زیارت امین الله علیه السلام

زیارت
امین الله علیه السلام

قسمت
سوم

آیت
الله محمدی گیلانی

شأن
نزول برائت از مشرکین در حج اکبر.

مأمور
شدن امیرالمؤمنین علیه السلام به اعلان برائت یوم النحر.

دین
حنیف اسلام شئون صلاح فرد و اجتماع را با قوانین عادله تنظیم فرمده، عهود و مواثیق
را با حرمت ویژه ای مورد مراقبت قرار داده تا آنجا که نقض آن را از اکبر معاصی
شمرده و پیمان شکن را لعن کرده است، و وفاء بعهد را اگرچه سبب تقوت منافع مسلمین
باشد، لازم شمرده است.

در
صورت بیم خیانت دشمن، اجازه اعتداء نمی دهد و آن را خیانت می داند مگر آنکه به
دشمن اعلام شود که عهد فیمابین ملغی است تا برابری حاصل شود.

وقتی
که ظروف و شروط اعلان برائت موجود گردد، اجراء آن لازم است.

باز
شدن پای آمریکا در خاورمیانه بوسیله سعودی ها و پدید  آمدن ظروف و شروط اعلان برائت، و قیام امام سره
به اجراء آن.

گفتیم
زیارت مراقد منوره انبیاء عظام صلوات الله علیهم و مشاهد مشرفه ائمه اطهار و
اولیاء علیهم السلام از جمیل ترین سیمای تولّی و تبرّی در حوزه تشریع است. و بعد
از حجّ اکبر که برائت از مشرکین و انقطاع عصمت بین اسلام و اشراک «در صورت وجود
ظروف و شرائط» به کیفیِّت اعلان و اجهار در آن مطلوب است، زیارت مراقد و مشاهد از
بهترین روش رای انقطاع عصمت بین اسلام و اشراک به کیفیت مذکور است.

طبری
در تفسیرش می گوید: «رسول الله صلی الله علیه و سلم بعد از فراغ از غزوه تبوک به
مدینه مراجعت فرمودند و اراده حجّ کردند و متدکر شدند که مشرکین در بیت الله
الحرام حاضر می شوند و عریاناً طواف می کنند، فرمودند دوست ندارم با چنین کیفیّتی
اداء حجّ کنم. مگر این کیفیّت زدوده شود».

ثقه
جلیل القدر جناب علی بن ابراهیم قمی «ره» در تفسیرش با سند از امام صادق علیه
السلام روایت می کند که فرمودند:

«این
آیه: «براءه من الله…» بعد از مراجعت رسول الله صلی الله علیه و آله از غزوه
تبوک سال نهم هجرت، نازل شد، فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله بعد از فتح
مکّه مشرکین را در آن سال از حج منع نفرمودند و عادت عرب در حجّ بر این جاری بوده
که هرکس داخل مکه می شد و در جامه های خویش طواف می نمود، آن جامه ها امساک و
نگهداریش بروی حلال نبود و می بایستی آنها را صدقه بدهد، و بر این اساس، هرکس که
به مکه می آمد، جامه ای عاریه می نمود و در ان طواف می کرد سپس آن را بصاحبش رد می
کرد، و اگر عاریه و اجاره ممکن نمی شد جز یک جامه نداشت، عریاناً به خانه کعبه طواف
می نمود.

زنی
از عرب که سیمائی جمیل داشت، وارد مکه شد، جامعه ای به عاریه یا اجره طلب کرد،
مقدورش نگردید،مردم به وی گفتند: اگر در ثیاب خود طواف کنی، ناگزیر باید آنها را
تصدّق کنی، گفت: چگونه به تصدق دهم و حال آنکه برایم ثیابی جز آنها نیست!

ناچار
عریاناً به بیت طواف کرد و مردم مشرف به تماشای وی بودند، و او یکدست خویش را
برقبل و دست دیگرش را بر دبرش نهاده و این شهر را زمزمه می کرد:

الیوم
یبدو بعضه او کلّه            ما بدا منه
فلا احلّه

و
چون از طواف فراغت یافت، جماعتی او را خواستگاری کردند،گفت شوهر دارم، سیره رسول الله
صلی الله علیه وآله پیش از نزول سوره برائت این بود که با کسی قتالنمی فرمود مگر
آنکه او قتال کند، و با کسی محاربه نمی نمود مگر آنکه او اراده محاربه با حضترش
نماید، و این سیره رسول الله صلی الله علی وآله به پیروی از آیه کریمه:

«فان
اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و ألقوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا» (النساء
/90)بود.

