جشنواره مطبوعات ؛ بايدها و نبايدها


جامعه مطبوعاتى از برجسته ترين عناصر فرهنگى كشور است و رسالتى بسان رسولان الهى دارد. اين جامعه, مجموعه اى فهيم, آگاه, متعهد و آگاهى بخش است كه راستى ها و كژىها را به نيكى مى نماياند; در بحران ها مردم را آماده پذيرش ناملايمات مى كند و در چاره انديشى براى معضلات اجتماعى و گشودن گره هاى كور و تزريق مقاومت و پايدارى به جامعه, پيشگام است و ساعى است تا در هر حال سطح فرهنگ عمومى و دانش ملى را ارتقا بخشد. كم توقع ترين قشر جامعه است و پاسدار بزرگ خوبى ها و پاكى ها, پيكارگر سترگ عرصه مبارزه با بى عدالتى, ناهنجارى و پلشتى هاست و بسا در اين رهگذر, دچار محروميت و آوارگى و خشم صاحبان قدرت و گروه هاى فشار قرار گيرد.
از سويى روزنامه نگاران با اين كه جزو مشهورترين آحاد جامعه اند, از مظلوم ترين آنها نيز هستند; شايد كمتر كارى مانند روزنامه نگارى داراى فشارهاى روحى و عصبى, تهديد و ارعاب, بى مهرى و ناسپاسى, خستگى توانفرسا و از جان مايه گذاشتن باشد. افزون بر اينها, عدم حمايت قانونى از مسائل معيشتى روزنامه نگاران و درآمد اندك آنان, موجب مى شود كه كسانى جز عاشقان به اين حرفه, به پشت ميزهاى تحريريه كشانده نشوند.
بنابراين, برگزارى جشنواره هاى مطبوعاتى و تقدير از سربازان بزرگ جبهه فرهنگى نظام اسلامى, كارى بايسته و در خور تقدير است, لكن متإسفانه در چهارمين جشنواره مطبوعات, اين اقدام شايسته, دستخوش كژانديشى, بدسليقگى و غرض ورزى قرار گرفت, به طورى كه به جاى تقدير از روزنامه نگاران و ارباب مطبوعات, عملا به حركتى باندى و مشكوك تبديل شد و كار به جايى رسيد كه دبير محترم جشنواره, در قبال مصيبت داورى, براى روزنامه نگاران از خداوند طلب صبر كرد!
بارى نقد و بررسى عملكرد چهارمين جشنواره مطبوعات و گفت وگو در امورى چون بى نظمى و نابسامانى, فقدان برنامه ريزى, عدم انعكاس مطلوب نتايج گروه هاى تخصصى در مطبوعات, تحت الشعاع قرار گرفتن نمايشگاه مطبوعات از ناحيه تداخل و همزمانى با نمايشگاه كتاب را به فرصت ديگرى مى سپاريم و به ذكر مواردى چند در باب مسابقه بسنده مى كنيم:
1ـ تنوع و گوناگونى رشته هاى اعلام شده, مستلزم آن بود كه هيإت داوران در هر دو مرحله (مرحله نامزدى آثار و مرحله معرفى آثار برتر) ضمن صلاحيت هاى نظرى و عملى روزنامه نگارى, در يكى از رشته هاى مورد نظر داراى تخصص باشند و از معيارهاى مشخص پيروى كنند, اما متإسفانه چنين نشد و اختلاف ميان ديدگاه گروه هاى به اصطلاح تخصصى و هيإت نهايى داوران به گونه اى بود كه يكى از نويسندگان محترم بر اساس داورى نخست در بسيارى از گرايش ها, نامزد اثر برتر شناخته شد, ولى هيإت نهايى داوران حتى در يك مورد هم رإى به برترى آثار وى نداد! و اين نشانه فقدان قانونمندى و دوگانگى معيارهاست.
