رئيس جمهور و دهه سوم انقلاب اسلامى


بر اساس نتايج سرشمارى اخير, جمهورى اسلامى ايران, از جوان ترين كشورهاى دنياست. جايگاه نسل جوان در هر كشورى; به ويژه نقش اين نسل ـ به عنوان عمده ترين ركن مردمى نظام اسلامى ـ در پيروزى انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى بر كسى پوشيده نيست.
از سويى, نزديك به دو دهه از انقلاب اسلامى مى گذرد و اكنون نسل انقلاب و دفاع مقدس, در حال گذار به مرحله ميانسالى است و عملا پس از دو سه دهه ديگر, رسالت خويش را به نسل كنونى انقلاب اسلامى خواهد سپرد; به عبارت ديگر تداوم و يا انحراف انقلاب در گرو اصلاح يا افساد اين نسل است. تبيين اين مهم, نه در حوصله سرمقاله است و نه چندان نيازمند استدلال, كافى است به سرنوشت انهدام و فروپاشى اتحاد جماهير شوروى و مقاومت جمهورى چين و كره شمالى و كوبا, در برابر اين موج اشاره شود گورباچف چون فرزند انقلاب اكتبر 1917 روسيه نبود, نه تنها در برابر انهدام پايگاه سوسياليسم جهانى مقاومت نكرد, بلكه خود در فروپاشى آن پيشقدم شد, در حالى كه سه كشور ديگر سوسياليستى, چون زمام امورشان به دست فرزندان انقلاب بود, در مقابل اين موج ويرانگر و سهمگين ـ با وجود سست بنيادى سوسياليسم و مخالفتش با فطرت بشرى ـ مقاومت كردند.
دشمن نيز اين نكته را با فراست و تجربه دريافته است. از اين رو, هنوز آتش جبهه نظامى فروكش نكرده بود كه تهاجم سنگين فرهنگى را در دستور كار قرار داد, ولى در قبال آن, متإسفانه كسانى با كژ انديشى و ساده انگارى تهاجمى را كه تا اندرون خانه هايشان رخنه كرده بود, ((تبادل)) ناميدند و در عمل آتش بيار معركه دشمن شدند.
به هر روى, دشمن كوشيد تا با ايجاد زمينه سياست گريزى نسل جوان و به كار گرفتن ابزار تهاجم امواج, پيوند اين نسل را با گذشته مذهبى ـ فرهنگى افتخار آميزش بگسلد و او را در مسير سياست ها و اهداف استعمارى خويش رهنمون كند. البته خيل عظيمى از نسل جوان, با هوشمندى خود و احساس مسووليت والدين و با تربيت اسلامى خانوادگى و سلامت فضاى محيطى, توطئه دشمن را دريافت و بسان جنگ تحميلى, خود پيشگام مبارزه با اين تهاجم شد, اما برخى ـ گرچه اندك ـ دستخوش نيرنگ دشمن قرار گرفتند و اكنون نيز اگر اين بيمارى مسرى مهار نشود, خطر سرايت آن در آلوده ساختن دامن هاى پاك همچنان باقى است. گفتنى است كه تنها نسل جوان در معرض آفت تهاجم فرهنگى نيست, ولكن به سبب ويژگى ها و موقعيت اين مقطع سنى, آسيب پذيرى اين نسل از اقشار ديگر بيشتر است.
به هر حال, دهه نخست انقلاب اسلامى, با دسيسه هاى رنگارنگ استكبار, به خصوص جنگ تحميلى, سپرى شد. دهه دوم نيز عملا در خدمت توسعه و استحكام زير ساخت هاى اقتصادى كشور قرار گرفت كه دستاورد آن, خدمت هاى ارزشمندى در مسير توسعه و آبادانى كشور اسلامى بود, ولى اندوهگنانه بايد گفت در اين دهه, اقتصاد از فرهنگ, فربه تر ديده شد و در نتيجه, تعادل ميان اين دو به سود توسعه اقتصادى بر هم خورد. دهه سوم انقلاب اسلامى (يا به تعبير مقام معظم رهبرى, گام چهارم انقلاب, تحول اخلاقى و معنوى) يا دهه فرهنگى انقلاب اسلامى است.
رئيس جمهور محترم, بايد راهبرد محورى خويش را اين مهم قرار دهد و همت خويش را اولا: مصروف از ميان برداشتن موانع فرهنگمدارى قرار داده, كاستى هاى گذشته را جبران كند;
ثانيا: با اعمال سياست هاى مدون و سازمان يافته, تهاجم فرهنگى دشمن را مهار و منهدم سازد;
ثالثا: مساعى خويش را در گسترش و توسعه فرهنگ ناب اسلامى, به كار گيرد و انقلاب اسلامى را با اين فرهنگ درخشان به جهان تشنه معنويت, عرضه كند و به ياد داشته باشد كه اساسى ترين رسالت انقلاب اسلامى, چيزى غير از اين نبوده است.والسلام سردبير

پاورقي ها: