بازنگرى در سياست توليد و مصرف

بازنگرى در سياست توليد و مصرف

حجةالاسلام و المسلمين محمد تقى رهبر

 

 در زمينه سياست تعديل اقتصادى
و مبارزه با تورّم و گرانفروشى سخن بسيار گفته شده و مى‏شود. اگر بر آن باشيم تا
مسأله را به شيوه بنيادين بررسى كنيم و به نتيجه پايدار برسيم و از گذرگاه تحركات مقطعى
عبور كرده به راه حل اساسى دست يابيم مى‏بايست مسائل ريشه‏اى را مورد توجه قرار
دهيم.

 اگر از آغاز، طرح اقتصادى پخته
و سنجيده و متناسب با اوضاع انقلاب و توان بالفعل و بالقوه كشور داشتيم و خامى‏ها
و بى‏احتياطى‏ها و ولخرجى‏ها در حيات اقتصادى‏مان رخنه نمى‏كرد و سياست بازار آزاد
با آشفته بازارش حاكم نمى‏شد امروز با معضل هرج و مرج اقتصادى و خود كامگى
سودجويان و محتكران و گرانى بى‏مهار و كمبودها روبرو نمى‏شديم اينك در برخورد با
اين معضل با ديد كارشناسانه و واقع بينانه دو طرح كوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد.
از يك سو مى‏بايست با تورّم و هيولاى گرانى و عوامل مخفى و آشكار آن به هر شكل و
در هر قالب مبارزه شود. همان كارى كه دولت ضرورت آن را لمس كرده و دست به كار آن
شده و بايد ادامه يابد. و از اين نكته نيز غفلت نشود كه مسأله تنظيم و تعديل بايد
از چند قلم كالاى معدود فراتر رفته و شامل همه نيازمنديهاى مردم باشد وگرنه تكيه
بر چند مورد محدود بار تورّم و گرانى را از دوش مردم فرونخواهد نهاد. مسأله
اساسى‏تر طرح اصولى و ديرپاى است كه فكر و سرمايه و طرح گسترده و مآل انديشانه
بيشترى را مى‏طلبد و بايد در زمره رئوس برنامه دولت باشد. در اينجا مسائل قابل طرح
بسيارند؛ اما در اين مقال تنها به دو اصل اساسى اشاره مى‏كنيم. يعنى “توليد” و “مصرف”
كه در حقيقت مى‏توان تمام مسائل اقتصاد و معيشت را بر آن پى افكند.

 

 1 – مسأله توليد

 بديهى است كه بيشترين
سرمايه‏گذارى بايد در اينجا باشد تا جامعه از مصرفى بودن و چشم به راه گمركات
نشستن كه ثمره آن وابستگى است رهايى يابد و بر توان خود تكيه كند و به استقلال
فرهنگى و سياسى خود نگران نباشد اهم مسائل در اين خصوص احياى كشاورزى است كه شاهرگ
حيات يك ملت است. وارد كردن گوشت‏هاى منجمد خارجى يا كره و پنير بيگانه و امثال آن
هرگز براى كشورى كه آب و خاك و هوا و نيروى انسانى دارد مايه سرفرازى نيست و بلكه
يك نقطه منفى و غير قابل اغماض است.

 على عليه السلام مى‏فرمايد:

 “من كان له ماء و تراب ثم
افتقر ابعده الله؛1 كسى كه آب و خاك دارد و با اين حال فقير و نيازمند ديگران است
از رحمت خداوند دورافتاده است.”

 احياى استعدادهاى طبيعى و
انسانى و مبارزه با ركود و تنبلى و مصرفى بارآمدن و هزار درد بى درمان فردى و
اجتماعى ديگر تا حدود زيادى به امر توليد و احياى اراضى و مهار آبها و بكارگيرى
استعدادهاى انسانى بستگى دارد. طبيعى است كه در اين حركت حياتى به ابزار روز نياز
است و بايد به ازاى آن ارز پرداخت كه اين از اولويت‏هاست نه پرداخت ارز به آزادى
اتومبيل‏هاى مدرن خارجى و وارد كردن كالاى غير ضرورى.

 اگر ما واقعاً چنان كه ادعا
داريم، مى‏خواهيم چهره سالمى از اسلام و اقتصاد اسلامى ارائه دهيم بايد به سيره
رهبران دين و برنامه‏هاى معيشتى و اخلاقى آنان بنگريم كه كار و توليد يكى از
شاخصه‏هاى بارز آن بوده است.

