عوامل دلسردي کدامند؟

ارزشهاي
اسلام و انقلاب را پاداري کنيم

عوامل دلسردي کدامند؟

حجة الاسلام
و المسلمين محمدتقي رهبر

توطئه‌اي در
کار است که با بزرگ جلوه دادن مشکلات و بيش از همه مشکلات اقتصادي ـ که يک واقعيت
اجتماعي ماست ـ بذر دلسردي و نوميدي را در دلها بپاشند و با ايجاد جو متشنج رواني
زمينه‌هاي بي‌تفاوتي را نسبت به آرمان‌هاي مقدس انقلاب به وجود آورد و پشتوانه
روحي مردم را نسبت به آينده متزلزل ساخته و توان مديريت را در تحقق بخشيدن به ايده‌هاي
اجتماعي که مهمترين آنها«قسط و عدالت» است زير سؤال برد ـ که مع الأسف اين توطئه
چندان هم بي‌تأثير نبود ـ و کسي که با افکار عمومي مرتبط باشد آن را ملموس مي‌يابد.

آثار منفي
اين حرکت از سوي هر کس که باشد پوشيده نست و خطر بي‌اعتمادي و ايجاد جو يأس و
دلسري همان مطلبي است که مقام معظم رهبري(مدظله) آن را گناهي خواندن که
دوستانانقلاب بايد از آن برحذر باشند. اين از يک سو، اما از سوي ديگر، غمض عين از
طرح مسائل با نيت خالص و به قصد اصلاح، يک وظيفه است که عدم توجه به آن خيانت به
آرمان‌هاي انقلاب است، در مسأله مورد بحث نيز موضوع اساسي بررسي عوامل دلسري و
تلاش در جهت رفع آنهاست و به فرموده امام صادق(ع):

«صديقک من
صدقک لا من صدقک».

ـ دوست آن
است که با تو راست بگويد نه آنکه هر آنچه مي‌کني تصديق کند.

مطلب فوق را
بر آن داشت که سخن اين ماه را بدان اختصاص داده و به طرح پاره‌اي از مسائل در اين
موضوع بپردازيم. در اينجا نکاتي را يادآور مي‌شويم:

1- ايده‌ها
و آرمان‌ها

توجه به
آرمانها و ايده‌هائي است که انقلاب اسلامي به خاطر آن پا گرفت و تا امروز به راه
خود ادامه داده و انشاءالله ادامه خواهد داد. هسته مرکزي حکومت اسلامي که
بنيانگذار اين نظام مقدس حضرت امام خميني«ره» بر آن تأکيد و تصريح فرمودند بر آن
تأکيد و تصريح فرمودند و مردم با تمام وجود بدان فکر کرده و مي‌کنند و امروزه مورد
توجه رهبري ونظام است، آرمان‌هاي اسلامي و حاکميت حق و حکومت قسط و عدل و رهائي از
سلطه و نفي ظلم و تبعيض و فساد مي‌باشد.

واژه‌هاي
اين انقلاب همه برگرفته از اسلام ناب محمدي«ص» و تشيع مظلوم علوي«ع» و عاشوراي
حسيني(ع) است که بزرگترين حماسه قرن و بلکه هزاره اخير تاريخ اسلام را پديد آورده
است و بايد به هوش باشيم اين هدف والا و مقدس زير چرخ‌هاي اقتصاد و توهم زندگي
مادي و رفاه فردي و جمعي و سياست توسعه و مصرف، لگدکوب نشود. در عين حالي که نمي‌توان
آسيب‌پذيري اهداف اساسي را در کنار بحران‌هاي اقتصادي و جنگ‌هاي رواني ناشي از آن؛
چون تورم و افزايش تصاعدي هزينه‌هاي زندگي نفي کرد که در روايات ما به صراحت گفته‌اند:

«من لا معاش
له لا معاد له».

ـ آن کس که
معاش ندارد، معاد ندارد.

و«هرگاه فقر
به جامعه‌اي رو آورد کفر نيز به دنبال آن حرکت خواهد کرد».

با اين همه،
مايه اميد و اطمينان است که مردم صادق و حق‌جوي ما و ياران وفادار انقلاب، حساب‌ها
را تفکيک مي‌کنند و مثلا براي فشاهرا و نابساماني‌ اقتصادي که بخشي از آن طبيعي و
بخشي ديگر نتيجه بي‌توجهي و يا ضعف برنامه‌هاي اقتصادي است و پاره‌اي مسائل ديگر،
حساب جداگانه باز مي‌کنند و براي آرمان‌هاي اسلام و انقلاب که با معتقدات و سنت‌ها
و خون شهيدانشان آميخته و حاصل خون جگرهاي ميليون‌ها انسان پاک باخته و وارسته
است، حسابي ديگر مي‌گشايند. تجلي اين مطلب را در حضور ميليوني مردم در راهپيمايي 22
بهمن گذشته و روز قدس و… در سراسر کشور مي‌توان جستجو کرد. و چنانکه بارها و
بطور مکرر گفته‌ايم، اينها هرگز دليل رضايت مردم از روند امور و عملکرد اين و آن
نيست و نبايد مايه غرور و خوش‌باوري شود.

در عينحال
از امت فداکار و شهيدپرور انتظار مي‌رود که اي وفاداري را همواره به نمايش گذاشته
و به آثار مثبت و نمودارهاي دلگرم کننده و دست آوردهاي زيباي انقلاب بيانديشند که
نظام کهن سال سلطه طاغوت را از صحنه راند و دست شرق و غرب را از کشور قطع کرد و
شيطان بزرگ را به حقارت کشيد و چهره اسلامي به جامعه و فرهنگ و محيط داد و بذر
معنويت را در دل‌هاي نسل جوان پاشيد و اسلام از غربت به درآمده و در جهان حضور
مجدد پيدا کرده و چشم جهانيان و مستضعفان زمين را به اين کشور دوخت و ايران اسلامي
ام القراي جهان اسلام گرديد و در يک سخن در ظلمتکده جهان مادي و دنياي عفن شرارت و
شهوت و استثمار و زر و زور و تزوير جلوه‌اي ديگر از شکوه و معنويت اسلام تبايدن
گرفته و اگر قدردان باشيم و به درستي اين راه را ادامه دهيم و دستخوش مسخ و تحريف
ـ که خطر يک نظام ارزشي است ـ نشويم و معرکه را نبازيم و بازار و مصرف و رفاه و
تجمل، گيج و گمراهمان نکند، خواهيم توانست به خواست خداوند ميراث مقدس اسلامي را
بر سطح گيتي گسترش داده و پرچم‌ اسلام را به دست صاحب اصلي آن مهدي موجود(عج)
بسپاريم.

2- سخني با
کارگزاران

شريط موفقيت
در مهار کردن خطر خودي و توطئه تبليغي و اقتصادي بيگانه در مرحله نخست بر عهده
مسئولان و سياست‌گذاران است. از قديم گفته‌اند:

«احترام
امامزاده را بايد متولي آن نگه دارد».

نگارنده بر
آن نيست که همه مسئولان را زير سؤال برد که اين بي‌انصافي است؛ چه افراد واسته و
دلسوز بسيارند و جامعه آنها را مي‌شناسد، بلکه مي‌توانم به جرأت بگويم بسياري از
مسئولين و کارگزاران دچار تناقض در شعار و رفتارند! مثلا:  

هنگامي که
عنوان مي‌شود يک کشور نوپا و نظام از جنگ برگشته به فرموده پيامبر اکرم(ص) به
مجاهده نفس نياز دار که يکي از شعب آن مبارزه با خواسته‌هاي مادي و رفاه و تجمل و
ولخرجي است، در اين صورت نبايد ديده شود يک مسئول خواه روحاني يا غير روحاني، خود
يا آقازاده و خانواده و حاشيه او در دام رفاه و تجمل بيافتد. و يا اتاق کار و
دکوراسيون‌هاي اداره و اتومبيل‌هاي سواري هر روز تغيير شکل دهد و با عناوين مختلف
به سير و سفرهاي پرخرج روند و يا سفره‌هاي رنگين بگسترانند.

