شعر و شرع و شيعه 3


پارسى سرايان شيعى

شاعران شيعى
در حقيقت مذهب تشيع در قرن نهم هجرى, آخرين دوره هاى ضعف خود را در ايران پشت سر مى نهاد. احترام به سادات و منتسبان به خاندان رسالت در عهد تيمورى گاه اين گمان را برمى انگيخت كه سلاطين تيمورى شيعه اند(1)! بنابراين در چنين موقعيت مناسبى, شيعه در ترويج و گسترش مذهب خويش كوشيد. اين وضعيت مناسب تا بدان جا بود كه سلطان حسين ميرزاى بايقرا, در شعر, ((حسينى)) تخلص مى كرد و همين امر باعث گرديد, فضاى مناسبترى براى كوشش شيعيان آماده گردد.(2)
به هر روى, همين امر و شعردوستى و ادب پرورى تيموريان باعث شكفتگى بيشتر شعر دينى فارسى گرديد. ذكر مناقب آل رسول و ائمه اطهار در اشعار اين عهد هم امرى رايج است. شاعرانى چون ابن حسام خوسفى, كاتبى و لطف الله نيشابورى و…, مدايحى در ذكر مناقب حضرت على بن ابى طالب ـ عليه السلام ـ و اولاد او سرودند اين مسإله حتى در بين سنيان متعصبى چون ((جامى)) نيز به چشم مى خورد. ترجمه شعر فرزدق به زبان شعر, نشان دهنده دوستى با آل رسول است.
قصيده سرايان در اين عهد به ذكر مناقب رسول و ائمه دين پرداختند و حتى برخى از اين شاعران يك ديوان كامل از قصايد و ترجيعات و… را به ستايش و مراثى اهل بيت اختصاص دادند. منظومه ((خاوران نامه)) ابن حسام را مى توان به عنوان يك منظومه حماسى ـ دينى به شمار آورد. خاوران نامه شامل 22500 بيت در وزن متقارب و به تقليد از شاهنامه فردوسى است كه درباره جنگهاى على و ياران آن حضرت براى گسترش اسلام و برانداختن كفر در خاور زمين به نظم درآمده است. اين منظومه تاكنون چاپ نشده, ولى نسخه هاى خطى آن در داخل و خارج موجود است.(3) بيشتر موضوعات اين مثنوى, واقعيت تاريخى ندارد و قهرمانان آن نيز مجهول و مجعولند و حتى اسامى طورى انتخاب شده كه به هيچ زبان و مليتى شباهت ندارد.(4)
لطف الله نيشابورى نيز از شاعران شيعى سراست. وى غير از قصايدى كه در مدح سلاطين ساخته, قصايد متعدد ديگرى در حمد خداوند و نعت رسول و منقبت على بن ابى طالب و ائمه طاهرين خاصه على ابن موسى الرضا سروده است و از فحواى قصايدى كه در مناقب ائمه سروده, تشيع او آشكار مى شود. قاضى نورالله, در مجالس المومنين نام و ذكر احوال او را در شمار شاعران شيعى مذهب آورده است:
حجاب ره آمد جهان و مدارش
زره تا نيندازدت برمدارش…
قبول خرد گر بدى رد نكردى
شه اوليا صاحب ذوالفقارش
سلام خداوند دادار داور
بر او باد و اولاد و آل و تبارش(5)
كاتبى نيشابورى نيز كه از اكابر شاعران ايران در قرن نهم هجرى است. از شاعران بزرگ شيعه است. او افزون بر قصايد شيوايى كه در مصيبت شهيدان كربلا دارد, اشعارى در زمينه هاى مختلف نيز سروده است:
هر تشنه كوز مشرب توحيد آب يافت
سيراب گشت و هر دو جهان را سراب يافت
از ((شرع)) هر كه رفت يك ابريشم آن طرف
هر گوشه گوشمال چو چنگ و رباب يافت
كام دل و مراد روان از ((رسول)) جوى
كان دل كه يافت كام از آن كامياب يافت
در اين دوران بايد از ((قاسم الانوار)) و ((برندق خجندى)) نيز نام برد. قاسم الانوار, از پيروان خاندان شيخ صفى الدين اردبيلى بود و خانواده او از سادات حسينى تبريز بودند. ((برندق خجندى)) نيز با آن كه در ميان حنفيان زندگى مى كرد. و از محيط رواج تسنن برخاسته بود. مانند بسيارى از همعصران خود هنگام بيان مناقب على ـ عليه السلام ـ كشش و علاقه اى به تشيع نشان مى دهد.(6)
در پايان اين مقال, بايد به اين نكته اشارت كرد كه: شعر شيعى تا پيش از اين قرن و حتى در همين قرن رنگى از حماسه به خود داشته است, اما اندك اندك با گسترش حكومت شيعيان در ايران شعر شيعى آرام مى گيرد و ديگر از آن همه واكنشهاى حماسى در شعر خبرى نيست.
در اين دوره, آثار ادبى و متون تاريخى فريقين در عيب جويى از يكديگر و بدگويى دريغ نكرده اند.(7) اما اين جبهه گيرىها با عنايت به احترام گزاردن سلاطين تيمورى به ائمه كمرنگ تر مى شود. شاهان تيمورى بارها به زيارت مشهد حضرت امام ثامن مى رفتند و آن را از فرايض خود مى دانستند و اين در حالى بود كه اكثر مردم سنى مذهب بودند. در همين دوره كوچكترين دستاويز براى شيعه كافى بود كه غوغايى برانگيزند, زيرا قدرتشان به آن حد رسيده بود كه هم از انخذال بيرون آيند و هم شيوه تعرض با مخالفان خود پيش گيرند.(8) به نظر مى رسد چنين انگيزه هايى نيز در شعر شاعران آن دوره به چشم مى خورد, اما با رسمى شدن مذهب تشيع و رسمى شدن آن توسط صفويه در ايران و هميارى بسيارى از عالمان دين با حكومت صفويه اين امر مى تواند به آرام گيرى شعر شيعه مدد رساند, چرا كه تقريبا انگيزه اى براى دفاع از ارزشهايى كه در پى آن بودند, در ذهن نداشتند. در اين باره در نوشتار آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.
ادامه دارد

پاورقيها:
1 ) مطلع السعدين, ج2, ص1391.
2 ) روضات الجنات, ج2, ص328.
3 ) ديوان محمد بن حسام خوسفى, احمد احمدى بيرجندى و محمد تقى سالك, ص45, مشهد,1366.
4 ) تشيع, سيرى در فرهنگ و تاريخ اسلام, دايره المعارف تشيع, ص234.
5 ) تاريخ ادبيات در ايران, ج4, ص216.
6 ) همان, ص264.
7 ) تاريخ ادبيات, ج4, ص280.
8 ) از سعدى تاجامى, ص757 ـ 759.
9 ) تاريخ ادبيات در ايران, ج4, ص 54.

مفاتيح ترنم

همخون
برگرد فرزند عصيان, همخانه, همخون, اباذر
اين جاده ها آشنايند با گامهايت دلاور
برگرد تا از نگاهت درس شهادت بگيريم
قرآن ناطق بخوانيم اين بار از چشم اشتر
پيراهنى مانده اما, عمرى است ما بى عزيزيم
آيا نمى بينى اى چشم, اى چشم وامانده بر در
ديروز اگر قد كشيدى تا آسمانها رسيدى
امروز در خود خميدى در فصل مرگ صنوبر
ديروز گلدسته روييد در هر نگاه تو اما
امروز گور كبوتر شد چشمهايت برادر
ديروز هم نى نوازان از نينوايت نگفتند
امروز از خيزران پرس ميلاد مردان بى سر
پرواز كن زخمى من تا فصل ديگر كه حتى
بر مشت خاكى نيرزد اين آسمان بى كبوتر
برگرد برگرد اما از اين حصار كدورت
تا زهم پر بگيرى سجاده ات را بياور
سيد اكبر مير جعفرى

تكرار تاريخ
رفته رفته سفره شد سجاده ها
بنده دنيا شدند آزاده ها
لاله ها را بايگانى كرده ايم
رفته اند از يادها دلداده ها
جاى پايى از شهيدان مانده است
در غروب سرخ طول جاده ها
شيشه هاى پر زخالى مدتى است
كم كمك پر مى شوند از باده ها
باز هم برگردن خود بسته اند
غرب باورهاى ما قلاده ها
ترسم از تكرار تاريخ احد
باز برخيزند اگر افتاده ها
آه مى سوزم دراين حسرت كه نيست
يك نفر از نسل صاف و ساده ها
آب رفته باز مىآيد به جوى
گر شود اين سفره ها سجاده ها
سيد جلال موسوى

دل تنگ
امروز كه باز هفته جنگ شده است
نقاشى خاطرات پر رنگ شده است
در گوشه سينه مى گدازد اين دل
اين دل كه براى شهدا تنگ شده است
عبدالرحيم سعيدى راد

آرزو
كاشكى من هم دلى همچون شهيدان داشتم
تا كه در صحراى سينه لاله اى مى كاشتم
كاشكى در من توان دل بريدن بود كاش
تا كه دست از دامن اين خاك برمى داشتم
منوچهر پروينى

ما ايستاده ايم
ما متصل به نام خدا ايستاده ايم
چون سرو سرفراز و رها ايستاده ايم
ما با صفير چلچله بيعت نموده ايم
آتش شود زمين و هوا ايستاده ايم
ما از شرنگ آتش ميثاق سرخوشيم
در وادى ((الست)) و ((بلى)) ايستاده ايم
قربانيان مسلخ عشقيم و منتظر
در وعده گاه سرخ منا ايستاده ايم
در شعر پايدارى رندان پايدار
اين است رمز حادثه ما ايستاده ايم
دكتر غلامرضا رحمدل

دستخط شاعرانه
دكتر سيد حسن امين (اسكاتلند) : شعر جناب عالى كه اظهار ارادتى به خدمت سيدالشهدا(ع) بود عـز وصول بخشيد. به دليل گذشت ماه محرم و مناسب نبودن چاپ اين شعر در اين شماره, در زمانى مقتضى به چاپ خواهد رسيد.
عباس احمدى (اصفهان): اشعار شما كه هفده رباعى درباره نماز بود, دريافت شد:
هر كس كه به ما چشم شفاعت دارد
البته نماز را سبك نشمارد
اين گفته نغز از رسول الله است
خوش آن كه به گوش جان خود بسپارد

سيد ابوالحسن عمرانى (لامرد): غزل شما رسيد. منتظر آثار بهتر و تازه تر شما هستيم.
غلامعلى طهمورثى (ديزج يكان) : شعر شما در نوع خود خوب و پسنديده است. باز هم براى ما غزل بفرستيد.
پاورقي ها: