غدير روز اکمال دين

غدير روز اکمال دين

الحمدالله الذي جعلنا منم المتمسکين بولايه
علي بن ابيطالب والائمة المعصومين عليهم السلام حمد و ستايش مختص پروردگاري است که
ما را از متمسکين و چنگ زنندگان به ولايت و دوستي حضرت علي و ائمه معصومين علهيم
السلام قرار داد

«اليوم يئس الذين کفروا من دينکم فلا تخشوهم
واخشون، اليوم اکملت لکم دينکم واتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا» (سوره
مائده آيه 3)

امروز کافران از زوال آئين شما مأيوس شدند،
بنابراين از آنان نترسيد و از مخالفت من بترسيد. امروز دين شما را کامل کردم و
نعمت خود را بر شما تکميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين جاويدان شما پذيرفتم.

اين آيه، هم از نظر محلي که قرار گرفته و هم
از نظر دلالتي که دارد حائز اهميت است و بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرد.

صدر و ذيل آيه اشاره به حرام بودن گوشت بعضي
از چهارپايان است و اين قسمت از آيه که مورد بحث ماست جمله معترضه‌اي است که با
هنگام جمع‌آوري و تأليف قرآن کريم در اينجاي بخصوص قرار گرفته و يا پيامبر گرامي
اسلام به کتاب وحي دستور داده‌اند که اين جمله در بين اين آيه قرار داده شود.
بنابراين هنگامي که اصل آيه نازل شده اين جملات «اليوم …» همراه آن نبوده است. و
اين قسمت از آيه در روزي خاص و به مناسبتي خاص بر حضرت نازل شده است و ربطي به صدر
و ذيل آيه ندارد. و مرا از «اليوم» در [اليوم يئس الذين کفروا] و در [اليوم اکملت
لکم دينکم] يک روز است که در ان روز، کفار مأيوس گشته و دين کامل شده است.

مقصود از يوم چيست

منظور از «اليوم» که در اين آيه کريمه دو بار
تکرار شده چيست؟ و کدام روز است که اين چهار جهت در آن جمع شده است:

1-   
کافران در آن مأيوس
شده‌اند

2-   
دين کامل شده است.

3-   
نعمت خدا تکامل يافته
است.

4-   
خداوند اسلام را به
عنوان آئين نهائي مردم جهان پذيرفته است.

در بين مفسران بحث‌هاي فراوانيشده و هر کدام
احتمالي را بيان و اظهار کرده‌اند و ما بايد از روي قرائن و نشانه‌ها و تاريخ نزول
اين آيه و اين سوره و تاريخ زندگاني پيامبر اکرم (ص) و رواياتي که از منابع مختلف
اسلامي به دست ما رسيده، اين روز مهم را پيدا کنيم.

احتمال اول

مراد، زمان ظهور اسلام وبعثت نبي اکرم صلي
الله عليه و آله و سلم و دعوت آن حضرت است و آيه به آن روز نظر دارد.

اين احتمال را نمي‌توانيم بپذيريم، زيرا ظاهر
سياق آيه اين است که مردم ديني داشته‌اند که کفار، در باطل کردن و يا تغيير دادن
آن طمع مي‌ورزيدند و مسلمين درباره دينشان از ايشان مي تراشيده‌اند و خدا کفار را
نااميد کرده و به مسلمانان امنيت داد. و باز سياق آيه حاکي است که دين مردم ناقص
بوده و خداوند دين آنان را کامل کرده و نعمتش را بر آنان تمام کرده است در حالي که
مردم قبل از اسلام ديني نداشتند تا خداوند کاملش کند.

احتمال دوم

مقصود از «اليوم» روزگار بعد از فتح مکه است
خداوند در اين فتح، کيد و مکر مشرکين قريش را باطل ساخت و شوکتشان را از بين برد و
بنيان دينشان را ويران کرد و بتهايشان را شکست و اين اميد را که بتوانند روي پاي
خود بايستند و با اسلام به ضديت بپردازند و از نفوذ سيطره اسلام جلوگيري کنند، قطع
نمود.

اين نظريه را هم نمي توانيم قبول کنيم زيرا
ايه دلالت دارد که دين، کامل و نعمت تمام شده، در حالي که با فتح مکه که در سال
هشتم هجري اتفاق افتاد هنوز دين کامل نشده بود و واجبات زيادي پس از فتح مکه تشريع
شد. به علاوه، جمله «الذين کفروا» شامل همه مشرکين عرب مي‌شود در حاليکه در فتح
مکه همگي آنان از دين مسلمين مأيوس نشده بودند و هنوز رسوم جاهليت در ميان آنان
ابطال نشده بود و زنان اعمال حج را برهنه انجام مي‌دادند.

احتمال سوم

منظور از «اليوم» زمان بعد از نزول سوره برائت
است که تقريبا اسلام بر تمام جزيرة العرب گسترش يافته و آثار شرک از ميان رفته و
راه و رسم‌هاي جاهليت مرده بود و مسلمانان در مراکز ديني و مناسک حج يک نفر مشرک
نمي‌ديدند و خداوند امنيتي به آنان عطا فرمود که خدا را بپرستند و چيزي را با او
شريک قرار ندهند.

اين نظر هم مورد تأييد نيست زيرا گرچه مشرکين
عرب بعد از نزول آيات سوره برائت و برچيده شدن بساط شرک از جزيرة العرب و از بين
بردن رسوم جاهليت از دين مسلمانها مأيوس شده بودند ولي دين هنوز کامل نشده بود
زيرا بعد از اين آيه فرائض و احکام ديگري بر رسول اکرم نازل شد که در همين سوره
مائده آمده است.

احتمال چهارم

جمي از مفسران احتمال داده اند که مقصود از
«اليوم» روز عرفه حجة الوداع است. که با نازل شدن بقيه آيات حلال و حرام در اين
روز (عرفه) در سوره مائده که ديگر بعد از اين سوره حلال و حرامي باقي نمانده و به
واسطه کامل کردن دين نوميدي بر دلهاي کفار مسلط شده است.

اين احتمال نيز قابل خدشه است، زيرا در
روزعرفه حادثه خاصي که باعث يأس کفار بشود واقع نشد به علاوه روايات زيادي داريم
که مي‌رساند بعضي از احکام مانند حکم کلاله و آيات ريا بعد از روز عرفه نازل شده
است.

در اين زمينه بحث‌هاي مفصل مفسرين انجام داده‌اند
که براي توضيح بيشتر بايد به تفاسير مراجعه شود.

احتمال ديگر

احتمال ديگري در اينجا مطرح استکه تمام مفسران
شيعه آن را در کتب خود نقل کرده‌اند و روايات متعددي آن را تأييد مي‌کند و با سياق
آيه کاملا سازگار است و مرحوم علامه طباطبايي رضوان الله تعالي عليه در تفسير
الميزان، مفصلا پيرامون آن بحث کرده که نقل تمامي آن، در اين مختصر نمي‌گنجد و
قسمت کوتاهي از آن را يادآور مي‌شويم و آن احتمال اين است که آيه در روز غديرخم
روز هيجدهم ذي الحجه سال دهم هجري درباره ولايت علي عليه السلام نازل شده است به
اين تقرير که: آخرين چيزي که کفار اميد بدان داشتند و اميدوار بودند که با آن، دين
از بين برود و دعوت مقرون به حق پيغمبر؛ بميرد اين بود که عنقريب دين با وفات اين
شخصي که اين دين را بپا داشته و فرزند ذکوري در پي ندارد مي‌ميرد. زيرا به نظر
ايشان اين ماجرا سلطنتي در لباس دعوت و رسالت بود و بنابراين؛ اگر آن کسي که
پرچمدار اين دعوت است بميرد و يا کشته شود، اثرش از بين خواهد رفت و نام او و نام
دين او خواهد مرد، به طوري که عادتا حال سلاطين و جبابره و ستمکاران اين است که
کارشان بهر اندازه بالا گيرد و زور گويند و برگردن مردم سوار شوند ولي وقتي که
مردند، هم نامشان و هم رسوم و قوانيني که بين مردم حکومت مي‌کرد و بر خود آنان نيز
حاکم بود از بين مي‌رود و به همراهشان در خاک دفن مي‌شود.

اين مطلب وامثال آن آرزوهائي بود که اميد را
در دل آنان جاي مي‌داد و آنان را به طمع خاموش کردن نور دين مي‌انداخت و اوهام
آنان را چنين مي‌آراست که اين دعوت پاک، تنها احدوثه (دروغ تازه) اي است که تقدير،
عنقريب آن را تکذيب خواهد کرد و گذشت روزها و شبها بر آن حاکم خواهد شد و اثرش را
محو خواهد کرد. ولي اسلام تدريجا بر هر دين و صاحب ديني که با او به پيکار برخاست،
غالب شد و آوازاه آن منتشر گشت و کلمه اسلام با شوکت و نيرومندي بلندي يافت و
برهمه اين آرزوها، حکومت کرد و در نتيجه از اين که بتوانند در پاره‌اي از تصميماتي
که پيغمبر مي‌گيرد، عزيمت و تصميم او را فاسد کنند و جلو همتش را بگيرند و او را
با مال و جاه تطميع کنند نااميد شده بودند.

قوت و شوکت اسلام،آنها را از همه دين اسباب
يعني همه عواملي که موجب اميدواريشان بود، نااميد کرده بود به استثناي يک مطلب و
آن اين بود که پيغمبر(ص) مقطوع العقب است وفرزندي که به جاي او بنشيند و به همان
ترتيبي که او قيام به کار دعوت ديني کرد، او هم قيام کند. ندارد و به همين دليل،
دين او با مردن خودش مي‌ميرد زيرا بديهي است که هر چند ديني از نظر احکام و معارف،
به کمال رسد به خودي خود، قادر نيست خودش را حفظ کند و هيچ آئين تازه و دين متبع و
مطاعي نيست که به خودي خود بر حال خرمي و صفاي اولي باقي بماند. پخش شدن آوازه و
تعداد زياد وابستگان و معتقدين به آن دين هم نمي‌تواند نگاهداريش کند کما اين که
به قهر و جبر و تهديد و فتنه انگيزي و شکنجه وامثال آن هم از بين نمي‌رود مگر آنکه
دارندگان و پاسداران و آنان که به تدبير امر آن قيام کرده‌اند، بميرند.

پس تمام نااميدي‌ کفار هنگامي محقق مي‌شود که
خدا براي اين دين کسي را منصوب کند که در پاسداري و تدبير امر دين و ارشاد و هدايت
کردن امتي که بر اثر همين دين سرپا ايستاده‌اند، قائم مقام پيغمبر‌(ص) باشد دنباله‌
اين کار، نااميدي کفار از دين مسلمانان است زيرا مشاهده مي‌کردند که دين از اين
مرحله خارج شده که با يک عهده‌دار «شخصي» سرپا بايستد و به مرحله‌اي رسيده که عهده‌دار
و حامل نوعي دارد و اين، کامل ساختن دين است که دين را از حالت حدوث و زوال پذير
بودن، به حالت دوام و بقاء بگرداند اين تمام کردن نعمت دين است. براي تحقق اين امر
بزرگترين حادثه تاريخ اسلام واقع مي‌شود و مي‌بينيم خداوند حکيم در روز غدير خم
هيجده ذي الحجه سال دهم هجري به پيامبر رحمت حضرت ختمي مرتبت دستور مي‌دهد که «بلغ
ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته…» رسول خدا هم در جمعی که تا
آن روز این چنین جمعیتی از مسلمین یکجا جمع نشده بودند برخاست و پس از ایراد خطبه
ای غرا، امیرمؤمنان را رسما برای جانشینی خود تعیین کرد. آن روز بود که کفار در
میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آئین اسلام قائم به شخص باشد و
با از میان رفتن پیغمبر اوضاع به حال سابق برگردد و اسلام تدریجا برچیده شود، اما
هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوی و قدرت و عدالت و شجاعت بعد از
پیامبر در میان مسلمانان بی نظیر بود به عنوان جانشینی پیامبر انتخاب شد و رسول
خدا (ص) از مردم برای او بیعت گرفت، یأس و نومیدی نسبت به آینده اسلام آنها را فرا
گرفت و فهمیدند که اسلام آئینی است ریشه دار و پایدار.

در این روز بود که آئین اسلام به تکامل نهائی
رسید [الیوم اکملت لکم دینکم] زیرا بدون تعیین جانشین برای پیامبر و بدون روشن
بودن آینده مسلمانان این آئین به تکامل نمی رسید و آن روز بود که نعمت خدا با
تعیین رهبری لایق همچون علی(ع) برای آینده مردم کامل شد. (و اتممت علیکم نعمتی]

و آن روز بود که اسلام با تکمیل برنامه هایش
به عنوان آئین نهائی از طرف اسلام پذیرفته شد [و رضیت لکم الاسلام دینا]

در اینجا بود که حسان بن ثابت شاعر معروف با
کسب اجازه از پیامبر عظیم الشأن بپا می خیزد و قصیده معروف خود را چنین آغاز می
کند:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم          بخم و أسمع بالرسول منادیا

فقال فمن مولاکم و نبیکم؟      فقالوا ولم یبدوا هناک التعامیا

الهک مولانا و انت نبینا            ولم تلق منا فی الولایة عاصیا

فقال له قم یا علی فاننی               رضیتک من بعدی اماما و هادیا

فمن کنت مولاه فهذا ولیه                فکونوا له اتباع صدق موالیا

هناک دعا اللهم وال ولیه        وکن للذی عادا علیا معادیا

که ترجمه اش چنین است:

پیامبرشان در روز غدیر، در سرزمین خم به آنها
نداداد، و چه ندا دهنده گرانقدری، پس فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کیست؟ و
آنها بدون چشم پوشی و اغماض صریحا پاسخ گفتند: خدای تو مولای ماست و تو پیامبر
مائی و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد.

پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود: برخیز، زیرا
من تو را بعد از خودم امام و رهبرانتخاب کردم.

سپس فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم، این
مرد مولا و رهبر اوست، پس شما همه از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.

در این هنگام پیامبر عرض کرد بارالها دوست او
را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار.

و چه خوش سروده شاعر شیرین سخن مرحوم محیط
قمی:

گرفت عهد زاشیا دو روز رب قدیر

یکی به روز الست و یکی به روز غدیر

گرفت عهد ز ذرات بر خدایی خویش

نخست روز، دوم روز بر خلافت میر

شه سریر ولایت علی عمرانی

که از فزونی نتوان فضایلش تقریر

نخست روز، الست بربکم فرمود

بدون واسطه بعثت رسول و سفیر

الست اولی بالمؤمنین من انفسهم

سرود روز دوم ز امر حق رسول بشیر

ولی به روز دوم یافت دین حق تکمیل

به نص آیه اکمال و بینات کثیر

گشای گوش حقیقت نیوش تا بر تو

ز شرح روز دوم شمه یی کنم تقریر

به حکم نصر صریح و تواتر و اجماع

ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر

که روز ثامن عشر دوم ز ذی حجه

که از الست به عید غدیر گشته شهیر

پس از فراغت اعمال حج باز پسین

رسید خواجه لولاک چون به خم غدیر

بدند ملتزم موکب شرف زایش

ز سرفرازان جمعی کثیر و جم غفیر

به حضرت نبوی جبرئیل شد نازل

به 
امر بار خدا ایزد سمیع و بصیر

بخواند آیه یا ایهاالرسول بر او

که هست امر به نصب امیر خیبر گیر

مفاد آیه که اصلی غرض رسالت را

بود رساندن و تبلیغ این مهم خطیر

نکرده یی تو رسالت خویش را تبلیغ

گر این رسالت ماند به پرده تستیر

مدار ییم زمردم که حفظ یزدانت

نگاه دارد از شر منکران شریر

رسول اکرم ابلاغ امر یزدان را

فرود آمد در آن مقام، بی تأخیر

نمود انجمنی آنچنان که مانندش

ندیده است و نبیند دگر سپهر اثیر

شمار خلق ز سبعین الف افزون بود

سخن کنم زکمی، درگذشتم از تکثیر

برای آنکه تمامی خلق بینندش

که کس نگوید تبلیغ را شده تقصیر

نمود منبری آماده از جهاز شتر

فراز عرشه برآمد رسول عرش سریر

بخواند آیت تبلیغ را به صوت بلند

پس از ستایش یزدان بی شریک و نظیر

بلی به پاسخ گفتند اهل انجمنش

تمام متفق القول از کبیر و صغیر

گرفت عهد از ایشان چو بررسالت خویش

نمود آمدن جبرئیل را تقریر

گرفت دست علی را به دست و کرد بلند

چنانکه در نظر ناظران نماند ستیر

بگفت هر که منش مقتدا و مولایم

علیست او را مولا، علی بر اوست امیر

چنانکه هارون از بهر موسی عمران

علی مراست وصی و، علی مراست وزیر

نموداز پی اتمام حجت و تبلیغ

مر این کلام فرحبخش جانفزا تقریر

سپس سرود که یا رب وال من والاه

هیر و ناصر او را ظهیرباش و نصیر

نخست تابع او را عزیز دار مدام

حسود و منکر او را نمای خوار و حقیر

نزول آیه الیوم را پس از این امر

بگفت از پی تکمیل امر حق تکبیر

سه روز کرد در آنجا وقوف و از مردم

گرفت بیعت بهر امیر خیبر گیر

ربان به خب بخ گشود بن خطاب

برای تهنیت میر بی عدیل و نظیر

که بد منافق و کافر دل و خبیث و شریر

بر رسول خدا آمد و زبان گشود

ز روی کینه خصمانه برکشیدنفیر

به خشم گفت که ما را بهر چه کردی امر

به ظاهر از تو شنیدیم چون نبود گزیر

کنون بگویی: باشد علی پسر عم من

امیر بر همه خلق از صغیر و کبیر

خدای گفته چنین یا تو خویش می گویی؟

رسول اکرم فرمود: گفته حی قدیر

سرود حرث: خدایا گراین سخن صدق است

بمن فرست عذابی در آن مکن تأخیر

فرود آمد سنگی از آسمان به سرش

زخشم ایزد و، شد رهسپار سوی سعیر

«محیط» را خط بطلان کشیده شد به گناه

به دست شوق چو کرد این حدیث را تحریر

روایتی در این زمینه

ابوسعید خدری صحابی معروف می گوید:

«پیامبر(ص) در غدیر خم علی (ع) را به عنوان
ولایت به مردم معرفی کرد و مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت لکم دینکم
…» نازل شد، در این موقع رسول خدا(ص) فرمود: «الله  اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمته و رضی الرب
برسالتی و بالولایة لعلی (ع) من بعدی ثم قال م کنت مولاه، فعلی مولا، اللهم وال من
ولاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله.»

الله اکبر بر 
تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی
بعد از من، سپس فرمود: هر کس من مولای اویم علی مولای اوست، خداوندا آن کس که او
را دوست دارد دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد دشمن بدار هر کس او را یاری
کند یاری کن و هر کس دست از یاریش بردارد دست از او بردار.

روایات زیادی را مرحوم علامه امینی در کتاب
الغدیرش جمع آوری نموده که مؤید این نظر است که آیه کریمه [الیوم اکملت لکم دینکم
…] پس از اعلام ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده است.

امیدواریم خداوند منان همه ما را از متمسکین
به ولایتش قرار دهد و از فیوضات این روز عزیز همه را بهره مند گرداند.

فرا رسیدن عید سعید غدیر را به ولی الله
الاعظم ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مقام معظم رهبری و پیروان آن حضرت در
اقصی نقاط جهان بالخصوص ملت سرفراز ایران اسلامی که افتخار پیروی از حضرتش را
دارند تبریک و تهنیت عرض نموده و از همگان می خواهیم خاطره این عید ولایت را که به
فرموده امام صادق (ع) بزرگترین عید است؛ زنده نگهدارند.