اخطار امام
براي بقاي انقلاب و نظام
قسمت اول
محسن محمدي
معين
«و سكنتم في
مساكن الذين ظلموا انفسهم و تبين لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الامثال* و قد
مكروا مكرهم و عندالله مكرهم و ان كان مكرهم لتزول منه الجبال». (سوره ابراهيم-
آيات 45-46)
كدام خطرها
بقاي انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران را تهديد ميكند؟
پاسخ به اين
سئوال مهم و اساسي در اين برهه از زمان، كه از يكسو سياستهاي پنجساله آينده در
قالب فصول مختلف برنامه پنجساله دوم توسعه اقتصادي در دستور كار قواي مجريه و
مقننه كشور قرار دارد و از سوي ديگر فشارهاي اقتصادي و معيشتي جاري مردم را نسبت
به اتخاذ شيوههاي اجرايي برخي مسئولين منتقد و معترض ساخته است، از اهميتي بسزا
برخوردار ميباشد و عدم پاسخگويي به اين پرسش و يا ارائه پاسخهاي ناصحيح و ناصواب
به آن، سياستگزاران و طراحان برنامه مذكور را دچار خطا و اشتباه خواهد ساخت و
بديهي است كه اشتباه در يك برنامه بلند مدت، داراي تبعاتي چه بسا جبران ناپذير
باشد و بر دلسوزان و نيروهاي مؤمن به انقلاب است كه با هشدارهاي و تذكرات به موقع،
راهكارها و سياستگزاريهاي مغاير با اصول و معيارهاي بنيادين نظام و انقلاب را
نشان دهند. آنچه كه در اين ميان به شكل بارزي ايفاي نقش ميكند چگونگي جوابگويي به
سئوال فوق الذكر است كه واقعاً چه عاملي و يا عواملي را خطري جدي براي ابقاء بقاي
انقلاب اسلامي ميدانيم و آن را تهديدي در زمينه مخدوش گشتن ارزشها و در نتيجه از
بين رفتن استوانههاي نگهدارنده نظام اسلاميمان قلمداد ميكنيم؟
آنچه در اين
مقال تقديم ميگردد و انشاءالله در شمارههاي بعدي پاسدار اسلام به آن پرداخته ميشود
پاسخي به اين سئوال از ديدگاه نگارنده اين سطور است كه قبل از پرداختن به پاسخ
پرسش مذكور، سعي دارد شاهد طرح شدن اين قبيل پرسشها در دستگاههاي تبليغات عمومي و
ميزگردها و نشستهاي كارشناسي كشور باش تا مردم در جريان سرنوشت خويش قرار گيرند.
آياتي كه در
صدر اين نوشتار ذكر گرديده همچون ديگر آيات نوراني قرآن كريم عبرتآميز و هشدار
دهنده است گويي كه آن يگانه خالق هستي بر متوليان حكومت فعلي در ايران اسلامي و بر
مسئولين اين نظام ميفرمايد كه:
«و سكنتم في
مساكن الذين ظلموا انفسهم…»
«و شما بوديد
كه در منازل ستمگران پيش از خود مسكن گزيديد و حال آنكه مشاهده كرديد كه عاقبت ما
چه برسر آنها آورديم و براي شما سرگذشت آنها را مثل آورديم و آن ستمكاران،
بزرگترين مكر و مهمترين سياست خود را بكار بردند ولي چه سود كه پيش خداوند مكر
آنها هيچ است هر چند به مكر خود كوهها را از جاي بركنند».
به راستي
مفسر و تبيين كننده معاني حقيقي قرآن كريم و روايات ائمه اطهار(ع) در اين عصر آيا
بجز شخصيت بي نظيري است كه خود عامل و مجري احكام و اوامر الهي بوده و در عمل به
جهانيان اثبات شده كه او به جز رضاي حق به هيچ چيز نمي انديشيده است؟ به يقين
خميني كبير (ره) آن شخصيتي است كه با بنيان گذاري اين انقلاب و نظام و در دست
داشتن سكان هدايت مسئولين و مردم در يك دهه پرآشوب و فتنهف به همه ما راز و رمزهاي
بقاي اين نظام و انقلاب را تعليم فرمود و تمامي گفتههايش را با عمل محك زد و صحت
آنها را بارها و بارها اثبات نمود و برماست كه به هنگام طرح و پاسخگويي به سئوالات
استراتژيك در مورد وضع كنوني عالم و چگونگي ايفاي نقش انقلاب اسلامي و نظام جمهوري
اسلامي ايران در چنين دنياي و نيز نحوه اداره كشور و شيوه زندگي و برخورد مسئولين
و مردم، صادقانه و به دور از هرگونه تحريف و تأويل به رأي به سراغ صحف نوراني به
يادگار مانده از آن معمار انقلاب اسلامي و احيا كننده اسلام ناب محمدي(ص) برويم و
با پذيرفتن تمامي ابعاد و زواياي تفكر امام خميني(ره) به سراغ جملات ايشان رفته و
به قصد راهيابي و نه توجيه سياستها و برنامههاي غلط خود، از آن كسب فيض نمائيم.
لذا بايد ببينيم در پاسخ به اين سئوالات اساسي، امام چه مسائلي را موجب نگراني و
خطر براي بقاي انقلاب و نظام ميدانند:
1-
خطر مهلك عدم تحقق
عدالت اجتماعي
اين خطر شايد
اصليترين خطرها و ريشهاي ترين آنها در بي هويتي و از ميان برداشتن محتواي حقيقي
انقلاب و نظام، هم از نقطه نظر سياست داخلي و هم از ديد جهانيان، باشد. آنهمه آيات
و روايات در زمينه عدالت اجتماعي و آن ميزان تنذيرهايي كه به پيشوايان حق در خصوص
عدم برقراري عدالت در جامعه داده شده كه مشخص كننده ديدگاه مكتب حيات بخش اسلام
ناب محمدي(ص) در اين باره است كه: «العدل اساس الملك» و از اين سوي، امام راحلمان
كه در غالب سخنرانيها و پيامهاي نوراني خويش وجوه مختلف ايجاد عدالت را براي كارگزاران
نظام اسلامي نشان ميدادند و همه مشكلاتي را كه جهانخواران خصوصاً آمريكا براي
انقلاب اسلامي و نظام، ايجاد مينمايد را،
تاوان و بهاي حركت در ميسر عدالت ميدانستند:
«اسلام
اقتضاء كرده كه براي ايجاد عدالت ايستادگي كنيم پس گلهاي نداريم كه چون قيام كردهايم
تاوان بدهيم. پيامبران هم تاوان پس دادند». (امام خميني(ره)- 24/5/1366)
و مقتضيات
حركت در چنين مسيري را نيز بدين صورت تبيين فرمودهاند:
«از آن جا كه
محروميت زدايي، عقيده و راه و رسم زندگي ماست، جهانخواران در اين مورد هم ما را
آرام نگذاشتهاند… و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبي و ساير
ارزشهاي ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت
از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايي و دفاع از محرومان
حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملتهاي جهان به اسلام زيادتر ميشود».
(امام خميني(ره)- 6/5/1366)
و در همين
زمينه، مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنهاي نيز ميفرمايند:
«رفاه،
سعادت، خوشي، صلح و امنيت براي يك ملت تنها در سايه ايمان به خدا و حاكميت ارزشهاي
الهي تأمين ميشود. ابرقدرتها هم اين حقايق را در ملت ما ديدند و ايستادگي ملت ما
را ملاحظه كردند و لذا از شما عصباني هستند و ملتهاي ضعيف هم به شما نگاه ميكنند
و از شما درس ميآموزند. (مقام معظم رهبري- 30/3/1370)
اوامر و
رهنمودهاي امام و مقام معظم رهبري در اين زمينه فراوان است و بيش از اين نيازي
نيست به ذكر ديدگاهشان در خصوص نحوه حركت استراتژيك انقلاب اسلامي و نظام جمهوري
اسلامي ايران در تحقق عدالت اجتماعي و خطرات مهلكي كه تداوم سياستهاي پر از تبعيض
و ظالمانه رژيم شاهنشاهي و عميقتر ساختن شكاف ميان طبقات فقير و غني در جامعه
براي نظام ما بهمراه دارد.
آيا بازگشت
به سياستهاي اقتصاد سرمايهداري كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران اجرا ميشد
و يكي از علل قيام مردم ما بر عليه رژيم منحط و طاغوتي پهلوي و سلسله ستمشاهي،
همان سياستهاي منحط و ظالمانه بوده است حركتي انقلاب سوز و نظام برانداز نيست؟
آيا وقتي
مردم ما با همان سياستها و برنامههاي پر از تبعيض مواجه ميگردند نسبت به نظام چه
احساسي در آنها ايجاد ميشود؟
وقتي مشاهده
ميكنند از صدا و سيما همان تبليغات تجارتي اقتصاد سرمايهداري به صورت آگهي و خبر
و گزارش به شكلي دائمي و زننده، تكرار ميگرد، وقتي در و ديوار شهر را شهرداري با
تلاش شبانه روزي و با استفاده از نيروهاي جوان و كارآمد، به محل عرضه آگهيهاي
تبليغاتي اجناس و محصولات آمريكايي و غربي و لوكس و تجملاتي مبدل ساخته و روزنامهها
و مجلات نيز به رقابتي عجيب در زمينه درج آگهيهاي مذكور مبادرت ورزيده و در اين
مسابقه مراعات هيچگونه ملاحظهاي را نمينمايند- به گونهاي كه اين مسأله به صورت
يك اصل مشترك، پذيرفته شده حتي در بين جريانات و جناحهاي سياسي كشور كه صاحب
تريبون و يا روزنامه هستند، در آمده است- و وقتي مشاهده ميكنند رژه انواع و اقسام
مدلهاي اتومبيلهاي خارجي لوكس و «يكبار مصرف» در خيابانها و كوچههاي شهرها را كه
اقليتي سرمايهدار مرفه را كبين آن هستند و در مرئي و منظر اكثريتي محروم و مستضعف
«و يا به قول امروزيها قشر آسيبپذير» كه بيشترين زحمات استواري نظام ما را بر
دوش كشيده و متحمل شده و ميشوند، به خودنمايي مشغولند.
حتي تصور
تصوير فوق الذكر قلب و جان عاشقان انقلاب اسلامي را ميسوزاند چه رسد به اينكه اين
تصويري از «يكي از همين روزهاي» خودمان است كه بايد زنگ خطر را شنيد خطر بزرگ
ايجاد احساس يأس مردم. بهتر است اين زنگ خطر و اخطار را از بيان امام خميني(ره)
بشنويم كه فرمودند:
«اين نميشود
كه همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. يك دسته آن بالاها بنشينند و مرفه و
هر چه بخواهند هرزگي بكنند، يك دسته هم اين زاغهنشينها… اين نميشود، اين عملي
نيست. من اخطار كردم، اين يك خطري براي مردم هست. اگر خداي نخواسته جمهوري اسلامي
نتواند جبران كند اين مسائل اقتصادي را كه اول مرتبه زندگي مردم است و مردم مأيوس
بشوند از اينكه اسلام هم براي آنها بتواند در اينجا كاري انجام بدهد، اگر در اين
محيط يك انفجار حاصل بشود، ديگر نه من و نه شما و نه هيچكس، نه روحانيت و نه اسلام
نميتواند جلويش را بگيرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل ميشد ماها ميتوانستيم
با نصيحت، با موعظه، با امر، مهارش كنيم، اما اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود
و مردم با يأس از جمهوري اسلامي منفجر بشوند، ديگر قابل مهار نيست».
(امام
خميني(ره)- 2/8/1358)
اعتقاد داشتن
به چنين خطري، سياستي پيشگيرانه را به شكلي همه جانبه طلب ميكند كه اصليترين
محور اين سياست پيشگيرانه در وهله اول جلوگيري از ايجاد يأس در ميان مدافعات حقيقي
انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي است. بايد بدانيم كه اگر به اين مسأله اعتقاد و
يا توجه نداشته باشيم به صورت طبيعي انفجاري كه امام خطر آن را هشدار داده و اخطار
كردهاند اتفاق خواهد افتاد. سخن در اين باب بسيار است كه تفصيل آن به فرصتي ديگر
موكول ميگردد اما اجمالاً در يك جمعبندي كوتاه از اين مقال، طرح وجود يكي از جنبههاي
پر مخاطره در بقا و ابقاي انقلاب و نظام بود كه اجراي سياستها و برنامههاي اقتصاد
سرمايهداري و عدم توجه به عدالت اجتماعي مطرح شده در متن اسلام ناب محمدي(ص) ميباشد.
انشاءالله
تعالي در شماره آتي به يكي ديگر از اين جنبهها و خطرات پرداخته ميشود. ادامه
دارد
اندازه سخاوت
امام حسن
عسكري(ع):
«ان للسخاء
مقداراً فان زاد عليه فهو سرف و للحزم مقداراً فان زاد عليه فهو جبن و للاقتصاد
مقداراً فان زاد عليه فهو بخل و للشجاعة مقداراً فان زاد عليه فهو تهور».
(بحارالانوار- ج17، ص 218)
جود و سخا
اندازهاي دارد كه اگر از آن تجاوز كند اسراف ميشود، احتياط و محكم كاري اندازهاي
دارد كه اگر از حدش فزونتر شد ترس خواهد بود، صرفهجويي و اعتدال در صرف مال
اندازهاي دارد، كه اگر از آن بيشتر شود بخل است و شجاعت و دليري اندازهاي دارد
كه اگر از حدش بگذر تهور و بي باكي خواهد بود.