حوادث سال دوم هجرت

درسهائي از تاريخ تحليلي اسلام

حوادث سال دوم هجرت-4

حجة الاسلام و المسلمين رسولي محلاتي

خطبه عقد

انس بن مالك گويد: پس از آنكه دستور اين ازدواج فرخنده از
آسمان نازل شد رسول خدا(ص) مرا مأمور كرد تا بسراغ جمعي از اصحاب بروم و علي را
نيز در منزل آنحضرت حاضر كنم و چون همگي آمدند و در جاي خود نشستند رسول خدا خطبه
زير را انشاء فرمود:

«الحمدلله المحمود بنعمة، المعبود بقدرته، المطاع في
سلطانه، المرغوب اليه فيما عنده، المرهوب من عذابه، النافذ امره في ارضه و سمائه،
الذي خلق بقدرته، و ميزهم بدينه، و اكرمهم بنبيه محمد، ثم ان الله جغل المصاهرة
نسباً لا حقا و أمرا مفترضا، أوشج بها الارحام، و ألزمها الانام. فقال تبارك اسمه
و تعالي جده: «و هو الذي خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديراً»
فأمر الله يجري الي قدره، فلكل قضاء قدر، و لكل قدر اجل، و لكل اجل كتاب «يمحوالله
ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب»

ثم اني اشهدكم اني قد زوجت فاطمة من علي علي أربعمأة مثقال
فضة ان رضي بذلك».[1]

و ابوبكر حضرمي- يكي از بزرگان اهل سنت- در كتاب رشفة
الصادي (ص9) پس از نقل خطبه، تا آيه «يمحوالله ما يشاء…» اين جمله را اضافه كرده
كه رسول خدا(ص) بدنبال آن فرمود: «ثم ان الله امرني ان ازوج فاطمة من علي بن
ابيطالب»- يعني خداوند مرا مأمور كرده تا فاطمه را به ازدواج علي بن ابيطالب
درآورم.

خطبه پيغمبر تمام شد و علي(ع) كه بدنبال كاري رفته بود حاضر
نبود، از اين رو پيغمبر دستور داد طبقي از خرما آوردند، و پيش روي مدعوين گذاردند،
و حضرت به آنان تعارف كرد تا بخورند و از آن بردارند، و در اين حال علي(ع) از راه
رسيد، و پيغمبر تبسمي كرده و بدو فرمود:

«يا علي ان الله أمرني أن ازوجك فاطمة و قد زوجتكها علي
أربعمأة مثقال فضة، أرضيت؟».

اي علي خداوند مرا مأمور كرد تا فاطمه را بهمسري تو درآورم،
و من نيز او را به چهارصد مثقال نقره[2] به
ازدواج تو در آوردم آيا راضي هستي؟

علي(ع) رضايت خود را بدان حضرت ابلاغ كرد و سپس سجده شكري
براي خداي تعالي بجاي ‌آورد، و رسول خدا(ص) درباره داماد و عروس دعا كرد و خير و
سعادت را براي آنها از خداوند درخواست نمود.

و مرحوم ابن شهر آشوب از ابن مردويه روايت كرده كه پيغمبر
خدا پس از اينكه خود خطبه عقد را خواند به علي(ع) فرمود: اكنون برخيز و تو هم براي
خود خطبه‌اي بخوان و علي(ع) خطبه زير را انشاء نمود:

«الحمدلله الذي قرب من حامديه، و دنا من سائليه، و وعد
الجنة من يتقيه، و انذر بالنار من يعصيه، نحمده علي قدم احسانه و أياديه، حمد من
يعلم انه خالقه و باديه، و مميته و محييه، و مسائله عن مساويه، و نستعينه و
نستهديه، و نؤمن به و نستكفيه، و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له شهادة
تبليغه و ترضيه، و ان محمدا عبده و رسوله، صلاة تزلفه و تحظيه، و ترفعه و تصطفيه،
و النكاح مما امر الله به و يرضيه، و اجتماعنا مما قدره الله و اذن فيه، و هذا
رسول الله زوجني ابنته فاطمه علي خمسمأة درهم و قد رضيت فاسئلوه و اشهدوا».[3]

تهيه جهاز

در فصل پيشين گذشت كه علي(ع) طبق نقل مشهور، زره خود را
مهريه زهرا(س) قرار داد و رسول خدا(ص) به علي(ع) دستور داد تا آن را بفروشد و پولش
را نزد آن حضرت ببرد، علي(ع) زره را فروخت و پول آن را كه چهارصد درهم يا چهارصد و
هشتاد و يا پانصد درهم بود به نزد پيغمبر آورد و در دامان آن  حضرت ريخت.[4]

و در حديثي از علي(ع) نقل شده كه فرمود:

وقتي پولها را در دامان رسول خدا(ص) ريختم نه پيغمبر از من
پرسيد كه اين پولها چقدر است، و نه من به او چيزي در اين باره گفتم، در اين وقت يك
مشت از آن پولها را به بلال داد و فرمود: براي فاطمه عطري خريداري كن، و دومشت
ديگر هم از آن پولها برداشت و به ابي بكر داد تا اسباب خانه و لوازم زندگي و لباس
و به اصطلاح جهيزيه‌اي براي زهراي اطهر تهيه كند، و عمار بن ياسر و چندتن از اصحاب
را نيز همراه ابوبكر بدين منظور به بازار فرستاد.

 

و ما در اين جا اجناسي را كه بر طبق نقل مرحوم شيخ طوسي(ره)
براي فاطمه(س) خريداري كردند ذيلا نقل مي‌كنيم و بگفته يكي از نويسندگان: اين
«فاكتور» سند مطمئني از حقيقت و حقانيت اسلام است كه به عالم بشريت عرضه مي‌شود. و
بايد گفت: نموده و الگوئي است تا پيروان مكتب فاطمه و مدعيان دوستي اين خاندان از
اسراف و تبذيرهائي كه در اين باره انجام مي‌دهند جلوگيري كرده و وضع خود را با اين
الگوي ساده و مختصر تطبيق دهند، و در عمل از اين رهبران الهي پيروي كنند نه با
زبان، و در نتيجه از اين مسابقه زيان بار و خانمانسوزي كه در تهيه جهاز ميان
مسلمانان معمول شده و موجب آن همه بدبختي و سيه روزي و افراطها و بي خانمانيها
و… و… گرديده جلوگيري بعمل آورند، بياري خدا و همت مردان و زنان آزاده.

و اما صورت جهيزيه:

1-                 
يك قواره پيراهن به هفت درهم.

2-                 
يك عدد روسري بزرگ به چهار درهم.

3-                 
يك حوله سيه خيبري.

4-                 
يك تخت خواب كه با برگ درخت خرما بافته شده بود.

5-                 
دو عدد تشك كتاني «از كتانهاي مصر» كه درون يكي از آنها از ليف خرما و درون
ديگري از پشم گوسفند پر شده بود.

6-                 
چهار عدد بالش از پوست ميش و از پوستهاي طائف مكه كه از گياه خوشبوئي بنام
«اذخر» پر شده بود.

7-                 
يك تخته پرده پشمي.

8-                 
يك قطعه حصير- كه در جائي به نام «حجر» بافته شده بود.

9-                 
يك عدد دست آس- براي آرد كردن جو و گندم.

10-            
يك طشت مسي براي لباسشوئي.

11-            
يك عدد مشگ چرمي براي آبكشي.

12-            
يك باديه بزرگ براي دوشيدن شير گوسفند.

13-            
يك ظرف چرمي براي آب.

14-            
يك آفتابه گلي لعابي شده.

15-            
يك سبوي گلي سبز.

16-            
دو عدد كوزه سفالين.

