مليت است که پرده از چهره ي کريه غرب يعني جغد
شوم فساد و ستم بدرند و ملت ها را آگاهي بيشتر بدهند و اين پيامي بود که حضرت امام
خميني (سلام الله عليه) به ملل آزاده جهان داد.

« امروز که
نسيم بيداري در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئه فريب گر ستمکاران تا حدودي فاش شده
است، وقت آن است که دل سوختگان واقعي مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم
با قلم و بيان و انديشه و فکر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده
بردارند و پرونده تجاوز آنان را به ساکنين اين سياره ارائه دهند». (صحيفه ي نور –
ج19 ص 102)

مقام معظم
رهبري:

« الان چه
کسي در دنيا حقوق بشر را نقض مي کند؟ کسي حقوق بشر را نقض مي کند که از اسراييل
غاصب حمايت مي کند. آيا آن چه که امروز در فلسطين مي گذرد، بزرگ ترين نمونه ي نقض
حقوق بشر نيست؟! پس چرا اين ها اعتراض نمي کنند؟ اگر طرفدار حقوق بشرند چرا به
اسراييل کمک مي کنند؟ آن چه که امروز در شرق اروپا مي گذرد هم همين طور است».
(13/8/71)

 

مقام معظم
رهبري:

« حقوق بشر
در دست قدرت هاي جهاني مثل يک ابزار است تا اگر ديدند، ملت يا دولتي با نظرات آن
ها مخالفت مي کند آن ملت و دولت را به نقض حقوق بشر و طرفداري از تروريسم متهم
کنند.» (13/8/71)