2ـ با اين كه كسى در فرهنگى و اسلامى بودن انقلاب, ترديد ندارد و تعداد زيادى از نشريات كشور درباره ((معارف اسلامى)) قلم مى زنند, ولى سوگمندانه معارف اسلامى با ((جدول)) با سهميه يكسان در يك جايگاه قرار گرفت و پايين تر از سهميه ((عكس)), آن هم با عنوان مبهم و بدون توضيح معارف اسلامى!
پيداست اين سخن به معناى بى اهميت جلوه دادن موضوع هايى چون جدول و عكس نيست, بل حكايت از نزول جايگاه معارف اسلامى در جشنواره دارد. از اين رو, حاجتى هم به حضور كارشناس اين مسائل, در هيإت داوران, احساس نكردند.
3ـ در گزينش آثار برتر, مى بايست به دو معيار شكلى و محتوايى توجه مى شد; يعنى اثر هم از جنبه روزنامه نگارى (مانند برقرارى ارتباط با مخاطب, قدرت ارائه مطلوب و رعايت اصول نگارش و ويرايش) و هم از جهت محتوا و پيام, ارزيابى شود, لكن در اين جشنواره, عمدتا به بخش اول و با نگرش خاصى عنايت شده بود, به طورى كه مى توان گرايش جشنواره امسال را ((ژورناليسم نقابدار)) ناميد.
4ـ يكى از شرايط داورى, درك درست از زمان و فضاى نگارش مقاله هاست; فى المثل مقاله اى را كه در فضاى شكل گيرى انتخابات پنجمين دوره مجلس شوراى اسلامى نگارش يافته, با فضاى امروز نبايد ارزشيابى كرد و بايد با توجه به حساسيت زمان تحرير ملاحظه شود, ولى متإسفانه داوران اين دوره از اين معيار هم غفلت كرده بودند.
5ـ انتخاب آثار برتر به مثابه ((گرا)) دادن به جامعه مطبوعاتى و ترسيم خطوط آينده مطبوعات از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و مآلا از سوى نظام مقدس جمهورى اسلامى تلقى مى شود. اكنون سوال اين است كه آيا معرفى چند نشريه معدود و چند نويسنده مشخص را ـ كه در بسيارى از موارد تكرارى از همان كارهاى سال گذشته و فاقد هرگونه ابتكار و نوآورى بودند ـ مى توان به حساب سليقه نظام اسلامى گذاشت و به مطبوعات توصيه كرد كه از ((ژورناليسم نقابدار)) تعريف نشده ـ كه احتمالا در مسير فرهنگ غير انگيخته از سياست حركت مى كند ـ پيروى كنند؟
6ـ طبق آمار رسمى, تعداد 746 نشريه مجوز انتشار دارند, كه تنها تعداد اندكى از آنان به عنوان آثار برتر مطبوعاتى معرفى شدند, سوال اين است كه آيا ساير نشريات كشور در مسابقه اين جشنواره شركت كرده بودند يا خير؟ اگر شركت نكرده بودند چرا؟ و اگر شركت كرده بودند, آيا آثار بهترى از آنچه معرفى شده داشته اند يا خير؟ در صورتى كه شركت كرده و آثار قابل قبولى ارائه نكرده اند, نمايانگر يك فاجعه فرهنگى است, زيرا اين همه نشريه (از روزنامه تا فصلنامه) و نويسنده, از عهده آثارى در حد آثار معمولى برگزيده, عاجز مانده اند! و اگر نه چنين است بل آثار برترى نيز بوده, اما داوران حوصله و وقت مطالعه آنها را نداشته يا فاقد صلاحيت داورى بوده, يا باندى حركت كرده اند, هر كدام از اينها نيز مصيبت فرهنگى و ضايعه جبران ناپذير براى كشور است, حتى جسارت به همان بزرگوارانى است كه صاحب اثر برتر معرفى شده اند, زيرا آنها را در معرض اتهام قرار داده اند, با اين كه برخى از آنان نويسندگان متعهد و لايقى هستند كه چه بسا در يك داورى عادلانه هم سزاوار شناخته مى شدند.
