همواره به یاد خدا باشید

تفسیر سوره رعد

همواره به یاد خدا باشید

ن و القلم و ما یسطرون

آیت الله جوادی آملی

قسمت شصت و پنجم

«الّذین آمنوا و تطمئنّ القلوبهم بذکر الله، ألا بذکر الله
تطمئنّ القلوب* الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات طوبی لهم و حسن مآب». (سوره رعد –
آیه 28-29)

آنان که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد،
بدانید که دلها به یاد خدا آرام می گیرد. آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته
انجام دادند، بشارت به خوشی و سرانجام نیک برای آنها است.

روی تناسب حکم و موضوع که با ذکر خدا، قلب می آرمد، استفاده
شد که قسمت مهم ذکر، قلبی است نه زبانی و در این باره روایتهائی بررسی شد، اکنون
به ادامه روایات می پردازیم:

روایت چهارم:

«عن حریز، عن زراره عن احدهما قال: لا یکتب الملک الا ما
سمع و قال الله عزوجل: [و اذکر ربک فی نفسک تضرّعاً و خیفه] فلا یعلم ثواب ذلک
الذکر فی نفس الرجل غیر الله عزوجل لعظمته».

زراره از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل می کند
که فرمود: فرشته ها اذکار مسموع و شنیده شده را می نویسند، امام آنچه در جان می
گذرد، ذکر قلبی است نه ذکر زبانی، ثواب آن را جز خدای سبحان احدی نمی داند برای
اینکه آن ذکر بقدری عظیم است که فرشتگان پی به عظمتش نمی برند. آنها اصل خاطرات را
یادداشت می کنند اما درجه این ذکر را نمی دانند چون انسان می تواند بجائی برسد که
بسیاری از فرشتگان از رسیدن به آن مقام ناتوان اند. پس درجات بعضی از اولیای خدا
را فقط خدا می داند و بس و فرشتگان حتی نمی توانند آن را ثبت و ضبط نیز بکنند.

البته مصادیقی برای ذکر خدای سبحان یاد شده که مؤثر هستند
ولی عمده آن است که انسان در قلبش به یاد حق باشد.

روایت پنجم: درباره یاد خدا کردن در هر مجلس:

در جلد نهم کافی – ص 497 از امام صادق علیه السلام نقل شده
است که فرمود:

«قال الله عزوجل لموسی اکثر ذکری باللیل و النهار و کن عند
ذکری خاشعاً و عند بلائی صابراً و اطمئنّ عند ذکری».

-خداوند به حضرت موسی فرمود: ای موسی! در شبانه روز بسیار
به یاد من باشد و هنگام یاد من، خاشع باش و بر بلای من صبر کن و هنگام ذکر من،
مطمئن باش و چیزی تو را نلرزاند.

«واعبدنی و لا تشرک بی شیئاً، الیّ المصیر. یا موسی اجعلنی
ذخرک وضع عندی کنزک من الباقیات الصالحات».

-و مرا عبادت کن و شریکی برایم قرار نده که بازگشت همگان به
سوی من است. ای موسی! مرا ذخیره خودت قرار بده و گنجی که از باقیات الصالحات و
اعمال نیک داری نزد من به ودیعت بگذار.

روایت ششم: در باب بسیار ذکر خدا کردن:

امام ششم علیه السلام فرمود: «ما من شی ء الا و له حدّ
ینتهی الیه، الا الذکر فلیس له حدّ ینتهی الیه».

-هر چیزی حد و اندازه ای دارد که هر وقت به آنجا رسید
متناهی می شود مگر ذکر خدا که حدّ معینی ندارد.پ

سپس حضرت شواهد را ذکر می کند و می فرماید:

«فرض الله عزوجل الفرائض فمن أداهنّ فهو حدّهن و شهر رمضان
فمن صامه فهو حدّه و الحجّ فمن حجّ فهو حدّه الا الذکر فان الله عزوجل لم یرض منه
بالقلیل و لم یجعل له حداً ینتهی الیه».

-خداوند واجب ها را معیت فرموده و برای هر واجبی هم حدّ
معینی ذکر فرموده پس هر که آن واجب را انجام داد، حدّش را به پایان رسانده و هرکه
ماه رمضان را روزه داشت، حدّش را به پایان رسانده و هر که حج را بجای آورد ، آن را
به اتمام رسانده مگر ذکر که خدای عزوجل به اندک راضی نشد و برای آن حدّ معینی ذکر
نکرد و مرزی برایش قائل نشد.

سپس امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود:

«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً و سّبحوه
بکره و اصیلاً» (سوره احزاب – آیه 42)- ای مؤمنین، بسیار ذکر خدا کنید و هر صبح و
شام او را تسبیح گوئید.

«لم یجعل الله له حداً ینتهی الیه» – خداوند برای ذکر الله
حد و مرزی قرار نده به آن بیانجامد.

سپس به عنواهن شاهد از سیره پدر بزرگوارش امام باقر علیه
السلام نقل می کند:

«وکان ابی علیه السلام کثیر الذکر. لقد کنت امشی معه و انه
لیذکر الله و آکل معه الطعام و انه لیذکر الله و لقد کان یحدّث القوم و ما یشغله
ذلک عن ذکر الله و کنت آری لسانه لازقاً بحنکه یقول لا اله الا الله. و کان یجمعنا
فیأمرنا بالذکرذ حتی تطلع الشمس».

-پدرم امام باقر
علیه السلام بسیار ذکر خدا می گفت: من همواره با او راه می رفتم و او به یاد خدا
بود و با او غذا می خوردم و او ذکر خدا می گفت و حتی وقتی با مردم حرف می زد، شرکت
در جلسات مردم او را مانع از ذکر خدا نبود و من مرتب می دیدم که زبانش به زیر
گلویش می چسبید و لا اله الا الله می گوید و او پیوسته ما را جمع می کرد و بین
الطلوعین بیدار نگه می داشت و ما را به خواندن ذکر (و قرآن) امر می فرمود تا آفتاب
طلوع کند.

روایت هفتم:

ابن فهد که از معدود علمای کم نظیر است و یکی از انوار الهی
است در کتاب عدّه الداعیش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که
فرمود:

«أبخل الناس رجل یمرّ بمسلمٍ و لا بسلّم علیه و أکسل الناس
عبدٌ صحیحٌ فارغٌ لا یذکر الله بشفهٍ و لا بلسانٍ و أسرق الناس الذی یسرق من
صلاته، تلفّ کما یلفّ الثوب الخلق. فیضرب بها وجهه و أجفی الناس رجلٌ ذکرت بین
یدیه فلم یصلّ علیّ و أعجز الناس من عجر عن الدعاء».

-بخیل ترین مردم کسی است که بر یک مسلمانی می گذرد و بر او
سلام نمی کند.

کسل ترین و پژمرده ترین مردم کسی است که سالم و توانا و
بیکار است ولی نه با لب و نه با زبان، ذکر خدا را نمی گوید.

دزدترین مردم کسی است که از نمازش می دزدد(نمی داند چه می
خواند) او را مانند لباس کهنه ای که پیچیده می شود، می پیچانند و نمازش را بر
صورتش پرت می کنند.
با جفاترین مردم کسی است که اسم من برده شود و بر من صلوات نفرستد. و ناتوان ترین
مردم کسی است که از دعا خواندن عاجز باشد.

پس معلوم می شود، مقصود از ذکر، ذکر قلبی است و اگر کسی
نداند چه در نماز می خواند و با خدای خودش چگونه راز ونیاز می کند همان نمازی که
باید شفاعتش کند، از او شکایت می کند و نمازش را پیچیده، بر سرش می زنند.

روایت هشتم:

«وعنهم علیه السلام انّ فی الجنه قیعاناً فاذا أخذ الذاکر
فی الذکر اخذت الملائکه فی غرس الاشجار، فربما وقف بعض الملائکه فیقال له لم وقفت؟
فیقول: ان صاحبی قد فتر عن الذکر».

-در بهشت بیابانهای کشت نشده ای است؛ پس اگر ذاکر به یاد حق
متذکر شد، فرشتگان شروع به کاشتن درخت در آن زمین می کنند و گاهی ممکن است یکی از
فرشتگان، دست از کاشتن بردارد، پس به انو گفته می شود: چرا توقف کردی؟ می گوید:
برای اینکه دوست من که ذکر می گفت، از ذکر خدا خسته شده است.

درجات ذکر:

ذکر خدا درجات هدایت را افزایش می بخشد.

در سوره کهف، آیه 23 آمده است:

«ولا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غذاً الا أن یشاء الله و اذکر
ربک اذانسیت و قل عسی أن یهدین ربّی لاقرب من هذا رشداً».

-درباره چیزی مگو که فردا انجامش می دهم مگر آنکه خدا
بخواهد و چون دچار فراموشی و نسیان گشتی پروردگارت را یاد کن و بگو شاید خدا هم
مرا به چیزی که به حق و صواب نزدیکتر از این باشد، هدایت کند.

در این  آیه، خداوند
به پیامبرش دستور می دهد تا امت از آن استفاده کنند. می فرماید: اگر خدا را فراموش
کردی به یاد خدا باش تا بر هدایتت افزوده گردد. معلوم می شود هر درجه ای از ذکر که
هم سطح خود ایمان و هدایت را در بردارد، زمینه ای است برای درجه بعدی و هدایت
بالاتر و ایمان افزونتر.

«واذکر ربک اذا نسیت» – یعنی اگر آن درجه عالیه را از دست
دادی، باز هم به یاد خدا باش و متذکر خق باش تا خداوند رشد بیشتر و بهتری به تو
مرحمت کند.

قرآن رشد را یک وصف جامع قلبی می داند. در سوره حجرات، آیه
7 می فرماید:

«ولکن الله حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم و کرّه
الیکم الکفر و الفسوق و العصیان، اولئک هم الراشدون».

-ولی خداوند ایمان را برای شما محبوب قرار داد و آن را در
قلبتان زینت بخشید و کفر و تباهی و عصیان را برای شما بد جلوه داد. آنان هستند که
رشد دارند.

اگر کسی دارای آن دو صفت ثبوتی و آن سه صفت سلبی بود، راشد
است. در این ایه کریمه می فرماید که به امید رشد بهتر و افزونتر، به یاد حق باشید.
بگو: امید است که خدای سبحان راه بهرت و نزدیکتری را به من ارائه بدهد.

معلوم می شود ذکر درجاتی دارد و در قبال هر درجه، طمأنینه
ای است و هر درجه، زمیه رسیدن به درجات دیگر را فراهم می کند.

اگر در سوره انفال فرمود: «لهم درجات» و در سوره آل عمران
فرمود: «هم درجات»، دو معنای متفاوت است. این طور نیست که فقط یک لام حذف شده
باشد. بلکه مؤمن به جائی می رسد که خود درجه ایمان می گردد نه اینکه فقط درجاتی
برای او معین می شود. گاهی انسان درجاتی پیدا می کند که احیاناً قابل زوال است ولی
گاهی آنچنان این دو امر رسوخ می کند که خود، درجه ای از ایمان می گردد نه اینکه
فقط دارای درجه باشد.

پس «لهم درجات» که در سوره انفال آمده است،مربوط به یک  مرحله است و «هم درجات» که در سوره آل
عمران  آمده است، مربوط به مرحله بالاتری
است.

بنابراین، هر درجه ای از ایمان، درجات بعدی را فراهم می کند
و از این شواهد معلوم می شود منظور از ذکر، ذکر قلبی است و اگر می فرماید: «و اقم
الصلاه لذکری» آن نمازی را ذکر می داند که انسان بداند چه می گوید و چه می خواند،
چنانکه در ورایت ابن فهد ملاحظه کردیم.

والحمد لله رب العالمین

ادامه دارد