مساله حجاب در سيره حضرت زهرا س


اشاره

بدون ترديد پوشش اسلامى براى زنان, از ضروريات دين مقدس اسلام است, چنان كه
آيات متعددى از قرآن بر اين مطلب دلالت دارند.(1) از طرفى مسإله حجاب يكى از
جنجالى ترين مسائل دنياى ديروز و امروز است, به ويژه طرفداران اعلاميه حقوق بشر,
كه با عنوان كردن ((تساوى حقوق زن و مرد)), پوشش را براى زن دست و پاگير
دانسته, و آن را برخلاف آزادى قلمداد و به عنوان حمايت از حقوق زن, مطرح
مى نمايند, اين مسإله را بسيار حساس نموده است, در صورتى كه پوشش اسلامى را بايد
در مجموع ابعادش مورد تجزيه و تحليل قرار داد, كه با توجه به مجموع, به نفع زن
و جامعه است, و نه تنها دست و پا گير نيست و تضادى با آزادى ندارد, بلكه زنان
در عين حفظ پوشش اسلامى, مى توانند برترين فعاليت هاى اجتماعى را داشته باشند, و
در چارچوب آزادىهاى صحيح و مقبول, از حق آزادى خود بهره مند گردند, زيرا حجاب در
اسلام به معناى پرده نشينى نيست, بلكه به معناى پوششى معقول براى جلوگيرى از
فساد, و حفظ كرامت زن است, و ما امروز در جمهورى اسلامى ايران مى بينيم كه زنان
در همه صحنه ها و عرصه ها, از مجلس قانون گذارى گرفته تا آموزش و پرورش و
بيمارستان ها و ادارات, مى توانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامى, به كار و تلاش
بپردازند, بى آن كه حجاب اسلامى براى تلاش هاى آنان, مشكلى ايجاد كند, و حق آزادى
صحيح آنها را تضييع نمايد.

استاد شهيد علا مه مطهرى مى نويسد: ((وظيفه پوششى كه اسلام براى زنان مقرر كرده
است, به اين معنى نيست كه آنها از خانه بيرون نروند, زندانى كردن و حبس زن در
اسلام مطرح نيست… پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان, بدن
و موى خود را بپوشاند, و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد, آيات مربوطه همين معنى
را ذكر مى كند, و فتواى فقهإ هم مويد همين مطلب است)).(2)

و در فراز ديگر مى نويسد: ((حجاب در اسلام از يك مسإله كلى تر و اساسى ترى ريشه
مى گيرد, و آن اين است كه اسلام مى خواهد انواع التذاذهاى جنسى, چه بصرى و لمسى و
چه نوع ديگر به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج قانونى, اختصاص يابد, اجتماع
منحصرا براى كار و فعاليت باشد, برخلاف سيستم غربى عصر حاضر, كه كار و فعاليت را
با لذت جويى هاى جنسى به هم مىآميزد, اسلام مى خواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر
تفكيك كند)).(3)

علا مه اقبال لاهورى در اشعار نغز خود در اين رابطه, چنين مى سرايد:

شرق را از خود برد تقليد غرب

بايد اين اقوام را تنقيد غرب

قوت مغرب نه از چنگ و رباب

نى زرقص دختران بى حجاب

نى زسحر ساحران لاله روست

نى زعريان ساق و نى از قطع موست

قوت افرنگ از علم و فن است

از همين آتش چراغش روشن است

علم و فن را اى جوان شوخ و شنگ

مغز مى بايد نه ملبوس فرنگ

با اين بيان, به سيره ارجمند حضرت زهرا(س) در زمينه پوشش اسلامى نگاهى
مى افكنيم. آن بانوى بسيار بزرگ جهان, با اين كه حريم عفاف و حجاب را به طور
كامل رعايت مى كرد, در عين حال, در بحرانى ترين حوادث سياسى و اجتماعى, حضور و
ظهور داشت. براى روشن شدن مطلب نظر شما را به مطالب زير جلب مى كنم:



