پانزدهم شعبان عید منتظران و مستضعفان

15 شعبان عید منتظران و مستضعفان

15شعبان، شیرین ترین و
خجسته ترین روز در سال است و یکی از بزرگترین اعیاد اسلامی می باشد. روزی است که
شعیان با دل و جان جشن می گیرند و ولادت با سعادت ولی الله اعظم حضرت حجه بن الحسن
سلام الله علیه را به یکدیگر تبریک و تهنیت می گویند.

15 شعبان روزی است که
امید و آرزو در قلب صدها هزار انسان محروم و مظلوم در این دنیای پر از ظلم و جور،
زنده می شود و انتظار فرج در تمام محرومین و ستمدیدگان و شعیان و محبان، متجلی می
گردد.

15 شعبان روز امام زمان
است؛ همو که هر بدعت و انحرافی را از بین می برد، و هر ضلالت و گمراهی را محو و
نابود می سازد و هر سنت مقدسی که در اثر امواج تاریک و سهمگین فته ها در طول دوران
های پس از رسالت، محو شده و هر حکم الهی که معطل مانده، احیا و زنده می کند.

15 شعبان، روز مبارک
ولادت با سعادت حجه الله، خاتم الائمه، خلاف صالح، قائم بالحق، بقیه الله فی
الارض، صاحب الزمان، امیرالامراء، قاتل الفجره، الباسط للعدل، منقذ الامه، صاحب
السیف، المنصور، الحجه، المأمول، المنتظر، الصاحب، الخالص،التالی، البرهان،
الباسط، الثائر، المنتقم، المؤید، السید، الجابرذ، الخازن، و السید فی الدنیا و الاخره
است.

داستان ولادت حکیمه
خاتون عمه امام عسگری سلام الله علیه، این بانوی بزرگوار و جلیل القدر، داستان
ولادت حضرتش را چنین بیان می کند:

ابومحمد (اما عسکری علیه
السلام)در پی من فرستاد و گفت: ای عمه! امشب در منزل ما افطارر کن. خدای تبارک و
تعالی امشب حجتش را در زمین، ظاهر می سازد.

عرض کردم: مادرش کیست؟

فرمود: نرجس.

عرض کردم: قربانت گردم!
به خدا سوگند هیچ اثری از وضع حمل در او نمی بینم.

فرمود: مطلب همان است که
به تو می گویم.

حکیمه خاتون ادامه می
دهد:

برای افطار به منزل امام
آمدم، سلام کردم و نشستم. نرچس خاتون آمد که کفشم را از پایم بیرون آورد و به من
گفت: ای بانوی من و ای سرور خاندان من، در چه حالی هستی؟

گفتم: بلکه تو سرور من و
بانوی بزرگوار خاندان من هستی.

از سخنم تعجب کرد و گفت:
این چه حرفی است؟ عمه جان!

گفتم: ای دخترم! خدای
تبارک و تعالی امشب پسری به تو عطا می فرماید که سرور دنیا و آخرت است. پس از
خجالت کشید و به کناری رفت.

نماز عشایم را که
خواندم، افطار کردم و سپس به رختخوابم رفتم و خوابیدم. نیمه شب بود که از خواب
برخاستم و مشغول نماز شب شدم. از نماز فارغ شدم، دیدم باز هم نرجس خواب است و هیچ
اثری و علامتی در او نیست. سپس مشغول تعقیب شدم و پس از آن دراز کشیدم. ناگهان
نرجس از خواب پرید و برخاستغ نماز شبش را خواند و خوابید.

از اطاق بیرون رفتم که
فجر را ببینم. فجر کاذب طالع شده بود و هنوز او خواب بود. شک و تردید مرا برداشت؛
ناگهان ابومحمد سلام الله علیه از اطاقش مرا صدا زد و گفت: عجله نکن، عمه! نزدیک
است. نشستم و سوره سجده و سوره یس را تلاوت کردم، در این بین، ناگهان نرجس با ترس
از خواب برخاست. به سوی او رفتم و گفتم: خدا نگهدارت باشد؛ آیا چیزی را احساس می
کنی؟

گفت: آری، عمه!

گفتم: خاطر جمع باش.
مطلب همان است که به تو گفتم.

سپس پند لحظه ای چرت زدم
که در همین لحظات، وضع حمل انجام پذیرفت هشیار شدم و احساس کردم که سرورم به دنیا
آمده است.

نزدیکش رفتم، دیدم به
سجده افتاده است و تمام مواضع سجودش بر زمین قرار گرفته است. او را در برگرفتم،
دیدم پاک و تمیز است. پدرش فریاد برآورد: عمه! فرزندم را برایم بیاور. او را نزد
پدرش بردم. حضرت با دو دست زیر کمر کمر او را گرفت و پاهایش را روی س ینه خود قرار
داد. در گوش راستش، اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس زبانش را در دهان کودک
گذاشت، گوئی دارد به او شیر می دهد. دست مبارک را بر دیدگان و گوش و اعضای بدنش
مالید و فرمود: فرزندم! حرف بزن.

این نوزاد مبارک شروع به
سخن کرد و گفت:

«اشهد ان لا اله الا
الله وحده لا شریک له و أن محمداً رسول الله» سپس بر امیرالمؤمنین و ائمه علیهم
السلام درود فرستاد و یک یک را نام برد، تا به پدرش رسید و پس از نام پدر سکوت
کرد.

سپس حضرت ابو محمد علیه
السلام فرمود: ای عمه! او را نزد مادرش ببر. او را بردم…

بهر حال امام زمان سلام
الله علیه به دنیا آمد ولی از همان آغاز، جز خواص، آن هم گاهی از اوقات کسی به
دیدارش مشرف نمی شد تا اینکه امام عسکری علیه السلام از دنیا رفت و امامت به حضرتش
منتقل شد. حضرت برای ارتباط با مردم، سفیرانی قرار داد که مسائل و مشکلات مردم را
حل می کردند.

سفرای حضرت در دوران
غیبت صغری عبارتند از:

1-ابو عمرو، عثمان بن
سعید عمروی- حدود پنج سال سفیر حضرت بود. این مرد جلیل القدر وکیل و نماینده امام
هادی و امام عسگری علیه السلام نیز بوده است.

پس از وفاتش، امام زمان
عجل الله فر جه غمگین و محزون شد و در نامه ای که به عنوان تسلیت به فرزندش محمد
بن عثمان نوشت، چنین آمده است:

«مصیبت بر شما و ما وارد
شد. و فراقش تو و ما را نگران کرد. خدا او را در بازگشتش به سوی او، مسرور و
خوشحال گرداند. از بزرگترین سعادت های او، همین است که خداوند فرزندی مانند تو به
او عطا فرموده است که جانشینش شود و جایش را پر کند و بر او رحمت فرستد».

2-ابوجعفر محمد بن
عثمان- همانگونه که از نامه تسلیت امام سلام الله علیه ملاحظه کردید، پس از درگذشت
عثمان بن سعید عمروی، حضرت فرزند برومندش محمد بن عثمان رابه سفارت خود برگزید.
این بزرگوار مدت 40 سال تقریباً سفیر حضرت بوده است.

3-ابوالقاسم حسین بن روح
نوبختی – این بزرگوار بیش از بیست و یکسال، سفیر حضرت بوده است. او هم مانند دو
سفیر دیگر، با کمال اخلاص، تا دم آخر زندگی، در خدمت سرور و مولایش بود.

4-ابوالحسن علی بن محمد
سمری – این بزرگمرد نیز از اصحاب مقرب امام عسکری علیه السلام بوده و مدت سه سال
تقریباً سفیر امام بوده است. او آخرین سفیر است که پس از وفاتش، غیبت کبری آغاز شد
و ارتباط مستقیم با حضرت حجت سلام الله علیه پایان پذیرفت.

در نامه تاریخی مشهوری
که امام زمان سلام الله علیه به آخرین سفیرش نوشته، چنین آمده است:

«بسم الله الرحمن
الرحیم. یا علی بن محمد السمری، عظم الله اجر اخوانک فیک فانک میت ما بینک و بین
سته ایام. فاجمع أمرک، و لا توص الی أحد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه
التامه، فلا ظهرو الا بعد أن یأذن الله تعالی ذکره، و ذلک بعد طول الامد و قسوه
القلوب، و امتلاء الارض جوراً. و سیأتی من شیعتی من یدعی المشاهده؛ الا فمن ادعی المشاهده
قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتر، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی
العظیم».

-ای علی بن محمد سمری!
خداوند پاداش برادرانت را در فقدانت عظیم گرداند، تو از امروز تا شش روز دیگر
قطعاً از دنیا می روی. پس کارهایت را رو به راه کن و به هیچ کس پس از خودت وصیت
نکن که جانشینت باشد چرا که غیبت کبری آغاز شده است و دیگر هیچ ظهوری برای من نیست
مگر پس از اینکه خدای متعال اجازه و اذن دهد، و این نباشد جز پس از زمانی طولانی
که دلها سخت و زمین پر از ظلم و ستم شده باشد. و همانا از شیعیانم برخی می آیند و
ادعا می کنند که مرا دیده اند هان، بدان که هرکس ادعا کند که پیش از خروج سفیانی و
صیحه آسمانی مرا دیده و مشاهده کرده است، او دروغگو و تهمت زن است. ولا حول و لا
قوه الا بالله العلی العظیم.

