سلامت روان از منظر آموزههاى دينى

آغازين سخن
قلمرو دين و آموزههاى آن تمام ابعاد زندگى فردى و اجتماعى بشر را در بر مىگيرد كه مهمترين آن توجه به بهداشت جسمانى و روانى است. در مكتب حيات بخش اسلام، هيچ انسانى حق ندارد با انجام كارهاى زيان آور و ترك امور مفيد به سلامت جسم و روان خود آسيب وارد كند. قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: «…لاتلقوا بايديكم الى التّهلكه…؛() با دستان خود، خويشتن را به هلاكت نيندازيد…». نظر به اين كه مسئله سلامتى هم براى فرد و هم براى جامعه از اهمّ موضوعات بوده و از سوى ديگر دغدغه بيمارىهاى فردى و اجتماعى تمام جوامع را تهديد مىكند، لذا هميشه بشر به دنبال كشف علل و عوامل پيدايش بيمارى و دستيابى به سلامت جسم و روان بوده است. خداوند در قرآن كريم تنها راه رستگارى و سعادت انسان را در تزكيه و پالايش روان آدمى مي‌داند و مىفرمايد: «قد افلح من زكّيها و قد خاب من دسيها؛() هر كس نفس خود را از گناه پاك سازد، به يقين رستگار خواهد شد و هر كس آن را به كفر و گناه پليد گرداند، زيان كار خواهد گشت.»
و در تعاليم اسلامى اهميّت زيادى به سلامت جسم و روان داده شده است. امام على (ع) مىفرمايد: «من كان فى النّعمة جهل قدر البليّة؛() هر كس در آسايش و نعمت باشد، قدر بلا و گرفتارى را نمي‌داند.» بنابراين پيشوايان معصوم(ع) در سيره رفتارى و عملى خود مسلمانان را به رعايت و حفظ بهداشت جسم و روان سفارش نموده‌اند و به منظور حفظ سلامتى راهبردهايى را پيشنهاد نموده‌اند كه در اين نوشتار به بيان اهمّ آنها خواهيم پرداخت. اميد است كه مورد توجه و عنايت رهروان راستين مكتب اسلام و اهل بيت(ع) قرار گيرارتباط و تعامل با ديگران
موفقيّت انسان در كانون خانواده، دوست يابى، انتخاب همسر، انجام فعاليّتهاى شغلى و… به چگونگى ارتباط با ديگران بستگى دارد.
تأكيد قرآن كريم بر فرآيند ارتباط و تعامل مسلمانان با يكديگر از يك سو موجب رشد عاطفه و ترغيب آنان به ايثار و رعايت منافع همديگر مىشود و از سوى ديگر موجب تضعيف حالتهاى انفعالىنفرت، كينه توزى و انگيزههاى ظلم مىشود.
از ديدگاه تفكّر دينى، نقش ارتباط با ديگران به گونه‌اى است كه ايجاد آن سبب سامان دهى و برقرارى سلامت و عافيت در زندگى مىشود. درباره اهميّت ارتباط و نقش پيامدهاى آن در سلامت و آرامش روان از منظر آموزههاى دينى همين بس كه امام صادق(ع) ارتباط و تعامل با ديگران را تأمين كننده سلامت و عافيت تمام امور انسانى معرفى كرده است.() بنابراين داشتن روابط عاطفى با ديگران در سلامت روانى افراد نقش بسزايى دارد و خداوند حكمت و رمز
روابط محبت‌آميز با بندگان را در ابراز تعاطف و مهر ورزيدن بيان نموده است. هم چنين اسلام علّت برخى از آسيبهاى روانى را سوءظن، حسد، كينه توزى و نااميدى بيان نموده است و همه اين علتها با برقرارى روابط متقابل و محبت‌آميز از بين رفته و روح و روان آدمى از ملال و اندوه و آسيبها نجات مىيابد.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند :«در ميان مردم فرد حسود از كمترين لذّت بهرهمند است و هميشه نگران است.»()
شكى نيست كه توانايى در دوست داشتن مردم و انجام كار نيك و مفيد براى جامعه سبب تقويت ارتباط و از بين رفتن تنهايى مىشود و سلامت روانى فرد را تضمين مىكند؛ لذا مىبينيم كه در آموزههاى دينى و سيره پيشوايان معصوم(ع) در مورد ارتباط با خانواده، خويشاوندان، همسايگان، گروه دوستان و ساير افراد تأكيد زيادى شده است و بستر مناسبى براى برقرارى تعاملات عاطفى محسوب مىشود.
حمايت اجتماعى
يكى از عواملى كه نقش مهمى در كاهش موانع و مشكلات زندگى ايفا مىكند، «حمايتهاى اجتماعى» است. منظور از حمايتهاى اجتماعى مجموعه كمك هايى است كه از طرف ساير انسانها به فرد ارائه مىشود. حاميان با حمايتهاى اجتماعى خويش مىتوانند موجبات رشد و كمال ديگر افراد را فراهم نمايند و هم در كمك به فرد براى مقابله با حوادث و رويدادهاى استرس آور نقش آفرينى كنند.
از منظر آموزههاى دينى يكى از مؤلّفههاى برخوردارى از حمايت خويشاوندان رعايت “صله رحم” است. در انديشه دينى ما مسلمانان، حفظ توسعه و تعميق روابط فاميلى از چنان اهميّتى برخوردار است كه پيامبر اسلام(ص) آن را جزو دين دانسته و هدف از رسالت خويش را پس از بندگى خداوند و شكستن بتها صله رحم معرفى كرده است.() هم چنين حضرت على(ع) در اين زمينه مىفرمايد :«به خويشاوندان خود نيكى كن و بردباران ايشان را
تعظيم كن، در مقابل بى خردان آنان بردبارى نشان بده و برگرفتاران آنان آسان گير، زيرا آنان بهترين حاميان تو به هنگام سختىها، مشكلات و حتّى خوشىها و آسودگىها خواهند بود.»()
امام سجاد(ع) نيز مىفرمايد: «صلوا ارحامكم ولو بالتسليم؛() با خويشاوندان خود ارتباط داشته باشيد و لو در حد يك سلام كردن.»
ارتباط با فاميل و خويشاوندان در كاهش استرس و فشار روحى بسيار مفيد است، زيرا كسى كه از حاجت خانوادگى و اجتماعى برخوردار نباشد، خود را از نظر روانى بدون پشتوانه مىبيند. ولى اگر در مواجهه با حوادث و مشكلات از تكيه گاه فاميلى برخوردار باشد، خود را قدرتمند مىبيند و دچار اضطراب نمىشود و احساس تنهايى نمىكند و فشار اجتماعى نمىتواند به او آسيب برساند.
كار و تلاش
دين اسلام جهت نيل به اهداف مادّى و
معنوى انسان را به تلاش مفيد و سازنده ترغيب مىكند. قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: «و ان ليس للانسان الّا ما سعى؛() انسان بدون كار و كوشش از چيزى بهره نمىبرد.»
كار و تلاش ضامن سلامت فرد و جامعه است، بنابراين پرداختن به فعاليتهاى اقتصادى از برجستهترين ويژگىهاى پيشوايان معصوم(ع) بوده است. سيره عملى آن بزرگواران نشان مي‌دهد كه بار زندگى خود را شخصاً به دوش مىكشيدند و هيچگاه براى تأمين ضروريات زندگى، خود را وابسته به ديگران نمىكردند. اين امر بيانگر نوع نگرش آن برگزيدگان به دنيا و رابطه آن با آخرت است و بر انديشههاى انحرافى زهد مآبانه كه كار و توليد را با كمالات معنوى و مصالح اخروى در تضاد مي‌دانستند، خط بطلان مىكشد.
«انس بن مالك» مىگويد: هنگامى كه رسول خدا(ص) از جنگ تبوك بر مىگشت، «سعد انصارى» ـ يكى از كارگران مدينه ـ به استقبال آن حضرت آمد. وقتى رسول خدا(ص) با او دست داد، احساس كرد كه دستان وى زبر و خشن است! نبى مكرّم(ص) سؤال كرد: چرا دستان تو اين قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه! اين خشونت و زبرى دستان من به خاطر كار كردن با بيل و طناب است تا مخارج خانواده‌ام را تأمين كنم. پيامبر(ص) دستان او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش جهنّم آن را لمس نخواهد كرد.()
وقتى ابعاد گوناگون شخصيّتى همچون حضرت على(ع) را مورد مطالعه و بررسى قرار مي‌دهيم، مىبينيم كه ايشان در عين حال كه زاهدترين فرد زمان خود است، فعّالترين آنها نيز هست.
كار و اشتغال زمينه انحرافات اخلاقى و تربيتى را مىگيرد و بيكارى زمينه ايجاد انحرافات اخلاقى را به وجود مي‌آورد و بر خلاف اشتغال، بستر گناه را آماده مىسازد.
بيكارى نه تنها ضربه اقتصادى به فرد و جامعه مي‌زند، بلكه ضرر و خطر بزرگتر آن متوجه آسيبهاى روحى و روانى فرد مىشود؛ زيرا انسان را از لحاظ حيثيّت و شخصيّت واقعى تنزّل مي‌دهد و او را از
خوشبختى و سعادت محروم مىسازد.
انسانى كه صاحب حرفه است و از دست رنج خود مخارج خانواده‌اش را تأمين مىكند، نزد خداوند جايگاه والايى دارد: «انّ اللّه يحبّ المحترف الامين»() و بر عكس، آن كس كه توان كار كردن دارد و مخارج خود را بر ديگرى تحميل مىكند، ملعون خوانده مىشود.
امام محمد باقر(ع) در نكوهش بيكارى و تنبلى مىفرمايد: «ايّاك و الكسل و الضجر فانّهما مفتاح كلّ شرٍّ من كسل لم يؤدّ حقّاً و من ضجر لم يصبر على حقّ؛() بپرهيز از كاهلى و افسردگى، زيرا اين دو كليد تمام بدىهاست، آدم تنبل حقّش را نمىتواند به دست آورد و آدم افسرده حال نمىتواند در كار حق بردبارى ورزد.»
با مطالعه در رفتارهاى اقتصادى پيشوايان معصوم(ع) مىتوان به اصول كلى در زمينه توليد دست يافت. آنان نه تنها خود علاقه زيادى به كارهاى توليدى و اقتصادى داشتند، بلكه با استفاده از فرصتهاى مناسب براى شكوفايى نيروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد، زمينه سازى مىكردند و از اين طريق در آنان انگيزه توليد و كسب درآمد را تقويت مىكردند.
امام كاظم(ع) در زمينه آثار تربيتى و روان شناختى كار مىفرمايد :«انسان مؤمنى كه از مردم قطع اميد كند و از ثروتشان چشم بپوشد و به كار و شخص خود قانع باشد، روح جوانمردى و عزّت دينى را در خود تقويت نموده است. چنين انسانى در نظر مردم بزرگ و بين خويشاوندان خود محترم و در محيط خانوادگى داراى هيبت و عظمت خواهد بود.»()
تفريحات سالم
از ديگر آموزههاى مهم و اساسى در بهداشت و سلامت روحى و روانى، تفريحات سالم است. اصولاً يكى از علل فرسودگى زودرس جسمانى و روانى افراد استفاده نكردن از تفريحات سالم است، زيرا پيامد فعاليّت و كار مداوم، وارد آمدن فشار جسمى و روحى بر فرد است و بايد در كنار كار و تلاش روزمره تقويت كنندههايى باشد كه به فرد روحيه دهد و به او آرامش بخشد. اين امور كه آنها را تفريحات سالم مىناميم،
دامنه گسترده‌اى دارد كه شامل مزاح و شوخى، ورزش، مسافرت و… مىباشد. پيشوايان معصوم(ع) با مردم شوخى و مزاح داشتند، زيرا اسلام دين عاطفه است و همواره مسلمانان را به صميميت و صفا دعوت مىكند. حضرت على(ع) در مورد شادى و صفا مىفرمايد: «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه؛() شادى مؤمن در چهره اوست و غم و اندوهش در دل.» بدين معنا كه خود مؤمن همواره غم خويش را براى خود نگه مي‌دارد. ولى در برخوردهاى اجتماعى با گشاده‌رويى ديگران را در شادى خود سهيم مىنمايد. اين نه تنها گفتار اهل بيت(ع) است، بلكه در رفتار آن بزرگواران نيز به گونه روشن و عينى به چشم مىخورد. بر خلاف آن چه در برخى اذهان جا افتاده است، پيشوايان معصوم(ع) نه تنها اهل شاد كردن و مزاح با ديگران بودند، بلكه به ديگران آن را توصيه مىنمودند و شاد نمودن دل مؤمن و پاك كردن غبارغم از چهره او را سجيه‌اى اخلاقى مي‌دانستند.
پيامبر (ص) در حديثى مىفرمايد: «انّى امزح ولا اقول الّا حقّاً؛() من مزاح و شوخى مىكنم ولى جز حق چيزى نمىگويم.»
يكى از اصحاب امام صادق(ع) نقل مىكند كه روزى آن حضرت به من فرمودند: مزاح و شوخى كردن شما با يكديگر چگونه است؟
من در جواب عرض كردم: كم است. فرمودند: چرا با يكديگر مزاح نمىكنيد؟ مزاح كردن از حسن خلق است و به واسطه آن برادر مسلمانت را خوشحال مىسازى. سپس امام صادق(ع) فرمودند: سيره پيامبر اكرم(ص) اين گونه بود كه مزاح مىكردند و با اين كارشان مىخواستند ديگران را خوشحال كنند.()
يكى ديگر از مصاديق تفريحات سالم ورزش است. ورزش مصرف اكسيژن را طى يك دوره طولانى افزايش مي‌دهد و به كاهش فشار خون كمك مىكند، بر كنترل وزن تأثير فوق العاده‌اى دارد و سيستم قلبى و عروقى را تقويت مىكند. ورزش روح و جسم را پرورش مي‌دهد و زمينه‌اى براى رشد و شكوفايى انسان است.
رسول خدا(ص) فرمود :«به فرزندانتان
شنا و تيراندازى بياموزيد.»() و نيز فرمود: «پياده روى بهترين دارو براى صفرا و سوداست.»() بنابراين استفاده متعادل و معقول از لذّتها و تفريحات مايه نشاط جسمى و روانى فرد مىشود و بدين وسيله شخص براى انجام وظايف فردى و اجتماعى و برخورد مناسب با فشارها توانا مىگردد.
صبر
يكى از راهكارهاى مقابله با آسيبهاى روحى و روانى در سختىها و مصايب، بهرهمندى از روحيه صبر و بردبارى است، صبر انسان را نيرومند، قابل اعتماد و متّكى بر خويشتن مىسازد حضرت على(ع) صبر و استقامت را از جمله عوامل سلامت نفس مي‌داند و مىفرمايد: «…و عليكم بالصبر فانّ الصّبر من الايمان كالرأس من الجسد و لاخير فى جسدٍ لارأس معه و لا فى ايمانٍ لاصبرمعه؛() صبر براى ايمان همانند سر است براى انسان. بدنى كه سر ندارد، فايده‌اى ندارد، همان گونه كه در ايمان بدون صبر چيزى نيست.»
صبر علاوه بر اين كه آثار ارزشمندى در زندگى دنيا براى انسان دارد، پاداش بى حساب الهى را نيز به دنبال دارد. قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: «انّما يوفّى الصّابرون اجرهم بغير حساب؛() فقط انسانهاى بردبار بدون حساب پاداش داده مىشوند.»
صبر از آموزههاى مهم سيره پيشوايان معصوم(ع) و اولياى الهى بوده است. پيامبر اسلام(ص) با تحمّل بيشترين سختىها و مصيبتها در برابر بىمهرىها، كينه توزىها، دشمنىها و جهالت افراد از اين آموزه مهم الهى در سيره عملى خويش استفاده مىكرد.
