ماه رمضان ؛ بهار انس با قرآن


اشاره
ماه مبارك رمضان, ماه تولد قرآن, ماه انس با قرآن, ماه بهار قرآن, و ماه شناخت و بهره بردارى فكرى و عملى از قرآن فرا مى رسد.
ماهى كه در شب قدر آن, قلب پيامبر اكرم(ص) همه قرآن را از امين وحى, فرا گرفت و قرآن از لوح محفوظ بر قلب وسيع و نورانى بزرگ ترين پيامبران منعكس شد, ماهى كه همه ما با روزه گرفتن و عبادت و مناجات و دعا, با زمينه سازى و آمادگى معنوى به استقبال دريافت قرآن مى رويم, و مى خواهيم در پرتو آثار پربركت روزه خالص, و عبادت ها و دعاهاى همراه آن, رابطه خود را با قرآن نزديك تر كنيم, و تصميم بگيريم كه خط رابط ما با قرآن همواره استوارتر و محكم تر گردد.
قرآن, روح ماه رمضان است كه در كالبد آن دميده شده, و ارزش و عظمت آن را چند برابر كرده است. قرآن, قلب ماه رمضان است, كه بدون اين قلب و ضربان آن, جوهره حقيقت در رگ هاى حيات معنوى روزه داران به جريان نمى افتد, قرآن بهار دل ها, و ماه رمضان, بهار قرآن است, چنان كه امام باقر(ع) فرمود: ((لكل شىء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان; براى هر چيز بهارى است, و بهار قرآن ماه رمضان است.))(1)
و امير مومنان على(ع) در شإن قرآن فرمود: ((و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب; در قرآن بينديشيد كه بهار قلب هاست.))(2)
و نيز بايد توجه داشت كه مطابق فرموده امام صادق(ع): ((و قلب شهر رمضان ليله القدر; شب قدر, قلب ماه رمضان است.))(3)
از اين رو بايد گفت كه بخش اعظم بركات ماه رمضان, در رابطه با قرآن است, و در اين ماه بايد بذر دستورهاى نورانى قرآن را در مزرعه دل ها بكاريم, تا رشد و نمو كند و سرانجام ميوه قرآن را در اين ماه براى غذاى روح برگيريم, و قوت قلبمان را در پرتو بركات قرآنى اين ماه, بيمه نماييم, و چنين بهره بردارى جز از راه انس حقيقى با قرآن به دست نخواهد آمد.

انس با قرآن
اميرمومنان على(ع) فرمود: ((من آنس بتلاوه القرآن, لم توحشه مفارقه الاخوان; كسى كه با تلاوت قرآن, انس و الفت گرفت, از جدايى ديگران به وحشت نمى افتد.))(4)
امام سجاد (ع) فرمود: ((لو مات من بين المشرق والمغرب لمااستوحشت, بعد ان يكون القرآن معى; هرگاه همه موجودات و انسان هاى شرق و غرب جهان بميرند و من تنها بمانم, پس از آن كه قرآن با من باشد, هيچ گونه وحشتى نخواهم داشت.))(5)
در اينجا پرسيده مى شود كه حقيقت انس با قرآن چيست كه انسان را اين گونه استوار و نيرومند مى سازد, و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور مى كند؟
پاسخ آن كه: انس در اصل به معناى خو گرفتن و همدم شدن است, مانند انس كودك شيرخوار به سينه مادر, و گاهى انس آن چنان شديد و سرشار است, كه از انس كودك شيرخوار به سينه مادرش نيز بيشتر است, چنان كه اميرمومنان على(ع) در برابر منافقان كوردلى كه او را به مرگ تهديد مى كردند, فرمود: ((والله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه; سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه كودك شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است.))(6)
عارف حقيقى كسى است كه با خدا و كلام او چنين انس و الفتى داشته باشد, كه اميرمومنان على(ع) در توضيح آيه ((يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم; اى انسان چه چيز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.))(7) فرمود: ((وكن لله مطيعا و بذكره آنسا; مطيع خداوند باش و به ياد خدا انس بگ(8)ير.))
