نگاهي به بحران کشمير

نگاهي به بحران کشمير
            دکتر محمدرضا حافظ نيا

مدل ژئوپلتيکي متقابل
همسايگان کشمير:

همانطور که متذکر
شديم همسايگان کشمير را قدرتهاي جهاني و منطقه‌اي تشکيل مي‌دهد که به علت فقدان
قدرت و نظام سياسي مستقل در کشمير نسبت به يکديگر کنش متقابل دارند وضعيت هر يک
نسبت به ديگري بر رفتار او درباره کشمير و همگرائي و واگرائي منطقه‌اي تأثير مي‌گذارد.
وضعيت همسايگان کشمير و نگرش آنها نسبت به آن، مدل ژئوپلتيکي خاصي را باعث شده است
که بعد از فروپاشي شوروي سابق دچار تحول گرديده است.

قبل از فروپاشي شوروي
خصيصه اصلي مدل را تقابل مجاورين و توافق مقابلين تشکيل مي‌داد و از قبل اين خصيصه
نوعي توازن منطقه‌اي بوجود مي‌آمد. قبل از فروپاشي شوروي سابق اطراف کشمير را چهار
قدرت فراگرفته بود که هر يک از آنها با دو قدرت مجاور خود در حال تقابل و تضاد
بودند يعني چين با هند و شوروي- شوروي با چين و پاکستان- پاکستان با شوروي و هند-
هندوستان با پاکستان و چين در حالت رقابت و تنازع قرار داشتند ولي بصورت ضربدري و
در ميان قدرتهاي مزبور با يکديگر تفاهم و توافق داشته و نوعي همگرائي منطقه‌اي را
باعث شده بودند، يعني چين و پاکستان با همديگر و شوروي با هندوستان با يکديگر
تفاهم و توافق داشتند. به عبارتي در اين مدل ژئوپلتيکي واگرائي قدرتهاي همسايه و
مجاور هم با همگرائي قدرتهاي روبروي يکديگر با هم ترکيب شده بود.

بعد از فروپاشي شوروي
در واقع يکي از قدرتهاي چهارگانه از صحنه رقابت خارج شد و به جاي آن دو قدرت سياسي
محلي (افغانستان و تاجيکستان) ظاهر شدند که نه تنها به فکر اهداف خاصي در منطقه
کشمير نيستند بلکه خود درگير مسائل داخلي بوده و علاوه بر آن قدرت بازيگري و تعقيب
هدف را در منطقه کشمير و در صحنه رقابت رقبا ندارند. بنابراين در مدل ژئوپلتيکي
جديد بعد از فروپاشي شوروي تنها سه قدرت بازيگر باقي مانده‌اند و ضلع شمالي منطقه
کشمير دچار خلأ قدرت شده و بازيگري آن در منطقه و تهديدات ناشي از آن براي قدرتهاي
غرب و شرق منطقه کشمير از بين رفته است و به عبارتي توازن قدرت در مدل بهم خورده
است زيرا همگرائي قدرتهاي غرب و شرق کشمير(پاکستان و چين کاکان پابرجا پابرجا
باقيمانده و همگرائي قدرتهاي شمال و جنوب آن (شوروي و هند) دچار گسيختگي شده است.
از طرفي تهديد مشترک عليه چين و پاکستان يعني شوروي نيز از بين رفته است. بنابراين
در مدل جديد همگرائي شرق و غرب (چين و پاکستان) از برتري ژئوپلتيکي بسيار خوبي بر
خوردار شده است و هندوستان در موقعيت نامناسب‌تري نسبت به مدل قبلي قرار گرفته است
و از ناحيه شمال احساس تهديد بيشتري را مي‌نمايد و بهمين دليل در عرصه سياست خارجي
متوجه همگرائي با رقبا و رفقاي برون منطقه‌اي چين و پاکستان شده و در صحنه سياست
داخلي حضور خود را در منطقه کشمير تشديد نموده و خشونت خود را عليه مردم مظلوم
کشمير افزايش داده است. همگرائي هند با امريکا (تا حد مانور مشترک نظامي) به عنوان
رقيب چين و حتي پاکستان و نيز گرايش به نزديکي آن با جمهوري اسلامي ايران به عنوان
کشوري که با پاکستان و چين روابط حسنه و ديرينه دارد را مي‌توان در چهارچوب تحول
در مدل ژئوپلتيکي مزبور تحليل نمود.

