مراتب امر به معروف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

جاودانگی راه امام

حجه الاسلام و المسلمین اسدالله بیات

جایگاه و نقش حساس دستگاه اجرای

مراتب امر به معورف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

4

از جمله شرایط و آدابی که مسئولان جامعه و آمرین بمعروف و
ناهین از منکر باید مراعات کرده و مدنظر قرار دهند این است که هدف و مقصدشان ر ا
تربیت و ساختن جامعه و سوق دادن آنان به سوی خدای عالم قرار دهند زیرا اگر افرار
بخواهند دنبال مطامع دنیا باشند و در فکر اندوختن ذخایر و زخارف ظاهری مادی
بیافتند نه تنها از این کار و فعالیت سوید نخواهند برد بلکه ممکن است آفات و
زیانهای غیر قابل جبرانی بر خود و دیگران هم وارد سازند خیانتها و جنایتها  که تدر عالم توسط همین نوع افراد واقع می شود و
دنیا و دنیائیان را به آتش طمع خود می سوزانند کم نیستند. چقدر زیادند افرادی که
تحت پوشش حقوق بشر به همه ارزشها پشت چازده و همه آنها را از بین برده اند و چقدر
افراد تحصیل کرده ای هستند که تا زمانی که قدرت بدستشان نیافتاده است به نظر می
رسند انسان های حساب شده و منضبطی می باشند اما بعلت نبودن باورهای دینی و انگیزه
های معنوی چه جنایاتی نکرده اند و چه خطراتی را بوجود نیاورده اند.

امروز در دنیای اسلام و حتی در دنیای غیر اسلام نگرانی هائی
که بشریت دارند از ناحیه همین نوع افرادی است که از جهت اعتقادات دینی بی مبالات
بوده و از تعهدات الهی و معنوی رها هستند اگر امر بمعروف و نهی از منکر برای خدا
باشد و در چهار چوب ضوابط دینی صورت گیرد و از اصول و معیارهای معنوی تبعیت ماید
آنوقت اس که حرمت های انسان ها محفوظ و مصون می ماند و حریم ارزشها و مقررات مورد
تعدّی و تجاوز قرار نمی گیرد و شخصیتها و حقوق محترمه دستخوش امیال و هواها و حبّ
جاه و مقام و خطّ و خط بازی ها قرار نمی گیرد زیرا که خدای عالم حضور و نظارت دارد
و اعمال و کردارها را کنترل می نماید. در صورتی که موضع گیری ها برای جلب رضایت
اشخاص و افراد صورت گیرد و محرّک اصلی و انگیزه واقعی تمایلات نفسانی و هواهای
انسانی باشد و منافع گروهی و باندی معیار و ضابطه تلقی گردد و در این صورت حرمت ها
شکسته می شود. تعدادی صالح، قربانی میل چند نفر انگشت شمار آدم های ناآشنا با
واقعیات و حقایق بلند اسلامی می شوند و صلاحیت و کفایت و لیاقت های خودشان را هدر
رفته می بینند لیکن جائی نمی یابند تا ندای مظلومیت خود را بلند کنند و بگوش کسانی
برسانند. زیرا که متصدیان امور و کسانی که در کسوت امر به معروف و نهی از منکر
هستند و خود را اهل برای این مهم می دانند خود ناقض این مهم هستند و خود حق الهی
را زیر پا می گذارند و همه این نوع برخوردهای متناقض و شکننده برای این است. هدف
بجای آنکه خدای عالم و ارزشهای الهیو حقایق عالم واقع شود هدف آن خداوندی است که
در راستای اهداف ریاست یک گروه و یک جریان قرار گیرد و تامین کننده مصالح آن باشد.
در دید اسلامی آمران بمعروف و ناهیان از منکر از هر نوع حب و بغضهای فردی و گروهی
و باندی بای بدور باشند و از هر حیث و جهتی که جنبه غیر خدایی داشته باشد تهی
گردند و همه جیز را برای خدا و برای انجام وظیفه بجای آورند و به عنوان امتثال
کنندگان اوامر خداوند وارد این میدان شوند.