بنابراين مفهوم انس حقيقى, همان همدم شدن آميخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستنى است كه ارتباط و پيوند انسان را به آن چه كه مورد انس اوست محكم و متصل مى كند, چنين انسى با خدا و كلام خدا (قرآن) از ويژگى هاى اولياى خدا و هر مومن عارف و وارسته است, چنان كه اميرمومنان على(ع) در مقام دعا مى گويد: ((اللهم انك آنس الانسين لاوليائك … ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذكرك; خدايا! تو براى اوليا و دوستان خاصت, مإنوس ترين مونس ها هستى… اگر غربت آنها را به وحشت اندازد, ياد تو مونس تنهايى آنهاست.))(9)

ماه رمضان تجلى گاه قرآن
از آن جا كه ماه رمضان, ماه نزول قرآن, ماه خدا و ماه تزكيه و تهذيب است و قرآن در شب قدر كه در اين ماه قرار گرفته, در قلب پيامبر اكرم(ص) تجلى كرده, نتيجه مى گيريم كه ماه رمضان تجلى گاه قرآن, و ماه انس با قرآن است, روزه داران مومن در اين ماه مهمان خدا هستند و در كنار خوان پربركت قرآن نشسته اند, و بنابراين بايد با تلاوت قرآن انس بگيرند, و با تدبر در آيات قرآن و بهره گيرى فكرى و عملى از مفاهيم قرآن بر رشد و تكامل ملكوتى خود بيفزايند, بر همين اساس, پيامبر(ص) در فرازى از خطبه شعبانيه كه در آخرين جمعه شعبان ايراد كرد, فرمود: ((هو شهر دعيتم فيه الى ضيافه الله … و من تلافيه آيه من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور; ماه رمضان ماهى است كه شما در آن به مهمانى خداوند دعوت شده ايد… كسى كه از شما يك آيه قرآن را در اين ماه بخواند, پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پايان) در ماه هاى ديگر است. ))(10)
و در دعاهاى ماه رمضان, سخن از قرآن و انس با آن, به عنوان كتاب ارشاد و هدايت بسيار به ميان آمده است, در دعاهاى هر روزه ماه رمضان كه از رسول خدا(ص) نقل شده, در فرازى از دعاى روز دوم مى خوانيم: ((اللهم وفقنى فيه لقرائه آياتك; خدايا مرا در اين روز براى قرائت آيات قرآن, موفق كن.)) و در دعاى بيستم مى خوانيم: ((اللهم وفقنى فيه لتلاوه القرآن; خدايا مرا در اين روز براى تلاوت قرآن توفيق ده.))(11)
در اين دو عبارت كه به صورت دعاست, هم به قرائت و روخوانى قرآن توجه شده و هم به قرائت تدبر آميز و توإم با عمل, زيرا واژه تلاوت در اصل از ((تلو و تالى)) است كه به معناى دنباله روى و پيروى تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله مى باشد. روشن است كه چنين توفيقى جز در پرتو انس حقيقى با قرآن به دست نمىآيد. انس با قرآن در حقيقت از سه پايه تشكيل شده كه عبارتند از: 1ـ خواندن آيات قرآن 2ـ تدبر و شناخت قرآن 3ـ عمل به دستورهاى قرآن. بر همين اساس امام باقر(ع) در يك تجزيه و تحليل كوتاه فرمود:
((قرإ القرآن ثلاثه; رجل قرء القرآن, فاتخذه بضاعه, واستدر به الملوك, واستطال به على الناس, و رجل قرء القرآن فحفظ حروفه و ضيع حدوده, و اقامه اقامه القدح, فلاكثر الله هولإ من حمله القرآن, و رجل قرء القرآن, فوضع دوإ القرآن على دإ قلبه, فاشهر به ليله, و اظمإ به نهاره, و قام به فى مساجده, و تجافى به عن فراشه, فباولئك يدفع الله العزيز الجبار البلإ…; قرآن خوانان بر سه گروه اند: 1ـ خواندن قرآن را سرمايه كسب مادى خود قرار دهند, و با قرائت قرآن, پادشاهان را بدوشند, و در برابر مردم بزرگ نمايى كنند. 2ـ در خواندن قرآن, حروف (و تجويد) آن رعايت كنند, ولى حدود و مرزها و برنامه هاى قرآن را تباه سازند, قرآن براى آنها همانند جام آب نگهدارنده است (كه هنگام تشنگى و سودجويى از آن بهره مى برند, و هنگام سيرابى آن ظرف را مانند سواره به پشت سرش مى افكنند[ (.اين دو دسته هرگز ازقرآن بهره مند نمى شوند و نجات نمى يابند]. 3ـ انسان هايى كه قرآن مى خوانند و داروى قرآن را بر دل دردمندشان مى نهند, و براى (خواندن و تدبر در) قرآن شب زنده دارى كنند, و روزشان را با روزه به پايان رسانند, و نمازشان و جايگاه هاى نمازشان را بر اساس آن, اقامه نمايند, و به خاطر قرآن, از بستر خواب, براى عبادت, دورى كنند, خداوند عزيز و قادر به بركت وجود اين گروه, بلاها را دور مى سازد, از شر دشمنان جلوگيرى مى نمايد و از آسمان باران مى فرستد.))
و در پايان فرمود: ((فو الله لهولإ فى قرإ القرآن اعز من الكبريت الاحمر; سوگند به خدا در ميان قرآن خوانان, چنين گروهى از كبريت احمر كمياب ترند. ))(12)
امام سجاد(ع) هنگامى كه قرآن را تا آخر تلاوت مى كرد, دعايى مى خواند, كه در فرازى از آن دعا چنين آمده است: ((اللهم فاذا افدتنا المعونه على تلاوته و سهلت جواسى السنتنا بحسن عبارته, فاجعلنا ممن يرعاه حق رعايته; خدايا چون ما را براى تلاوت آيات قرآن, يارى فرمودى, و دشوارى (و عدم شيوايى) زبان هاى ما را به زيبايى و شيوايى عبارت هاى قرآن آسان نمودى, پس ما را به گونه اى قرار بده تا حق قرآن را آن گونه كه هست رعايت كنيم.))(13)
رسول اكرم(ص) در تفسير آيه 121 بقره: ((يتلونه حق تلاوته, مومنان, كتاب آسمانى را آن گونه كه شايسته آن است مى خوانند.)) فرمود: ((يتبعونه حق اتباعه; آن گونه كه سزاوار پيروى است, از قرآن پيروى مى كنند.))(14)
از سوى ديگر فرمود: ((رب تال القرآن, والقرآن يلعنه; چه بسيارند تلاوت كنندگان قرآن, كه قرآن آنها را لعنت مى كند.))(15)
اين گفتار و ده ها گفتار ديگر در اين خصوص, از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاكى از آن است كه ارزش تلاوت قرآن به اين است كه آميخته با توجه و تدبر, و تصميم بر عمل به دستورهاى قرآن باشد, و تحقق و انس حقيقى با قرآن به چنين برنامه اى بستگى دارد. وگرنه خوارج نهروانى, دشمنان خون خوار اميرمومنان على(ع) همه از قاريان قرآن بودند, ولى از قرآن, فقط قافش را مى دانستند, از اين رو حضرت على(ع) را كه سراپا توحيد بود, كافر خوانده, با او جنگيدند.

نمونه هايى از انس اولياى خدابا قرآن
پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولياى خدا, با قرآن بسيار انس و الفت داشتند, و از فيوضات ظاهر و باطن آن بهره مى بردند, تنها به قرائت ظاهر آيات قرآن اكتفا نمى كردند, بلكه در آيات آن تدبر مى نمودند و آيات را با تإنى و شمرده و با صداى زيبا و جذاب و با توجه به معانى آن, و تصميم بر عمل به آن, مى خواندند; به عنوان مثال, در قرآن صدها بار جمله ((يا ايها الذين آمنوا; اى كسانى كه ايمان آورده ايد.)) آمده است, حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آيات قرآن به اين آيه مى رسيد و آن را مى خواند, بى درنگ مى گفت: ((لبيك اللهم لبيك; اجابت مى كنم فرمان و دعوت تو را اى خدا, اجابت مى كنم.))(16) اين مطلب بيانگر آن است كه امامان معصوم(ع) با توجه و تدبر, آيات قرآن را مى خواندند, و همان دم تصميم مى گرفتند به دستورهاى خدا عمل نمايند, اينك در اين جا نظر شما را به نمونه هايى از انس و علاقه امامان(ع) و اولياى خدا با قرآن جلب مى كنيم:
1ـ امام حسين(ع) آن چنان با قرآن, انس داشت, كه عصر روز تاسوعا در كربلا, كه دشمن تصميم حمله به سوى خيام آن حضرت و يارانش را داشت, به حضرت عباس(ع) فرمود: نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا كه: ((هو يعلم انى احب الصلاه له و تلاوه كتابه; خداوند مى داند و گواه است كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.))(17) امشب را به خاطر انجام نماز و تلاوت آيات قرآن, به ما مهلت دهيد.
2ـ امام سجاد(ع) هنگامى كه سوره حمد را قرائت مى كرد, به آيه ((مالك يوم الدين)) مى رسيد, آن قدر اين آيه را با خضوع ويژه اى, تكرار مى كرد, كه نزديك بود, جانش به لب برسد(18) و آن حضرت آن چنان با صداى زيبا و شيوا قرآن مى خواند كه وقتى سقاها (آب رسان ها) از كنار خانه اش عبور مى كردند, همان جا توقف مى نمودند تا صداى دلنشين آن حضرت را بشنوند.(19)
3ـ امام صادق(ع) با حالت ملكوتى خاصى, آيات قرآن را در نماز تلاوت مى كرد, كه از حال عادى خارج مى شد, روزى چنين حادثه اى رخ داد, هنگامى كه حالت عادى خود را باز يافت, حاضران پرسيدند: ((اين چه حالى بود كه به شما دست داد؟)) آن حضرت در پاسخ فرمود: ((ما زلت اكرر آيات القرآن حتى بلغت الى حال كاننى سمعتها مشافهه ممن انزلها; پيوسته آيات قرآن را تكرار كردم, تا اين كه به حالتى رسيدم كه گويى آن آيات را به طور مستقيم, از زبان نازل كننده قرآن, شنيده ام.))(20)
4ـ حضرت رضا(ع) آن چنان با قرآن, انس و الفت داشت, كه در هر سه روز, يك بار تمام قرآن را تلاوت مى كرد, و مى فرمود: ((اگر خواسته باشم كه در كمتر از سه روز, قرآن را ختم كنم, مى توانم, ولى هرگز هيچ آيه اى را نخواندم, مگر اين كه در معناى آن انديشيدم, و درباره اين كه آن آيه در چه موضوع, و در چه وقت نازل شده فكر كردم, از اين رو در هر سه روز همه قرآن را تلاوت مى كنم, وگرنه كمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت مى كردم.))(21)
5ـ محدث نورى صاحب مستدرك به سند معتبر نقل مى كند كه عالم ربانى و فقيه صمدانى آيه الله العظمى سيد محمد مهدى بحرالعلوم (متوفاى سال 1212 هـ.ق) روزى براى زيارت مرقد مطهر اميرمومنان على(ع) وارد حرم آن حضرت شد, ناگاه ديدند با حالت مخصوصى اين شعر را زمزمه مى كند:
چه خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنيدن
به رخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن
پس از ساعتى, بعضى از او پرسيدند: به چه مناسبت اين شعر را در حرم مى خواندى؟ در پاسخ فرمود: ((هنگامى كه وارد حرم شدم, حضرت حجت امام زمان(عج) را در كنار ضريح اميرمومنان على(ع) ديدم كه با صداى شيوا و بلند, به قرائت قرآن مشغول بود, وقتى كه صدايش را شنيدم, اين شعر را خواندم, هنگامى كه به حرم رسيدم, آن حضرت, قرائت قرآن را به پايان رسانده, و از حرم خارج شد.))(22)
6ـ اميرمومنان على(ع) پس از جنگ صفين, روزى در مسجد كوفه خطبه اى براى ياران خواند, در آن خطبه از چند نفر از ياران برجسته اش كه در جنگ صفين به شهادت رسيده بودند, يادى جانسوز كرد, و فرمود: ((كجا هستند برادران من, همانها كه سواره به راه مى افتادند, و در راه حق قدم برمى داشتند؟ كجا است عمار ياسر؟ كجا است ابن تيهان؟ كجا است ذو الشهادتين؟ و كجايند مانند آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازى بستند, و سرهاى آنان براى ستمگران فرستاده شد.))
