نقش آداب نماز ، در تربيت انسان


اشاره

نماز, ابعاد گونه گونى دارد كه هر بعد آن نقش ارجمندى را در پالايش روح و جان
از آلودگى ها بر دوش مى كشد, يكى از ابعاد سازنده نماز ((آداب)) آن است.

براى بررسى و آثار هر چيز, بايد به آداب آن عنايت ويژه كرد, چرا كه انجام
امورى بدون آداب آن, يا بدون ژرف انديشى به آداب آن, قطعا ناقص است و به كمال
بهينه آن نمى توان دست يازيد.

در حقيقت رعايت آداب نماز, رعايت ادب و جنبه هاى تربيتى است كه داراى آثار و
نتايج درخشان و سازنده خواهد بود.

در نماز نيز كه ستون دين است, حتما بايد به آداب آن توجه عميق داشت تا شاهد
آثار درخشنده آن بود. اين مسإله به قدرى اهميت دارد كه راحل فقيه, حضرت امام
خمينى – قدس سره ـ كتاب پرمغزى به نام ((آداب الصلوه)) نگاشته و در آن به شرح
آداب درونى و بيرونى نماز پرداخته است.(1)

اين آداب در يك تقسيم بندى بر دو قسم است:

1 ـ آداب ظاهرى,

2 ـ آداب باطنى,

و در تقسيم بندى ديگر از سه بخش شكل مى يابد كه عبارتند از: مقدمات نماز,
مقارنات نماز و تعقيبات نماز; مقدمات نماز عبارت است از:
طهارت, لباس, مكان, تنظيم وقت, و رو به قبله داشتن.

هريك از اين پنج امر از آداب بيرونى نماز است, كه در اين مقاله نظر شما را به
شرح كوتاه اين قسمت جلب مى كنيم:



طهارت و نقش آن

امام صادق(ع) فرمود: ((لاصلاه الا بطهور;(2) نماز بدون وضوء (و غسل يا تيمم)
تحقق نمى يابد)).

نيز فرمود: ((الوضوء شطرالايمان;(3) وضوء نيمى از ايمان است)).(4)

و نيز رسول خدا(ص) فرمود: ((افتتاح الصلوه الوضوء;(5) وضو آغاز و كليد نماز
است)).

امام صادق(ع) در سخن ديگر فرمود: ((نماز از سه بخش تشكيل شده, يك بخش آن,
طهارت, بخش ديگر ركوع, و سومين بخش آن سجده است)).(6)

وضوء (يا غسل در موارد خود) علاوه بر اين كه موجب پاكيزگى ظاهر و پاكى بدن از
چرك و آلودگى هاى ظاهرى است, موجب نورانيت و صفاى درونى نيز خواهد شد.

عالم ربانى و عارف صمدانى, حاج ميرزا جواد تبريزى, پس از ياد كرد مفتاح بودن
طهارت براى نماز مى نويسد:

((انسان عاقل بايد در حقيقت و ثمره طهارت بينديشد, و هرگاه دانست كه سعادت
ظاهرى و باطنى او در نظافت است, در آيات قرآن كه در اين مورد است بينديشد, به
خصوص در اين آيه كه خداوند مى فرمايد: ((ما يريدالله ليجعل عليكم من حرج ولكن
يريد ليطهركم;(7) خداوند (با قانون گذارى وضوء, غسل و تيمم) نمى خواهد مشكلى براى
شما ايجاد كند, بلكه مى خواهد شما را پاك سازد)).

سپس به اين آيه شريفه توجه كند كه: ((والله يحب المطهرين ;(8) خداوند
پاكيزگان را دوست دارد)).

قابل توجه اين كه براى انجام هر يك از اعمال وضوء, خواندن دعاهاى مخصوصى
مستحب است, كه هر كدام از آنها تلقين امور معنوى, معارف اسلامى, و تطهير باطن از
آلودگى ها است و بيانگر طهارت باطنى مى باشد, بر همين اساس امام معصوم(ع) فرمود:
((و طهر قلبك بالتقوى واليقين عند طهاره جوارحك بالمإ;(9) قلب خود را در آن
هنگام كه اعضاى بدنت را با آب مى شويى, به وسيله تقوا و يقين, پاك كن)).

بنابراين, منظور از وضوء يا غسل, تنها شستن و پاك ساختن ظاهر اعضاى بدن نيست,
بلكه پاك سازى ظاهر, يكى از مراحل وضوست, حقيقت وضوء را بايد در طهور بودن آن
جستجو كرد; يعنى علاوه بر طهارت ظاهر, طهارت باطن را كه مهم تر است, هدف قرارداد.
حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ در اين زمينه چنين مى فرمايد: ((سالك الى الله,
بايد در وقت وضوء متوجه شود به اين كه مى خواهد متوجه محضر مقدس حضرت كبريا شود,
و با اين احوال قلوب كه داراى آن است, لياقت محضر ندارد, بلكه شايد مطرود از
درگاه عزت ربوبيت شود, پس دامن همت به كمر زند تا طهارت ظاهر را به باطن سرايت
دهد, و قلب خود را كه مورد نظر حق, بلكه منزلگاه حضرت قدس است, از غير خود
تطهير كند, و تفرعن خود و خوديت را كه اصل اصول قذارت است, از سر بيفكند, تا
لايق مقام مقدس شود.))

حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ پس از يادآورى مطالبى چند به ذكر حديث رسول
خدا(ص) كه در كتاب ((علل الشرايع)) نقل شده, پرداخته كه حاصل ترجمه آن چنين است:
گروهى از يهوديان به محضر پيامبر اكرم(ص) آمده, پس از چند سوال, پرسيدند: ((به
چه علت وضو به اين چهار موضع (صورت, دست ها, سر و پاها) اختصاص يافت, با اين كه
اين چهار موضع, از همه اعضاى بدن پاكيزه ترند))؟

پيامبراكرم(ص) در پاسخ فرمود: ((وقتى شيطان آدم را وسوسه كرد, و همين وسوسه
باعث شد كه آدم(ع) نزديك آن درخت ممنوعه رفت, و به آن درخت نظر كرد, آبرويش
ريخت, سپس برخاست و به سوى آن درخت روان شد, و آن نخستين قدمى بود كه براى گناه
برداشته شد, پس از آن با دست خود, آنچه در آن درخت بود, چيد و خورد, در اين
هنگام زينت و زيور از پيكرش پرواز نمود, و آدم دست خود را بالاى سرش نهاد و گريه
نمود. وقتى كه خداوند توبه آدم(ع) را پذيرفت, بر او و ذريه او واجب نمود كه اين
چهار عضو را پاكيزه نمايند, از اين رو (در وضوء) امر فرمود: كه صورت خود را
بشويد, براى اين كه به آن درخت ممنوعه روكرد, و به شستن دست ها تا آرنج امر
فرمود, زيرا آدم(س) با دست هايش ميوه آن درخت را تناول نمود, و به مسح سر امر
فرمود, زيرا آدم(ع) هنگام توبه دست هايش را بر سرش گذاشت, و به مسح قدم ها امر
نمود, چون كه با آنها به سوى گناه رفته بود)).(10)

بنابراين در وضو (يا غسل) كه در اسلام به عنوان طهور, و كليد و مقدمه نماز
مطرح است, بايد علاوه بر نظافت ظاهرى بدن, به طهارت باطن نيز توجه داشت, و با
چنين زمينه سازى, براى نماز آماده شد, كه قطعا رعايت اين آداب با چنين كيفيتى,
نقش موثرى در پاكسازى و بهسازى روح و روان و ظاهر و باطن از آلودگى ها خواهد
داشت.

عالم ربانى, فيض كاشانى مى نويسد: ((يك مرتبه بريدن از ماديت و پيوستن به
معنويت, دشوار است, وضو انسان را كم كم آماده مى سازد, و انسان را به سوى معنويت
سوق مى دهد)).(11)



لباس و مكان

از شرايط نمازگزار اين است كه لباسش پاك و مباح باشد, و بهتر است كه نمازگزار
لباس نو و سفيد و پاكيزه و عطرآگين بپوشد, و از لباس هاى تيره و چرك آلوده و تنگ
و سياه پرهيز نمايد. بنابراين, اين بخش از آداب نماز نيز, انسان را به پاكى و
دورى از غصب و هرگونه آلودگى فرا مى خواند, و بذر پرهيز از انحرافات مالى و
پليدىهاى ظاهرى را در قلب انسان مى پاشد. به همين ترتيب مكان نمازگزار نيز بايد
مباح باشد, حتى اگر قسمتى از آن مكان ـ مثلا يك دهم آن ـ مال ديگرى باشد بدون
اجازه او, نماز خواندن در آن مكان جايز نيست. اين مسإله موجب مى شود كه
نمازگزار از مال حرام و از اموالى كه زكات و خمس به آن تعلق گرفته پرهيز كند, و
تا حقوق آن را ادا ننموده, در آن مكان نماز نخواند.
و يا در مكانى كه غصبى است, وضو و غسل انجام ندهد, قطعا رعايت اين امور و
ضوابط شرعى, موجب دورى از بخشى از گناهان خواهد شد.

