شرح زیارت امین الله علیه السلام

شرح زیارت امین الله علیه السلام

قسمت چهارم

ایت الله محمدی گیلانی

*سلام، تحیّت و تعارفی است که شریعت اسلام آن را سنّت قرار
داده.

*کلامی از ویل دورانت در تغییر آداب و سنن در فرایند
تمدّنها.

*کلامی از صالح المتألهین «ره» درباره سنّت جاهلیت در این
باب، سؤالی است عویص: آیا ائمه طاهرین علیهم السلام به سلام و دعا و زیارت ما
منتفع می شوند؟

*اشاره ای به کلام محدّث بزرگوار مجلسی اول «ره» در ورضه
المتقین.

گفتیم زیارت امین الله علیه السلام، از امام محمد باقر علیه
السلام در بحار الانوار از کتاب فرحه الغری سید غیاث الدین ابن طاوس «ره» نقل
گردیده و در کتاب کامل الزیارات ثقه جلیل القدر جناب الشیخ جعفربن محمد بن قولویه
قمی«ره» از امام صادق علیه السلام روایت شده که ما طبق این روایت به شرح آن می
پردازیم:

طبق این روایت امام صادق علیه السلام می فرمایند: «زین
العابدین علی بن الحسین علیهما السلام قبر امیرالمّؤمنین علی بن ابی طالب علیه
السلام را زبارت نمودند و بر قبرشان ایستادند و گریه کردند». سپس گفتند: «السلام
علیک یا امیرالمؤمنین…».

همه مسلمین و آشنایان به اسلام می دانند که «سلام» تحیّت و
تعارفی است، که شریعت مقدسه اسلام، القاء آن را در هنگام ملاقات، سنّت قرار داده
است و در فقه اسلامی، صیغه های تسلیم و حدود و ثغور آن، مورد بحث و دقت قرار گرفته
است.

در تاریخ تمدنها هنگامی که از روابط انسانها با هم گفتگو می
شود، سنّتها و رسوم و  اداب و عقائد آنها
را بازگو می کنند و روحیه و رفتارشان را در ابعاد مختلف نقل می نمایند که در
فرایند جریان حوادث و مدار تحول تمدن، سنتها و آدابشان اشکال مختلف به خود گرفته
اند و به قول ویل دورانت:

«هر عمل از لحاظ اخلاق زشت محسوب می شود، روزی در میدان
تنازع بقاء عنوان فضیلت داشت و آن روز که اوضاع و احوالی که آن را موجب می شده از
بین رفته این فضیلت هم عنوان رذیلت پیدا کرده است… یکی از هدفهای اساسی قانون
گزاری اخلاقی آن است که تمایلات طبیعی بشر را که تغییر ناپذیر است یا تقریباً
تغییر ناپذیر است با احتیاجات زندگی اجتماعی که دائماً در تغییر است، متناسب و
هماهنگ سازد، بطور کلی باید گفت که بی شرافتی و خیانت با مدنیِت متولد می شود، چه
در این هنگام است که تردستی و چابکی مورد ستایش قرار می گیرد و چیزهای دزدیدنی
فراوان می شود و تعلیم و تربیت نیروهای عقلی را به راههای خوب و بد مسلط می سازد،
در همان حین که مالکیت میان ملل ابتدائی پیش می رفت، دزدی و دروغ نیز پابه پا
همراه آن بود».

( تاریخح اجتماعی ایران ج1 ص 514)

کلام این محقّق: «یکی از هدفهای اساسی قانونگزاری اخلاقی آن
است که تمایلات طبیعی…« کلامی است تحسین برانگیز که تشریع سنّت «سلام» در هنگام
ملاقات مبتنی بر این اصل فطری است که استاد بزرگوار حضرت صالح المتألهین علامه
طباطبائی قدس سره در تفسیر شریف «المیزان» متعرض شده اند که خلاصه ترجمه کلام
حضرتشان چنین است:

امتها و اقوام با همه اختلافی که در تمدن و توحّش و تقدم و
تأخر دارند، بدون استثناء، تحیتی در مجتمعات آنان دائر است که در هنگام ملاقات،
بدان تحیّت با هم تعارف می کنند بعضی با اشاره سر، بعضی با دست، و بعضی با بلند
کردن کله خویش ازسر،  نظیر اینها، رسم
تحیّت و تعارف را انجام می دهند و با تأمل در تحیّات و تعارفات رائجه روشن می شود
که همه آنها در شکلهای مختلف به نوعی خضوع و احیاناً به گونه ای از مذلّت و
خاکساری اشاره دارند که دانی نسبت به عالی ابراز و اظهار می نماید، و به تعبیر
دیگر از رسم استعبادی که همواره در عصر مسیحیت میان امم رائج بوده حکایت می کند و
این آداب و ثنّیت و بت پرستی است که از پستان استعباد ارتضاع می نماید.

دین حنیف اسلام بزرگترین اهتمامش، محو و ثنیّت و هر رسوم و
آداب و اعمالی است که منتهی به آن می شوند،و از این رو است که برای این شأن، طریقه
عادله و سنّتی مقابل سنّت و ثنیّه اتخاذ فرموده اند و آن القاء «سلام» است که
اعلان امنیت به مخاطب است و اینکه حرّیت فطری وی به جمیع ابعادش از جانب سلام
کننده در أمن است، زیرا اول چیزی که در اجتماع تعاونی بین افراد مورد نیاز است
همانا مأمون بود جان و عرض و مال و هر امری که منتهی به اینها می شود می باشد و
همه اینها مندمج در «سلام» است که القاء آن در هنگام ملاقات مسنون است قال تعالی:

«فاذا دختلتم بیوتاً فسلّموا علی انفسکم تحیه من عندالله
مبارکه طیبه». (النور -61)

-چون به خانه های همدیگر داخل می شوید بر یکدیگر سلام کنیدف
این تحیتی است مبارک و پاکیزه از جانب خدا.

و در تأدیب رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید که به
مؤمنین هنگام شرفیابی آنان بمحضر شریفش سلام کند با آنکه آن بزرگوار سید آنان است.

«واذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم کتب ربّکم
علی نفسه الرحمه». (الانعام – 57)

-چون آنان که به آیات ما ایمان می آورند به نزدت می آیند،
بگو: سلام بر شما، خدای تعالی بر خویش مقرّر فرموده است که شما را رحمت کند. و نیز
امر فرموده که بغیر مؤمنین نیز سلام کند.

«فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون» (الزخرف – 89)- پس از
آنها درگذر و بگو: سلام که بزودی خواهند دانست.

و این تحیّت یعنی القاء سلام، در میان عرب جاهلیت معمول به
بوده است، چنان که از اشعار و قصص ایام جاهلیت بر می آید و در لسان العرب آمده:
«عرب جاهلیت به همدیگر تحیت می گفتند و یکی به دیگری می گفت: «أنعم صباحاً و ابیت
اللعن،  و سلام علیکم می گفتند و انگار که
تعبیر مذکور را نشانه مسالمت و این که ستیزی در بین نیست، قرار می دادند، سپس
اسلام آمد و بر سلام اکتفا کردند».

بلی خدای سبحان این تعببیر سلام را در قصص ابراهیم کثیراً
از او حکایت کرده است و این امر گواه بر این است که این سنت طیبه از بقایای دین
حنیقف ابراهیم صلوات الله علیه نظیر حج در نزد عرب است قال تعالی: «قال سلام علیک
سـأستغفر لک ربّی» (مریم – 47)

و مهم تر آنکه خدای سبحان این تعبیر «سلام» را تحیّت برای
خویش اخذ فرموده و در مواردی استعمال کرده است قال تعالی: «سلام علی نوح فی
العالمین» (الصافات – 79) و قال: «سلام علی ابراهیم» (الصافات – 109) و قال :
«سلام علی موسی و هارون» (الصافات – 120) و قال: «سلام علی آل یاسین» (الصافات –
130) و قال: «سلام علی المرسلین» (الصافات – 181)

و فرموده اند که این تحیّت ملائکه مکرمین علیهم السلام است:
«الذین تتوفاهم الملائکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم» (النحل – 32) و قال:
« والملائکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم» (الرعد – 24)

و ایضاً فرموده اند: این تحیت اهل جنت است: «و تحیتهم فیها
سلام» (یونس – 10) و قال تعالی: «لا یسمعون فیها لغواً و لا تأثیماً الا قیلاً
سلاماً سلاماً» (الواقعه – 26) (انتهی کلام الاستاد العلامه رضوان الله علیه –
المیزان ج5 ص 31 الی ص 33).

سلام در لغت به معنی سلامت و منزه بودن از آفات ظاهر و باطن
است و «السلام» از اسماء الله تعالی است که به معنی منزه بودن حضرتش از هر نقص و
عیب است و قوله تعالی: «لهم دار السلام عند ربهم» (الانعام – 127) یعنی دار و
سرمنزلی که منزه و مبّی از همه مکروهات دنیوی از بیماری و رنج و فقر و غم و غصه و
فراق محبوب و پیری و ناکامی است و در مقام تحیّت به ملاحظه تعدی آن به «علی» بع
معنای حفظ  و نحو آن اشراب گردیده است و
چنانکه گفتم: اعلان امنیت از سلام کننده بر سلام شونده است و با ملاحظه اشراب
معنای حفظ، چنین معنا می دهد: «نعمتهائی که خدای تعالی به شما موهبت فرمود، مأمون
و محفوظ باد» که باین تفسیر مفهوم دعا از آن مستفاد است و در ما نحن فیه: «السلام
علیک یا امیرالمؤمنین» نیز به همین معنی است یعنی: یا امیرالمؤمنین نعمتهای حق
تعالی که به شما موهبت شده از علوم نو اسم اعظم و طهارت از رجس و عصمت در همه
اعمال و  اقوال و احوال و وساطت در افضه
خیرات و نظایر اینها، مأمون و محفوظ باد و بعبارتی :أمن و حفظ الهی «نسبت به مواهب
و عطایا» بر شما است و شما در سایه امن و حفظ الهی برقرار باشید.

در اینجا سؤالی قابل طرح است که در اذهان بسیاری از مؤمنین
خصوصاً آنانکه برای امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام معتقد به ولایت
مطلقه اند و آن بزرگواران را مجاری و وسائط فیضهای الهی می دانند و به تعبیر وارد
در زیارات و روایات، آنان را معدن الرحمه و اولیاء النعم و خزّان علوم الهی می
دانند و رایت عبدالسلام بن صالح هروی از امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء که به
زبان معرفت مورد شرح و تفسیر در کتاب مصباح الهدایه امام بزرگوار قدس سره القدوسی
واقع گردیده، تدیّن به چنین اعتقادی را تحکیم می کند و صدها روایات دیگر روشن گر
آن و پدیدآور این سؤال است که دعاء ما – با توجه به مقامات ائمه علیهم السلام- چه
نفعی برای آنان دارد؟ زیرا با توجه به آنچه که از روایات و زیارات وارده مستفاد می
گردد، مقامات قرب آنان عندالله تبارک و تعالی به گونه ای است که قابل زیادت نیست
که بوسیله دعاء، آن هم دعاء ما بر آن افزوده گردد چنانکه علامه مرحوم محدّث کبیر
المولی محمد تقی، مجلسی اول رحمه الله تعالی در روضه المتقین متعرض گردیده اند؟!

ادامه دارد