اعجاز ولادت

بمناسبت 13 رجب، ولادت امير
المؤمنين (ع)»

اعجاز ولادت

سي و سه سال از عام الفيل سپري شده
بود. ماه رجب، اين ماه خجسته و ماه مبارک فرا رسيده بود. يلدا شبي تاريک و طولاني
بر مکه، شهر خدا، مي گذشت، خانواده ها در آغوش شب، به آرامي و راحتي آرميده بودند
و کمتر کسي از خانه اش بيرون مي آمد، جز اينکه در پي کاري يا امري مهم باشد. در آن
تاريکي شب، ابوطالبَ، سيد و سالار بطحا در انديشه هاي خود غرق شده ولي امري مهم
استراحت را از او گرفته و افکارش را پريشان ساخته است و آن انتظار نوزاد عزيزش مي
باشد. فاطمه بنت اسد که خود مي داند حامل چه انسان عظيم و والائي است، با نيايش و
تضرع خود در آن دل شب به خانه خدا مي رساند. پرده کعبه را چنگ مي زند و خود را به
خدا مي سپارد. او که تکيه گاهي جز پروردگارش ندارد و در زايمان را احساس مي کند،
دستها را به آسمان بلند کرده، اينچنين دعا مي کند.

نيايش مادر علي (ع) در کنار کعبه

«ربّ انّي مؤمنة بک و بما جاء من
عندک من رسل و کتب، و انّي مصدّقة بکلام جدّي ابراهيم الخليل و انه بني البيت
العتيق، فبحقّ الذي بني هذا البيتو بحقّ المولود الذي في بطني، لمّا يسّرت عليّ
ولادتي».

-بار الها، من به تو ايمان دارم و به
آنچه از تو رسيده است از پيامبران و کتابهاي آسماني و من سخن جدم ابراهيم خليل (ع)
را تصديق مي کنم و همانا او بود که اين خانه عتيق را بنا نهاده، پس به حق او که
اين خانه را ساخت و به حق اين جنيني که در شکمم است، تو را قسم مي دهم که درد
زايمان را بر من آسان گرداني.

خوشا به حال فاطمه بنت اسد که
اولين مؤمن به فرزندش علي بود. او امام خود را مي شناخت و مي دانست که ولي اعظم
خداوند، همان جنيني است که در شکم دارد. او به ابراهيم خليل نياي بزرگوارش ايمان
داشت و به فرزندش علي نيز ايمان کامل داشت. او مي دانست که حامل چه نور و چه شخصيت
والائي است که تمام انبيا و اوليا مشتاق ديدارش بودند و اينک جهان، منتظر قدومش
است؛ چرا که او تاريخ اسلام را خواهد ساخت؛ او است شاخص عظيم حق از باطل که بي
گمان پيروي از وجود اقدسش، پيروي از حق و خداي نخواسته دشمني با او، دشمني با خدا
و پيروي از باطل و شيطان به حساب مي آيد. او است که حبّش ايمان و بغضش نفاق است.
او است که جان محمد و روح و روان او است.

و اينک علي مي خواهد به دنيا
بيايد. اما دنيا کوچکتر از آن است که علي را در بر گيرد؛ لازم است که قبلا علي در
مقدس ترين جاي روي زمين، زاده شود، آنگاه به دنياي مادي پا نهد؛ تو گويي بايد
مکاني بهشتي بلکه بالاتر از بهشت در جهان وجود داشته باشد که پذيراي مقدم مقدس علي
باشد و چه جائي والاتر از کعبه؛ چه مقامي بلندتر از بيت عتيق.

ولادت علي در خانه کعبه

يزيد بن قعنب که در يکي از گوشه
هاي مسجد الحرام همراه با عباس بن عبدالمطلب و چند تن ديگر نشسته بود، مي گويد:

«مناجات فاطمه بنت اسد با
پروردگارش پايان نيافته بود که ناگهان ديوار کعبه شکافته شد. ديدگان خيره ما به
کعبه دوخته شده و با حيرت و تعجب فراوان شاهد آن بوديم که فاطمه وارد کعبه شد و
ديوار بر او بسته شد. بُهت انگيزترين رويداد عمرم بلکه تاريخ رامشاهده مي کردم. با
ياران خود به سوي درِ کعبه شتافتيم، خواستيم قُفلش را بُگشاييم که ببينيم چه خبر
است؟ ولي هر چه بيشتر تلاش مي کرديم، به نتيجه اي نرسيديم».