حضرت على(ع) درباره مشكلات رسالت پيامبر(ص) مىفرمايد :«…پيامبر(ص) در راه رضايت حق در كام هرگونه سختى فرو رفت و جام مشكلات و ناگوارىها را جرعه جرعه نوشيد. روزگارى خويشاوندان او به دورويى و دشمنى پرداختند و بيگانگان در كينه توزى و دشمنى عليه او متحد شدند.»()
لذا در آيات متعددى از قرآن كريم مىبينيم كه به آن حضرت امر شده است كه در برابر امور گوناگون صبر و بردبارى داشته باشند: «فاصبر كما صبر اولواالعزم من الرّسل و لاتستعجل لهم؛() اى پيامبر! تو هم مانند پيامبران اولوالعزم صبور باش و براى عذاب امّت تعجيل مكن» بنابراين رسول خدا(ص) در اداره امور وهدايت مردم بيشترين بردبارى و شكيبايى را داشت، آن حضرت خود مىفرمود :«من برانگيخته شدم تا كانون بردبارى، معدن دانش و مسكن شكيبايى باشم.»()
مهمترين اثر صبر و بردبارى تأمين سلامت جسم و روح انسان است، زيرا صبر، انسان را از اقدام عجولانه و نا معقول باز مي‌دارد و او را به تعقّل و تأمّل مىكشاند و همين سبب مىشود تا از بسيارى اقدامات كه ضررهاى جسمى و روحى جبران ناپذيرى دارند، پيشگيرى نمايد.
توكّل
يكى از عوامل اضطراب و نگرانى انسان انجام كارهاى مهم و سرنوشت ساز است. هنگامى كه شخصى مىخواهد به كار مهمّى اقدام نمايد، چون انجامش ثمرات مثبت در زندگى دارد و انجام ندادنش ضرر قابل توجه‌اى دارد، در انجام آن دچار شك، ترديد و دلهره مىشود و فشار زيادى بر روح و روان او عارض مىگردد. در اين موقع به دنبال يك تكيه گاه مورد اعتماد است تا او را در انجام آن كار يار و پشتيبان باشد.
اين اهرم و تكيه گاه (توكّل بر خدا) است كه تأثير بسزايى بر سلامت روان انسان دارد. توكّل به انسان جرأت اقدام به عمل به كار مي‌دهد. قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد:
«…فاذا عزمت فتوكّل على اللّه انّ اللّه يحبّ المتوكّلين؛() پس هنگامى كه تصميم بگيرى كه كارى را انجام دهى، بر خدا توكّل كن، زيرا خداوند اعتماد كنندگان را دوست دارد.»
حقيقت توكّل همان اعتماد قلبى به خداوند در تمام كارهاست، و همانگونه كه انسان در كارهاى دنيوى براى خود وكيل مىگيرد و بسيارى از كارهاى خود را به او واگذار مىكند تا آثار و نتايج سودمندترى در پى داشته باشد، شايسته است كه در همه امور بر خدا توكّل كند و او را وكيل خود قرار دهد تا خواستههايش بدون هيچ اضطراب و تشويش خاطر تأمين گردد.
يكى از علايم ايمان به خدا اين است كه انسان بر او توكّل كند.
اگر انسان به ربوبيّت پروردگارش اذعان دارد و معتقد است كه مجموعه جهان هستى زير سيطره حكومت او قرار دارد و تنها معبود شايسته پرستش، خداوند است، هرگز به خود
اجازه نمي‌دهد كه به دنبال معبود ديگرى برود و از آن استمداد بجويد، بلكه همواره به خداوند اعتماد كرده و فقط از او درخواست كمك مىكند.
از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است كه خداوند به عزّت و جلال خود سوگند ياد كرده است كه آرزو و اعتماد كسى را كه به غير خدا اعتماد و اميد بسته باشد، تبديل به يأس و نااميدى مىكند.»() در قرآن كريم و روايات امامان معصوم(ع) درباره اين موضوع مطالب ارزشمندى وارد شده است، مبنى بر اين كه دل بستن و تكيه كردن به غير خدا موجب يأس و نااميدى خواهد شد.
اميدوارى
يكى از فرايندهاى مهم و كارآمد در تربيت صحيح انسان “اميدوارى” است. اميد در سلامت روانى انسان نقش مهمى بر عهده دارد و به زندگى معنا و مفهوم مىبخشد و هنگام هجوم مشكلات، ناملايمات و اندوهها از فروپاشى روانى انسان جلوگيرى مىكند و مانع چيره شدن يأس و دلسردى بر انسان مىگردد.
اميد باور سبزى است كه همچون چراغ در تاريكى شبهاى زندگى، فردايى بهتر را نويد مي‌دهد. شايد بتوان گفت كه هر موجود زنده‌اى به اميد رسيدن به مقصد و مقصود خود حركت و تلاش مىكند. تحقيقات اثبات نموده است كه اگر تلاش حيوان براى رسيدن به مقصود خود بى ثمر باشد، دست از تلاش و فعاليت بر مي‌دارد و به يأس و درماندگى مبتلا مىشود.()
مىگويند حركت لذّت زندگى است و سكون و ايستايى مايه خمودى و رنجورى است. نيروى اين حركت “اميد” است كه چرخ زندگى را مىچرخاند و اگر روزى اميد از زندگى بشر حذف شود، چرخ زندگى از حركت باز ايستاده و دوران خمودى و رنجورى بشر فرا مي‌رسد.
مادر نماد عاطفه و مهربانى است، امّا آن چه يك مادر را به مهربانى وا مي‌دارد و باران عطوفت وى را سرازير مىكند، اميد است. اگر روزى اميد را از وى بگيرند، حتّى حاضر نخواهد شد كه نوزاد خود را شير دهد.() اگر اميد در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ
اثر خواهد شد. نشانه بارز اميد به خداوند انجام عمل شايسته است. قرآن كريم مىفرمايد: «…فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً صالحاً…؛() و هر كس به ديدار پروردگارش اميد دارد، بايد كار نيك انجام دهد…».
فردى كه در پى تلاشهاى متعدّد، شكستهاى زيادى را تجربه كند و تلاش او موفقيّتى به همراه نداشته باشد، مبتلا به درماندگى و نااميدى مىشود. قرآن كريم درباره نهى از نااميدى مىفرمايد: «قل يا عبادى الّذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه؛() اى بندگان من كه برخود اسراف و ستم كرده‌ايد، از رحمت خدا نوميد نشويد.»
در آيه ديگر يأس از رحمت خداوند را به شدّت مورد نكوهش قرار داده و اين كار را مساوى با گمراهى معرفى مىكند: «و من يقنط من رحمة ربّه الّا الضّالّون؛() و جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مىشود؟!»
انسان اميدوار هرگز خود را در بن بست نمىيابد و همواره در عمق تاريكىهاى زندگى به سوى روشنايى حركت مىكند و هر كس اميد به بهبودى امور و اصلاح كارها را از دست بدهد، نسبت به آينده و سرانجام كار دچار ترس و اضطراب مىشود.
دعا ونيايش
هيچ انسانى نيست كه در زندگى گرفتارى و مشكلات نداشته باشد. بلاهاى روحى همه انسانها را تهديد مىكند، بنابراين بهترين و كاملترين مصداق ارتباط معنوى با خداوند، دعا و نيايش است. دعا وسيله تقرّب انسان به خداست. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «…ادعونى استجب لكم…؛() مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»
امام صادق(ع) مىفرمايد :«دعا كن؛ زيرا شفاى همه دردهاست.»() نيايش احساس مذهبى افراد را تقويت نموده و رابطه بين انسان با خداى خويش را مستحكم مىسازد. انسان وقتى از دارنده تمام كمالات چيزى را طلب مىكند و با او ارتباط برقرار مىنمايد، احساس لذّت و سرور مىكند و به عكس وقتى از غير خدا چيزى را درخواست مىكند،
احساس ذلّت و خوارى مىكند. اين احساس عزّت و لذّت بر سلامت روان تأثير مىگذارد. راز و نياز از جمله راههاى معنوى ـ عاطفى يارى جستن از قدرت بىنهايت خداوند است، زيرا در انسان اين گرايش وجود دارد كه در سختى و فشار به قدرت و تكيهگاهى روى آورد و چه قدرت و تكيه گاهى اصيلتر و قابل اعتمادتر از قدرت لايزال الهى كه پناهگاه انسان واقع شود؟
بشر در طول تاريخ به اين حقيقت اذعان نموده است كه با درخواست از خداوند، ناهموارىها هموار و مشكلات و نابسامانىها مرتفع مىشوند. در تعاليم اسلامى آمده است كه عدّه‌اى وقتى در سختىها از همه اسباب مادى قطع اميد مىكنند، متوجه وجودى ماوراى طبيعت مىشوند، ولى وقتى سختىها فروكش نمود، به همان حالت غفلت از خدا بر مىگردند. امّا عدّه‌اى همواره خداوند را طالب هستند. قرآن كريم مىفرمايد: «واذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه او قاعداً او قائماً؛() هنگامى كه به انسان آسيبى برسد، ما را در حالتهاى نشسته و ايستاده مىخواند.»
يكى از روان شناسان مىگويد: امروزه يكى از علوم، يعنى روان پزشكى همان چيزهايى را تعليم مي‌دهد كه پيامبران تعليم مي‌دادند، زيرا روان پزشكان دريافته‌اند كه دعا، نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين نگرانى، تشويش و ترس را كه موجب بيشتر ناراحتىهاى ماست، برطرف مىكند.»()
انسان براى ايجاد آرامش در زندگى بايد دعا كند و به خداوند متعال پناه برد، زيرا اگر دعا مستجاب شود يا نشود در روح و روان بشر ايجاد آرامش مىكند. نيايش و خواندن خدا دو اثر مهم در آرامش روان انسان دارد: يكى اين كه خود دعا ذاتاً موجب آرامش است و كوههاى غم و نگرانى را ذوب مىكند، چون دعا يكى از مصاديق ياد خداست و ياد خدا قطعاً موجب آرامش است ديگر اين كه انسان اگر با تمام شرايط دعا كند و در نهايت خداوند كريم هم مصلحت بداند، دعاى او را در رفع غم و اندوه مستجاب خواهد كرد، چنان كه خداوند سبحان درباره حضرت ايّوب(ع) مىفرمايد:
«و ايّوب اذ نادى ربّه انّى مسّنى الضّرّ و انت ارحم الراحمين فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضرّ…؛() و ايّوب(ع) وقتى كه پروردگار خود را خواند كه مرا رنجى سخت رسيده است و تو بخشندهترين بخشندگان هستى، او را اجابت كرديم و هرچه رنج و اندوه به او رسيده بود، از وى زايل ساختيم…»
راز و نياز علاوه بر اين كه غم و اندوه را زايل مىكند، باعث اطمينان قلب و قدرت روحى مىشود و از نظر روان شناختى آثار متعددى در روان آدمى دارد كه اهم آن عبارت است از: رهايى از تنهايى و بيگانگى، روشن دلى، كاهش ناراحتى، نشاط، پرورش تمركز ذهن، برخوردارى از لذّات معنوى و خروج از غفلت.

پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. سوره بقره، آيه .195
. سوره شمس، آيات 10 ـ .9
. بحارالانوار، مجلسى، ج 78، ص .115
. همان، ج 74، ص .277
. همان، ج 70، ص .250
. همان، ج 38، باب 65، حديث .49
. غررالحكم و دررالكلم، ترجمه حسين شيخ الاسلامى، ج ،2 حديث .2458
. اصول كافى، كلينى، ج 2، ص .158
. سوره نجم، آيه .39
. اسدالغابه، ابن اثير، ج 2، ص .169
. وسايل الشيعه، حر عاملى، ج 12، ص .13
. تحف العقول، ابن شعبه حرّانى، ص .295
. بحارالانوار، ج 72، ص .108
. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، كلمات قصار، شماره ،333 ص .708
. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد معتزلى، ج 6، ص .330
. مكارم الاخلاق، رضى الدين طبرسى، ص .21
. اصول كافى، ج 6، ص .47
. بحارالانوار، ج 59، ص .127
. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 82، ص .640
. سوره زمر، آيه .10
. مأخذ قبل، خطبه 194، ص .407
. سوره احقاف، آيه .35
. بحارالانوار، ج 71، ص .423
. سوره آل عمران، آيه .159
. راهيان كوى دوست، محمد تقى مصباح، ص .19
. مقدمه‌اى بر نظريههاى يادگيرى، على اكبر سيف،ج 2، ص .221
. بحارالانوار، ج 77، ص .173
. سوره كهف، آيه .110
. سوره زمر، آيه .53
. سوره حجر، آيه .56
. سوره غافر، آيه .60
. ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، ج 3، ص .284
. سوره يونس، آيه .12
. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، ج 1، ص .642
. سوره انبياء، آيات 84 ـ .83