آغاز غیبت کبری

روزی که سمری، آخرین
سفیر، از دنیا رحلت کرد، امام زمان سلام الله علیه هفتاد و چهار سال از عمر مبارکش
گذشته بود. چهار سال و نیم با پدرش و شصت و نه سال و شش ماه و پانزده روز، دوران
غیبت صغری را گذراند و اینک آغاز غیبت کبری بود. غیبتی که آزمایشی بزرگ برای
شیعیانش است و این ادامه دارد تا روزی که خدا بخواهد و آن کوکب دری ظاهر گردد و
جهان را پر از عدل و داد نماید و انتقام میلیون ها شیعه اش و پیروانش و محبینش را
از ستمگران و طاغوتیان بگیرد. آزمایش بزر

 آغاز شده است تا  آنان که قلبشان مالامال از ایمان است، در
امامتش هرگز شک و تردید نکنند و هرچه ظلم و ستم بیشتر و افزونتر گردد، ایمان و
اخلاصشان به حضرتش بیشتر شود و هر لحظه و هر دم به انتظار فرجش باشند و لحظه ای از
وظیفه های اسلامی انسانی خویش غفلت نورزند تا در 
برابر وجود مقدسش رو سفید باشند. او که بر ما و تمام اعمالمان حاضر و ناظر
است و قطعاً گناهان ما حضرتش را اندوهگین می سازد.

رسول خدا صلی الله علیه
و آله و سلم درباره غیبتش می فرماید:

«والذی بعثنی بالحق
بشیراً، لیغیبن القائم من ولدی، بعد معهود الیه منی حتی یقول اکثر الناس: ما الله
فی آل محمد حاجه، و یشک آخرون بدلائله، فمن أدرک زمانه فلیتمسک بدینه، و لا یجعل
للشیطان علیه سبیلا بشکه فیزیله عن ملتی و خرجه من دینی…» (بحار – ج51 – ص86)

به آن خدائی که مرا به
عنوان بشارت دهنده به حق، مبعوث گردانید قسم، محققاً قائم از فرزندانم با پیمانی
که من با او بسته امف غیبت می کند و از دیدگان مردم پنهان می شود، تا آنجا که
بیشتر مردم می گویند: هیچ نیازی به آل محمد نیست و برخی دیگر در دلائلش شک می
کنند. پس هر که دورانش و زمانش را دریابد، باید به دین خود کاملاً پایبند باشد و
با شک و تردید ، شیطان را به خود راه ندهد که او را از ملت من خارج و از دین من
بیرون آورد.

به خدا پناه می بریم از
اینکه شیطان بخواهد با اینجاد شک و تردید، ما را از حجت عظمای پروردگار، و امام
زمانمان جدا سازد و دین ما را به انحراف بکشاند. در آیه مبارکه می خوانیم: «ولا
یکونوا کالذین أوتوا الکتاب من قبل، فطال علیهم الامد، فقست قلوبهم و کثیر منهم
فاسقون».

-و مانند اهل کتاب
نباشند که غیبت بر آنها طولانی شد، پس قلبهایشان سخت گردید و بسیاری از آنان
تبهکارند.

آری! طول مدت غیببت این
خطر را دارد که مردم یا از آمدن حضترش نومید گردند ویا اینکه نسبت به احکام دین بی
تفاوت گردند و در هر دو صورت به تباهی و انحراف و فاسد کشانده می شوند چنانکه
اکنون متأسفانه شاهد چنین وضعیتی در جهان اسلام هستیم. امید است که شیعیان و
پیروان خالص آن بزرگوار در ایران اسلامی که مشکلات و سختی ها و جنگ ها و توطئه های
گوناگونی را تاکنون پشت سر گذاشته اند، هرگز لحظه ای نومیدی و یاس به قلوب خود راه
ندهند و پیوسته منتظر فرج حضرتش باشند که هرچه انتظار بیشتر طول بکشد  و صبر و تحملشان افزونتر گردد، بی گمان اجر و
مزدشان نزد پروردگارشان بیشتر و عظیم تر خواهد بود.

خداوند ما را از منتظران
فرج ولیش قرار دهد و هرچه زودتر دیدگان ما را به جمال دل آرای وجود مقدسش، روشن و
منور گرداند.

فرا رسیدن این عید سعید
را که مصادف است با ایام دهده مبارک فجر به عموم شیعیان بویژه مقام معظم رهبری و
مردم عزیز کشورمان، تبریک و تهنیت عرض می کنیم و امیدواریم اعمال و رفتار و اقوال
ما بگونه ای باشد که رضایت حضترش را جلب کند و ما را مورد لطف و عنایت خاصش قرار
دهد.

آمین یا رب العالمین.