 يكى از ياران موسى بن جعفرعليه
السلام آن حضرت را ديد كه در مزرعه سرگرم كار است و عرق از تمام بدنش مى‏ريزد با
شگفتى پرسيد: چرا شما كار مى‏كنيد! مگر كسى نيست كه شما را كفايت كند؟ امام در
پاسخ فرمود: پيش از من كسى با دست خود كار مى‏كرد كه بهتر از من و پدر من بود. آن
مرد گفت: مقصودتان كيست؟ فرمود: پيامبرخداصلى الله عليه وآله وسلم و اميرمؤمنان،
پدران من همه با دست خود كار مى‏كردند و اين خصلت پيامبران خدا و صالحين است.2
روايات از اين دست در گفتار و سيره امامان فراوان است كه بايد براى آحاد مردم و
نيز برنامه‏ريزان اقتصادى و مسؤولين امر كشاورزى الهام بخش باشد.

 بعلاوه سياست توليد مى‏تواند
نيروهاى مولّد اما بيكار و عاطل را به كار وا دارد و از كوچ و مهاجرت به شهرها و
پلاس شدن در خيابان‏ها و سيگارفروشى و غيره و شغل‏هاى كاذب و مصرفى بارآمدن باز
دارد. اگر روستاها و شهرستانهاى ما محيط اشتغال بود و مهاجران مجبور به بازگشت
مى‏شدند هم به امر توليد يارى مى‏رساندند و هم از سرگردانى در مركز و مشكل زندگى
در شهرهاى بزرگ رهائى مى‏يافتند و شهرها نيز نفس راحتى مى‏كشيد و روستاهاى كشور
ويران نمى‏شد و با كمبود مواد اوليه روبرو نبودند و به همين قياس در ساير
زمينه‏هاى توليد… .

 2- فرهنگ مصرف

 مسأله دوم، سياست مصرف و فرهنگ
صرفه‏جوئى است، اصل ديگرى در امر معيشت كه آثار آن به اخلاق و سياست فردى و
اجتماعى نيز گسترش مى‏يابد. در اين خصوص منابع اسلامى مشحون از توصيه‏هاى هدايت‏گر
است و سيره مباركه اهلبيت‏عليهم السلام الگوئى است از ساده زيستى و پرهيز از اسراف
و تجمل…، اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: “اذا رغبت فى صلاح نفسك فعليك
بالاقتصاد والقنوع و التقلل؛3 اگر به اصلاح نفس خويشتن علاقه‏دارى ميانه‏روى،
قناعت و كم خرج كردن را پيشه ساز”.

 و نيز: “إذا أراد اللّه بعبد
خيراً الهمه الاقتصاد و حسن التّدبير و جنبه الإسراف و سوء التدبير؛4 هر گاه
خداوند خير و سعادت بنده‏اى را بخواهد، اقتصاد در معيشت و حُسن تدبير را بدو الهام
مى‏كند و از سوء تدبير و اسراف‏بر كنارش مى‏دارد”.

 و نيز: “مى‏فرمايد: “سوء
التدبير سبب التدمير؛5 سوء تدبير انسان را به ورطه هلاك مى‏افكند”.

 و در مقام نكوهش از اسراف و
تبذير و لجام گسيختگى در امر معاش و آثار زيانبار آن مى‏فرمايد: “من افتخر
بالتبذير احتقر بالافلاس؛6 آن كس كه به اسرافكارى فخر و مباهات مى‏كند بايد خود را
براى حقارت ورشكستگى آماده كند”.

 و نيز مى‏فرمايد: “ألإسراف
مذمومٌ فى كل شى‏ء إلاّ في أعمال البرّ؛ اسراف در همه چيز ناپسند است جز در كارهاى
نيك.” و نيز مى‏فرمايد: “ليس فى سرف شرف؛ شرافت در اسرافكارى نيست.”7

 روايات در اين زمينه بيرون از
شمار است و ما در زندگى فردى و جمعى از آن غفلت داريم و بر اين باوريم كه ريخت و
پاش و اتلاف‏نعم افتخار است! و اين انحرافى است كه افراد بسيارى را به دام انداخته
و مع‏الأسف سياستهاى اقتصادى از اين آفت مصون نمانده است، بارها گفته‏ايم اگر يك
كشور، يك جامعه، يا يك فرد بخواهد مستقل و سربلند زندگى كند بايد با كم بسازد و از
افزون طلبى و تجمّل و مصرف و اسراف پرهيز و درآمد و مخارج خود را هماهنگ كند و
مصرف آن بيش از توليد نباشد كه روح اقتصاد در اين است و اين يك اصل عقلائى است كه
مصرفى بودن مساوى با ورشكستگى اقتصادى است.