در اين راستا, نبايد نقش مكان هاى مقدس, مانند مساجد, حرم امامان(ع) و
جايگاه هايى را كه به گونه اى احترام ويژه اى دارند از نظر دور داشت.
قطعا نماز در اين مكان ها ـ به خصوص در مساجد جامع, و مسجدهايى مانند
مسجدالحرام, مسجدالنبى, روحانيت مخصوصى دارد, و انسان سالك را عميق تر و سريع تر
به مقصود مى رساند, و با ايجاد حالت معنوى مخصوص, در نمازگزار, نقش نماز او را
در طهارت نفس, بيشتر و راسخ تر مى سازد.



تنظيم وقت

يكى از آداب مهم نماز, وقت شناسى است, انسان بايد نماز را در وقت خود به جاى
آورد, به خصوص در اول وقت, كه بسيار سفارش شده است.
انجام نمازهاى پنج گانه در وقت خود, اهميت وقت شناسى را به انسان تلقين مى كند;
مراقبت در رعايت وقت, درس نظم و انضباط به انسان مىآموزد, كه اگر انسان به
راستى قدر وقت را بشناسد, و به آن اهميت بدهد, عامل مهمى از خودسازى و بهره گيرى
از عمر و وقت را به دست آورده است. دراين باره اميرمومنان على(ع) فرمود: ((ان
اوقاتك اجزإ عمرك, فلاتنفذ لك وقتا الا فيما ينجيك;(12) همانا وقت هاى تو اجزاى
عمر توست, بنابراين بكوش كه وقتى از عمر تو جز در امورى كه موجب نجات توست,
تلف نشود)).

از اهميت استفاده صحيح از وقت, همين سخن بسنده است كه امام سجاد(ع) در مناجات
خود با خدا عرض مى كند:

((و عمرنى ما كان عمرى بذله فى طاعتك, فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى
اليك;(13) خدايا تا هنگامى كه عمرم در راه اطاعت فرمان تو به كار رود, به من
عمر ده, و هرگاه عمرم چراگاه شيطان شود, مرا بميران)).

حضرت رضا(ع) به اندازه اى به وقت نماز اهميت مى داد كه روايت شده, در خراسان در
يكى از جلسات مهم علمى, در حضور مإمون, با ((عمران صابى)) كه از بزرگان
دانشمندان مادى بود, مشغول بحث و مناظره بودند, ناگاه صداى اذان شنيده شد, امام
رضا(ع) بى درنگ براى اقامه نماز برخاست.

((عمران صابى)) با اصرار از امام مى خواست كه به بحث ادامه دهد, حتى عرض كرد:
((اى آقاى من! دنباله مناظره را قطع نكن, دلم رام گشته, بنشين و پس از پاسخ به
سوالات, براى نماز برو)). امام رضا(ع) نماز اول وقت را فداى بحث و بررسى نكرد و
تحت تإثير خواهش و ابتهال و احساسات عمران صابى قرار نگرفت, با قاطعيت به او
فرمود:((نصلى و نعود;(14) نخست نماز را به جاى مىآوريم, و سپس براى ادامه بحث
باز مى گرديم)).

بايد توجه داشت كه نمازگزار بايد با توجه عميق قلبى از وقت نماز استقبال كند,
و خود را به محضر حق برساند, كه قطعا چنين حالتى موجب تحول شده و در پاكسازى و
بهسازى روح و روان انسان, اثرى ژرف دارد. حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ پس از
ذكر احاديث و مطالبى در اين راستا چنين مى فرمايد: ((…خلاصه, اى ضعيف! آداب
قلبيه اوقات, آن است كه خود را مهيا براى ورود به حضور مالك دنيا و آخرت كنى…
پس با نظرى, توجه به ضعف و بيچارگى و ذلت و بى نوايى خود و عظمت و بزرگى و جلالت
و كبريايى ذات مقدس (جلت عظمته) كن كه انبياى مرسلين و ملائكه مقربين در بارگاه
عظمتش از خود بى خود شوند, و اعتراف به عجز و مسكنت و ذلت كنند, و چون اين نظر
را كردى و به دل فهماندى, دل استشعار خوف كند, و خود و عبادت خود را ناچيز
شمارد)).(15)



قبله و استقبال

نمازگزار, بايد براى انجام نماز, رو به قبله بايستد, قبله همان كعبه (خانه
خدا) و كانون توحيد و مقدس ترين و گرامى ترين مكان است.

توجه به كعبه در نماز, در حقيقت توجه به توحيد و آرمان مقدس پيامبران, و
بنيانگذار كعبه حضرت ابراهيم(ع) است. رويكرد به سوى كعبه, علاوه براين كه بيانگر
وحدت, انسجام, هماهنگى و نظم مسلمانان در عبادت است, و آنها را از پراكندگى و
ناهمگونى و تفرق برحذر مى دارد, توجه دادن دل به نقطه اى مقدس است, نقطه اى كه
يادگار حضرت آدم(ع) و پيامبران ديگر, و حضرت ابراهيم(ع) و پيامبراسلام(ص) است,
همان نقطه اى كه آغاز اسلام در كنار آن شروع شد, و حركت انقلابى هجرت پيامبر(ص) از
آن جا جرقه زد, و هم چنين حركت عاشورايى امام حسين(ع) از آن جا برپاشد, و قيام
جهانى حضرت قائم(عج) از آن جا شروع مى شود.

نمازگزار با توجه به كعبه, همه اين معانى و مبانى را به ذهن خود مى سپرد, و با
جهان بينى توحيدى و عميق به عبادت خدا مى پردازد, كه قطعا چنين توجهى موجب
پيوستگى بيشتر او به توحيد و آرمان هاى مقدس پيامبران(ع) مى گردد, و به همين
نسبت, او را از انحرافات عقيدتى و عملى باز مى دارد.

پيامبر(ص) و مسلمانان در آغاز اسلام تا سيزده سال در مكه, و هفده ماه پس از
هجرت در مدينه به طرف مسجد اقصى واقع در بيت المقدس, كه قبله يهوديان نيز بود,
نماز مى خواندند, همين موضوع باعث شده بود كه يهوديان زخم زبان مى زدند, و
مى گفتند: مسلمانان وابسته به ما هستند, براى خود قبله مستقل ندارند, سرانجام در
سال دوم هجرت, به فرمان الهى, مسلمانان مإمور شدند كه به جانب كعبه نماز
بخوانند.(16) به اين ترتيب, نمازگزار در جهت گيرى خود به سوى كعبه, احساس استقلال
مى كند, و اين درس را از مكتب نماز مىآموزد كه به خود متكى و مستقل باشد, و اين
استقلال و روحيه اتكاى به نفس و عدم وابستگى را كه پايه عزت و عظمت است, در
زندگى حفظ نمايد.

البته نبايد به استقبال ظاهرى قناعت كرد, مهم تر و عميق ترين مسإله براى
نمازگزار اين است كه قلب خود را متوجه كعبه, آن كانون توحيد و خداپرستى كند, و
دلش را كانون همسويى به خانه خدا, و صاحب خانه, يعنى خداى متعال قرار دهد, و به
گفته خواجه شيراز:

در ضمير ما نمى گنجد به غير از دوست كس

هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس

حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ پس از ذكر مطالبى در اين راستا, ما را به سخن
امام صادق(ع) متوجه مى سازد كه فرمود: ((اذا استقبلت القبله فآيس من الدنيا و ما
فيها, و الخلق و ما هم فيه, واستفرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله تعالى و
عاين بسرك عظمه الله تعالى و اذكر وقوفك بين يديه يوم تبلوا كل نفس ما اسلفت, و
ردوا الى الله مولاهم الحق, وقف على قدم الخوف و الرجإ;(17) هنگامى كه رو به
قبله نمودى, از دنيا و آنچه در دنياست, مإيوس شو, و طمع خود را از خلق و شوون
آن قطع كن و قلبت را از هر چيزى كه آن را از خدا غافل مى سازد و به غير خدا
متوجه مى كند, تهى ساز, و عظمت خداوند را در نهان خود بيازماى, و به يادآور آن
روزى را كه هركس هر عملى را كه قبلا انجام داده, مىآزمايد, و همه به سوى ((الله
)) مولا و سرپرست حقيقى خود بازگردانده مى شوند[ چنان كه آيه 30 سوره يونس, به
اين مطلب دلالت دارد].

هم چنين در نماز رو به قبله بر گام خوف و رجإ بايست, به گونه اى كه هم از خدا
بترسى, و هم به او اميدوار باشى)).


پاورقي ها:پى نوشت ها:
1 ) اين كتاب در 423 صفحه, با تصحيح و پاورقى آقاى سيد احمد فهرى , چاپ و
منتشر شده است.
2 ) شيخ حر عاملى, وسائل الشيعه, ج1, صفحه 256.
3 و 4 ) همان.
5 ) همان, صفحه 257.
6 ) مائده(5)آيه 6.
7 ) توبه (9) آيه ;108 اسرار الصلوه, تإليف حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى, ص
9و10.
8 ) امام خمينى, آداب الصلوه, ص 81.
9 ) همان, ص 78 و 79 (به طور اقتباس).
10 ) ملا محسن فيض, المحجه البيضإ, ج1, ص281.
11 ) غررالحكم, ج1, ص 252.
12 ) صحيفه سجاديه, دعاى بيستم.
13 ) شيخ صدوق, عيون الاخبارالرضا, ج1, ص172.
14 ) امام خمينى, آداب الصلوه, ص125.
15 ) استاد جعفرسبحانى, فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام(ص), ص170.
16 ) امام خمينى, آداب الصلوه, ص 131 و 132.