مراتب امر به معروف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

جاودانگی راه
امام

حجه الاسلام
و المسلمین اسدالله بیات

جایگاه و نقش
حساس دستگاه اجرائی

مراتب امر به
معروف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

2

3-احتمال
تأثیر

از جمله
شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که زمینه برای تأثیر وجود داشته باشد در
صورتی که از قرائن و احوال بطور قطع و یا اطمینان باور پیدا کند نه تنها امر
بمعروف و نهی از منکر مؤثر نمی باشد بلکه ممکن است اثر سوئی هم داشته باشد و یا
ممکن است اثر سوئی هم نداتشه باشد اما در جلوگیری ارتکاب منکر و ترک معروف اثری
نخخواهد داشت در این صورت امر بمعروف و نهی از منکر لازم و واجب نمی باشد بنابراین
احتمال تأثیر یکی از شرایط وجوب انجام فریضه امر بمعروف و نهی از منکر می باشد.
بالطبع در مواردی که شخصی و یا ارگانی می خواهد امر بمعروف و نهی از منکر نماید و
مید اند صرف امر بمعروف و نهی از منکر کافی در جلوگیری نبوده بلکه لازم است یک سری
عوامل و ابزار دیگری نیز ضمیمه شود مثلا از حیث رفتاری از نحوه ملایمت و ملاطفت
استفاده نماید و حتی خواست خودش را در قالب استدعا و التماس مطرح نماید و یا لحن
موعظه و پند و اندرز بهره برداری کند. و از حیث انسانی از نیروهای مختلف و همراه استفاده
بعمل آورده و برای نیل به اهداف بلند و مقدس این فریضه الهی و اجتماعی از واسطه ای
استفاده نماید و یا از امکانات مادی و مالی استفاده کند و با استفاده از این نوع
امکانات و ابزار زمینه را برای اصل تأثیر امر بمعروف و نهی از منکر ویا بیشتر شدن
آن فراهم سازد و احتمال تأثیر زیادتر نماید قطعاً از باب وجوب مقدمه یک واجب اهم
الهی بهره برداری از همه اینها لازم و ضروری بوده و تمهید تمامی امکانات برای
تأثیر این واجب اسلامی از فرایض الهی بحساب می آید.[1]
و لذا در مواردی که آمر بمعروف و ناهی از منکر می داند وی ااحتمال می دهد اگر در
امر ب معروف و نهی از منکر به یک دفعه گفتن بسنده نکند و تکرار کند مفیدتر بوده و
از تأثیر بیشتری برخوردار بود باید تکرار کند و به یک دفعه اکتفاء ننماید.

حضرت امام
(س) در این باره چنین می فرماید:

الف: اگر کسی
که می خواهد امر به معروف و نهی از منکر نماید علم داشته باشد و یا احتمال دهد امر
ونهی او در صورتی مؤثر خواهد بود که بطرو مکرر انجام شود تکرار آن لازم و واجب
خواهد بود.[2]

ب: اگر علم
پیدا کند و یا اینکه احتمال بدهد امر بمعروف و نهی از منکر وقتی مؤثر خواهد بود در
جلو عده ای که مرتکب گناه در میان آنها است بطور علنی گفته شده و امر بمعروف و نهی
از منکر در حضور آنان انجام یابد در صورتی که طرف ابئی از علنی شدن موضوع نداشته
باشد و حالت تجاهر به گناه داشته باشد امر بمعروف و نهی ازمنکر درحضور آنان جایز و
بلکه واجب می باشد اما در صورتی که حالت تجاهر به گناه وجود نداشته و عاصی در خفاء
مرتکب عصیان می شود در وجوب و بلکه در جواز امر بمعروف و نهی از منکر در حضور
دیگران اشکال هست و از نظر معیارهای فقهی نمی توان بر وجوب و یا جواز آن فتوی داد.[3]

اگرچه درصورت
احتمال تأثیر بصورت فردی انجام آن واجب خواهد بود. ضابطه کلی این است در هر موردی
دیده شود احکام الهی مورد بی توجهی قرار می گیرد منکرها معروف ومعروف ها در میدان
عمل بصورت معکوس و وارونه گردیده و با لاابالی گری، مردم بدون واهمه کارهای بد و
زشت را مرتکب شده و اعمال نیک و خیر را زیر عمل بصورت معکوس  وارونه گردیده و با لاابالیگری، مردم بدون
واهمه کارهای بد و زشت را مرتکب شده و اعمال نیک و خیر را زیر پا می گذارند هرکس
چنین وضعی را مشاهده نماید اگر احتمال تأثیر بدهد باید در برابر آن بایستد و جلو
آنها را بگیرد و با امر بمعروف و نهی از منکر مردم را از ارتکاب بمعاصی باز بدارد
و دامنه این وظیفه شامل همگان خواهد بود. بنابراین در هر موردی که انجام این فریضه
الهی مؤثر واقع شود ولو بصورت احتمال و مفسده ای بالاتر بر امر بمعروف و نهی از
منکر مترتب نشود انجام آن واجب و لازم بوده و ترک آن ممنوع و حرام می باشد.

ج: اصرار بر
استمرار

همانطوریکه
در صفحات گذشته توضیح داده شد هدف اساسی از انجام فریضه بزرگ الهی امر به معروف و
نهی از منکر سالم سازی جامعه از آلودگیها و تباهیها وایجاد محیط مساعد و مناسب
برای رشد و پرورش استعدادها و اعتلاء فرهنگ ارزشمند الهی انسانی است زیرا وقتی که
در جامعه مردم از حیث شناخت کلی و فرهنگی آن تعالی پیدا کردند و در خودشان اعتماد
به نفس و اتکاء بخود و قدرت برخورد و شجاعت مقابله و ایستادگی در مقابله کژیها و
انحرافها احساس نمودند و با اعمال نظارت همگان نوعی مراقبت و کنترل پنهان و آشکار
را بوجود آوردند طبعاً در میان چنین جامعه آگاه و بیدار، افراد مرموز و تبهکار و
سودجو نمی توانند با تحریف حقایق و ارزشها را ضد ارزش و بالعکس وارونه نشان داده و
از جهل دیگران سوء استفاده نمایند و زمینه را برای سلطه افراد ریاء کار و قلدر و
اعمال حاکمیت غیر مشروع آنان فراهم سازند تا بر حریم انسانهای اصیل و آزاده و
فرهنگی و ارزشمند یورش برده ، بر جان و مال آنان رحم نکرده و تمامی اصالتها را
متزلزل نمایند. برای اینکه در هر جامعه زنده و هوشیار که نظارت همگانی اعمال  می گردد و افراد آن ارزشها و ضد ارزشها را بخوبی
می شناسند و از شهامت برخورد و مقابله برخوردار هستند مردم آن اجتماع با ضابطه و
ملاک زندگی می نمایند و انسانها ملاکها را از یاد نمی برند و در زندگی فردی و
اجتماعی نمی توانند با بی تفاوتی از کنار آنها عبور نمایند و نمی توانند از اصول
ارزشی و انسانی بسادگی صرف نظر کرده و لوث شده مشاهده نمایند روی این محاسبه اگر
منکراتی را در محیط اجتماعی ببینند و خطرات تکرار آنها را برای افراد جامعه بخوبی
درک نمایند برای ریشه کهن ساختن آنها اقدام کرده و بطور عام و همگانی دست بدست هم
داده و با هشدارهای لازم روحیه مقابله را تحریک کرده و شرایط را برای نابودی
موضوعات و مسایل ضد ارزش مهیا می سازند و در عمل محیط اجتماعی و جو عمومی را برای
ایستادگی در برابر منکرات مساعد کنند تا افراد جامعه برای انجام کارهای نیک و خیر
تشویق شده و از ارتکاب کارهای بد و زشت منزجر و متفر گردند و لذا با انجام این
فریضه الهی عامه مردم با فرهنگ غنی شناخت مفاهیم ارزشی و ضد ارزشی آشنا گشته و
خوبی ها را می شناسند و برای انجام آن مورد تشویق قرار می گیرند و مفاهیم ضدارزش
را هم می شناسند و راههای مقابله و ستیز با آنها را هم می دانند و از ارتکاب بآنها
تحذیر وانذار می شوند بنابراین اگر کسی از روی غفلت و یا نسیان و یا خدای ناخواسته
از روی تمرد و عصیان از حریم ارزشها پادراز کرد و مرتکب آلودگی گشت و دامن خویش را
ناپاک کرد و به عصیان مرتکب شد اگر توبه کند و متوجه خطاء و اشتباه خود گشت و نادم
و پشیمان شد مطمئناً دوباره یادآوری و تذکر و دستور انجام کارهای خوب و معروف و
ترک منکر و مسایل غیر ارزشی نه تنها لازم نبوده بلکه معلوم نیست جایز بشمار آید
بله در صورتیکه اصرا ورزد و از کرده خطاء و زشت خود نادم و پشیمان نگردد باز
بخواهد بسراغ گناه و عصیان برگردد در این صورت لازم است امر بمعروف و نهی از منکر
اصرار مرتکب عصیان بر ادامه و استمرار کارزشت و منکری است که دامنش را آلوده کرده
است بنابراین هر وقت اصرار صورت گیرد و مرتکب عصیان بر گناه خود استمرار بخشد امر
بمعروف ونهی از ارتکاب منکرات لازم است و در غیر این صورت لازم و واجب نمی باشد.

امام (س) در
این باره چنین می فرماید: شرط سوم برای وجوب امر بمعروف و نهی از منکر این است
عاصی و مرتکب گناه اصرار بر استمرار معصیت بورزد بنابراین اگر طرف بداند که مرتکب
معصیت از کرده خود نادم و پشیمان است و استمرار نمی بخشد و ترک کرده است دراین
صورت امر بمعروف و نهی از منکر نمی باشد.[4]

و مراد از
استمرار و اصرار این نیست که وی بنا گذارد بطور دائم و همیشه آن را مرتکب گردد
بلکه منظور این است اگر کسی در اثر طغیان نفس و اغواء هواهای شیطانی حرمت کبریائی
الهی را شکست و در برابر خدای عالم بمقابله برخاست و معصیت کرد و به گناه مرتکب شد
دوباره اگربخواهد به همان گناه مرتکب گردد و معصیت نماید اصرار صدق می نماید و
موضوع لزوم و وجوب امر بمعروف و نهی از منکر تحقق می یابد و لذا اگر فردی برای بار
اول مرتکب عصیان شد و گناه کرد و در اثر طغیان نفس اماره دوباره تصمیم گرفت بسراغ
همان گناه برود نهی از منکر واجب بوده فرد مطلع از اوضاع از باب انجام این فریضه
الهی و از باب نهی از منکر موظف است جلو ارتکاب وی را بگیرد.[5]

همانطوریکه
بر دیگران لازم است افراد جامعه را برای انجام کارهای خیر و معروف تشویق کرده و
امر بمعروف نمایند و از کارهای بد و منکر جلوگیری بعمل آورده و نهی کنند برخود
افرادیکه در اثر جهل و وسوسه گرفتار معاصی می شوند و حرمت شکنی می نمایند نیز لازم
و واجب است از عملکرد بد خود نادم گردیده و به سوی خدای عالم توبه نمایند و وجوب
توبه یک امر مسلم قرآنی و عقل و حدیثی است و از اقسام واجب فوری نیز می باشد اگر
العیاذ بالله فردی مرتکب گناهی بشود واجب است فوراً توبه نماید و اگر دیگرا آثار
گناه را از دیگران مشاهده نمایند و اثار توبه را در آنان نبینند باید از آنان
بخواهند توبه کرده و به سوی صلاح و سداد برگردند. بنابراین افرادی که مرتکب گناه
می شوند و بر ارتکابشان اصرار می ورزند بر دیگران لازم است علاوه بر اینکه از اصل
ارتکابشان نهی و جلوگیری بعمل آوردند و نهی نمایند در صورتی که آثار توبه و انابه
را مشاهده ننمایند برای توبه هم امر کنند و حتی در صورت شک و تردید در اینکه آیا
توبه کرده است و یا نکرده است با امر به توبه لازم و واجب است.[6]

منتهی با
توجه به مجموعه ضوابط و شرایطی که در امر بمعروف و نهی از منکر لازم است مورد توجه
و ملاحظه قرار گیرد باید مسأله امر به توبه انجام شود البته مخفی نماند موضوع توبه
یکی از ارزشمندترین معارف الهی و قرآنی است و در مراحل گوناگون سیر  و سلوک انسان نقش تعیین کننده دارد و انسان
تائب در واقع انسانی است که مسیر درستی را انتخاب کرده و به سوی کمال مطلق الهی در
حال شتاب و حرکت است و از مراحل گوناگون و مختلفی عبور کرده و به قله بلند لقاء
الله و فناء در آن راه می یابد و از مهالک نابودی و سقوط در گودالهای حیوانی و
سبعی و شیطانی رهایی می یابد و توبه اقسام و انواع مختلفی داشته و تائبین دارای
گروههای مختلف و درجات متعددی هستند و همه آنان در یک درجه قرار نمی گیرند و برای
تحقق حالت توبه شرایط و عوامل متنوعی لازم بوده و بدون آنها توبه ممکن نیست تحقق
پیدا کند و بالاخره دراین باره مباحث فراوانی می شود مطرح شود و در کتب اخلاق و
سیر و سلوک بطور کامل و مستوفی بحث و بررسی بعمل آمده است علاقمندان می توانند به
آنها رجوع نمایند و ما در اینجا به همین اندازه بسنده می نمائیم.

شرایط وجوب
امر بمعروف و نهی از منکر

د: چهارمین
شرط از شرایط وجوب انجام امر بمعروف و نهی از منکر این است که مفاسد مهمتر اجتماعی
و غیره بر آن مترتب نشود در صورتی که این فریضه را نجام ندهد و امر بمعروف و نهی
از منکر ننماید ممکن است یکی از محرمات الهی درخارج تحقق یابد و طرف مرتکب گناهی
بشود و از طرف دیگر اگر انجام بدهد و در برابر گناهی بایستد و او را برای اتیان
معروف معروف و ترک منکر و اعمال زشت وادار سازد بطور قطع و یا اطمینا و یا حتی
احتمال معقول قابل اعتناء داشته باشد ضرری رخ می دهد که اعلام بر تحقق چنین ضرر و
زیانی خشنود نمی باشد برای اینکه این معنی به روشنی مستدل جا بیافتد و درذهن
علاقمندان جا پیدا کند لازم است موضوعی را بعنوان مقدمه بیاوریم و بعد با بحث
مطروح خودمان منطبق سازیم و آن این است:

