گوشه هائي از: سيره امام صادق عليه السلام

گوشه
هائي از: سيره امام صادق عليه السلام

25
شوال سالروز شهادت امام جعفر صداق «ع» بر پيروانش تسليت باد

رفتار
با مستمندان

هشام
بن سالم نقل مي کند که: وقتي شب فرا مي رسيد و دنيا تاريک ميگشت، امام جعفر صادق
عليه السلام انباني را پر از گوشت و نان و پول مي کرد و بر دوش مبارک حمل مي نمود
و به خانه هاي فقرا و مستمندان و بيچارگان مدينه منوره مي برد و در ميانآنان تقسيم
مي نمود،بدون اينکه آنها، آن حضرت را بشناسند. ولي وقتي امام صادق عليه السلام
رحلت کرد و ديدند که ديگر آن شخص کريم و خير به سراغشان نمي آيد، تازه فهميدند که
او چه کسي بوده است.

بازار
سياه،کسب حلال نيست

امام
صادق عليه السلام براي تهيه مصارف زندگي خويش به پيشکار خود «مصادف» مبلغ هزار
دينار داد تا به مصر برود و تجارت کند. مصادف به مصر رفت و در آنجا کالائي را که
با خود برده بود، چون ديد کمياب است با ديگر افراد کاروان تصميم گرفتند که به قيمت
دلخواه خود بفرشند و سرانجام با صد در صد سود خالص جنس آنان بفروش رسيد.

وقتي
خدمت حضرت بازگشت، با خوشحالي دو کيسه هزار ديناري را نزد حضرت گذاشت. حضرت پرسيد:
اينها چيست؟ عرض کرد: هزار دينا سرمايه شما است و هزار دينا ديگر هم سود خالص.
امام پرسيد: علت اين همه سود چيست؟

مصادف
داستان بازار سياه را بازگو کرد.

حضرت
سخت برآشفت و به او فرمود: «سبحان الله! شما چنين کاري کرده ايد که در ميان مسلمين
بازار سياه به وجود آورده ايد. من چنين سودي را نمي خواهم. سپس کيسه سرمايه خود را
برداشت و به آن کيسه سود دست نزد و فرمود: اي مصادف! شمشير زدن آسان تر از کسب
حلال است».

مهمان
نوازي

عبدالرحمن
بن حجاج گويد: در خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بوديم که ناگهان غذا آوردند،
ظرفي پر از برنح بود که در سفره گذاشته شده بود. ما خيلي آرام شورع به خوردن کرديم
و بسيار ملاحظه مي کرديم که زياد نخوريم.

حضرت
صادق عليه السلام متوجه ما شد فرمود: «چه کار مي کنيد؟هر کس بيشتر به ما علاقه
دارد و ما را دوست دارد، در منزل ما بيشتر غذا مي خورد». و با اين جلمه، ما را
تشويق به خوردن بي تعارف کردند. ما هم تا توانستيم خورديم تا اينک ظرف از غذا خالي
شد.

حضرت
خيلي شاد شد و فرمود: الأن درست است. سپس داستاني را برايما تعريف کرد که روزي از
سوي انصار ظرف غذائي براي رسول خدا صلي الله عليه و‌آله و سلم هديه کرده بودند.
حضرت ، سلمان و مقداد و ابوذر را طلبيد که با او همغذا شوند. آنها هم مثل شما
تعارف مي کردند. حضرت روسل فرمود: «اشدکم حباً لنا، احسنکم اکلات عندنا»0 کسي که
ما را بشتر دوست مي دادر، در نزد ما بهتر غذا مي خورد. لذا آنها هم خوب و بي تعارف
غذا خوردند. خداوند آنان را بيامرزد و درود برآنان بفرستد.

بازخواست
از نعمت

ابوحمزه
گويد: با گروهي از اصحاب در خدمت امام صادق عليه السلام بوديم. غذاي بسيار خوب و
خوشمزه اي آوردند و خرماي بسيار تازه و لذيذي برسر سفره گذاشتند که از شدت خوبي و
زيبائيش به يکديگر نگريستيم.

يکي
از حاضرين گفت: از اين نعمت که نزد فرزند رسول الله است،ار بخوريد حتماً در روز قيامت
ممورد بازخواست و سؤال قرار مي گيريد. و اشاره اي به آيه قرآني کرد که مي فرمايد:
«و لتسألن يومئذ عن النعيم»- و در آن روز از نعمت قطعاً مورد سؤال قرار مي گيريد.

حضتر
پاسخ فرمود : خداوند بزرگتر و کريم تر از آن است که طعام خوبي را به شما بدهد،سپس
از شما بازخواست و سؤال کند ولي خداوند شما را از نعمت محمد و آل محمد- صلي الله
عليه و آله و سلم- سؤال و بازخواست مي کند. يعني شما را از ولايت آل محمد سؤال مي
کند که آيا حق ولايت و اين نعمت بزرگ را ادا کرديد يا نه؟

پس
آن نعمتي که در آيه آمده است، که مورد سؤال درباره آن قرار مي گيريم، ولايت آل
محمد عليهم السلام است نه اين نعمتهاي لذيد مادي. خداوند از آن نعمت بزرگ ما را
مورد بازخواست قرار مي دهد که آيا ولايت را پذيرفتيد يا خير؟ پيروي از اهل بيت
پيامبر عليهم السلا کرديد يا خير؟

غذاي
پيامبران

يکي
از اصحاب به نام «عجلان» گويد: شما شب را در خدمت امام صداق عليه السلام گذرانديم.
درسفره شام،سرکه و روغن زيتون و گوشت گذاشته شده بود. حضرت گوشت را با دست
مبارک،قطعه قطعه کرد و نزد من گذاشت و خودش به خوردن سرکه و روغن زيتون مشغول شد.
و از گوشت، چيزي تناول نفرمود، و به من گفت: اين غذاي ما است و اين غذاي انبيا نيز
هست.

سخني
با اهل خراسان

جماعتي
از خراساني ها به خدمت حضرت مشرف شدند. حضتر بدون مقدمه به آنها فرمود:

«من
جمع ملاً من مهاوش، اذهبه الله في نهابر»- هرکه از راه فشار و سختگيري بر مردم،
پولي را جمع کند، خداوند او را به دوزخ افکند و آن پول نابود شود.

آنها
عرض کردند: فدايت شويم،ما اين سخن را متوجه نشديم.

حضرت
به زبان فارسي فرمود: «از باد آيد بدم بشود»- يعني پول باآورده- که با زحمت و تلاش
و از راه حلال بدست نيامده است- دوامي نخواهد داشت و از بين خواهد رفت.

عمل
به تقيه

موسي
بن اشيم گويد: نزد حضرت ادق عليه السلام نشسته بوديم شخصي از آيه اي از آيات قرآن
کريم سؤالي کرد. حضرت، تفسير آيه را به او گفت.

شخصي
ديگر وارد شد و از همان آيه سؤال کرد. امام صادق عليه السلام بگونه اي ديگر به او
پاسخ داد. من در قلبم شک و ترديد زيادي پيدا شد و بقدري ناراحت شدم که خيال مي
کردم با چاقو، قلبم را دارند پاره پاره مي کنند!! و در دل خود گفتم: ابوقتاده در
شام بود، او را رها کردم و نزد اين شخص آمدم که اينقدر خطا مي کند (والعياذ
بالله). در همان حال که بودم، شخصي ديگر وارد شد و از هما آيه سؤالي کرد. حضرت باز
هم بگونه اي ديگر که نه مانند اولي و نه دومي بود،با او سخن گفت. دلم آرام گرفت و
فهيمد که حضرت تقيه مي کنند.

سپس
ديدم که رو به من کرد و فرمود: «اي ابن اشيم! خداي عزوجل به سليمان بن داود امر را
تفويش کرد و مخير نمود و فرمود: «هذا عطاءنا، فامنن او امسک بغير حساب»- اين عطيه
و بخشش بي حساب ما است، ار مي خواهي ببخش و اگر مي خواهي نگهدار و خداوند به رسول
ش صلي الله عليه و آله و سلم نيز اختيار داد 
و فرمود: «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»- هر دستوري را
پيامبر به شما فرمود، آن را گيريد و از هرچه نهيتان کرد، خودداري کنيدو آنجه به
پيمابرش تفويض کرده، به ما نيز تفويض کرده است.

پوشيدن
لباس،متناسب با زمان

حمادبن
عثمان گويد: در حضور امام صادق علي السلام مشرف بودم که سسخصي از او پرسيد: شما
خودتان فرموديد که علي بن ابي طالب عليه السلام لباسي خشن مي پوشيد؛ و قيمت لباسش
غالاً از چهار درهم تجاوز نمي کرد ولي در بر شما لباسي نو مي بينيم.

حضرت
صادق عليه السلام فرمود«ان علي بن ابي طالب عليه السلام کان يلبس ذلک في زمان
لاينکر و لو لبس مثل ذلک اليوم شهّر به، فخير لباس کل زمان لباس اهله، غير أن
قائمنا أهل البيت عليه السلام اذا قام لبس ثياب علي و سار بسيره اميرالمؤمني علي
عليه السلام»- همانا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام آن لباس را در زماني مي
پشيد که آن طرز لباس پوشيدن، منکر و غير معملي نبود و اگر امروز آن حضرت مانند آن
لباس بپوشد،لباس شهرت مي شود. پس بهترين لباس در هر زمان،لباس متناسب با آن زمان
است. هرچند قائم ما هلي بيت سلام الله عليه وقتي قيام کند،لبساس علي را در بر مي
کند و به سيره و روش حکومتي اميرالمؤمنين عليه السلام عمل مي نمايد.