اينان غافل از آن بودند که فاطمه
بنت اسد را خدا به کعبه فرا خوانده و او اکنون ميهمان خدا است. بايد درون خانه
خدا، علي را بر زمين گذارد. آنجا سه روز فاطمه بنت اسد از ميوه ها و غذاهاي بهشتي
مي خورد، و متصدي زايمانش ذات اقدس احديّت است. اگر به مريم غذرا رطب تازه مرحمت
فرمود، در اينجا به فاطمه، ميوه هاي بهشتي مي دهد و در مقدس ترين مکان ها فرزندش
را به دنيا مي آورد. راستي اين يک اعجاز بس نيست که عظمت علي را به جهانيان معرفي
کند! يک بار نه بيشتر و نه کم تر، خانه خدا پذيراي يک مولود، نه بيشتر و نه کمتر
بوده است و حتي نام او را خودش تعيين مي کند، چه علي بالاتر از اين است که مخلوقين،
هرچقدر هم مقامشان والا باشد، نامش را تعيين کنند. او نام علي را از نام خودش مشخص
مي کند و يکي از نامهاي والا و بلند خود را بر علي مي گذارد.

داستان ولادت از زبان مادر

بشنويد از مادرش فاطمه بنت اسد که
جريان ولادت را پس از بيرون آمدن از خانه خدا چنين بيان مي کند:

«معاشر الناس! ان الله عزوجل
اختارني من خلقه و فضلني علي المختارات ممن کن قبلي. و قد اختار الله آسية بنت
مزاحم فانّها عبدت الله سرّاً في موضع لا يحبّ ان يعبد الله فيها (الا اضطراراً) و
ان مريم بنت عمران اختارها الله حيث يسر عليها ولادة عيسي فهزّت الجذع اليابس من
النخلة في فلاة من الارض حتّي تساقط عليها رطباً جنياً. و ان الله تعالي اختارني و
فضّلني عليهما و علي کلّ من مضي قبلي من نساء العالمين، لأني ولدت في بيته العتيق
و بقيت فيه ثلاثة ايّام، آکل من ثمار الجنّة و اوراقها، فلمّا اردت ان اخرج و ولدي
علي يدي، هتف بي هاتف و قال:

يا فاطمة سمّيه عليّاً فأنا العليّ
الاعلي، و انّي خلقته من قدرتي، و عز جلالي و قسط عدلي و اشتققت اسمه من اسمي، و
أدّبته بأدبي و فوّضت اليه أمري، و وقفته علي غامض علمي و ولد في بيتي. و هو اول
من يؤذن فوق بيتي، و يکسّر الأصنام و يرميها علي وجهها، و يعظّمني و يمجّدني و
يهلّلني، و هو الامام بعد حبيبي و نبّيي و خيرتي من خلقي محمد رسولي و وصيّه،
فطوبي لمن أحبّه و نصره و الويل لمن عصاه و جحد حقّه».

اي مردم! خداي عزّوجل مرا از ميان
بندگانش برگزيد و بر زنان برگزيده قبل از من، برتري بخشيد. و همانا آسيه بنت مزاحم
را خدا برگزيده بود چرا که در جائي خدا را عبادت مي کرد که خدا چندان دوست نداشت
در آنجا کسي او را عبادت کند جز در حال اضطرار و ناچاري و آسيه در پنهاني خدا را عبادت
مي نمود و همانا مريم بنت عمران را نيز خداوند انتخاب کرده بود و ولادت عيسي را بر
او آسان قرار داده بود. مريم در آن سرزمين خشک به سوي درخت خرماي خشک شده آمد و او
را تکان داد، ناگهان رطبي تازه از آن درخت بر او فرو ريخت. ولي بي گمان خداوند مرا
بر آن دو برتري داده و بر تمام زنان جهانيان پيش از خويش، چرا که من در خانه عتيق
خودش، فرزندم را زائيدم و سه روز در آنجا ماندم که از ميوه ها و سبزي هاي بهشتي
تناول مي کردم. و هنگامي که خواستم از خانه اش خارج شوم، و فرزندم بر روي دستم
بود، هاتفي مرا صدا کرد و فرمود:

«اي فاطمه، او را علي نام بگذار.
من علي اُعلايم و او را از قدرت خويش و عزّجلال خود و ازعدالت خود آفريده ام. نامش
را از نام خود مشتق نمودم و به ادب خود، او را تأديب کردم و امرم را به او واگذار
کردم و بر مشکلات علوم، آگاهش ساختم. او در درون خانه ام به دنيا آمد و او نخستين
کسي خواهد بود که بر فراز خانه ام اذان بگويد و بت هاي درون خانه ام را بشکند و بر
زمين بر روي يکديگر بيافکند. او است که مرا به عظمت ياد کند و ستايشم نمايد و
تهليل و تحميدم گويد. او امام پس از حبيبم و پيامبرم و بهترين آفريدگانم و رسولم
محمد خواهد بود. و او وصي و جانشين پيامبرم مي باشد. پس خوشا به حال کساني که او
را دوست بدارند و ياريش کنند و واي بر کساني که او را نافرماني کرده و از ياريش
دست بردارند و حقش را ناديده بگيرند».

در اين نداي ربّاني، خداوند تمام
مسائل را بيان کرده است. در آن روز که مردم بي خبر از پيامبر و امام بودند و در
آغازين روز ولادت علي، او را بوسيله مادرش به مردم معرفي کرده و خبر از جانشيني او
و وصايت او داده است. در آن روز که هنوز مردم پيامبر و رسولش را هم نمي شناختند و
از دعوت او بي خبر بودند با سخن گفتن با فاطمه بنت اسد اين بانوي عظيم و والاي
تاريخ، هم پيامبر را و هم جانشين را معرفي مي کند و پي آمدها و رويدادهاي آينده
جهان اسلام را بيان مي نمايد. و در اولين پيام الهي درباره علي، همچنان که سخن از
ولايت و محبت او به ميان مي آورد، سخن از متمردان و عصيانگراني که او را نافرماني
مي کنند و حقش را غصب مي کنند نيز به ميان مي آورد. خداوند از روز نخست، غاصبين حق
علي را هشدار مي دهد و به عذاب دردناکش بشارت! مي دهد. پس واي بر آنان که علي را
نافرماني کردند و حقش را ضايع نمودند. و خوشا به حال شما شيعيان علي و پيروان
راستينش که ناديده علي را اطاعت کرديد و ناشنيده، به فرمانش سر تسليم فرود آوريد.

همه عاشق روي علي هستند

ابوطالب که در منزل سخت منتظر قدوم
فرزندش بود و آن سه روز را طولاني ترين روزهاي عمر خويش مي انگاشت، به محض شنيدن
خبر ولادت علي، آنچنان شکفته و مسرور شد که حد نداشت. علي نيز تا ديدگانش بر جمال
روي پدر افتاد، بر او سلام کرد. سپس رسول خدا (ص) بر عمويش وارد شد، او نيز منتظر
علي بود؛ او هم مي خواست وصيّ خود را پيش از همه ببيند. او هم مشتاق ديدار علي
بود.

پيامبر وارد خانه شد. به محض اينکه
ديده علي بر روي مبارک رسول خدا افتاد به اذن خداي متعال بر آن حضرت سلام کرد.

علي اولين کسي است که به او ايمان
آورده است؛ چرا که در ساعات اوليه به دنيا آمدن، پيامبر را مي شناسد و بر او به
نام يا رسول الله سلام مي کند و درود مي فرستد.

سپس اين آيات را خواند:

«قد افلح المؤمنون، الّذين هم في
صلاتهم خاشعون».

پيامبر فرمود: «قد افلحوا بک»

-بوسيله تو رستگار شدند.

يعني مؤمنين اگر پيروي تو بکنند و
اطاعت از تو بکنند، رستگارند وگرنه گمراه اند.

تو اي علي، -به خدا- امير آن
مؤمنان هستي و تو دليل و راهنمايشان مي باشي و به وسيله تو هدايت مي شوند و مشخص
مي گردند.

جابر بن عبدالله انصاري مي گويد:
از رسول خدا (ص) درباره ولادت علي سؤال کردم.

حضرت فرمود: «از بهترين مولودي که
به سيماي مسيح است سؤال کردي. به تحقيق که خداي متعال علي را از نور من آفريد و
مرا از نور علي و ما هر دو يک نور هستيم که خداوند ما را از صُلب آدم به اصلاب پاک
و رحمهاي برگزيده منتقل نمود و به هيچ صُلبي منتقل نشدم جز اينکه علي با من بود تا
اينکه مرا در بهترين رحم که آمنه باشد قرار داد و علي را نيز در بهترين رحم که
فاطمه بنت اسد باشد، جاي داد».

مبارکتان باد اي شيعيان علي، اين
عيد شريف خجسته و بزرگ. مبارک باد بر مولا و سرورمان حضرت ولي الله اعظم ارواحنا
فداه و بر مقام معظم رهبري و بر تمام شيعيان و پيروان و نوکران درگاهش. مبارک باد.

«جهاد النفس ثمن الجنة فمن جاهدها
ملکها و هي اکرم ثواب الله لمن عرفها».

(غرر الحکم)

بهاي بهشت پيکار با نفس است، هرکه
با نفسش پيکار کند و او را مالک گردد و اين کار گرامي ترين ثواب خدا است لکن براي
کسي که آن را بشناسد.

(امام علي (ع))