در اسلام
قانونی هست که در خیلی از موارد مفید واقع شده و در تحلیل اکثر مسایل و احکام
اسلامی قابل انطباق می باشد و آن قانون اهم و مهم و تزاحم است و محتوی و پیام
قانون این است هر حکمی از احکام اسلامی از یکسری مصالح و مفاسد اجتماعی و یا
فرهنگی و یا غیره نشأت می گیرد اگر فعلی از افعال اختیاری انسان ممنوع است و حرام
شناخته شده است بخاطر مفاسدی است که برآن مترتب می شود و اگر لازم و واجب شناخته
شده است بخاطر مصالحی است که برآن مترتب می شود بالطبع مصالح و مفاسد در سلسله علل
و اسباب احکام قرار دارند یعنی چون دارای مصالح و یا مفاسد هستند واجب و یا ترک
حرام و ممنوعی هیچگونه محذور و مشکلی ایجاد ننماید و در مقام عمل کوچکترین ضایعاتی
فراهم نسازد قهراً طبق اقتضای مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری که دارد انسان
مکلف است آن را در صورت وجود انجام دهد و در صورت حرام مشکلاتی را بوجود آورد و
ضایعانی را بدنبال داشته باشد و به تعبیر فنی تر که در میان اهل تحقیق بکار برده
می شود اگر مورد از موارد تزاحم و دوران امر بین اهم و مهم باشد طبعاً در این صورت
عقل ساکت نمی نشیند و از اظهار نظر خودداری نمی نماید. وقتی که تشخیص داد که یکی
از موارد اهم است و مورد دیگر در مقام مقایسه با آن از اهمیت کمتری برخوردار است و
مهم است و فرد مکلف توان انجام هر دو را نداشته و امکان اتیان هر دو را ندارد
قهراً باید بخاطر تدارک امر اهم و نیل بمصلحت بالاتر و مهمتر از آن که مصلحت کمتری
دادر و مهم است و صرف نظر کرد و در حقیقت برای یافتن اهم و بدست آوردن آن، مهم را
باید قربانی کرد و آن را کنار گذاشت روی این حساب صاحب نظران اسلامی و فقیهان بزرگ
ما در باب امر بمعروف و نهی از منکر چنین فرموده اند:

فریضه امر
بمعروف و نهی از منکر مانند همه فرائض دینی از مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری
نشأت می گیرد و هدف از انجام آنها نیل بهمان مصالح واقعی است که دستگاه خلقت از
آنها منظور داشته است و مادامی که آن هدف تأمین نشده است لزوم اتیان این فریضه
مسلم و محرز می باشد لیکن این لزوم و فریضه بودن درصورتی است که در برابر آن مصالح
و و مفاسد دیگری وجود نداشته باشد لذا فتوی داده اند امر بمعروف و نهی از منکر
وقتی واجب میشود که بر اتیان آن و انکار منکر و امر بمعروف مفسده ای باز نشود در
این صورت مورد از موارد تزاحم و دوران امر میان اهم و مهم خواهد بود اگر مصلحت
انجام این فریضه (امر بمعروف و نهی از منکر) مهمتر از آن مفسده باشد و بتواند
مفسده ای را ممکن است مترتب شود جبران نماید انجام امر بمعروف ونهی از منکر واجب
خواهد بود و اگر چنین نباشد و مفسده مترتب شده مساوی و یا مهمتر از مصالح امر
بمعروف و نهی امز منکر باشد قطعا دلیلی برای وجوب انجام این نوع امر بمعروف و نهی
از منکر در دست نیست و شاید رد بعضی از صور آن ممکن است مفسده مهمتری مترتب گردد
بتوان نظر داد جایز نمی باشد.

بنابراین یکی
از شرایط وجوب امر بمعروف و نهی از منکر عدم ترتب مفسده بر انجام آن است و در صورت
ترتب مفسده، واجب نمی باشد مگر آنکه آن واجب و یا حرام آن قدر دارای اهمیت باشد که
شارع اقدس بهیچ وجه راضی بر ترک آن ویا راضی بر فعل و ارتکاب آن نمی باشد در این
صورت طب مقتضای قانون تزاحم و بخاطر اهمیت آن امر بمعروف و نهی از منکر لازم و
واجب است ولو اینکه دارای مفاسدی هم بوده باشد.

ادامه دارد

حضرت رسول
(ص)

«با نیتی
خالص و دلی پاک از خدا بخواهید که به شما توفیق روزه داری و تلاوت کتاب خدا را عطا
فرماید، چرا که شقی و بدبخت کسی است که در این ماه از غفران الهی محروم ماند».

 



[1] – تحریر الوسیله – ج1 ص467 ح- مسأله 3.