تركمنستان، همسايه شمال شرقي ايران

تركمنستان،
همسايه شمال شرقي ايران

غلامرضا گلي
زواره

·       
چشم انداز جغرافيايي

تركمنستان با
مساحتي بالغ بر 488100كيلومتر مربع، در جنوب غربي آسياي ميانه واقع است. از غرب به
درياي خزر، از جنوب به جمهوري اسلامي ايران، از جنوب شرقي به افغانستان، از شمال
شرقي به ازبكستان و از شمال به قزاقستان محدود مي‌باشد. همچنين از طريق خط آهن با
ازبكستان و درياي خزر (بندر كراسنوودسك) ارتباط مي‌يابد. در جهت طول جغرافيائي
گسترده شده و فاصله غربي‌ترين تا شرقي‌ترين نقطه آن 1100 كيلومتر و ما بين مرز
شمالي و جنوبي آن 650 كيلومتر است.[1]

تركمنستان در
مرزي در طول 900 كيلومتر، از طرق تركمن صحراي مازندران، رودخانه اترك و بخشي از
جبال الله اكبر استان خراسان، با استانهاي خراسان و مازندران ايران، ارتباط دارد.

با وجود آنكه
اين جمهوري به اندازه مجموع مساحت كشورهاي دانمارك، بلژيك، هلند، اتريش و سوئيس قلمرو
جغرافيائي دارد[2]، قسمت
اعظم آن را كوير «قره قوم»[3](شن
سياه) تشكيل مي‌دهد، كه در حدود چهارپنجم خاك اين سرزمين را مي‌پوشاند، اين بيابان
نسبتاً وسيع كه شامل شوره‌زارها، زمين‌هاي گلي مرده و شن‌هاي روان مي‌باشد به رغم
مجاورت تركمنستان با درياي خزر و جريان داشتن دو رود آمو دريا و سير دريا در اين
جمهوري، به آن اجازه رونق كشاورزي ندده است و بجز واحه‌هاي سبز و مراتع كه در
دامنه كوههاي كپه داغ و پاراپامير و بخشي از سواحل دريا پراكنده‌اند تنها د ر
حاشيه كانال معروف «قراقوم» فعاليت‌هاي زراعي رونقي چشمگير دارند.[4]

كانال مزبور
كه هم اكنون 1100 كيلومتر آن حفر شده، در آينده با پيمودن 1340 كيلومتر راه
رودخانه آمودريا را به درياي خزر وصل مي‌كند و در حال حاضر به عنوان بزرگترين
كانال دنيا محسوب مي‌شود. كانال قراقوم كه از شاهكارهاي مهندسي به شمار مي‌رود در
اوايل دهه 1950 ميلادي با استفاده از نيروي كار زندانيان، توسط روس‌ها، طي پنج سال
در صحراي خشك تركمنستان حفر و آب رودخانه آمودريا به داخل آن هدايت گرديد. رودخانه
آمودريا با 2620 كيلومتر طول از ارتفاعات افغانستان سرچشمه گرفته و در خاك اين
كشور جريان مي‌يابد، عرض اين رودخانه در برخي مناطق به 3 كيلومتر مي‌رسد، ضمناً
بخشي از رودخانه تجن و اترك در مرزهاي جنوبي آن واقع شده است.

چهره ژئو مور
فولوژيكي[5]
تركمنستان همانگونه كه اشاره شد هموار بوده و حالت بياباني و صحرايي دارد. در شمال
آن جلگه هموارتوران تا كناره‌هاي درياچه آرال ادامه مي‌يابد. آب و هواي آن گرم و
خشك بوده و تنها در نقاط جنوب شرقي، بدليل وجود ارتفاعات كپه داغ و تيان شان از
خشكي هوا كاسته و رطوبت موجود در جو افزايش مي‌يابد. حداكثر دما در تابستان به 50
درجه سانتيگراد و حداقل آن در زمستان به 25- درجه سانتيگراد مي‌رسد. ميزان بارندگي
درنواحي صحرايي حدود 80 ميلي متر  ولي در
ارتفاعات جنوب و جنوب شرقي به 300 ميلي متر بالغ مي‌گردد.

·       
تركمنستان در پيچ و
خم تاريخ

تركمنستان از
دوران ما قبل تاريخ مسكوني بوده و نخستين ساكنان آن طوايف ايراني ماساژت (MASAGET)
بوده‌اند، در دوران مادها- اين اولين دولت آريايي رود جيحون مرزهاي ايران در شمال
شرقي را تشكيل مي‌داد كه با تأسيس سلسله هخامنشي (559- 330 ق.م) اين مرزها توسعه
بيشتري يافت، به گونه‌اي كه در اين عهد نواحي خوارزم و سغد و سرزمين سكاها و
باكتريه كه شامل ناحيه مرو نيز بود، جزء قلمرو امپراطوري ايران قلمداد گرديد،
هرودوت مورخ يوناني در كتاب خود باين نقاط اشاراتي دارد[6]
و داريوش اول در كتيبه‌هاي خود واقع در بستون و تخت جمشيد بر اين نكته تصريح مي‌نمايد،
هخامنشيان تا سده چهارم قبل از ميلاد بر اين نقاط حكومت مي‌نمودند و پس از آن
سرزمين كنوني تركمنستان تابع اشكانيان گرديد؛ و در قرن سوم بعد از ميلاد به كنترل
دولت ساساني درآمد. در قرن پنجم هونها (هياطله) با يورش باين سرزمين، ساسانيان را
به كوههاي كپه داغ (در جنوب تركمنستان) عقب نشاندند. در اواسط قرن هفتم مسلمانان
پس از تصرف خراسان، مرو را به صورت پايگاهي براي فتح ماوراء النهر درآوردند. سلسله
ساماني بخارا بخش وسيعي از تركمنستان را از اواخر قرن نهم ميلادي تا روي كار آمدن
غزنويان- در پايان قرن دهم- به كنترل خود درآورد.

در قرن دهم
ميلادي بين نواحي اورال و درياچه آرال گروهي از قبايل آغوز كه از مغولستان آمده
بودند، استقرار يافتند كه عده‌اي از آنان اسلام را به عنوان آيين خود قبول كردند.
نخستين كسي كه اين مردم را «تركمن» خطاب كرد، «ابو عبدالله محمد ابن احمد مقدسي»
جغرافيدان و مورخ مسلمان در قرن چهارم هجري مي‌باشد.[7]
مشخص نيست كه چرا قوم ياد شده باين عنوان ناميده شده‌اند ولي احتمال مي‌رود كه
بخاطر تفكيك قائل شدن بين مسلمانان آغوز و غير مسلمانان آنها بوده است. رفته رفته
كلمه تركمن اصطلاح آغوز را از زبان مردم انداخت. در سال 1036 ميلادي، سلجوقيان مرو
را به تصرف خود درآورده و موفق شدند تا سال 1059-م غزنويان را از خراسان بزرگ بيرون
كنند.[8]
با تصرف تركمنستان توسط مغول‌ها، اين ناحيه بين حكومت جوجي جغتاي و هولاكوخان
تقسيم گرديد و وحدت اراضي مذكور از بين رفت. از قرن پانزدهم تا هفدهم ميلادي نواحي
جنوبي اين جمهوري تحت زمامداري سلسله صفويه درآمد، در اين ايام، شمال تركمنستان
تحت حكومت خانهاي ازبك خيوه و بخارا بود. كه گاه به گاه به نواحي جنوبي حمله ور
شده و آرامش اهالي ساكن در نقاط مذكور را سلب مي‌نمودند، شاه عباس بخاطر جلوگيري
از شرارت ازبك‌ها و حفظ آرامش اهالي اين نواحي، حدود 15000 كرد را از نواحي غربي
آورد و آنان را در كوههاي قره تپه اسكان داد تا مرزهاي شمال شرقي ايران را حفاظت
كنند كه هنوز بازماندگان اين افراد در شمال خراسان زندگي مي‌كنند و از طريق
دامداري و كوچ نشيني امرار معاش مي‌نمايند.[9]
نادرشاه افشار نيز چندين بار به سركوبي ازبك‌ها پرداخت و در اوايل سده هيجدهم
ميلادي سرزمين كنوني تركمنستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و بخارا و خيوه و
خوارزم را به تصرف خود درآورد[10]

بخارا در
نيمه دوم قرن هيجدهم قدرت خود را بازيافت و سرزمين‌هاي همسايه را مورد تجاوز قرار
داد، حاكم بخارا به سال 1785 ميلادي مرو را تصرف نمود و ساكنين آن را به بخارا
كوچانيد و شبكه آبياري آن را منهدم كرد. كمبود آب موجب آن شد تا ايلات تركمن از
قرن شانزدهم رفته رفته به نواحي جنوبي اين جمهوري و در دامنه كوهها نقل مكان كنند،
آنان بين فرمانبرداري از والي خراسان و خان خيوه در نوسان بودند و گاهي باين نقاط
هجوم مي‌بردند، در سال 1871 م دو قبيله سالور و ايل تكه با هم متحد شدند، ولي در
اين گير و دار، روسيه استپ قزاق را به كنترل خود درآورد و خانات آسياي ميانه را
بتدريج خراجگذار خود نمود و جنگ عليه تركمن‌ها را از سال 1877 م آغاز نمود. روسها
براي درهم شكستن قدرت عشاير تركمن از طريق قتل عام وارد شدند و اين طرح بود كه
ژنرال اسكوبلف[11] به
نحو ناموفقي به اجرا گذاشت، در قتل عام معروف سال 1881 م كه عده زيادي از عشاير
تكه در گوك تپه[12] به
نحو فجيعي كشته شدند، روسيه بر تركمنستان استيلا يافت و با سقوط مرو و سرخس، راه
نفوذ به افغانستان باز شد.[13]

در سال 1916 م
تركمنستان همچون ديگر نواحي آسياي ميانه به سبب صدور فرمان سربازگيري از مردم اين
نقاط براي انجام خدمت در يگانهاي غير رزمي ارتش، در آشوب سختي فرو رفت. در سلا
1917 م بلشويك‌ها تلاش نمودند تا تركمنستان را تحت سلطه خود درآوردند كه موفق
نشدند. در 30 ‌آوريل 1918 م جمهوري خود مختار شوروي سوسياليستي تركستان كه ماوراء
خزر را هم شامل مي‌شد، اعلام موجوديت نمود ولي در ژولاي همان سال، عناصر ملي گرا
با حمايت قوي انگليسي اعزامي از مشهد، قدرت شوروي را در عشق‌اباد منهدم نمودند و
دولت مستقلي را پديد آوردند، و به دعوت دولت جديد، قواي دولت انگليس در عشق آباد
مستقر شد كه پس از ترك اين منطقه تركمنستان تا اوايل سال 1920 م تحت سلطه ارتش سرخ
قرار گرفت و در 27 اكتبر 1924 م جمهوري تركمنستان اعلام موجوديت نمود.

·       
نبرد همه جانبه بر
عليه هويت مذهبي تركمنستان به شكست مي‌انجامد.

از آن هنگامي
كه خورشيد اسلام بر اين سرزمين تابيدن گرفت و مردمان آن را از فروغ بي غروب خود
بهره‌مند نمود. تركمن‌ها با شيفتگي و علاقه خاصي اين آئين را پذيرفتند و سنت‌هاي
عشايري، روابط اجتماعي و برنامه‌هاي ملي خود را با آئين‌هاي مذهبي مستحكم نمودند.
اسلام حتي پيوند آنان را با اقوام ديگر كه با آنان اشتراك نژادي نداشتند محكم
نمود، به گونه‌اي كه سلطه چندين ساله حكومت تزاري بر آنها، موفق نشد تركمن‌ها را
از هويت مذهبي خالي كند. از سال 1917 ميلادي كه نظام ماركسيستي بر شوروي حاكم شد،
دولت حاكم درصدد ايجاد جامعه كمونيستي و پس از آن انسان كمونيستي گرديد كه در
اجراي اين سياست شوم در ابتدا حذف مذهب در دستور كار آنان قرار گرفت كه در عمل نه
تنها مذهب سركوب نشد بلكه به عنوان عامل قوي و نيرومند در مقابل تهاجم ارتش سرخ،
استقامت ورزيد و ملت‌هاي ساكن در آسياي ميانه كه در اين تهاجم فرهنگي خود را از
امت اسلام جدا ديدند به هويتي تكيه نمودند كه بر اسلام و ارزش‌هاي اصيل مذهبي
استوار بود.[14]