آن گاه على(ع) دست بر محاسن شريفش كند, مدتى طولانى گريست و سپس به ذكر پاره اى از خصلت هاى آنان پرداخت كه نخستين خصلت شان تلاوت قرآن و عمل به آن بود, فرمود: ((اوه على اخوانى الذين تلوا القرآن فاحكموه; آه بر برادرانم, همان ها كه قرآن را تلاوت مى كردند, و به كار مى بستند.))(23)
7ـ كلام را كوتاه كرده, و از انس و الفت بنيانگذار جمهورى اسلامى, راحل كبير, حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ با قرآن, اندكى سخن به ميان مىآورم. امام خمينى ـ قدس سره ـ در ظاهر و باطن, توجه بسيار و عميق اين بزرگمرد, رابطه بسيار گرمى با قرآن داشت, و از آن, استفاده هاى فكرى و عملى فراوانى مى كرد, قرآن بزرگ ترين تكيه گاه مطمئن و نيروبخش براى پيشبرد اهداف او بود, او مى فرمود: ((اگر خداوند داستان هاى پيامبران در برابر طاغوت ها را در قرآن ذكر كرده, موسى و فرعون, ابراهيم و نمرود و… را تذكر داده, منظورش داستان سرايى نبوده, بلكه منظور تبيين برنامه پيامبران در برابر طاغوت هاست; يعنى ما نيز كه پيرو قرآن هستيم, بايد در برابر طاغوتها تا سرحد نابودى آنها تلاش كنيم.))
مكرر مى فرمود: قرآن يك كتاب انسان سازى كامل است, و براى آن نازل شده كه انسان بسازد. امام خمينى بخش مهمى از زندگى اش را حتى در دوران جنگ, و در دوران بيمارى آخر عمر, با قرآن مإنوس بود, و با تلاوت آيات قرآن, و تدبر در آن آيات, با خدا ارتباط پيدا مى كرد.
يكى از اعضاى دفتر ايشان در اين باره مى نويسد:
((هر روز حضرت امام خمينى(ره) داراى نظم و انضباط مخصوصى بودند, از جمله مقدارى از وقتشان را با قرائت آيات قرآن سپرى مى كردند, و كارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه ريزى بود كه به طور عادى هيچ گاه توجه به كارى موجب تضييع كار ديگرشان نمى شد.))(24)
امام در نيمه هاى شب كه براى نماز شب برمى خاست, مدتى قرآن مى خواند, حتى در اواخر عمر كه بسترى بودند, با دوربين مخفى از او فيلم گرفتند, و در تلويزيون, بسيارى مشاهده نمودند, كه از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آيات قرآن گرديد.
شخصى قرآن هايى با قطع كوچك تهيه كرده و مى خواست به جبهه بفرستد, به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرك كند, آن قرآن ها را نزد امام آوردند, و به عرض رسيد: ((اينها قرآن هايى است كه شامل چند سوره است, خواسته اند كه براى جبهه تبرك شود. )) با اين كه هميشه حركات امام به طور كامل, آرام و معتدل بود, ناگهان به طور بى سابقه اى, با شتاب و شدت مضطربانه اى, دستشان را عقب كشيدند, و با لحنى تند و عتاب آميز فرمودند: ((من قرآن را تبرك كنم؟! اين چه كارهايى است كه مى كنيد؟))
يك بار بدون توجه يك جلد قرآن را همراه چيزهاى ديگر نزد امام آوردند و به زمين نهادند, امام با عتاب فرمودند: ((قرآن را روى زمين نگذاريد.)) و بى درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روى ميزى كه در كنارشان بود گذاشتند, امام در اين هنگام روى كاناپه نشسته بودند, معلوم شد كه امام نمى خواهند قرآن پايين تر از جايى كه نشسته اند قرار گيرد.
يك بار نيز همه ديدند كه حضرت امام(س) در يك مراسم ملاقات در حسينيه جماران, به طور استثنايى به جاى آن كه در جايگاه روى صندلى بنشينند, روى زمين نشستند, زيرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند, و قرار بود در آن جلسه, چند آيه قرآن تلاوت شود.
حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان, دستور مى دادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود, قرائت شود.(25)
در روايت آمده است: على بن مغيره يكى از شاگردان وارسته امام كاظم(ع) به آن حضرت عرض كرد: ((من مانند پدرم, در ماه رمضان, چهل بار قرآن را از آغاز تا پايان تلاوت مى كنم ـ و گاهى بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگى, كم و زياد مى شود ـ و در روز فطر, ثواب يك ختم قرآن را نثار روح پيامبر(ص) هديه مى نمايم, ختم ديگر را به اميرمومنان على(ع), و ختم ديگر را به حضرت زهرا(س) و ختم ديگر را به امام حسن(ع) و امامان ديگر تا شما, اهدا مى نمايم, پاداش من در اين كار چيست؟)) امام كاظم (ع) فرمود: ((لك بذلك إن تكون معهم يوم القيامه; پاداش تو اين است كه در روز قيامت همنشين و همدم پيامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهى بود.))
گفتم: ((الله اكبر, براستى به چنين مقامى نايل مى شوم؟)) سه بار فرمود: آرى. (26)
پايان اين گفتار را با ذكر سخن پيامبر اكرم(ص) در شإن پاداش تلاوت قرآن, مىآراييم كه فرمود: مومنى كه هر شب ده آيه از آيات قرآن را تلاوت كند, نامش جزء ((غافلان)) نوشته نشود, و اگر هر شب پنجاه آيه بخواند نامش جزء ((ذاكران)) نوشته شود, و اگر صد آيه بخواند, نامش جزء ((قانتان)) (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد, و هرگاه هر شب صد آيه بخواند, نامش جزء ((فائزان)) (رستگاران) ثبت مى گردد, و هرگاه پانصد آيه بخواند, نامش جزء ((مجتهدان)) (تلاشگران راه حق) نوشته شود, و اگر هزار آيه بخواند, براى او در بهشت قنطارى از طلا كه معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرر گردد, كه هر مثقال آن 24 قيراط است كه كوچك ترين قيراط آن, همانند بزرگى كوه احد مى باشد, بزرگ ترين آن به بزرگى بين زمين و آسمان است.(27)


پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 2 ) سيد رضى, نهج البلاغه, خطبه110. 3 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 4 ) غرر الحكم. 5 ) محمد بن يعقوب كلينى, اصول كافى, ج2, ص610. 6 ) نهج البلاغه, خطبه5. 7 ) انفطار (82) آيه6. 8 ) نهج البلاغه, خطبه223. 9 ) همان, خطبه227. 10 ) شيخ صدوق, عيون اخبار الرضا, ج2, ص295. 11 ) محدث قمى, مفاتيح الجنان, دعاهاى روزهاى ماه رمضان. 12 ) محمد بن يعقوب كلينى, اصول كافى, چاپ آخوندى, ج2, ص627. 13 ) صحيفه سجاديه, دعاى 42. 14 ) سيوطى, الدر المنثور, ج1, ص111. 15 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج92, ص184. 16 ) همان, ج85, ص34. 17 ) ابن جرير طبرى, تاريخ طبرى, ج6, ص;337 محدث قمى, نفس المهموم, ص113. 18 و 19 ) محمد بن يعقوب كلينى, اصول كافى, ج2, ص602 و616. 20 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج84, ص248. 21 ) ابن شهر آشوب طبرسى, مناقب آل ابى طالب, ج4, ص360. 22 ) محدث نورى, جنه المإوى, واقع در قسمت آخر جلد53 بحار, ص302. 23 ) نهج البلاغه, خطبه182. 24 ) محمد حسن رحيميان, در سايه آفتاب, ص183 (به طور اقتباس) 25 ) همان, ص114 و 115. 26 ) محمد بن يعقوب كلينى, اصول كافى, ج2, ص618. 27 ) همان, ص612.