و مرحوم ابن شهر آشوب بر طبق روايتي به «فاكتور» بالا دو
قلم ديگر هم اضافه كرده بشرح زير:

17- يك قطعه پوست چرمي براي فرش.

18- يك چادر از پارچه‌هاي بافت «قطر»- يا قطران.

و كساني كه براي خريد جهيزيه ببازار رفته بودند آنها را
برداشته بخانه پيغمبر آوردند، و پيغمبر خدا يك يك آنها را بر مي‌داشت و پشت و روي
آن مي‌نگريست و مي‌گفت:

«بارك الله لاهل البيت».

خدا مبارك كند![5]

و در كتاب كشف الغمة با قدري اختلاف صورت جهيزيه فوق را ذكر
كرده و سپس از ابي بكر روايت مي‌كند كه وقتي آنها را پيش روي پيغمبر خدا گذارديم و
آنها را مشاهده كرد اشك از ديدگانش جاري گرديد، آنگاه سر به سوي آسمان بلند كرده
گفت:

«اللهم بارك لاهل بيت جل آنيتهم الخزف».

خدايا اين زندگاني را براي خانداني كه بيشتر ظرفهايشان گلي
است مبارك گردان.[6]

***

 

و اين بود صورت جهيزيه فاطمه زهرا «سيده زنان عالم» و بزرگ
بانوي جهان بشريت و دخت اشرف فرزندان آدم! اكنون شما خود حديث مفصل را از اين مجمل
بخوانيد، و بمدعيان دوستي و محبت اين خاندان بنگريد، و آنهمه بودجه‌هاي گزاف و بي
حسابي را كه صرف تهيه جهيزيه دختران مي‌كنند ببينيد تا بدرستي و نادرستي ادعاي
آنان پي بريد.

و در خاتمه بد نيست قسمت زير را هم كه تكميل كننده قسمتهاي
بالا است بخوانيد، چون طبق معمول پسر جواني هم كه مي‌خواهد با دختري ازدواج كند،
يا مختصر اثاثي در خانه دارد و يا هنگام ازدواج تهيه مي‌كند.

اكنون ببينيم علي بن ابي طالب شهسوار اسلام، و محبوبترين
مردان و نزديكترين آنان در نزد خدا و رسول، چه داشت و چه تهيه كرد؟ تا از مجموع
آنها صورت كامل اثاث البيت اين زوج بزرگوار را بدست آوريم.

مرحوم ابن شهر آشوب در كتاب مناقب از شخصي به نام وهب بن
وهب قرشي نقل مي‌كند كه علي(ع) نيز اطاق خود را براي عروسي آماده كرد، بدين ترتيب
كه ابتدا مقداري شن نرم «ماسه» كف اطاق پهن كرد، و چوبي هم تهيه نمود و يك سر آن
را باينطرف ديوار و سر ديگرش را به آنطرف ديوار كار كرد تا لباسهاي خود را روي آن
بيندازند، و يك پوست گوسفند هم كف اطاق انداخت و يك بالش نيز كه داخلش را از ليف
خرما پر كرده بودند در اطاق نهاد.

و از ابن جوزي در كتاب صفة الصفوة (ج 2 ص 3) از علي(ع)
روايت شده كه فرمود:

هنگامي كه با فاطمه ازدواج كردم، چيزي جزتخته پوستي از
گوسفند نداشتم كه شبها روي آن مي‌خوابيديم و روز كه مي‌شد علف شتر خود را روي آن
مي‌ريختيم، و در نقل ديگري فرمود: روز كه مي‌شد آن را پشت و رو كرده و علوفه شتر
آبكش خود را روي آن مي‌ريختيم.

و از احمد بن حنبل در كتاب «مناقب» نقل شده كه گفت:

هنگامي كه فاطمه به خانه علي آمد جز مقداري ريگ كه در اطاق
پهن شده بود و يك سبو و يك كوزه چيز ديگري در خانه علي نيافت.[7]

و قاضي دحلان- در كتاب سيرة النبوية-[8] از
انس بن مالك روايت كرده كه گويد:

فاطمه نزد پدرش رسول خدا(ص) آمد و شكايت حال خود را بدين
گونه معروض داشت و گفت:

«يا رسول الله اين و ابن عمي ما لنا فراش الا جلد كبش ننام
عليه و نعلف عليه ناضحنا بالنهار».

–        
اي رسول خدا من و پسر عمويم فرشي نداريم جز پوست گوسفندي كه شب روي آن مي‌خوابيم،
و روز كه مي‌شود علف شتر خود را روي آن مي‌ريزيم!

پيغمبر در جواب دخترش فرمود:

«يا بنية اصبري فان موسي بن عمران اقام مع امرئته عشر سنين
مالهما فرش الا عباءة قطوانية أي بيضاء كثير الخمل».

–        
دختركم صبر كن- و با همين وضع بساز- كه موسي بن عمران ده سال با همسرش زندگي
كرد و فرشي جز يك قطعه عباي- قطواني- يعني پارچه سفيدي كه پرز آن زياد بود
نداشتند.

باري اين هم صورت اثاثيه علي(ع) بود كه از طريق محدثين شيعه
و سني براي شما نقل كرديم، تا براي شيعيان و پيروان مكتب او درسي، و براي جهانيان
سند بزرگي از ساده زيستي رهبر بزرگوار ما باشد. ادامه دارد

از ثروت زياد بهراسيد

پيامبر گرامي اسلام(ص):

«فوالله ما الفقر أخشي عليكم و لكني أخشي عليكم أن تبسط لكم
الدنيا كما بسطت علي من كان قبلكم فتنافسوها كما تنافسوها و تهلككم كما أهلكتهم».
(مجموعه ورام- ج 1 ص 132)

بخدا قسم از فقر و تنگدستي برشما نمي‌ترسم بلكه از آن مي‌ترسم
كه ثروتمند شويد و دنياي شما گشايش يابد همانطور كه پيش از شما كساني تمكن يافتند،
آنگاه مانند آنها به زياده‌روي دچار شويد و سرانجام ثروت شما را هلاك كند چنانكه
آنان را تباه ساخت.

 

 



[1]
– كشف الغمه ج 1 ص 349، ترجمه اين قسمت چنين است:

سپاس خدايرا كه به نعمت (وداد و دهش) مورد سپاس و ستايش
است، و به قدرتش مورد پرستش و در سلطنت و پادشاهيش مطاع و فرمانبردار، و بدانچه در
نزد او است مورد رغبت و ميل همگان، آنكه از عذابش همگي ترسان، و فرمانش در آسمان و
زمين نافذ و روان است. آفريدگان را بقدرتش آفريد، و به احكام و فرامين خود آنان را
متمايز ساخت و به دين خود ايشان را عزت بخشيد و بوسيله پيغمبر خود«ممحمد» گراميشان
داشت.

براستي كه خداي تعالي پيوند از طريق زناشوئي را نسبي جديد و
بصورت امري فرض قرار داد كه بدان «رحم» ها ممزوج و آميخته شوند، و همگان را بدان
ملزم ساخت. و اينگونه فرمود:

«اوست كه از آب بشري آفريد و آنرا نژاد و پيوندي قرار داد و
پروردگار تو قدرتمند است» (سوره فرقان: 25)

پس فرمان خدا به حكم او جريان يابد. و حكمش به آنچه مقدر
فرموده جاري شود، براي هر حكمي مقدري و براي هر مقدري مدتي و براي هر مدتي مكتوبي
است. هرچه از خدا بخواهد محو و هر چه را خدا خواهد ثبت مي‌كند، و اصل همه كتابها
نزد او است.

باري من شما را گواه مي‌گيرم كه فاطمه را در برابر چهارصد
مثقال نقره بعقد ازدواج علي درآوردم اگر او راضي باشد.