سخنان معصومان
منزلت حج
الف – فضيلت حج
رسول اكرم – صلى الله عليه و
آله و سلّم – :
“الحُجّاج والعُمّار وفد
اللَّه؛ دعاهم فأجابوه، و سألوه فأعطاهم.”1
حاجيان و عمره گذاران، ميهمانان خدا هستند؛
خداوند آنان را دعوت كرد و آنها اجابت نمودهاند و از خدا خواستهاند، و خداوند
خواستههايشان را برآورده است.
امام
صادق – عليه السلام – :
“حجَّةٌ أفضلُ من عِتْقِ
سبعين رَقَبَة.”2
يك بار به حج رفتن، برتر است از هفتاد برده آزاد
كردن.
رسول
اكرم – صلى الله عليه و آله و سلّم – :
“أيها الناس، عليكم بالحجّ
والعمرة، فتابعوا بينهما، فإنّهما يغسلان الذنوب، كما يغسل الماء الدَّرَن، و
ينفيان الفقر، كما ينفى النّار خُبث الحديد.”3
اى مردم! حج و عمره را پياپى به جاى آوريد كه آن
دو، گناهان را مىزدايند، چنان كه آب، چرك بدن و لباس را برطرف مىكند، و فقر و
تنگدستى را از ميان مىبرند، همان گونه كه آتش، آهن را مىپالايد.
ب –
فلسفه حج
رسول اكرم – صلى الله عليه و
آله و سلّم – :
“إنما أُمر بالحجّ
والطواف، وأشعرت المناسك لإقامة ذكر اللّه.”4
همانا به حج و طواف دستور داده شده و اعمال و
مناسك حج اعلام شده، تا ياد خدا بپا داشته شود.
اميرالمؤمنين على – عليه السلام – :
“فرض الله الايمان تطهيراً
من الشرك… والحج تقربة للدين.”5
خداوند ايمان را جهت پاكى از شرك… و حج را جهت
نزديكى مسلمانان واجب گردانيد.
امام
رضا – عليه السلام – :
“إنّما أمروا بالإحرام
ليخشعوا قبل دخولهم حرم اللّه و أمنه و لئلا يشتغلوا بشيء من أمور الدنيا و
زينتها و لذّاتها، و يكونوا حادّين فيما هم فيه، قاصدين نحوه، مقبلين عليه
بكلّيتهم”6
همانا به احرام دستور داده شد تا اين كه حاجيان
قبل از دخول حرم خدا و محلّ امن او، خاشع شوند، و به چيزى از امور دنيا و زينتها و
لذّتهايش، سرگرم نگردند، و به جانب آنچه تصميم رفتن به سويش را گرفتهاند، با تمام
وجود روى آورند.
ج –
اخلاق حاجى
رسول اكرم – صلى الله عليه و
آله و سلّم – :
“حجّوا البيت بكمال الدين
والتّفقّه ولاتنصرفوا عن المشاهد الاّ بتوبة و إملاع.”7
حج خانه خدا را با نهايت ديندارى و بينش انجام دهيد، و بدون توبه و
ريشهكنى گناهان، از عبادتگاهها باز نگرديد.
امام
صادق – عليه السلام – :
“إذا أحرمتَ فعليك بتقوى
اللّه و ذكر اللّه و قلّة الكلام الاّ بخير.”8
هنگامى كه احرام بستى، بر تو
باد رعايت تقواى الهى و ياد خدا و كم گويى، جز سخن نيك.
پاورقیها:
1) جامع الصغير، ج1، ص585.
2) تهذيب، ج5، ص22.
3) دعائم الاسلام، ج1،
ص294.
4) عوالى اللئالى، ج1،
ص323.
5) نهج البلاغه، حكمت 252.
6) علل الشرايع، ص274.
7) احتجاج طبرسى، ج1، ص81.
8) كافى، ج4، ص338.