وقتي كنترل
بر سرزمين‌هاي مسلمان نشين حتمي شد، دولتمردان كمونيست براي ريشه كن ساختن اسلام،
به يك مبارزه حساب شده علني پرداختند، آنها اسلام را مغاير ضروريات شيوه زندگي
سوسياليستي مدرن تلقي مي‌نمودند. از سويي تنها اسلام چارچوب مشترك و منسجم فكري و
تشكيلاتي را براي ملت‌هاي آسياي مركزي كه از نظر قومي و زباني نامتجانس بودند
فراهم مي‌كرد و كل مقاومت در مقابل نفوذ كمونيست‌ها در منطقه از مله جنبش‌هاي ضد
بلشويكي به نام اسلام بسيج و هدايت مي‌شد. بر اين اساس، اسلام هدف تهاجم چند بعدي
شديد، سيستماتيك و مداوم دولت شوروي قرارگرفت. اين تهاجم به صورت‌هاي گوناگوني
بروز يافت: كشتار تعدادي زيادي از علماي اسلامي و رهبران مذهبي، نابود ساختن متون
و ادبيات اسلامي، انهدام مساجد، مدارس و ساير مراكز ديني، مصادره اموال موقوفه.
تعطيل نمودن نهادها و تشكيلاتي كه به نحوي مسئوليت آموزشهاي اسلامي را عهده‌دار
بود، غير قانوني كردن همه اشكال عبادات اسلامي و آئين‌هاي مذهبي، انحلال محاكم شرع
ومورد حمله قرار دادن قوانين اسلام ناظر بر ازدواج، مالكيت‌ها، ارث و ساير مسائل
اجتماعي.[15]

رژيم حاكم،
براي مبارزه با سنت‌‌هايي كه بوي مذهب مي‌داد، نخست به مراسم و جشن‌هاي شوروي شكوه
افزونتري بخشيد و كوشيد تا جشن‌هاي مذكور را بر تنه جشن‌هي سنتي پيوند زند و از
اين طريق جشن‌هاي سنتي را از محتواي مذهبي آنها خالي كند. به عنوان مثال تركمن‌ها
و حتي ساير ملل آسياي ميانه بر طبق يك سنت عميق و ريشه‌دار مذهبي براي شصت و سومين
سال زندگي افراد اهميت وافري قائلند. در اين حالت در اطراف يك فرد مسلمان- اعم از
زن و مرد- كه باين سن رسيد و يادآور سال وفات پيامبر اسلام است يك مجمع وسيع تشكيل
مي‌دهند و در اين مراسم كاملاً مذهبي، قرآن تلاوت شده كه با تقديم هدايايي پايان
مي‌پذيريد كه دستگاه شوروي از سازمانهاب اجتماعي خواسته بود تا اين زمان را براي
برقراري جشن‌هاي مربوط به وقايع كاملاً اداري و مدني از قبيل بازنشستگي و يا اعطاي
مدال و … اختصاص دهند.[16]  اما نه تنها مراسم شوروي وار موفق نمي‌شد
عادات و سنت‌هاي ملي و مذهبي را از ميان بردارد بلكه اين سنت‌ها به هنگام تهديد،
قوي‌تر و زنده‌تر و پوياتر برگزار مي‌شدند و فرهنگ ملي بويسله ارزشهاي مذهبي تعميق
يافته و بصورت فرهنگ سياسي با ماركسيست به مبارزه‌اي همه جانبه بر مي‌خيزد. قرائن
و مدارك بيانگر آن است كه دولت شوروي در هجوم بر عليه سنت‌هاي اصيل و ريشه‌دار
مذهبي برخوردهاي گوناگون و بسيار متضادي از خود نشان داده و اين خود از عجز اين
دولت در چنين مبارزه‌اي حكايت مي‌كند. گاهي رفتارها تهاجمي است، در مواقعي دفاعي و
در مواردي هم شكل سركوبي بخود مي‌گيرد، وقتي كه مي‌بينند از راه تبعيد و قتل عام
كار پيش نمي‌رود، از در مسالمت‌آميز وارد مي‌شوند و گاهي هم ازكارشناسان خبره و
مجرب كمك مي‌گيرند تا با تحليل درست از اين سنت‌ها، به دولتمردان ارائه طريق
نمايند، غافل از آنكه جدا كردن مردم مسلمان از ارزشهاي راستين خود كه هويت اصيل را
در آن مي‌جويند، بيش ازپيش آنان را نسبت به نظام حكومت بدبين كرده و احساسات آنان
را جريحه‌دار مي‌نمايد. تبليغات الحادي از طريق سخنراني‌ها، كتابها، تأسيس موزه‌ها
و پخش آگهي‌هاي ضد ديني و استهزاء نمودن مراسم مسلمانان و تفبيح افرادي كه در اين
مراسم شركت مي‌كنند راه ديگري بود براي مبارزه با اسلام و خاموش نمودن نور الهي؟!
يكي از اين مؤسسات كه وظيفه انتشار و تبليغات الحادي را عهده‌دار بود «اتحاديه
انجمن شناخت» نام داشت كه در سال 1950 م در عشق آباد مركز تركمنستان به تأسيس
دانشگاه الحادي پرداخت و نسبت به انتشار كتابهاي ضد اسلامي ل. آي. كليمويچ[17]
اقدام نمود.[18] اما
تجزيه و تحليل روزنامه‌ها و مجلات شوروي نشان مي‌دهد كه به رغم اين همه تبليغات و
رعب و فشار و خفقان، اسلام همچنان به حكومت خود حتي در بين نسل جوان ادامه مي‌دهد
و از نظر كمي نيز به تعداد مسلمانان افزوده شده است. يك دبير كميته حزب منطقه‌اي
در تركمن در بيانيه‌اي كه به مطبوعات داده، گفته بود: هنوز هم در ميان مردم كساني
هستند كه اسير باورهاي ديني هستند و حتي جوانان اعم ازپسر و دختر كه در مدارس
شوروي تربيت شده‌اند به ديدن اماكن مقدسه رفته و به مسائل مذهبي احترام مي‌گذارند.[19]
جالب اينكه بنابر گزارش‌هاي مذكور، معلمين مدارس شوروي نيز مراسم ديني را رعايت
كرده و مرتب در مساجد حاضر مي‌شوند و حتي بسياري از اعضاي «حزب» در نواحي مسلمان
نشين مراسم ديني خود را با شوق و ذوق ويژه‌اي انجام مي‌دهند. دبير اول حزب تركمن
ب. اوزوف نيز از گسترش فعاليت‌هاي غير قانوني علماي ديني در برخي مراكز گله داشت و
از كميته‌هاي حزب، مدام شكايت مي‌كرد كه چرا در اقدامهاي مؤثر، منظم و كاملاً‌
حساب شده عليه امور مذهبي كوتاه مي‌آيند.[20]
با فروپاشي نظام ماركسيستي، مسلمانان تركمن كه در طول هفتاد سال سلطه الحادي
جراحاتي ديده بودند با سينه‌هايي آغشته از معنويت، اسلام را در متن زندگي سياسي
خود وارد نمودند، اين در حالي است كه استكبار جهاني از گسترش اسلام در آسياي ميانه
به شدت ‌آشفته و نگران شده  و گرايش به
ارزشهاي اسلامي را مانعي براي اهداف شوم خود مي‌بيند و مي‌كوشد تا اسلام گرايي را
كنترل كرده و نقش آن را غير سياسي كند به همين دليل در شرايط بحراني پس از استقلال
تركمنستان، مدل تركيه را كه كشوري لائيك و سكولار است توصيه مي‌نمايد و حكومتي را
براي اين جمهوري تجويز مي‌نمايد كه مذهب در آن نقشي نداشته باشد!