اميرمؤمنان(ع)
که اسوه سياست و مديريت اسلامي است مي‌فرمايد:

«ان الله
جعلني اماماً لخقه ففرض علي التقدير في نفسي و مطعمي و مشربي و ملبسي کضعفاء الناس
کي يقتدي الفقير بفقري و لا يطغي الغني لغناه».

(اصول کافي
ـ ج 1، ص 410)

ـ خداوند
مرا امام و پيشواي مردم قرار داده و براي من واجب ساخت که در مصارف شخصي و خوردن و
آشاميدن و پوشيدن با احتياط و ميانه‌روي عمل کنم تا مستمندان به من تأسي جويند و
توانگران با تکيه بر ثروت خود هوس طغيان در سرنپرورند.

نکته قابل
توجه در اين سخن امام اين است که ظهور اشرافيت و ارزشي شدن ثروت و تجمل و طغيان و
سرمستي ثروت اندزوان که يک فاجعه اسلامي است مي‌تواند مولود موضع‌گيري‌هاي حکومت و
عملکرد آن باشد و اگر نظام حاکم بخواهد جلوي اين قشر طاغي و لجام گسيخته را بگيرد
مي‌بايست خود را مرحله نخست اصل قناعت و زهد و مداقه در خرج و برج را منظور دارد
تا براي ديگران الگو باشد و اگر بنا باشد نا محدود بودن ثروت‌اندوزي و مصرف‌گرائي
با سياست چراغ سبز و روش‌هاي مصرفانه کارگزاران توأم باشد، چيزي جز ستم اجتماعي و
شکاف فزاينده فقر و غنا بار نخواهد آورد و اين خطري است که بايد از آن هراسيد.

همچنين
علي(ع) به عاصم بن زياد فرمود:

«خداوند بر
زمامداران عدل واجب ساخته که خود را با ضعفاي مردم همگون سازند تا فقر و نياز بر
فقرا و مستمندان فشار نياورد».

(نهج‌‌البلاغه
ـ خطبه 209)

بديهي است
هرگاه فقراي جامعه ناظر باشند که مثلا در منزل فلان آقا يا آقازاده سفره افطاري با
بره بريان شده و کباب و جوجه کباب و مرغ و ماهي و مخلفات متنوع ديگر در ماه رمضان
و به منظور ثواب گسترده مي‌شود! حق دارند بپرسند آيا اين است تأسي به
اميرالمؤمنين(ع) که سفره افطارش از نان و نمک تجاوز نمي‌کرد؟ و آيا اين تناقض در
شعار و عمل نيست؟ آيا در همين اوضاع و احوال مردمي نيستند که از خريد نيم کيلو
گوشت که تا اين ساعت 325 تومان رسيده عاجز و ناتوانند و کودکانشان با دل پر حسرت
سر بر زمين مي‌گذارند؟ و آيا تنها با ارزان بودن نان خالي بقيه حوائج و خواسته‌ها
واقعي نيست؟.

همچنين
علي(ع) به اصبغ بن نباته فرمود:

«من با همين
لباس و زاد و راحله‌اي که دارم به شهرهاي شما آمدم و اگر با بيش از آن از سرزمين
شما خارج شوم از خائنان خواهم بود».

که درسهاي
اين سخن نيز روشن است… اين است سيره و سياست اميرالمؤمنين(ع) که ما مدعي پياده
کردن عدالت و قسط او هستيم؛ ببينيم آيا از اين ادعا تا عمل فاصله نداريم؟!

مسئولين
بايد بدانند اعمال و رفتار آنها و اطرافيانشان زيره ذره‌بين است و هرگز انتظار
ندارند چيزي را که بوي تجمل و اسراف بدهد مشاهده کنند. ما اين واقعيات را بايد درک
کنيم، که مردم پيش از ما آن را درک کرده‌اند.

3- نظارت بر
اقتصاد بازار آزاد

مطلب ديگر:
کنترل جريانات اقتصادي و مهار بازار آزاد است و برخورد با مفسدين اقتصادي و مهار
بازار آزاد است و برخورد با مفسدين اقتصادي که اين روزها بدترين مشکل افزايش ساعت
شمار نرخ‌ها و تورم را باعث شده است و عمدتاً معلول بازار آزاد ارز و سير توطئه‌آميز
تصاعدي آن مي‌باشد و به اعتراف رئيس بانک مرکزي در مصاحبه راديوئي، هجوم برخي
مؤسسات توليدي دولتي به بازار آزاد ارز و حرص و ولع براي خريد آن!! از عوامل کابوس
ارز خارجي بوده و به دنبال آن رشد سرطاني تورم و گراني و سرايت به کل مايحتاج
عمومي مردم از سبزي خوردن سيب و پياز گرفته تا مصالح ساختماني و غيره که مردم را
به صورت بيماران رواني با حيرت روبرو ساخته است.

واقعا قابل
قبول نيست و توجيه منطقي ندارد که مشتي سوداگران ارزش اقتصاد يک کشور را هدايت و
قبضه کنند و اگر واقعاً سياست اقتصادي بدان خشنود نيست، چرا برخورد جدي نمي‌شود!

در جرائد دو
هفته پيش خوانديم که در بازار بغداد 30 نفر از صرافان که در کاهش قيمت دينار عراق
نقش داشتند با اعدام مجازات شده‌اند. صحت و سقم اين خبر موضوع سخن نيست. اما اين
يک واقعيت است که همانگونه که با مفسدني اخلاقي و سوداگران مواد مخدر برخورد مي‌شود،
بايد با ترورسيت‌هاي اقتصادي و سوداگران ارز برخورد شود وگرنه حاکم، آنها خواهند
بود و همه چيز تحت الشعاع آنها و حتي دولت نيز بايد مواضع انفعالي بگيرد و دنباله‌رو
باشد. از طرف ديگر خروج سرمايه‌هاي کشور و وارد کردن سيل کالاهاي لوکس و اتومبيل‌هاي
جور و واجور خارجي که فضاي نفس کشيدن را تنگ کرده است و موج اشرافيت را دامن مي‌زند
که اي نيز سياست ناموجهي است.

شما که
بحمدالله خارج مي‌رويد! نگاه کنيد ببينيد، ژاپني‌ها و آلماني‌ها و کره‌اي و ساير
کشورهاي توليد کنده اين کالاها آنقدر که ما مردم مصرف کننده کالاهايشان هستيم،
مصرف مي‌کنند! در چين اکثر مردم از دوچرخه استفاده مي‌کنند، در کوره مردم چند
برابر مصرف توليد مي‌کنند، در ژاپن که سيل تکنولوژي‌اش جهان را گرفته، مردمش سازه
زيستي را تمرين مي‌کنند، انگليسي‌ها در خانه‌هائي که صد سال پيش ساخته شده زندگي
مي‌کنند، نه مثل کشور ما که زير نظر شهرداري خانه‌هاي هفت، هشت سال پيش بي‌رحمانه
تخريب شود و به جاي آن قصرهاي روحي ساخته شود! و…

به طور
خلاصه جامعه صنعتي جهان به قدر ما مصرف نمي‌کند، بديهي است که با اين وضع
لجامگسيخته واردات و مصرف هيچ چيز ثابت نمي‌ماند. دلار آنگونه مي‌شود که براي يک
اقتصاد سالم شرم‌آور است. و قند و شکر به يک صد و پنجاه تومان مي‌یسد و اين وضع
تدريجا به آب خوردن نيز سرايت مي‌کند اين منطقي نيست که مردم هر روز صبح از خواب
بيدار شوند، ببينند قيمت‌ها سير صعودي دارد، اين روند که هيچ قدرتي جلودارش نيست،
جامعه ما را به کجا مي‌برد، با روحيه‌ها چه مي‌کند؟ و در انديشه‌ها چه علامت سؤال‌هائي
بجاي مي‌نهد؟

بايد به
محاسبه پرداخت.

اين آزمايش
دوره«رخاء» است که رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه‌اي، بدان اشاره فرمودند
و آن را سخت‌تر از آزمايش دوران«شدت» خواندند. مراقب باشيم از اين آزمايش روسياه
سر برون نکنيم که سرنوشت فرهنگ و دين و همه چيزمان در مخاطره خواهد افتاد.

