زیارت امین الله فروغی از جمال حق

زیارت امین الله فروغی
از جمال حق

قسمت اول

آیت اله محمدی گیلانی

معنای زیارت

از الطاف حکیمانه خداوند
متعال در سیر و سلوک عباد بسوی حضرتش تشریع زیارت است. زیارت در لغت به معنی میل و
عدول از غیر و متوجه گردیدن به مزور است و عمره نیز به معنای زیارت است و حج تکرار
قصد به سوی مقصود است و چون عمره مشتمل بر احرام و طواف و سعی و تقصیر است و بر
همه مناسک است، حج اکبرش می گویند و در هر حال، مزور بیت الله الحرام است.

مخالفین زیارت، مطروداند

سیره قطعیه از آغاز
اسلام از عصر صحابه کبار و تابعین و همه مسلمین بر زیارت قبوری که پیمبری یا امامی
یا ولی صالحی یا بزرگی از بزرگان دین را در برگرفته، جاری است و اخلاف ا اسلاف از
این سیره مرضیه پیروی کرده اند و بدگوهران زندیق که به دهان کجی نسبت به این سیره
برخاسته اند مورد طرد و لعن گردیده اند و نعم القول:

سنگ بدگوهر اگر کاسه
زرین شکند

                                                قیمت سنگ نیفزاید و زر
کم نشود

فقهاء اسلام و ائمه
مسلمین متفقاً آنان را طرد و لعن کردند و هجوم به مؤسس این اساس که ابن تیمیه
بوده، بردند و او را بدعتگذار معرفی کردند و به 
مقتضای: «اذا ظهر البدع فللعالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنه الله» بدعت
و ضلالت او را آشکار نموده و کتابهائی بر رد وی نوشتند و تکفیرش نمودند و از
حکومت، قتل وی و لا اقل حبس او را خواستار شدند که فقط برای نمونه کلام ابن حجر
هیثمی شافعی را که از کتابش «الجوهر المنظم فی زیاره القبر المکرم» حکایت شده
ترجمه می کنم.

هیثمی شافعی بعد از اقامه
ادله بر مشروعیت زیارت که از جمله آن ادله اجماع است می گوید:

« اگر بگوئی: چگونه
دعوای اجماع بر مشروعیت زیارت قبر نبی اکرم می کنی در صورتی که ابن تیمیه که از
متاخرین حنابله است منکر مشروعیت آن است و او بر این مدعای خویش آنچنان طولانی و
با کیفیتی سخن گفته که طباع سلیم از آن تنفر دارند و تا آنجا که حرمت سفر زیارت
قبر اطهر نبی اکرم صلی الله علیه و آله را اجماعی پنداشته است».

ابن تیمیه کیست؟

می گویم: ابن تیمیه چه
کسی است که گفتار او شایسته توجه باشد، یا در امری از امور دین مورد اعتماد گردد و
او همان کسی است که جمعی از پیشوایان دین که فضاحت و شناعت او را برملا ساخته اند
درباره اش گفته اند: عبدی بود که خدی تعالی – به سوء فعالش- گمراه و اغوایش فرمود
و رداء زبونی و خواری بر اندامش نمود و مشمول سنت : «فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم»
گردید و آنچنان حائز قوه افتراء و کذب گردید که پیامد آن خسران و حرمان شد، و شیخ
الاسلام و علام الانام جناب تقی سبکی که جلالت و امامت و اجتهاد و صلاح وی مورد
اجماع است متصدی ترور او شد.

البته این وقیعه ای استا
که از ابن تیمیه واقع شد، اما قابل گذشت نیست زیرا مصیبتی است که شئومت  آن استمرار دارد و جای شگفتی نیست، زیرا هوای
نفس و شیطانش او را فریب داد و پنداشت که در عرصه اجتهاد احکام دین مبین تیرش به
هدفی حق اصابت کرده است!

ولی این محروم نمی دانست
که زشت ترین معایب را مرتکب گردیده است زیرا در بسیاری از مسائل مخالفت اجماع
نموده و به اعتراض بر ائمه مسلمین از آنجمله خلفای راشدین برخاسته است، کاش که به
همین بسنده کرده بود، او تجاوز به ساحت اقدس کبریائی که منزه از هر نقص است و
مستحق نفیس ترین همه کمالات است کرده و نسبت ناروائیهای عظیم و کبیر به حضرت او
سبحانه داده است، و در مابر و خطابه هایش دعوای جهت و جسمیت برای خدایتعالی –
والعیاذ بالله- می نمود، و عامه مردم را به فراگیری چنین عقیده ای می خواند و هرکس
از متقدمین و متأخرین که بر این عقیده نبودند، آنان را گمراه می نامید، ناچار
فقهاء عصر علیه وی قیام کردند و حکومت وقت را به قتل وی الزام وگرنه او را حبس
کنند و ناجار او را حبس کردند تا آنکه در زندان مرد.

ابن بطوطه در کتاب رحله
آورده است: «یکی از بزرگان فقهاء حنابله در دمشق تقی الدین ابن تیمیه بود که بزرگ
کشور شام محسوب می شد و در فنون گوناگونی سخنور بود ولی در عقل چیزی مشهود بوده
است! و اهل دمشق درباره وی عالی ترین احترام را مراعات می نمودند و او مردم را روی
منبر موعظه می کرد و هنگامی روی منبر چیزی گفت که مورد انکار فقهاء واقع شد – تا
آنکه می گوید – پس از مدتی نظیر آن گفته را مرتبه دوم اظهار داشت که من در این
هنگام که روز جمعه بود در مسجد جامع پای منبر وعظ ایشان بودم که گفت:

خدای تعالی به آسمان
دنیا فرود می آید مانند فرود آمدن، سپس – برای نشان دادن نزول خدای تعالی- یک پله
از منبر فرود آمد، ناگهان یکی از فقهاء مالکی که معروف به ابن الزهرائ بود بر وی
اعتراض کرد…». (ج1 –ص 57)

چنانکه تمرد ابلیس از
سجده بر آدم به بهانه حراست از توحید بوده، تمرد ابن تیمیه مجسمه (قائل به تجسم)
نیز از این سنت حکیمانه الهی بدین بهانه است، او که لازم بین اعتقادش، شرک به حضرت
باری است خود را زعیم توحید می پنداشت که علاوه بر ایجاد تفرقه، طائفه کثیری از
پیروانش ار از برکات زیارت محروم ساخت، و نمی فهمید که همانگونه که توجه عبادی که
مرکز آن ضمیر است، ولی در افعال عباد متمثل می شود مثلا نهایت تذلل در سجود و
نهایت تعظیم در رکوع، تمثل می یابد، حب و مودت بانبیاء و اولیاء و صلحاء و بزرگداشت
آنان در زیارت آنان در حال حیات و زیارت قبور شریف آنان در حال ممات متمثل می شود،
جائی که «عند ذکر الصالحین تنزل الرحمه» چنانکه در حدیث آمده است، چه می پنداری
«عند الابدان الطاهرات آنان» نزول رحمت را؟ بلی «مختلف الملائکه…».

فضیلت زیارت

باری زیارت قبور انبیاء
صلوات الله علیهم و ائمه معصومین علیهم السلام و فقهاء رجال دین از قربات و طاعات
و رفعت درجات است خصوصاً زیارت قبر مطهر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از
اعظم قربات و طاعات و عالی ترین وسیله ترفیع درجات است، و اعتقادی جز این، بیرون
از حوزه اسلام است.

قرآن مجید اعلان می
فرماید: «ولو انهم اذا ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول
لوجدوا الله تواباً رحیماً». (سوره النساء – آیه 64)

– اگر به هنگامی که بر
خود ستم کرده و مرتکب گناه شدند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و
رسول الله برایشان آمرزش، می طلبید، حتماً خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند.

آیه کریمه به قرینه های
آیات قبل درباره منافقینی نازل شده که مرتکب کبیره ای از اعظم کبائر شدند و اراده
تحاکم نزد طاغوت را داشتند و از تحاکم نزد حاکم حق رسول الله (ص)اعراض کرده بودند
و به این ظلم به نفس خویش که الحادی روشن بود، دست یازیدند، قرآن، علاج این بیماری
نفاق را در توسل به آستان قدس رسول الله صلی الله علیه و آله اعلان فرموده و به
نحو تعلیق جزاء بر شرط، توسل و شفاعت به بیت رسالت را که همراه استغفار باشد،
وسیله ای قاطع جهت زدودن کبائر موبقه و سبب فیضان رحمت خاص خدایتعالی معرفی می
کند، بدیهی است که فرقی بین حیات آن حضرت و ممات آن جناب نیست و عظمت و مکرمت بیت
آنجناب نزد خداوند متعال با موت او، منقطع نمی گردد و به عبارتی:

تواب و رحیم یافتن
خدایتعالی در آیه کریمه معلق به سه چییز گردیده است: «آمدن آنان نزد حضرتش و
استغفارشان و استغفار رسول الله جهت آنان، و اما استغفار رسول الله صلی اله علیه و
آله که ثابت است زیرا آن حضرت به امر خدای تعالی برای همه مؤمنین و مؤمنات الی
الابد استغفار فرموده اند: «و استغفر لذنبک و المؤمنین و المؤمنات» .  (سوره محمد – آیه 19) و برای گناه خویش و گاه
مؤمنین و مؤمنات استغفار کن».

و با ضمیمه آمدن به بیت
نبی اکرم صلی الله علیه و آله و آمرزش طلبیدن، ارکان توسل و شفاعت، تمام است، و
وسیله قاطع بر وجدان خدای تعالی به صفت توابیت و صفت رحیمیت ، حاصل می گردد.

این گرفتاری و نظیر آن
برای اهل سنت و جماعت از این جهت پیدا شده، که سنت و احادیث آنان چنانکه بزرگان
قوم فرموده اند بدون تضمین وثیق در امر اتصال به وحی است که ما در سلسله مقالات
شریفه: «امام راحل سلام الله علیه و فقه سنتی» مفصلاً بحث کرده ایم و سوکمندانه
مبانی و قواعد فقهی  آنان در اتصال به وحی
مورد سؤال و ترید است، ولی شیعه امامیه اثنی عشریه، فقه و دیگر امور دینی آنان از
طریق ائمه معصومین علیهم السلام بوسیله امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام
متصل به رسول الله صلی الله علیه و نهایتاً متصل به وحی است که در مقالات نامبرده
مستدلاً بیان گردیده است.

و از آن جمله سنت زیارت
مشاهد مشرفه از دور و نزدیک که آداب زیارات با مضامین علیه متون زیارات از اهل
البیت صلوات الله علیهم به ما رسیده است که از همه آنها در این سلسله مقالات آتی
به شرح زیارت امین الله: «فروغی از جمال حق» علیه السلام است.

ادامه دارد