پس
بدین جهت رسول الله صلی الله علیه و آله با احدی کارزار نمی فرمودند و از آن
اجتناب و اعتزال می جستند تا آنکه سوره برائت نازل گردید و او را به قتل مشرکنی
امر فرمود خواه اعتزال کرده باشند یا نکرده باشند مگر آن طائفه ای که رسول الله
صلی الله علیه و آله در روز فتح مکه باآنان معاهده بسته بود و مدت در آن تعیین
گردیده بود که از آن جمله صفوان بن امیه و سهیل بن عمرو بوده اند، فقال الله
عزوجل:

«براءه
من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین فسیحوا فی الارض اربعه اشهر». و بعد
از گذشت این مدت چها ماه در هرجا که یافته شدند کشته می شوند. این مدت سیاحت «یعنی
مهلت مقرر امان» بیست روز از ذی الحجه و سه ماه: محرم و صفر و ربیع الاول و ده روز
از ربیع الآخر بوده است.

چون
آیات سوره برائت نازل شد، رسول الله صلی الله علیه و آله آنها را به ابی بکر داد و
امر فرمودند که به سوی مکه عزیمت کند و در منی یوم النحر بر مخردم بخواند، و وقتی
که بوبکر به سوی مکه خارج شد، جبرئیل بر رسول الله صلی الله علیه و آله نازل
گردید، و عرض کرد: «یا محمد تأدیه برائت نمی شود مگر با مردمی که از خودت باشد.».

پس
رسول الله صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را به دنبال ابوبکر
فرستادند و در روحاء به او رسید و آیات را از وی گرفت و ابوبکر به رسول الله صلی
الله علیه وآله  مراجعه کرد و عرض کرد: یا
رسول الله آیا خدای تعالی درباره من چیزی نازل فرموده؟ رسول الله صلی الله علیه و
آله فرمودند: نه، خدایتعالی امرم فرمودند: که از جانب من اعلان برائت نمی کن مگر
خودم یا مردی که از من است» (انتهی کلام تفسیر علی بن ابراهیم)

در
تفسیر مجمع البیان از امام باقر علیه السلام روایت می کند: «امیرالمؤمنین علیه
السلام با شمشیر کشیده- یوم النحر در منی- خطبه خواندند فرمودند: هیچ عریانی نباید
به بتی طواف کند و یهیچ مشکری نمی تواند حج بجا آورد، و هر معاهده با رسول الله
صلی الله علیه وآله که مت دارد تا پایان آن مدت، معاهده محترم است و هر معاهده ای
که مدت ندارد، مدت آن همین چهارماه است».

و
ایضاً نقل می کند که امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردند: «در ذی الحجه به چه چیز
مأمور شدی؟ فرمودند: به چهار چیز مأمور شدم که اعلام نمایم: نباید در کعبه غیر
مؤمن داخل گردد، و نباید عریان به بیت طواف کند، اجتماع مشرک با مؤمن بعد از امسال
حرام است و هرکه با رسول الله صلی الله علیه و آله معاهده مدت دار دارد، معاهده اش
تا پایان مدتش محترم است و آن کس که ندارد،تا چهار ماه مهلت دارد و روایت شده که
آن حضرت علیه السلام این خطبه را نزدیک جمره عقبه خواندند و از اول سوره برائت تا
سیزده آیه را بر مشرکین و مردم حاضر قرائت فرمودند در قرائت با صوت بلند ندا می
دادند «انّ الله بریء من المشرکین» (ج5 ص3و 4).

شأن
نزول برائت از مشرکین و اعلان انقطاع عصمت و امان بین اسلام و  شرک، نقض عهد و خیانت از ناحیه مشرکین نسبت به
عهد و میثاقی بود که در صلح حدیبیه با رسول الله صلی الله علیه و آله منعقد کرده
بودند، که تفصیل آن در کتب سیر و مغازی مسطور است.

دین
حنیف اسلام همانگونه که شئون صلاح و سعادت فرد را بیان فرموده است به شئون صلاح
جامعه و سعادت اجتماعی نیز اهتمام شدید دارد، و نظام حیات اجتماعی را با تقنین
قوانین عادلانه تنظیم کرده و از آن جمله، عهود و مواثیق را در بهترین شکلی مورد
احترام قرار داده است، و نقض عهود و مواثیق را از معاصی کبیره شمرده و میثاف شکن
را مورد لعنت گردانیده و استقامت برعهد را «اگرچه سبب تقویت منافع بر مسلمین باشد»
لازم دانسته است.

و
عهد شکنی را آنگاه تجویز نموده که معاهد مقابل، خیانت ورزد و آن را نقض کند یا
شواهد نقض، آشکار شود بگونه ای که موجب خوف خیانت و غافلگیری دشمن گردد و در این
حال نیز قبل از رد عهد به دشمن و اعلان آنان به واقع حال، اجازه اعتداء بر آنان را
نمی دهد: «و اما تخافن من قوم خیانه فانبذ الیهم علی سواء ان الله لا یحب
الخائنین» (انفال- 58). یعنی: «اگر بیم داری از قومی که با تو عهد بسته اند، خیانت
کنند و نقض پیمان نمایند و  آثار خیانتشان،
ظاهر است عهدشان را به سوی آنان افکنده و اعلام کن که میثاق فیمابین ملغی است تا
با هم برابر شوید، چه آنکه قتال و اعتداء بر دشمن، در غیر این صورت «نابرابری و »
خیانت است که خدایتعالی خائنان را دوست ندارد».

اعلان
الغاء عهد و اخبار دشمن به ملغی شدن میثاق را به خاطر احتراز از رذیله خیانت تعلیل
فرموده، و به صرف اعلان برائت و انقطاع امان نیز اکتفاء نکرده، بلکه چهارماه به
ناکثین میثاق مهلت داده که با آزادی و حریّت در این مدت، تفکر کنند و درباره
امورشان تصمیم بگیرند، و در صورت ایمان نجات یافته و به سعات می رسند و در صورت
بقاء بر شرک، کیفر خویش را قتال می یابند، و خوشبختانه این مهلت حسن اثر به سزائی
داشت و موجب ایمان آوردنشان گردید.

با
توجه به آنچه گذشت و با توجه به اینک دین حنیف اسلام، دستورات و احکامش جاویدان
است، اعلان برائت از مشرکین، حکمی است ابدی، النهایه در ظروف و شراط مخصوص و هر
وقت که آن ظروف و شرائط، وجود یافت، اعلان برائت از مشرکین، امری است مشروع .

و
آن ظروف و شرائط ، سالها است که وجود است و مشرکین جهان، خصوصاً شیطان بزرگ
امریکا، همواره با مسلمین خیانت نموده و هیچگونه پیمان و میثاقی را احترام نمی
گذارند، بالاخص از آن وقتی که به وسیله خاندان سعود، پای آمریکائیان در خاورمیانه
باز شد، و ملاقات ابن السعود با روز ولت در یوم نحس مستمر 14 فوریه 1945 در مدخل
بحر المیت بر روی رزمنا و «کویسنی» انجام گرفت، پیشوای فرقه مجسمه وهابی ها را با
تمام تشریفات و احترامات یک پادشاه بزرگ به نزد روزولت بردند، و ساعت ها مذاکره
روزولت و ابن السعود در سایه توپ های نیرومند رزمنا و آمریکائی ادامه یافت و
روزولت در طلیعه مقاصد خویش، خواست که ابن السعود اجازه دهد که تعدادی از یهودیان
جهان به فلسین بیایند و توضیح داد که تعداد آنان نسبت به جمعیت جهان فارس سخن گفت
و خواستار سواحل «هازا» و بنادر آن گردید و نهایه با ستملاک معادن نفت و شرکت
آرامکو توفیق یافت…

و
بعد از این معاهده ملعونه فیما بین،مصیبت هایی که به جهان اسلام اصابت کرده استشرح
مختصر آنها از گنجایش صدها کتاب پرحج بیرون 
است و بر این اساس بوده که امام را حل قدّس سره، در موسوم حج اکبر در هر
سال اعلان برائت از مشرکین را فرمان می دادندو خلف صالح ایشان رهبر عزیز حضرت آیت
الله خامنه ای مدظله العالی «که در حفظ مواقف و مواضع حضرت امام راحل قدس سره
سختکوش و مقاومند و سلم لمن سلامه و حرب لمن حاربه» همچنان آن را ادامه می دهند و
تا ظروف و شرائط مزبور موجود است، عند الامکان اعلان برائت مذکور نیز، استمرار
خواهد داشت.

ادامه
دارد