7ـ بر اساس آنچه اعلام شده, اثر برگزيده اى در رشته هاى سرمقاله, نقد موسيقى, شعر, مقاله ورزشى, نقد تجسمى, صفحهآرايى روزنامه اى, مقاله اجتماعى, نقد سياسى, وجدان كارى, سردبيرى و تهاجم فرهنگى معرفى نشد. اين مسإله محل تإمل است; به ويژه در زمينه ((سرمقاله)) كه در سومين جشنواره نيز به سرنوشت امسال گرفتار شد, و اين توهين آشكارى است به همه سردبيران نشرياتى كه در اين دو سال در جشنواره شركت كرده اند, زيرا بدين مفهوم است كه سردبيران كشور از نگارش سرمقاله اى كه در خور گزينش افتد ـ و لو در حد لوح تقدير ـ عاجزاند, در حالى كه هر روز, هر هفته و هر ماه شاهديم كه سردبيران كشور در ساحت هاى گوناگون به خلق آثار ارزشمند همت مى گمارند و معمولا آگاهى هاى روزنامه نگارى و تدوين مقالات آنها از ديگر نويسندگان كمتر نيست. از اين رو, با توجه به آثار معرفى شده برتر در رشته هاى ديگر, موضع گيرى دو ساله داوران جشنواره شگفتآور و سوال برانگيز است!
8ـ داوران هر دو مرحله چهارمين جشنواره مطبوعات بايد بدانند:
اولا: داورى شعبه اى از قضاوت است كه مانند حركت بر روى تيغه اى است كه اندكى لغزش, به مثابه سقوط در دره هلاكت است.
ثانيا: دستاورد اين جشنواره ها بايد موجب تشويق جامعه مطبوعاتى و ايجاد روح اعتماد به دست اندركاران مى شد, نه بر عكس.
ثالثا: داورى درباره آثار مطبوعاتى, با قضاوت در امور ديگر متفاوت است, و لازم بود به حساسيت و آگاهى اين ((جامعه)) توجه مى شد,, زيرا استفهام و انتقاد از همزادان روزنامه نگارى هستند و لذا تصميم هاى حساب نشده بى واكنش نخواهند ماند.
رابعا: جشنواره مطبوعات, مربوط به همه كشور است و ((شركت سهامى)) عده اى معدود نيست و اگر كسى صلاحيت يا فرصت ارزيابى و مقايسه آثار روزنامه نگاران را ندارد, نبايد به اين عرصه قدم بگذارد, كه بى اعتماد جلوه دادن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در چشم آگاه ترين جامعه فرهنگى كشور كم گناهى نيست.
خامسا: بهتر است معاون محترم مطبوعاتى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, به جاى انديشه بين المللى كردن جشنواره مطبوعات به فكر اصلاح جشنواره هاى داخلى مطبوعات باشند و براى اثبات حسن نيت و صداقت داوران در مراحل مختلف, و برطرف شدن سوء ظن ها, آثار برتر را در يك مجموعه چاپ و در اختيار ارباب مطبوعات قرار دهند تا سره از ناسره جدا شود.
در خاتمه از مسوولان بلند پايه فرهنگمند كشور مصرانه مى خواهيم كه اجازه ندهند عناصر مشكوكى, مهمترين ابزار فرهنگى انقلاب اسلامى; يعنى جامعه مطبوعاتى را به ابتذال بكشانند و از مسير رشد و بالندگى باز دارند. البته در قبال اين مسائل, نشريات مذهبى و به ويژه حوزوى رسالت ديگرى دارند كه بايسته است با برگزارى همايش مطبوعات دينى به اقدام هاى مقتضى دست يازند.
والسلام على من اتبع الهدى
پاورقي ها: