گرانى لجام گسيخته

گرانى لجام گسيخته

حجة الاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر

 

 “گرانفروشى پديده زشت و
ظالمانه‏اى است كه بار سنگين آن غالباً بر دوش مردم ضعيف قرار مى‏گيرد و از طرفى
تلاشهاى اقتصادى مسؤولان دولتى را – كه بحمداللّه از موفقيتهاى چشمگيرى برخوردار
بوده است – ناموفق جلوه مى‏دهد و زمينه را براى تبليغات خصمانه و دروغين دشمنان
فراهم مى‏آورد.”

 از پيام مقام معظم رهبرى به
رئيس جمهور

 

 “ما نمى‏توانيم در شرايطى
كه دشمنان در دنيا به ما زخم كارى وارد مى‏كنند افكار عمومى جامعه را ناديده
بگيريم واز عوامل ناراضى كننده جامعه چشم پوشى كنيم.”

 از بيانات رياست محترم جمهورى
در خطبه‏هاى نماز جمعه

 

 سخنان اخير رياست جمهورى در
خصوص توزيع و ضرورت مبارزه با گرانفروشى و سوء استفاده‏هاى تجارى در امر توزيع،
پاسخى بود به افكار عمومى و درد و رنج طبقات آسيب‏پذير كه زير فشارهاى اقتصادى و
گرانى جانشان به لب رسيده و آه و ناله‏هايشان به جايى نمى‏رسد. و اينك در انتظار
عمل، لحظه شمارى مى‏كنند. خوانندگان گرامى به خاطر دارند كه در تيرماه سال جارى در
همين سلسله مقالات، مطلبى را با عنوان “بى‏ثباتى اقتصادى و پيامدهاى وخيم آن” مطرح
كرديم، با توجه به عكس العملهاى نامطلوبى كه از افكار عمومى مشاهده مى‏شد، مسؤولين
امر را به بازشناسى عميق‏ترى از وضعيت نامعقول اقتصادى و تورّم و گرانى و ضرورت
توجّه جدّى به آن فرا خوانديم. در آن‏جا گفتيم فشار اقتصادى يك واقعيت است كه قبل
از هر عامل ديگرى در وضع كنونى بر روحيه توده‏ها ضربه مى‏زند و معاش و نقش آن در
دين و عقايد و عمل و اخلاق و سياست و فرهنگ را نبايد ناديده گرفت و با توصيه‏هاى
اخلاقى و وعده و وعيد از كنار آن گذشت. و نيز يادآور شديم كه فشارهاى اقتصادى و
تورم لجام گسيخته و پاره‏اى سياستهاى نسنجيده در مسائل اقتصادى، بازتابهاى منفى
متعددى خواهد داشت؛ از جمله اين كه: داورى مردم را نسبت به دستاوردهاى انقلاب
مخدوش مى‏سازد، مسؤولين را به ناتوانى در مديريت اقتصادى متهم مى‏كند، از اقتصاد
اسلامى چهره نامطلوبى ارائه مى‏دهد، شكاف فقر و غنا را عميقتر مى‏كند، روحانيت را
با جوّ بدبينى و عقده و عدم اعتماد مواجه مى‏سازد، روح تعاون و همكارى را
مى‏ميراند، بذر فساد اخلاق را در جامعه مى‏پاشد و طرح مبارزه با منكرات و تهاجم
فرهنگى را به بن بست مى‏كشاند، گستاخى و دهن كجى و فساد ادارى و رشوه و حق و حساب
و بى‏تقوايى در امر معيشت و عدم اعتماد اجتماعى را باعث مى‏شود.

 مع الأسف اين آثار نامطلوب را
كم و بيش شاهديم و اگر اين وضع ادامه يابد آينده بدى در انتظار است و هرچه سريعتر
بايد چاره‏اى انديشيد كه تسامح و تساهل در آن تهديدى است بر ارزشها و باورهاى
اعتقادى مردم كه با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست. خوشبختانه بيانات اخير رياست
جمهورى و تأييد مقام معظم رهبرى – كه قبلاً نيز در ديدار با هيأت دولت رهنمودهاى
لازم را در اين خصوص فرموده بودند – بارقه اميدى را در دلها برافروخت و حركت جديدى
را نويد داد.

 هرچند اين حركت، زودتر از اين
مى‏بايست انجام مى‏شد اما در هر حال، جلو ضرر از هر كجا گرفته شود باز هم منفعت
است.

 اينك تذكر چند نكته ضرورى است:

 1- سخن در مرحله شعار و مصاحبه
و اعلام حمايتهاى معمول خاتمه نپذيرد و نهادها، ستادها و كميته‏هاى مسؤول، همگام
با رئيس‏جمهور و مجلس و دستگاههاى قضايى، پشت سر مطلب به‏طور جدّى بايستند تا در
مهار گرانى و ريشه‏كن ساختن علل و عوامل آن با همان اقتدارى كه از دولت انتظار
مى‏رود كسب توفيق كنند و با طرحهاى ضربتى، جهت اشباع بازار و توقف سير صعودى
قيمتها و بازگشت به نرخهاى عادلانه متناسب با توان توده‏هاى مردم و برخورد با
متخلّفين اقدام كنند و به افكار عمومى، آرامش و اطمينان بخشند.

 بديهى است كه مبارزه با مفسدين
اقتصادى مى‏بايست از بستن چند مغازه خواربار فروشى فراتر رود و گريبان مفسدان پشت
پرده و عمده فروشان سودجو و ثروت اندوزان بى‏انصاف و واسطه‏هاى مفت‏خوار و محتكرين
و قاچاقچيان ارزاق عمومى و عوامل داخلى و خارجى را بگيرد تا آب آلوده از سرچشمه
بخشكد وگرنه مطلب، لوث شده و رهاورد قابل توجّهى نخواهد داشت (همچنان كه مسأله
مبارزه با منكرات و بدحجابى).

 2- مبارزه با گرانفروشى نبايد
در برخورد با تجّار و كسبه محتكر و مؤسسات توليدى جزء و واسطه‏ها خلاصه شود كه اين
يك بُعد مسأله است و ديگر ابعاد را نبايد به طاق نسيان افكند كه در اين صورت، حركت
در مسير انحرافى است، بلكه در سياستگذاريهاى اقتصادى، ارز خارجى، سود بازرگانى،
صادرات و واردات و تعيين نرخ عادلانه براى محصولات كارخانه‏هاى وابسته به دولت،
تأمّل و تجديد نظر شود و سازمانها و مؤسسات وابسته، مشمول بررسى و برنامه‏ريزى
صحيح قرار گيرند؛ فى‏المثل چنان كه مى‏دانيم كارخانه‏هاى خودروسازى در سالهاى اخير
قيمت توليداتشان را چند برابر و حتى بيش از افزايش نرخ دلار، بالا برده‏اند و
مثلاً پيكان در طول ده، پانزده سال اخير تا بيست برابر سير صعودى پيموده است. اين
افزايش نامعقول، كه در كل مسائل زندگى مردم نقش دارد، دست واسطه‏ها و بورسهاى
اتومبيل نيست؛ بلكه به كارخانه‏هاى دولتى مربوط است. مسؤولين صنايع، مثل پاره‏اى
موارد ديگر دليل مى‏آورند كه اگر بنا باشد سود را واسطه‏ها و دلالها بخورند چرا ما
آن را به خزانه دولت و ملت نكشانيم؟! كه عذر بدتر از گناه است!

 فقط اين يك قلم نيست كه با اين
سرنوشت روبه روست؛ نمونه ديگر سيمان و آهن ساختمانى است كه در اين روزهاى وانفساى
مسكن – و على رغم حمايت وزارت مسكن از توليد انبوه مسكن – رشد تصاعدى پيموده و هر
كيسه سيمان در طول سه ماه، دو برابر شده است و آهن، هر شاخه چند هزار تومان بالا
كشيده كه آثار آن را در حيات اقتصادى مردم چون حلقه‏هاى زنجير مى‏بينيم.

 بر اين قياس، سياستگذارى ارزى
از سوى بانك مركزى، نرخ ماليات دارايى و عوارض شهردارى و افزايش نرخ خدماتى پستى،
تلفن و برق هرچند مقدارى از آنها اجتناب ناپذير و منطقى است، امّا بايد حد و مرزى
داشته باشد وگرنه سنگ روى سنگ بند نخواهد شد.

 مسؤولين خواهند گفت: اتخاذ اين
سياست، براى بازسازى كشور و صنايع مادر و آبادى و عمران و زيباسازى شهرهاست. ما
نيز بر اين باوريم كه كارهاى زيربنايى، شايان توجه است و انكار آن دور از انصاف
مى‏باشد، اما توجه به يك نكته ضرورى است و آن اين كه: طرحهاى زيربنايى و مسائل
كلان نبايد به معناى ناديده گرفتن مسائل اورژانسى و روزمرّه مردم شود و افكار
عمومى را دچار تشنّج و يأس و نوميدى سازد. مى‏توان در مسائل كلان، قدرى آهسته‏تر
حركت كرد و ديرتر به مقصد رسيد و زيربناى اعتقادى و روانى و ايمانى مردم را پاس
داشت كه اگر اين در مخاطره بيفتد ديگر قابل جبران نيست. حقيقت اين است كه توده
مردم به جاى اين كه به زيباييهاى شهر و گل كاريهاى پاركها و حتى برنامه‏هاى اساسى
آينده فكر كنند به فكر روغن نباتى و پنير و قند و شكر و تخم مرغ و كفش و لباس و
لوازم مدرسه و دفتر مشق بچه‏هايشان – كه اين روزها گرانتر شده است – و اجاره بهاى
سنگين، كه تمام حقوقشان را مى‏بلعد، مى‏باشند و با اين وصف، آن گلهاى پاركها خارى
است در چشم آنان و تنها سودش را خوشگذرانهاى اهل تفرّج و تجمّل خواهند برد. به‏طور
خلاصه: نبايد نوسازى يا زيباسازى، مسائل عينى و ملموس روزمره را به دست فراموشى
بسپارد و پشتوانه روحى مردم را، كه از هر كارخانه و پروژه‏اى براى ما مهمتر است،
با خطر روبه رو سازد.

 3- صرفه جويى براى هر كشور و
ملتى كه بخواهد وابسته نباشد و زير ننگ بيگانه و وامهاى كمرشكن نرود، يك اصل
عقلايى و امر حياتى است، به علاوه تضييع و اسراف و اتلاف نعمتهاى الهى گناهى است
كه نمى‏توان از آن گذشت، سيره عملى امامان – بويژه اميرمؤمنان‏عليه السلام – در دوران
خلافت خويش براى پيروان آن حضرت، اسوه است.

 در اين خصوص، مسؤولان امر
نخستين كسانى هستند كه بايد از اسراف و تبذير بپرهيزند و جلو خرجهاى اضافى را
بگيرند و گرايشِ به تجمّل و رفاه و اتومبيلهاى لوكس خارجى و تعويض دكوراسيون
وزارتخانه‏ها و مؤسسات و سفرهاى خارجى غير ضرورى و سمينارهاى تشريفاتى بويژه خارجى
را كه هر يك نفر مهمان، يك تا دو ميليون تومان مى‏بلعد و واردات كالاهاى لوكس را
دور بريزند، كه اين مورد با فرهنگ صرفه‏جويى در تضاد است.

 چنان كه مقام معظم رهبرى هم در
اين باره فرمودند:

 “مسأله صرفه‏جويى يك برنامه
است. راجع به صرفه‏جويى خيلى حرف مى‏زنيم هم شما و هم ما در اين‏جا و آن‏جا
مى‏گوييم، اما تنها حرف است. صرفه‏جويى را به مثابه يك برنامه براى كشور مطرح
كنيد؛ اول هم از خودمان شروع كنيم، از دستگاههاى دولتى شروع كنيم. تصور اين است كه
در بخشى از كارهايى كه در دستگاههاى دولتى مى‏شود مى‏توان صرفه‏جويى كرد…”

 همچنين آحاد مردم بايد به اصل
صرفه‏جويى به عنوان يك مسؤوليت انسانى و شرعى اهتمام ورزند و در مصرف، حد و مرز را
نگه دارند و نعمتهاى الهى را تضييع نكنند.

 4- مطلب ديگر توجه به مسأله
صادرات و واردات است كه همواره به عنوان يك امتياز از آن سخن گفته مى‏شود، بديهى
است كه صدور كالاهاى غير نفتى، اگر به شيوه معقول باشد به سود ملّت و كشور و نشانه
رشد توليد و صنعت و واقعاً امتياز است اما اين امر نبايد به ايجاد كمبود در داخل
منجر شود. آنچه اخيراً از سوى وزارت بازرگانى در مورد لغو مجوّز صدور 26 قلم كالا
مطرح شده در اين راستا شكل مى‏گيرد. صدور بى‏رويه ارزاق و مايحتاج عمومى به صورت
مجاز و يا قاچاق در ماههاى اخير از عوامل مؤثر در كمبود و گرانى بوده است، لذا
مرزهاى ما بايد تحت كنترل بيشترى باشد و محاسبه در صدور كالا به‏طور دقيق انجام
پذيرد و نوسانات عرضه و تقاضا با برنامه‏ريزى مورد توجه قرار گيرد كه هر از چند
گاه مردم با ناز و كرشمه كالاهاى بى‏ارزشى مانند سير و پياز رو به رو نباشند.

 در واردات، ما نبايد كشور را
به صورت كلكسيون كالاهاى لوكس خارجى درآوريم و در و ديوار شهر و اتوبوسها و
نمايشگاهها و مغازه‏ها و بازارها را پر از تبليغات خارجى و اخيراً آمريكايى كنيم
كه اين با روح استقلال طلبى ما در تضاد است. و توليدات داخلى را به ركود خواهد
كشاند و روحيه مصرف را بالا خواهد برد.

 مطالب گفتنى در اين مقال، زياد
است. در هر حال انتظار جدّى مى‏رود كه كلّيه دست‏اندركاران طرح مبارزه با گرانى با
نگرش واقع بينانه و همه جانبه وارد عمل شوند و در پيشگاه عدالت همه را يكسان
بنگرند و تا قطع ريشه‏هاى اين بحران لحظه‏اى درنگ نكنند و بويژه به اين نكته فكر
كنند كه نابسامانيهاى اقتصادى، تهديدى بر ارزشها و معتقدات است كه در صورت لطمه
خوردن، هيچ چيز آن را جبران نخواهد كرد.