بهترين
صدقه

فقيري
به درخانه امام صادق عليه السلام آمد. حضرت به برده اش فرمود: پول چقدر داري؟ عرض
کرد: چهارصد درهم. حضرت فرمود: آن را به اين سائل بده. پول به سائل داده شد.گرفت و
با حمد و سپاس الهي، خداحافظي کرد و رفت. حضرت به برده اش فرمود: او را بازگردان.
سائل برگشت و عرض کرد: من درخواست کردم،شما هم بخشيديد. ديگر چرا مرا بازگردانديد؟

حضرت
فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

بهترين
صدقه اين است که طرف را بي نياز گرداند. و ما تو ا بي نياز نکرديم. اين انگشتر را
بگير که ده هزار درهم قيمتش است. پس اگر نيازي پيدا کردي،اين را بفروش و نيازهاي
خود را برطرف ساز.

در
روايت ديگري آمده است که حضرت صادق عليه السلم غالباً با شيريني صدقه مي داد. به
حضرت عرض کردند: چرا با شيريني صدقه مي دهيد؟ فرمود: بهترين چيز، در نظر من،شيريني
است و چون من شيريني را خيلي دوست مي دارم لذا مايلم به بهترين چيز نزد خودم صدقه
بدهم. فضل بن ابي قره گويد: امام صادق عليه السلام را پهن مي کرد و پول ها روي آن
مي ريخت. سپس به خدمتگذارش مي فرمود: اين را نزد فلان شخص و اين را نزد فلان شخص
از خاندان خويش ببر. و براي هر يک از اهل بيت پيمابر سهميه اي قرار مي داد و به آن
شخص مي داد که آن ها را ببرد و در ميان آنان تقسيم کند و به آنها خبر ندهد که چه
کسي اين پولها را فرستاده است. بعضي از آنها به آن شخص مي گفتند: خدا تو را خير
دهد که خويشان رسول الله را ياري مي بخشي ولي از جعفر (ع) خبري نيست، خدا خودش بين
ما و او داوري کند!!

تجليل
از حرم الهي

ابان
بن تغلب گويد: از مدينه همراه با امام صادق عليه السلام به سوي خانه خدا راه
افتاديم. وقتي به مکه رسيديم، حضرت نزديک حرم پياده شد، غسل کرد،نعلين خويش را در
دست گرفت و با پاي برهنه، در کمال خضوع و خشوع وارد حرم و مسجد الحرام شد.

تلاش
براي بدست آوردن روزي

شخصي
به نام عبدالاعلي گويد: در يکي از روزهاي بسيار گرم تابستان، امام صادق عليه
السلام را ديدم که مشغول کار بود. عرض کردم: قربانت شوم! شما با اين مقام و منزلت
که نزد خداوند داريد و با آن خويشي و قرابت که با پيامبر خدا صلي الله عليه و اله
و سلم داريد، در مانند چنين روز گرمي، سچرا خود را اينقدر به زحمت مي اندازيد؟

فرمود:
ايي عبدالاعلي! در طلب روزي حلال، از خانه بيرون آمدم و اينقدر زحمت مي کشم تا از
مانند توئي بي نياز گردم.

آري!
زندگي يکايک امامان معصوم ما سلام الله عليهم اجمعين، درس زندگي دنيا و آخرت براي
ما است تا ما بتوانيم اين درسها را عملا در زندگي خود اجرا کنيم و پيرواني صادق و
راستين براي امامانمان باشيم. امامان ما همانگونه که در آخرت بسيار کوشا بودند و
تمام لحظات زندگي را با ذکر خدا و اعمال خير به پايان مي رساندند،براي چند روز
زندگي دنيا نيز تلاش مي کردند که با عزت سپري شود و هرگز دست ذلت و خواري نزد
بندگان خدا دارز نکنند و با تکيه بر خداي بي نايز و تلاش و زحمت براي بدست آوردن
روزي حلال، نياز خود و خانواده خود را برطرف سازند. و درضمن لحظه اي هم مستمندان و
بيچارگان و مستضعفان مادي علمي را فراموش نمي کردند،با رهنمودها و راهنمائي هاي
خويش، مشکلات معنوي و اخروي آنان را نيز برطرف مي ساختند و تلاش مي نمودند که از
اصحاب خود افرادي نمونه در مسائل علمي و عملي بسازند تا وقتي در ميان بيگانگان و
مخالفان قرار بگيرند، به آنها با احترام و تجليل اشاره شود که آري! اينان هستند
تربيت شدگان مکتب جعفربن محمد سلام الله عليه.

به
اميد اينکه ما نيز موفق به پيروي خالصانه از آن حضرت و پدران و فرزندان معصومش
باشيم.

فرا
رسيدن25 شوال المکرم، روز شهادت آن بزرگوار را به مقام والاي حضرت مهدي، ولي الله
اعظم ارواحنا فداه، مقام معظم رهبري و شيعيان و علاقمندان درگاهش،تسليت عرض مي
کنيم.