حجاب از ديدگاه حضرت زهرا(س)

روزى مرد نابينايى با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله
گرفت و خود را پوشانيد, پيامبر اكرم(ص) كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س)
پرسيد: ((با اين كه اين مرد نابيناست و تو را نمى بيند, چرا خود را پوشاندى))؟
حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود:
((اگر او مرا نمى بيند, من كه او را مى بينم, وانگهى او بو را استشمام مى كند)).
پيامبر(ص) (به نشانه تإييد شيوه و گفتار حضرت زهرا((س))) فرمود:
((إشهد انك بضعه منى;(4) گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى)).

اميرمومنان على(ع) فرمود: روزى همراه گروهى در محضر رسول خدا(ص) نشسته بوديم.
آن حضرت به ما رو كرد و فرمود: ((بهترين كار براى زنان چيست؟)) هيچ كدام از
حاضران نتوانستند جواب صحيح بدهند. هنگامى كه متفرق شدند, من به خانه بازگشتم,
و همين موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسيدم, و ماجراى سوال پيامبر(ص) و پاسخ صحيح
ندادن اصحاب را براى حضرت زهرا(س) تعريف كردم, و گفتم هيچ يك از ما نتوانستيم
پاسخ صحيح بدهيم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولى من پاسخ به اين سوال را مى دانم, و آن
اين است كه: ((خير للنسإ ان لايرين الرجال ولايراهن الرجال; صلاح زنان در آن است
كه آنها مردان نامحرم را نبينند, و مردان نامحرم آنها را نبينند)).

من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض كردم: ((اى رسول خدا! از ما پرسيدى كه
چه كار براى زنان برتر است, پاسخش اين است كه برترين كار براى زنان اين است كه
آنها مردان نامحرم را نبينند, و مردان نامحرم آنها را نبينند)).

پيامبر(ص) فرمود: ((چه كسى به تو چنين خبر داد, تو كه اين جا بودى و پاسخى
نگفتى؟)) على(ع) عرض كرد: ((فاطمه(س) چنين فرمود)).

پيامبر(ص) از اين پاسخ خشنود شد, و سخن فاطمه(س) را پسنديد و به نشانه تإييد
او فرمود: ((ان فاطمه بضعه منى;(5) همانا فاطمه, پاره تن من است)).

نيز روايت شده: روزى جابر بن عبدالله انصارى همراه رسول خدا(ص) به سوى خانه
فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتى كه به در خانه رسيدند, پيامبر(ص) اجازه ورود طلبيد.
فاطمه(س) اجازه داد, پيامبر(ص) فرمود: شخصى همراه من است, آيا اجازه هست با او
وارد خانه شويم؟
فاطمه(س) عرض كرد: ((اى رسول خدا ((قناع)) (يعنى مقنعه و روسرى) ندارم.))
پيامبر(ص) فرمود: ((يا فاطمه خذى فضل ملحفتك فقنعى به رإسك; اى فاطمه! زيادى
لباس بلند روپوش خود را بگير و سرت را با آن بپوشان)).

حضرت فاطمه(س) همين كار را كرد, آن گاه پيامبر(ص) و جابر, با كسب اجازه وارد
خانه شدند.(6)



تلاش هاى سياسى و اجتماعى حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) در عين آن كه حجاب كامل را رعايت مى كرد, حجاب را پرده نشينى و
انزواى زنان نمى دانست, بلكه شواهد بسيارى وجود دارد كه آن حضرت حجاب را هرگز
دست و پاگير و مانع تلاش هاى اجتماعى و سياسى نمى دانست. از اين رو, در عرصه هاى
مختلف اجتماعى و سياسى شركت فعال داشت, به عنوان نمونه:

1ـ محدثين نقل مى كنند: شخص پيامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت, و به ميان مردم
آمد و خطاب به مردم فرمود: ((هر كس كه فاطمه(س) را شناخت كه شناخت, و هر كس كه
او را نشناخته بداند كه فاطمه(س) دختر محمد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب
و جان من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده, و هر كس مرا بيازارد, قطعا خدا
را آزرده است)).(7) بنابراين, حجاب در سيره فاطمه(س) پرده نشينى نيست.

2ـ در مكه قبل از هجرت, مشركان به تحريك ابوجهل به پيامبر(ص) آزار مى رساندند,
يكى از آنها به نام ((ابن زبعرى)) شكمبه گوسفندى را برداشت, و به طرف پيامبر(ص)
انداخت, به طورى كه سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود, ابوطالب(ع) به دفاع از آن
حضرت پرداخت, در اين هنگام حضرت زهرا(س) كه در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر
آمد, و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد.(8)

روز ديگرى فاطمه(س) گروهى از مشركان را در كنار كعبه ديد كه جلسه محرمانه اى
دارند. دريافت كه در انديشه توطئه بر ضد پيامبر(ص) هستند, هشيارانه با شتاب به
حضور پيامبر(ص) آمد و توطئه آنها را به پدر بزرگوارش خبر داد.(9)

و در مورد ديگر با كمال شجاعت و صلابت نزد مشركان آمد و رگبار سرزنشش را بر
ابوجهل و پيروانش فرو ريخت, و بر آن ستمگران نفرين كرد.(10)

حضرت زهرا(س) پس از هجرت از مكه به مدينه نيز تلاش هايى اين چنين در حمايت از
اسلام و سپاه اسلام مى نمود, و در عرصه هاى مختلف حضور و نظارت داشت.

حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه, و حتى گاهى سركشى به رزمندگان اسلام و غذا
رسانى به آنها در صف اول جبهه نيز در روايات و تاريخ نقل شده است, چنان كه اين
موضوع در جنگ خندق و فتح مكه, رخ داده است.(11)

در ماجراى ((مباهله)) كه يك حادثه بسيار مهم سياسى و اجتماعى و عقيدتى بود و
در سال دهم هجرت بين پيامبر(ص) و هيإت بلندپايه مسيحيان نماينده ((نجران)) رخ
داد, هزاران نفر از مهاجر و انصار در صحراى مدينه اجتماع كرده بودند تا از
نزديك نظاره گر صحنه باشند, ناگاه ديدند پيامبر(ص) با فاطمه(س) و على(ع) و حسن و
حسين(ع) براى مباهله به سوى صحرا مىآيند… پيامبر(ص) مطابق آيه 61 آل عمران
(آيه مباهله) فاطمه(س) را همراه خود, در چنين همايش سياسى دينى, شركت داد.(12)
بنابراين, حجاب زنان هرگز مانع آنها براى شركت در اجتماعات سياسى و دينى نخواهد
شد.



تلاش هاى سياسى حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص)

پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) و پديدار شدن ماجراى سقيفه بنى ساعده, و بيعت با
ابوبكر به عنوان خليفه رسول خدا(ص) و كنار زدن اميرمومنان على(ع) از مقام
رهبرى, كه حق مسلم آن حضرت بود, حضرت زهرا(س) در موارد مختلف وارد صحنه شد, و
به دفاع از حريم ولايت پرداخت. در ملا عام در مسجد با خطبه غرا, غاصبان را محكوم
كرد, بيعت كنندگان را سرزنش نمود, و جانش را در اين راه گذاشت, و آن چنان فعال
و جدى به صحنه آمد, كه سرانجام به شهادت رسيد, و اينها و ده ها نمونه ديگر نشان
دهنده آن است كه مسإله پوشش اسلامى, زنان را در پشت پرده محبوس نكرده كه به طور
كلى از صحنه تلاش هاى سياسى, اجتماعى و فرهنگى فاصله بگيرند, اگر چنين بود, هرگز
حضرت زهرا(س) از پشت پرده حجاب بيرون نمىآمد.



چگونگى خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنبى

يكى از امور مهمى كه در زندگى حضرت زهرا(س) همواره مى درخشد, خطبه غراى او در
مسجدالنبى پس از رحلت پيامبر(ص) در ازدحام مردم است, كه او با اين خطبه غاصبان
و خطاكاران را به محاكمه كشيد و آنان را قاطعانه محكوم كرد, و از حريم ولايت و
رهبرى اميرمومنان على(ع) به دفاع برخاست. چگونگى حركت حضرت زهرا(س) از خانه اش
(كه مجاور مسجد بود) به مسجد, در رابطه با مراعات حفظ حريم حجاب به قدرى دقيق و
ظريف است, كه جدا سزاوار است همگان در اين مورد با نظر دقيق بنگرند, و نكته ها
را دريابند, و سپس خطبه غراى او را در آن اجتماع و جو حاكم مورد بررسى قرار
دهند. به راستى كه منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(س) تابلو گويا و بسيار روشن
درباره حفظ حريم حجاب, و در عين حال شركت كامل در صحنه براى سخنرانى و دفاع از
حريم حق است و اين همان راه اعتدال است كه اسلام در همه جا به آن سفارش نموده
است.

ما در اين جا چگونگى حركت آن حضرت براى القاى خطبه را شرح مى دهيم, تا مسإله
مهم حجاب را از مكتب زهراى اطهر(س) بياموزيم, و هم باور كنيم كه زن مى تواند در
عين حفظ حريم حجاب, از پرده نشينى خارج گردد, و به عنوان نيمى از جامعه انسانى,
رسالت خود را به انجام رساند. شرح اين چگونگى, نيز مى تواند جواب دندان شكنى به
آن افرادى باشد كه حجاب اسلامى را كمرنگ گرفته, و خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در
مسجد را به عنوان شاهد عقيده ناصحيح خود مىآورند, غافل از آن كه شش دليل و شاهد
محكم در مقدمه خطبه وجود دارد, كه هر كدام نشان دهنده اهميت حجاب از نظر حضرت
زهرا(س) است. اينك شرح مطلب:

عبدالله بن حسن (نوه امام حسن مجتبى عليه السلام) از پدران خود نقل مى كند,
هنگامى كه مسإله غصب فدك رخ داد, و اين خبر به حضرت زهرا(س) رسيد, در اين
هنگام حضرت زهرا(س) تصميم گرفت به مسجد برود و در آن جا به عنوان حمايت از حق,
سخنرانى كند, چگونگى حركت حضرت زهرا(س) در متن عبارت چنين آمده:

((لاثت خمارها على رإسها, واشتملت بجلبابها و اقبلت فى لمه من حفدتها و نسإ
قومها, تطإ ذيولها, ماتخرم مشيتها مشيه رسول الله حتى دخلت على ابى بكر و هو
فى حشد من المهاجرين والانصار و فى غيرهم فنيطت دونها ملائه فجلست, ثم إنت انه
اجهش القوم لها بالبكإ, فارتج المجلس, ثم امهلت هنيئه حتى اسكن نشيج القوم, و
هدإت فورتهم, افتتحت الكلام…; حضرت زهرا(س) روسرى خود را بر سرش پيچيد(13) و
عباى خود را (كه روپوشى وسيع بود) به سر نمود, و ميان گروهى از ياران و زنان
خويشاوندش (به سوى مسجد) حركت كرد, آن حضرت هنگام راه رفتن (بر اثر شتاب يا
بلندى لباس) به قسمت پايين لباسش پا مى گذاشت (در نهايت پوشيدگى راه مى رفت) شيوه
راه رفتن او (در متانت و وقار) هم چون شيوه راه رفتن رسول خدا(ص) بود, تا اين
كه بر ابوبكر وارد شد, ابوبكر در ميان ازدحام مسلمانان قرار گرفته بود, در اين
هنگام ميان آن حضرت و مردم, پرده اى نصب شد, حضرت زهرا(س) نشست, سپس ناله
جانسوزى نمود كه بر اثر آن, صداى همه حاضران به گريه بلند شد, به گونه اى كه
گويى از صداى گريه, مسجد به لرزه درآمد, سپس حضرت زهرا(س) اندكى سكوت كرد, تا
مردم آرام شدند, و جوش و خروششان بر اثر گريه, فرونشست, آن گاه خطبه را شروع
كرد)).(14)



تجزيه و تحليل عبارت فوق

در اين عبارت, در رابطه با حفظ حريم حجاب و عفاف در عين شركت در يك صحنه
پرشور سياسى و اجتماعى, شش نكته است كه هر كدام از جهتى بيانگر اهميت و عظمت
مقام حجاب در سيره حضرت زهرا(س) است, كه به اختصار بدان اشاره مى شود:

1ـ آن حضرت روسرى خود را كه به طور كامل سر و گردن و سينه اش را مى پوشانيد, بر
سر گرفت, تعبير واژه ((لاثت)) (پيچيد) حاكى است كه روسرى به طور كامل و چسبان به
سر و گردن گرفته شده بود, نه به طور سبك و وارفته كه با اندكى تكان دادن از سر
رد شود و موى سر آشكار گردد;

2ـ حضرت زهرا(س) علاوه بر آن روسرى, لباس روى لباس هايش مانند عبا را بر سر و
تن خود پوشانده بود (واشتملت بجلبابها);

3 ـ لباسى كه بر تنش بود به قدرى بلند بود كه در راه رفتن, گاهى قسمت پايين
لباس زير پاى حضرت زهرا(س) قرار مى گرفت: (تطإ ذيولها);

4ـ آن حضرت همانند رسول خدا(ص) با متانت و وقار حركت مى كرد, يعنى هيچ گونه
حركات نامناسب و دور از نزاكت در حركت او ديده نمى شد;

5 ـ علاوه بر اين ها در مسجد پرده اى به احترام او نصب كردند, و آن حضرت در پشت
آن پرده خطبه خواند.

6ـ دوستان و زنان خويشانش, اطرافش را گرفته بودند. (واقبلت فى لمه ـ اى:
جماعه ـ من حفدتها و نسإ قومها).

به اين ترتيب نتيجه مى گيريم, حضرت زهرا(س) در عين آن كه در همايش پرشكوه و
پرجنجال شركت نمود, همه نمادهاى حريم حجاب و عفاف را رعايت نموده است.


پاورقي ها:پى نوشت ها:
1 ) نور (24) آيه 30 و 32و ;33 احزاب(33) آيه 32, 33 و 59.
2 ) مرتضى مطهرى, مسإله حجاب, چاپ جديد, ص79.
3 ) همان, ص83.
4 ) علا مه مجلسى, بحار, ج43, ص91.
5 ) علا مه على بن عيسى (اربلى, كشف الغمه, ج2, ص23 و 24.
6 ) محدث كلينى, فروع كافى, ج5, ص529.
7 ) علا مه على بن عيسى اربلى, كشف الغمه, ج2, ص24.
8 ) علا مه سروى, مناقب آل ابى طالب, ج1, ص60.
9 ) همان, ص71.
10 ) صحيح بخارى, ج5, ص8.
11 ) علا مه طبرسى, مجمع البيان, ج9, ص52, اعلام الورى, ص;17 شرح نهج البلاغه
ابن ابى الحديد, ج16, ص249.
12 ) قاضى نورالله شوشترى, احقاق الحق, ج3, ص47 و 48 ـ تفسير المنار, ذيل آيه
61 آل عمران.
13 ) خمار به معناى روسرى معمول آن زمان است كه زنان با آن, سر و گردن و سينه
خود را مى پوشاندند.
14 ) علا مه طبرسى, احتجاج طبرسى, ج1, ص131 و 132.