·       
شناخت اجتماعي
تركمنستان

94%
تركمن‌ها در اين جمهوري سكونت دارند، بقيه تركمن‌ها در ازبكستان و ساير جمهوريهاي
آسياي ميانه و قفقاز پراكنده‌اند، در سال 1926 م تعداد سكنه تركمنستان به حدود
700000 نفر بالغ مي‌گرديد ولي طبق آمار سال 1991 م جمعيت اين جمهوري به 3810910
نفر افزايش يافته است، از اين تعداد 72% تركمن و بقيه روس، ازبك، قزاق، تاتار و
اوكرايني مي‌باشند كه بزرگترين اقليت ساكن در اين جمهوري، روس‌ها مي‌باشند.[21]

جامعه‌هاي
تركمن اين جمهوري داراي بافت عشايري با ويژگي‌هاي فرهنگي- اجتماعي يك جامعه عشيره‌اي
مي‌باشند كه چنين تركيب قومي در مسائل سياسي- فرهنگي و اقتصادي تركمنستان نقش عمده‌اي
دارد، با اين حال 48% مردم در نقاط شهري و بقيه در مراكز روستايي اسكان يافته‌اند.
نرخ رشد جمعيت 68/2% و ميانگين طول عمر 4/66 سال مي‌باشد.