 به گفته سعدى:

 چو دخلت نيست خرج آهسته
تركن

كه خوش گفتند مداحان سرودى

 اگر باران به كوهستان
نبارد

به سالى دجله گردد خشك رودى

 علاوه بر اين جامعه‏هاى صنعتى
كه سطح توليد مطلوب دارند از صرفه‏جوئى ناگزيرند وگرنه نمى‏توانند با صدور كالاى
خود بازار جهانى را قبضه كنند. على رغم اين واقعيت چهره جامعه ما بويژه در سالهاى
اخير نمايشگر يك جامعه مصرفى تمام عيار است.

 سيل اتومبيلهاى خارجى، انبوه
كالاهاى مصرفى گران قيمت لوكس خانگى و غيره و انواع سيگارهاى خارجى و لباس و پوشاك
غربى يا ابزار آرايش و آدامس و شكلات حتى با آرم‏هاى ضد اخلاقى و ارقام سرسام‏آورى
كه به ازاى آن پرداخته مى‏شود براى يك كشور كه تازه از زير بار جنگ شانه خالى كرده
و هم اينك در جبهه جنگ اقتصادى است متناسب نيست.

 و مع الأسف بخواهيم يا نخواهيم
اين فرهنگ حاكم شده و اختلاف طبقاتى را كه منافى با عدل و قسط اسلامى است عميق‏تر
كرده و اگر اين روند ادامه يابد عواقب نامطلوبى حتى در معتقدات و ارزشها بر جاى
خواهد نهاد و آنچه عنصر اصلى اين نهضت و انقلاب مقدس بود بدست فراموشى سپرده خواهد
شد و انگيزه پاسدارى از ارزشها محو خواهد گرديد. حال مسؤوليت دولت و نهادهاى
تبليغى است كه الگوى مصرف را اصلاح كنند و به مردم بياموزند و حتى در روشن كردن يك
لامپ اضافى و ريختن يك ليوان آب و طول دادن مكالمات تلفنى و پرهيز از دور ريختن
اضافه غذاى خود تا برسد به مسائل كلان، و انتظارات را پائين بياورند و توقعات را
كم كنند و از سوى ديگر ثروت‏اندوزان و اغنيا را كه بفرموده پيامبر: “شرارامت”اند
مهار كنند و ثروتهاى بادآورده را زير سؤال برند و دست قشرهاى محروم را بگيرند و در
اين رابطه نهادهاى دولتى و طلايه‏دار انديشه و اعتقاد و عمل اسلامى بويژه روحانيت
مسؤول بايد پيشرو باشند، بيت‏المال را چون اميرمؤمنان‏عليه السلام پاس دارند و خرج
و برجهاى اضافى را بر مردم تحميل نكنند، هتلها و تالارهاى وابسته، به مرفهين در
ضيافت‏ها و عروسيها مجال اسراف و مانور تجمّل ندهند. و اگر جز اين باشد دولت
نخواهد توانست با سوبسيد دادن و استقراض و امثال آن به جنگ مشكلات برود و آينده‏اى
روشن براى اقتصاد كشور و معيشت ملت تأمين كند و بار مشكلات كمر دولت و ملت را خم
خواهد كرد. زيرا مشكلات يكى و دو تا نيست كه بتوان به اين آسانى به حل آن پرداخت و
بالاخره اين معضل را تنها با اتكال به خدا و تلاش و تعقل و همكارى آحاد ملت و
مراقبت لازم در توليد و مصرف مى‏توان حل كرد و بس. به اميد موفقيت در اين جهاد و
پيكار مقدس.

 

 پى‏نوشتها:

 1 ) بحار الانوار ج23 ص65.

 2 ) الحميات ج5 ص324.

 3 ) تصنيف غرر الحكم ص237.

 4 ) همان، ص354.

 5 ) همان.

 6 ) همان، ص360.

 7 ) همان، ص359.

 8 ) همان.