اين وضع
بازتاب‌ها سوءاخلاقي نيز به بار مي‌آورد؛ افراد را به اجحاف، بي‌انصافي، بي‌اعتمادي،
و ترس متقابل، و کوشش در خالي کردن جيب يکديگر و بدبيني و دلسردي و يأس و فساد
اخلاق براي نسل جوان که بدترين بلاي يک جامعه است مي‌کشاند و دشمنان درست فهميده‌اند
که ب رکدام نقطه فشار آورند و مسأله کاهش قيمت نفت و افزايش دلار، دو چهره بارز آن
است و ما کوچکترين موضع‌گيري عملي در برابر آن نداشته‌ايم و همچنان که به بازار
مصرف دامن مي‌زنيم و به شعار بسنده کرده و لجام و زمام امر را به دست سوداگران
سپرده‌ايم که هرچه مي خواهند بکنند! از احتکار و کوپن فروشي و سوء استفاده و
ديکتاتوري در ارز و غيره و از عواقب آن غافليم.

4- سخني با
مردم

مي‌خواستم
سخني با مردم بگويم که در مصرف حدود اعتدال را نگاه دارند اما فکر کردم با که
بگويم؟

با آن قشر
لجام گسيخته مصرفي که هرگز مخاطبين ما نبوده‌اند و گوش خود را بدهکار اين حرف‌ها
نمي‌دانند و مستي تجمل و رفاه قوي‌تر ازآن است که به آنان مجال توجه به نداي دين و
وجدان را بدهد و بنابراين به قول سعدي: «چراغ داري در محله کوران» کار عاقلانه
نيست و بايد بگونه‌اي ديگر حلقوم حريص آنان را گرفت.

با مردم
بگويم يعني قشرهاي تلاش‌گر و کم درآمد و به عبارت ديگر توده مستضعف که دلسوز کشور
و دين و انقلابند، باز انديشيدم که اينان نه دستي دارند و نه امکاناتي و کنترل شده
خدائي‌اند! بيشتر اينان کساني هستند که خريد يک کيلو شکر آزاد(يکصد و پنجاه تومان)
براي آنان مقدور نيست تا چه رسد به قصر و تجمل و اتومبيل‌هاي چند ميليوني؟ و حتي
پيکان دو، سه ميليوني!!! که کارخانه‌هاي خودي هر روز بر نرخ آن مي‌افزايند و با
حقوق اندک معادل چهل، پنجاه دلار که درآمد يک آفريقائي است. بناباين به جنگ اينان
رفتن نيز عادلانه نيست.

و در اين
ميان طبقات متوسطند که مي‌توانند مشمول اين خطاب باشند و در زندگي روزمره آنان
هنوز هم جاي صرفه‌جوئي در مسکن و وسيله‌ي سواري و لباس وخوراک و ريخت و پاش‌ها
وجود دارد. اينان بايد اصل صرفه‌جوئي و پرهيز از مصرف بي‌رويه را حتي در روشن کردن
يک لامپ در خاه خود و ريختن يک ليوان آب منظور دارند که تأٍير آن در سرنوشت عمومي
جامعه کم نيست.

سخن در
اينجا بسيار است که به همين قدر فعلا بسنده مي‌کنم.

بازگرديم به
اصل مسئله و آن عوامل يأس و طرق يأس زدائي است. و مجددا تأکيد کنيم که اگر حفظ و
روحيه انقلابي و اميدواري مردم براي ما يک اصل است بايد عوامل يأس‌آور را با دقت و
بدون فوت وقت کاويد و در صدد علاج آن برامد وگرنه همانطور که مي‌دانيم:

«اين درد با
مذاکره درمان نمي‌شود»

همچنانکه
تعارف و غمض عين نيز با آرمان‌هاي انقلابي همخواني ندارد.

انحراف
خودخواهان

امام
صادق(ع):

«من أعجب
بنفسه و فعله فقد ضل عن منهج الرشد و ادعي ما ليس له».

(سفينه ـ
صفحه 161)

کسي که نسبت
به خود و کارهاي خود دچار خود دوستي مفرط گردد، از راه مستقيم هدايت منحرف شده و
به گمراهي گرائيده است و چيزي را که شايسته آن نيست، ادعا مي‌کند.