تركمنستان
چهار استان به نامهاي: استان بالكان (كنار درياي خزر) استان ماري (مرو) استان
تاشائوز و استان چاربو دارد كه بيشتر تمركز جمعيت در استان ماري با قريب به 900000
نفر سكنه مي‌باشد. اين جمهوري 19 شهر دارد كه معروفترين آنها عشق آباد، چارجو،
تاشائوز و نبداغ (تفت داغ) مي‌باشد، همچنين تركمنستان داراي 44 بخش است. مركز
حكومت آن عشق‌اباد (شره عشق) مي‌باشد كه در بخش شمالي كوههاي كپه‌داغ و در فاصله
45 كيلومتري شهر باجگيران قوچن (تابع خراسان ايران) قرار گرفته است، اين شهر در
سال 1881 م نزديك روستايي به همين عنوان بنا گرديد و از سال 1919 م تا 1927 م به
پارالتا راتسك معروف بود، در سل 1948 م زلزله‌اي با قدرت 9 ريشتر، عشق‌آباد را به
ويرانه‌اي تبديل نمود. به فاصله 15 كيلومتري عشق‌آباد ويرانه‌هاي شهر باستاني نيسا
واقع شده كه از اول تاريخ ميلادي تا سال چهارصد، پايتخت بسيار مهمي براي سرزمين
پلنگان به شمار مي‌رفت.[22]
و در 28 كيلومتري عش آباد دهكده ييلاقي فيروزه واقع شده كه نام خود را از دختر يكي
شيوخ ايراني كه در اين م حل كشته شده، گرفته است، در محل دفن اين شيخ عارف، چناري
وجود دارد كه با 11 متر محيط و 4 متر قطر، بزرگترين چنار تركمنستان محسوب مي‌شود.[23]
مرو يكي از شهرهاي بسيار كهن تركمنستان مي‌باشد كه در جنوب شرقي آن قرار گرفته
است، بنياد اين شهر سالخورده خراسان بزرگ به روزگار طهمورث پادشاه پيشدادي ايران
مي‌رسد و از معدود شهرها در شرق قلمرو اسلام مي‌باشد كه در شكوفايي و رشد عصر زرين
تمدن والاي اسلامي و تجديد حيات فرهنگ ايران و زبان پارسي در آسياي مركزي نقشي به
سزا و كم نظير به عهده داشته است، اين شهر در گذرگاه گسترده و پرفراز و نشيب تاريخ
خودكامها و ناكامي‌هاي بسياري ديده است.[24]

تركمنستان در
26 اكتبر 1991 ميلادي (1370-ش) بدنبال فروپاشي شوروي، استقلال خود را بدست آورد.
حكومت آن جمهوري است و رئيس جمهور آن در حال حاضر صفر مراد نيازف مي‌باشد پارلمان
اين كشور 175 نماينده دارد كه براي مدت 5 سال برگزيده مي‌شوند، تركمنستان پس از
استقلال با مشكلاتي از قبيل تعيين هويت ملي، انتخاب بين حكومتي با دخالت مؤثر عامل
مذهب يا بدون آن،‌ شرايط فقر، بي سوادي، رشد بيرويه جمعيت و عدم برخورداري از سكنه
متجانس و عدم مطابقت مرزهاي سياسي با تقسيم بندي‌هاي قومي و زباني، روبرو گرديد.
برخي از سياستمداران با الهام از غرب به زعم باطل خويش اسلام را مانعي براي توسعه
اجتماعي فرهنگي اين كشور تلقي مي‌كنند و گروهي ديگر با وجود آنكه واقع گرايانه به
اسلام مي‌نگرند و آن را به عنوان ارزشهاي راستين مردم مي‌انگارند ولي در صدد غير
سياسي كردن نقش اسلام هستند و قدرت تحمل آن را ندارند كه نيروهاي معتقد به اسلام
اصيل در رأس امور سياسي قرار بگيرند. با اين حال نيازف رئيس جمهور تركمنستان در
بخشي از سخنراني خود به مناسبت سالگرد استقلال اين جمهوري گفت: «با توجه به تأثير
قرآن بر زندگي مردم تركمنستان و وجود مشتركات تاريخي، فرهنگي و اسلامي، آموختن
مفاهيم قرآني براي نسل كنوني الزامي است»[25]
وي همچنين تمام اعياد اسلامي را جزو اعياد رسمي كشور دانست. ولي از سوي ديگر
«جوراباراموف»[26] رئيس
انستيتوي اقتصادي تركمنستان و مشاور رئيس جمهور اين كشور مي‌گويد: «ايران ما را مي‌خواهد.
پاكستان ما را مي‌خواهد با تركيه نيز ما را مي‌خواهد، اما ما مي‌خواهيم نفت و گاز
خود را به تركيه بفروشيم، ما تركيه را دريچه‌اي به غرب مي‌بينيم».[27]
و عبدي كوليف[28] وزير
خارجه تركمنستان طي اظهارات خويش اذعان مي‌دارد كه: «…ايران همسايه ماست، ما مي‌خواهيم
روابط دوستانه با كشوري كه 625 مايل با آن مرز داريم داشته باشيم. با تركيه ما
رابطه ديگري داريم. ما زبان همديگر را مي‌فهميم و ما داراي رفتار يكساني نسبت به
مذهب هستيم».[29]