علاوه بر اینها باید در شیوه برخورد و تذکرات و امر به
معروف و نهی از بدیها و منکرات مانند پدر مهربا و دلسوز با مرتکبان رفتار نماید.
فکر نکنند دیگران بردگانی هستند که باید مطیع بلا اراده اینان باشند و یا فکر
نکنند تنها کسانی که دامنشان آلوده است و مرتکب بدی ها می شوند همانها هستند و خود
اینها ابریاء امت بوده و با عصمت دارند زندگی می نمایند. نه اینطور نیست ممکن است
آنها از یک جهت در دام شیطان و وسوسه قرار گرفته باشند اما در مقام مقایسه خیلی
کمتر و پائین تر از خود اینها که دیگران را وادار به امر بمعروف و نهی از منکر می
نمایند باشند منتهی خودشان نمی دانند و غافل از عیوب و آلودگی خود هستند و شما می
دانید خطر این نوع غفلت و یا غرور خیلی بالاتر شکننده تر از کارهای نامطلوبی می
باشد که آنها گرفتارش شده اند. بنابراین از جمله آداب و شراطی که لازم است مراعات
نمایند این است که هدف اصلی بعد از رضای الهی ساختن و تهذیب و تزکیه افرا باشد و
بالطبع در نحوه برخورد ملایمت و محبت و عطوفت و رأفت اسلامی و مهربانی و پدرانه
برخورد کردن شرط اصلی این امر است.قطعاً خشونت در برخوردها و تندخوئی کردنها و
بکار بردن عبارات رکیک و بد و زشت نه تنها مؤثر در  تأمین آن هدف نخواهد بود بلکه اثر معکوس هم
خواهد داشت: از باب نمونه به مواردی از روایات اهل بیت علیهم السلام اشاره می شود:

1-امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی برای خدا افرادی را
دوست داشته باشد و برای خدا بغض داشته باشد و برای رضای خدا از امکاناتی که دارد
به دیگران اعطاء نماید از کسانی است که ایمانش را به حد کمال[1]
رسانده است.

2-از اما ششم علیه السلام آمده است: از بهترین و مورد
اطمینان ترین وسائل ایمان این است که برای خدا دوست داشته باشید و برای خدا دشمن
داشته باشید و در راه خدا اعطاء کنید و در راه خدا و برای خدا جلوگیری کنید و منع
نمائید.[2]

3-امام باقر علیه السلام می فر ماید: دوستی مؤمن برای مؤمن
برای خدا از بزرگترین شعب ایمان محسوب است همه باید بدانند اگر کسی برای خدا دست
بدارد برای خدا دشمن بدارد و در راه خدا اعطاء کند و برای خدا منع نماید او
برگزیدگان خدای عالم به حساب می آید.[3]

4-عمر بن حنظله از امام صداق علیه السلام چنین نقل می نماید
که حضترت چنین فرمودند: یا عمر بر شیعیان ما بعضی از موضوعات و مسائل را تحمیل نکن
و با آنان مدارا نما و فکر نکن همه دارای یکنوع استعداد و ظرفیت می باشند بلکه
وعاء ها و ظرفیتها فرق می کنند و همهآن مقدار تحمل که شما ها دارید آنها ندارند و
نمی توانند داشته باشند.[4]

5-در یک حدیث دیگری که فوق العاده بلند و دارای مفاهیخم
عالی است از امام صادق علیه السلام نقل کرده است این طور آمده است: ای عبدالعزیز
بدان که ایمان یکدرجه و دارای حد معین و ثابت نمی باشد بلکه ایمان دارای ده درجه
است و مثل ایمان مانند نربان است که انسان اگر بخواهد در سطح بالا قرار گیرد نمی
تواند همه پله ها را یکجا به پیماید بلکه باید از پله ای شروع نماید و به تدریج
بالاتر و بالاتر رود بعضیها در پله یکی قرار دارند بعضی ها در دومی و بعضی کمتر و
بعضی بالاتر، آنهایئی که در پله اول قرار دارند اگرچه در مقام مقایسه پایین تر از
کسانی هستد که در پله دومی قرار دارند و آن پله دومی ها حق ندارند با نظر تحقیر
بگروه یکی نگاه کرده و آنان را هیچ بشمارند و بگویند مادامی که بدرجه دهم نرسیده
اید هیچ حظّی از ایمان و درجات آن را ندارید شما پائین تر از خودت را ساقط نکن و
هیچ نشمارد و اگر ملاحظه کردید کسی پائین تر از شما قرار دارد با دست ارشاد و
مهربانی و دلسوزی دست وی را بگیر و آن را بالت بیاور و بکوش سقوط نکند و تکلیفی
بالاتر از کشش فکری و توان و استعداد او بروی او تحمیل ننما تا در اثر سنگینی بار
کمتر بتواند از خد تحرک نشان دهد و کمرش زیر بار سنگین خرد شود و بشکند هر کس هر
مؤمنی را بشکند و آن را در زحمت قرارش دهد باید جبران نماید.[5]

ملاحظه کنید متن حدیث شریف را و دقت کنید در متن و محتوای
آن تا ببینید که چه حقایق بلند و اصول روانشناسانه ای به پیروان اهل بیت علیهم
السلام توصیه کرده اند و چگونه با مردم و امت اسلام برخورد نموده اند و چطور از
موضع رأفت و عطوفت اسلامی مسائل و موضوعات را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند آمرین
بمعروف و ناهیان از منکر اینگونه باید با بندگان خدای عالم رفتار کنند.

در پایان این بحث مناسب است مطالب و سخنان مورد سفارش حضرت
امام خمینی «ره» را در این باب مورد مطالعه و دقت قرار دهیم:

در مسئله چهاردهم اینطور دارند: کسی که امر به معروف و نهی
از ممنکر می نماید با اشخاص و افراد مانند پزشک معالج رفتار نماید و از موضع پدری
مهربان و دلسوز وارد شود و همیشه مصالح وی را در نظر گرفته و در صدد تأمین اهداف و
اغراض شخصی خود نباشد و اگر بخرود می نماید و اگر کارهائی که فردی انجام داده و یا
می دهد مورد انکار قرار می دهد از روی لطف و مهربانی انجام دهد و با مرتکب گناه
رفتار محبت آمیز ویژه ای از خود نشان دهد و در عین حال مصالح عمومی را هم مد نظر
قرار دهد و قصد و نیت خویش را خالصاً لوجه الله انجام داده و اعمال خویش را فقط
برای خدای جهان لباس عمل بپوشاند و در آن هواهای نفسانی را دخیل ندانسته و اظهار
برتری بر مرتکب ننماید و خود را بر مرتکب ترچیح ندهد زیرا که چه بسا آن فرد مرتکب
دارای یکسری صفات و خلقیات علای و نفسانی باشد که خدای علام بخاطر همان ها این فرد
را دوست داشته باشد لو اینکه از عملش اراحت باشد و بالعکس امر کننده ممکن است
دارای صفات بد و رذیله ای باشد که خدای علام بهمین جهت از وی خوشش نیاید[6]
ولو اینکه دارای حسن فعلی باشد زیرا که باطن اشخاص و اعمال را جز خدای جهان کس
دیگری نمی تواند بشناسد و بر آنان مخفی و پنهان است.

در مسئله 15 این طور می فرمایند: از یکی از بزرگترین و
مهمترین مصادیق و افراد دیگر شریف تر و ظریف تر است و بیش از همه آنها مؤثرتر و در
دل ها جایگیرتر است بویژه اگر متصدیان این امر الهی از علماأ دییو مراجع اسلام و
رؤساء مذهب اعلی الله کلمتهم و پیشوایان مردم باشند این است که افرادی که می
خواهند امر به معورف نمایند و نهی از منکر کنند باید متلبس به لباس معروف و نیکی
ها باشند و خود آنان عامل به هر نوع معروف و تارک هر نوع منکر شوند هم واجبات را
انجام دهند و هم مستحبات را ترک ننمایند هم از محرمات دوری کنند و هم از کروهات تا
حد امکان بپرهیزند و متخلق به الاق انبیاء و ملائکه الله شوند و از اوصاف و اخلاق
سفیهانو حاهلا مبّری باشند تا از طریق فعل و عمل و زیّ زنذگی  ساده زیستی دیگران را به سوی خوبی ها دعوت کنند
و از بدی ها بازبدارند و در عل مردم از آنا تبعیت نمایند و آنان را الگو قرار دهند
و اکر خدای ناکرده مدعیان علوم الهی و عرفان اسلام و رهبری دینی و جانشین انبیاء
خدا و زعامت امت اسلامی در عمل این طور نباشند و مردم مشاهده نمایند آنان به گفتار
خود عامل نیستند آنان در اعتقادات خود ضعیف و سست شده و نسبت به معاصی و خلافها
جرأت پیدا می کنند و به تدریج بر گذشتگان صالح نیز سوء ظن یافته و حتی نسبت به
انان بدبین می گردند پس بر عالمان اسلامی لازم و واجب است و همچنین کسانی که امروز
دررأس مسئولیتها قرار دارند و داعیه هدایت امت و مردم را دارند و متصدی سمتها و
مسئلیتها هستند برآنان لازم و واجب است از اماکن و کرها و رفتارهای تهمت آور و مسئله
دار اجتناب کرده و از آنها دوری گزینند و یکی از بزرگترین مواضع تهمت و کوچک شدن
ارزش ها و بی اعتبار قلمداد شدن معیار و اصول و ظوابط دینی نزدیک شدن به حکومت های
غیر عادل و سلاطین جور و ظلم است و توجیه کارها و اعمال و رفتار ناشایست و ضد
ارزشی کسانی است که در رأس حکومت قرار دارند و جایر و ظالم بوده و در چهار چوب
احکام و مقررات الهی حکمرانی نمی نمایند بجای حاکمیت احکام الله اشخاص طبق سلایق
شخصی اعمال حاکمیت می کنند و بر امت اسلامی لازم است وقتی که مشاهده کردند فردی
خود را در زیّ علماء قرار داده و داعیه اصلاح جامعه را دارد لیکن توجیه گر قدرتها
و حکومتها و حاکمیت های ناشایست و ناصالح است در صوتی که راه حمل بر صحت وجود
داشته باشد حمل بر صحت نمایند و الا از آن دوری کنند و اطراف وی را خلوت کرده و او
را تنها بگذارند و از رفت و آمد با وی اعراض کنند و با او مراوده ننمایند زیرا که
او روحانی و مصلح نبوده بلکه روحانی نما و متلبس به لباس اصلاح و روحانیت است و در
واقع شیطان است لیکن در لباس علماء دین، طاغوت است اما در قالب و شکل انسان سالم و
وارسته ما از خطرات و زیان هائی که از ناحیه اینان بر اسلم و امت اسلامی وارد می
شود و موجب ب بندو باری افراد سست و ضعیف نسبته به اسلام و مکتب می شوند و
اعتقادات و باورهایمردم را متزلزل می نمایند به خدای جهان پناه برده و از شرور
اینها ز خدای عالم یرای می خواهیم تا ر امان باشیم.[7]

آری اینها توصیه هائی از ناحیه حضرعت امام می باشد که با
تمام وجود از متون اسلامی استنباط فرموده و در اختیار علاقه مندان قرار داده اند و
کسانی که می خواهند در فکر اصلاح جامعه باشند و از منکرات جلوگیری کنند و در معرض
اجراء عدالت و ارزشهای انسانی خود را قرار دهند خودشان باید مظهر اعلای اخلاق
باشند تا دیگران را به سوی مسائل ارزشی و اخلاقی دعوت نمایند و در دعوت خود توفیق
حاصل نمایند.

ادامه دارد

 



[1]  و 2 و 3- وسایل
الشیعه ج11، باب 15 از ابواب امر به معروف و نهی از منکر حدیث 3-2-1، ص431.