مقايسه علائق هند و
پاکستان نسبت به منطقه کشمير:

همانطور که قبلا بيان
گرديد هند و پاکستان ديدگاه‌هاي ژئوپلتيکي و به تبع علائق خاص خودرا نسبت به منطقه
کشمير دارند و هر يک از آنها براي خود در اين منطقه اهدافي را تعقيب نموده و مسائل
آن را در سرنوشت ملي خود مؤثر مي‌دانند. در اينجا اين سوال مطرح است که هر چند هر
دو کشور به دنبال اهداف خاص خود هستند ولي کداميک از تحولات کشمير بيشترين تأثير
را مي‌پذيرند که به دنبال آن ناگزير از توجه به مسائل منطقه کشمير هستند. براي
بررسي اين مسئله نگاهي به ديدگاه اين کشورها درباره کشمير نسبت به خودشان ضروري به
نظر مي‌رسد. هر دو کشور پاکستان و هند به عنوان دو قدرت رقيب، منطقه مرتفع کشمير
را مسلط بر پايتخت و شهرهاي مجاور آن مي‌دانند و از اينرو کنترل کشمير از سوي رقيب
يا قدرت ثالث به نظر آنان مي‌تواند منبع تهديدي براي امنيت ملي آنها محسوب شود. هر
چند هر دوکشور در اين رابطه وضع مشابهي دارند ولي در شرايط مساوي پاکستان نسبت به
هند به مراتب آسيب‌پذيرتر است. زيرا اولا پايتخت پاکستان نسبت به هند خيلي به منطقه
کشمير نزديک و آسيب پذيرتر است ثانيا شهرهاي بزرگ و منطقه مهم پنجاب و قل جمعيتي و
اقتصادي پاکستان در مجاورت کشمير قرار دارد. در واقع شهرهاي اسلام آباد، لاهور،
راوپندي، فيصل آباد،‌ساهيوال، سيالکوت، پيشاور، گجرات و غيره که جزو شهرهاي بزرگ
پاکستان هستند از سوي قدرت رقيب حاکم بر منطقه کشمير تهديد مي‌شوند. بنابراين در
اين رابطه با عامل احساس تهديد از منطقه کشمير، کشور پاکستان به مراتب نسبت به
هندوستان آسيب‌پذيرتر بوده و امنيت ملي آن اقتضا مي‌کند که نسبت به مسائل کشمير
توجه خاص معمول دارد.

وابستگي پاکستان به
منطقه کشمير از حيث منابع آب مورد نياز کاملا روشن است در صورتي که هند چنين
وابستگي‌اي به آن ندارد. اين منابع آب همانطور که قبلا بيان گرديد تکيه‌گاه
پاکستان است و حيات اقتصادي و زندگي حدود 80 درصد از مردم پاکستان و شهرهاي بزرگ
آن به اين منابع وابسته است. بروز هرگونه حادثه‌اي که مانع از دسترسي به موقع و
مطلوب به منابع آب شود مي‌تواند حوادث اجتماعي و اقتصادي و سياسي را براي پاکستان
بهمراه داشته باشد. از اينرو حفظ امنيت و سلامت منابع آب ياد شده براي پاکستان
امري ضروري و حياتي است و کنترل آن از سوي رقيب مي‌تواند نه تنها امنيت ملي و
سلامت اقتصادي و اجتماعي را تهديد کند بلکه به عنوان اهرم فشاري مي‌تواند استقلال
سياسي پاکستان را به خطر اندازد و آن را در مقابل رقيب منعطف و سازگار نموده و
مواضع منفعلانه‌اي را بر آن تحميل نمايد.

ساختمان توپوگرافيک
منطقه کشمير که از نوعي وحدت توپوگرافيک برخوردار است با جلگه پنجاب و سند تناسب
يافته و نسبت به آنها جهت‌يابي شده است. ساختار شبکه آبها مبين چنين واقعيتي است و
به همين خاطر دسترسي به منطقه کشمير از نواحي پنجاب و پاکستان به مراتب آسان‌تر از
مسير شمالي هندوستان به کشمير است و شبکه راه‌ها بين پاکستان و کشمير از شبکه راه‌هاي
بين هندوستان و کشمير بيشتر است (بين پاکستان و کشمير هفت شبکه راه و بين هند و
کشمير يک شبکه راه وجود دارد) زيرا وجود دره‌ها و بستر رودخانه‌هاي پنجاب و سرشاخه‌هاي
آن ارتباط جلگه پنجاب را با کشمير راحت‌تر مي‌نمايد و امکان ايجاد و توسعه محورهاي
ارتباطي سهل‌تري در امتداد مي‌نمايد و امکان ايجاد و توسعه محورهاي ارتباطي سهل‌تري
در امتداد دره‌ها و جهت رشته‌کوه‌ها را فراهم مي‌آورد. در صورتيکه از سمت هندوستان
محورها بايد عمود بر رشته‌کوه‌ها احداث شود و از گردنه‌ها و مسيرهاي صعب‌العبور
بگذرد. به عبارت ديگر تناسب توپوگرافيک منطقه کشمير با پاکستان به مراتب بيشتر از
هندوستان است. از سوئي ديگر اين واقعيت در شرايطي که قدرت رقيب پاکستان (مثلا هند)‌يا
هر قدرت ديگري بر منطقه کشمير مسلط شود امنيت ملي پاکستان را تهديد خواهد نمود
زيرا جهت‌يابي محورهاي ارتباطي و مسر دره‌هاي و بستر رودخانه‌ها و جهت کوه‌ها به
سمت پاکستان، دستيابي قدرت تهديد کننده به مناطق و مکانهاي حساس پاکستان در منطقه
پنجاب را ساده‌تر مي‌نمايد.

همچنين پاکستان با
منطقه کشمير داراي مناسبات تاريخي بوده و از تجانس فرهنگي، ديني و اجتماعي با آن
برخوردار است در صورتي که هندوستان فاقد چنين تجانسي است. وجود حدود 80 درصد جمعيت
مسلمان در کشمير همراه با روابط اجتماعي و فضائي با پاکستان و منطقه پنجاب،
واقعيتي است که نمي‌شود از آن چشم‌پوشي نمود و تمناي ملي پاکستان، نظام سياسي حاکم
بر آن را وادار مي‌نمايد که نسبت به مسئله کشمير بي‌تفاوت نباشد و از حقوق مردم
مسلمان آن دفاع نمايدو خيزش عمومي و صداي اعتراض مردم مسلمان پاکستان در شهرهاي
مختلف آن در سال جاري منعکس‌کننده اين تمناي ملي مي‌باشد.

در تحليل نهائي از
مقايسه علائق دو کشور هند و پاکستان اين نتيجه حاصل مي‌شود که هندوستان جز در
رابطه با مسئله رفع تهديد امنيت ملي مفروض خود نمي‌واند مدعي منافع خاصي در منطقه
کشمير بشود. الا اينکه بخواهد با حضور و 
کنترل اجباري منطقه از آن به عنوان اهرم فشاري عليه پاکستان استفاده نموده
و سياست آن کشور را منعطف کرده و تحت الشعاع خود قرار دهد. در صورتي که کشور
پاکستان براي حفظ امنيت ملي خود که به مراتب نسبت به هندوستان براي آن ضروري‌تر
است به جلوگيري از شکل‌گيري منبع تهديدکننده در منطقه کشمير نياز ژئواستراتژيک
دارد و علاوه بر آن ضرورت حفظ استقلال سياسي و تأمين سلامت جريان آب و توجه به
مردم هم دين و هم کيش منطقه و پاسخگوئي به تمناي ملي، پاکستان را ناچار به توجه به
نسبت به تحولات کشمير نموده و آن را در اين رابطه محق مي‌نمايد. زيرا نسبت به
هندوستان به مراتب از نطقه کشمير آسيب‌پذير است.

حضرت علي‌(ع):

«ألبيت الذي يقرأ فيه
القرآن و يذکر الله عزوجل فيه تکثر برکته و تحضره الملائکة وتهجره الشياطين و يضيئ
لأهل السماء کما تضيئ الکواکب لأهل ألأرض». (اصول کافي ج4 ص 413)

خانه‌اي که در آن قرآن خوانده شود و
ذکر خداي عزوجل در آن بشود، برکتش بسيار گردد، و فرشتگان در آن بيايند و شياطين از
آن دور شوند و براي اهل آسمان مي‌درخشد چنانچه ستارگان براي اهل زمين مي‌درخشند.