روسيه نيز
يكي از با نفوذترين كشورهاي خارجي در تركمنستان است و رژيم حاكم بر اين جمهوري
خواهان حفظ رابطه نظامي سياسي و اقتصادي با آن مي‌باشد و در برخي موارد درصدد آن
است تا مشاوران روسي را در حد امكان از دست ندهد. مسكو نيز كه مي‌كوشد كنترل نظامي
سياسي آسياي ميانه را در دست داشته باشد بر اين روابط ارج مي‌نهد! با اين وجود
ايران مي‌تواند به دليل نزديكي جغرافيائي و مشتركات فرهنگي و تاريخي و برخورداري
از ارگانها و تشكيلات سازمان يافته اسلامي، گرايش به مدل غربي را در تركمنستان
كاهش دهد و اسلام را در متن زندگي اجتماعي مردم اين سامان وارد سازد. از لحاظ ثبات
منطقه‌اي، تركمنستان نسبت به ساير جمهوريهاي آسياي ميانه وضع بسيار مناسبي دارد و
گروه مخالف از حزب كمونيست سابق آنچنان ضعيفند كه از مهارت سياسي بسيار ناچيزي
برخوردار مي‌باشند تأسيسات مذهبي با يكديگر متحدند و براي همكاري با حكومت آماده‌اند.
از لحاظ اتحاد قومي، تركمن‌ها به دو گروه عمده يموت‌ها و تك‌ها تقسيم شده‌اند و
پيرامون اين دو گروه، دو گروه رقيب از رهبران حزبي شكل گرفته‌اند ولي كنترل صفر
مراد نيازف كامل است كه گفته مي‌شود هرگونه آثار سوء مخالفان را ازبين برده است.

·       
مسائل فرهنگي

85%
مردم ترکمنستان پيرو آيين اسلام هستند، مسلمانان مذهب تسنن را اختيار نموده و پيرو
فقه حنفي مي‌باشند. کبرويه يکي از طريقت‌هاي عرفاني کهن است که در قرن دوازدهم
هجري در خوارزم واقع در جنوب شرقي درياچه آرال و ترکمنستان کنوني به وجود آمد،
حوزه نفوذ آن در وضع فعلي به ترکمنستان و جمهوري خود مختار قراقالپاق و نواحي شمال
شرقي آسياي ميانه محدود مي‌باشد.[30]
دويست مسجد در سراسر ترکمنستان داير است و مردم به فراگيري علوم اسلامي، علاقه
وافري نشان ‌مي‌دهند.

ترکمن‌ها از
قرن هيجدهم از زبان مکتوبي که با جغتاي قرابت داشته، برخوردار بوده‌اند ولي زبان
ادبي امروزي خود را از سال 1924 ميلادي بدست آورده‌اند، در اين سال زبان ترکمني به
دستور استالين تغييراتي نمود، اين زبان با وجود گسترش در بين اقشار مردم هنوز در
سطح امور آموزشي و اداري توسعه نيافته است که اين خود دليل حاکميت فرهنگ روسي مي‌باشد،
لغات ترکي نيز در زبان ترکمني يافت مي‌شود. از سوي ديگر تشابه فرهنگي و زباني مردم
اين سامان با ترکمانان ايران و وجود مقبره مختومقلي شاعر معروف ترکمانان که داراي
انديشه‌هاي اسلامي و عرفاني بوده، در خاک ايران و امکان بهره‌گيري از روحانيون
ترکمن ايراني براي برآوردن نيازهاي مذهبي، موجب آن گشته که مردم ترکمنستان به امور
فرهنگي ايران علاقه و تمايل نشان دهند.

ترکمنستان 6
مؤسسه تحقيقاتي و 8 مرکز آموزش عالي دارد که 50000 نفر در آنها تحصيل مي‌کنند
مدارس آن طبق آمار سال 1980 ميلادي 1800 باب بود که در اين سال 700000 نفر دانش
آموز داشته‌اند، نخستين روزنامه ترکمن زبان «ترکمانيا» نام داشت که از سال 1920
ميلادي انتشار يافت،[31]
و هم اکنون 15 نشريه در اين جمهوري انتشار مي‌يابد.

·       
مشخصات اقتصادي

شغل عمده
مردم ترکمنستان، کشاورزي و دامپروري است، توليدات کشاورزي در چند سال اخير 46% کل
توليد ملي و 42% اشتغال اين کشور را به خود اختصاص داده است، نيمي از زمين‌هاي
زارعي اين جمهوري از طريق سيستم‌هاي آبياري مشروب مي‌شوند ولي به دليل مشکلات فني،
تکنولوژيکي و شور شدن زمين، توليد در هکتار محصولات آن از حد استانداردهاي بين
المللي پايين‌تر است، از سياست‌هاي منفي شوروي سابق جهت تأمين منافع خود و بدست
آوردن مواد خام، اعمال سياست تک محصولي (monocoltor)  در
اين جمهوري است که در راستاي چنين هدفي، غالب امکانات کشاورزي ترکمنستان به کشت
پنبه اختصاص يافته است. از نتايج زيان بار تک محصولي کردن ترکمنستان اينکه، جمهوري
ياد شده 65% غله، 45% شير، 70% سيب زميني و تمامي شکر مصرفي خود را از ساير
جمهوريهاي شوروي سابق، وارد مي‌کند، همچنين 
افزايش توليد پنبه باعث کاهش بهاي آن شده و نبض اقتصاد ترکمنستان در دست
خريداران اين محصول است. ترکمنستان با توليد يک ميليون تن پنبه در سال، از اين
لحاظ در جهان بعد از آمريکا و کانادا مقام سوم را داراست ولي متأسفانه تنها 3% اين
محصول در ترکمنستان بکار گرفته شده و به مواد ديگر تبديل مي‌شود.

محصولات
زراعي ديگر آن عبارتند از: غله، انگور، سيب زميني، انواع سبزي و علوفه، تعداد
دامهاي آن به 7 ميليون رأس بالغ مي‌گردد. اسب ترکمن و پوست گوسفند قره گل اين
کشور، شهرت جهاني دارد، توليد ابريشم در ترکمنستان قابل توجه است که تنها 30% آن
در داخل اين جمهوري بکارگرفته مي‌شود. ترکمنستان از نقطه نظر ذخائر زير زميني نيز
بسيار غني است، اولين چاه گاز در سال 1966 م در اين کشور کشف گرديد ظرفيت استخراج
گاز سالانه به 80 ميليارد متر مکعب مي‌رسد، از سال 1990 م ترکمنستان و ايران براي
احداث لوله در ايران جهت صدور گاز اين سرزمين به ترکيه و پاکستان توافق نموده‌اند.
همچنين از اواخر سال 1993 ميلادي که احداث خط فرعي راه آهن ايران- ترکمنستان پايان
مي‌پذيرد خطوط جديد بين المللي راه آهن از طريق ايران تضمين خواهد شد. منابع معدني
ديگر اين جمهوري شامل نفت (ظرفيت استحصال سه ميليون تن در سال) منابع عظيم سولفات
سديم،[32]
بنتونيت، سرب، روي، مس، جيوه، يد، برم، طلا، پلاتين و نمک مي‌باشد، با اين حال در
مقايسه با ساير جمهوريهاي سابق شوروي، ترکمنستان کشوري است فقير و توسعه
نيافته،  زيرا اغلب اين مواد بصورت رايگان
از سوي رژيم سابق شوروي به يغما مي‌رفت به همين دليل موقتاً در اوايل سال 1992 م
صدور گاز را قطع کرد زيرا وزارت نفت و گاز روسيه که جانشين شوروي شده عوايد آن را
به صورت ارز معتبر به ترکمنستان مستقل که تا آن وقت تمامي نفت و گازش را از طريق
روسيه صادر مي‌کرد، پرداخت نمي‌کرد.[33]

صنايع اين
جمهوري قريب به 20% توليد ملي را در بر مي گيرد، اين صنايع عبارتند از کارخانجات
ريسندگي، پنبه پاک کني و روغن کشي تخم پنبه، صنايع استخراج نفت و گاز، توليد برق،
پتروشيمي. در سال 1991 م 80% بازرگاني ترکمنستان با شوروي سابق صورت مي‌گرفت که از
وابستگي به اين کشور حکايت مي‌کند.[34]

 

 



[1] – آسياي مرکزي، جغرافياي سياسي، مجله مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز
جلد دوم ص 26.