گامى به سوى عدالت اجتماعى 4



عدالت و اصلاح فرهنگ مصرف

در چند مقالت پيشين گفتيم: ((آفريدگار حكيم براى ادامه حيات و نظام معيشتى
انسان ها, امكانات لازم را در كره خاك نهاده و تحصيل و بهره ورى از آن را به حسن
تدبير و تلاش آنان موكول ساخته است. و اگر اصول عدالت در توليد و توزيع به اجرا
درآيد, فاصله طبقاتى و قطب بندى اجتماعى ريشه كن خواهد شد, اما به دليل تعدى و
تجاوز سلطه جويان از موازين قسط و عدل, جوامع بشرى همواره ستم و تبعيض و شكاف
فقر و غنا را شاهد بوده اند و در حالى كه اسراف و تبذير و حرص و آز گروهى از
رفاه طلبان و استثمارپيشگان را به خود مشغول داشته, فقر و محروميت عامل فشارى
بر توده هاى انسانى بوده است)).

بدين ترتيب از ((اسراف و تبذير)) به عنوان دشمن عدالت اجتماعى بايد نام برده
شود.

قرآن كريم اسراف و تبذير را عمل شيطانى و شيوه طغيانگران و متجاوزان به حدود
الهى و حقوق انسانى ناميده است.

اسراف چنان كه در لغت آمده, عبارت است از: خارج شدن از حد اعتدال, به گفته
راغب اصفهانى : ((اسراف, تجاوز الحد فى كل فعل يفعله الانسان… و ان كان ذلك فى
الانفاق اشهر)).(1)

واژه ((سرف)) (ريشه اسراف) به معناى تعدى و تجاوز از حد; در هر عملى است كه
انسان انجام مى دهد… هر چند بيش ترين استعمال اين واژه در مورد انفاق و خرج
كردن مال است. خواه در مصارف شخصى; همانند خوردن و آشاميدن باشد هم چنان كه
قرآن مى فرمايد: ((كلوا و اشربوا و لاتسرفوا))(2) و خواه در مسائل اجتماعى; مانند:
((والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كانوا بين ذلك قواما(3); بندگان
شايسته خداوند كسانى اند كه چون انفاق كنند, اسراف و زياده روى ننمايند و از بخل
و خستگى در بذل و بخشش بپرهيزند و عدالت و استقامت (قوام) را شيوه خود سازند)).


امير مومنان ـ عليه السلام ـ از اعتدال در معيشت به ((اقتصاد)) تعبير فرموده
است و خروج از آن را اسراف نام داده و در اين خصوص مى فرمايد:
((كل ما زاد على الاقتصاد اسراف;(4) هر آن چه از اقتصاد و ميانه روى تجاوز
كند, اسراف است)).

((تبذير)) نيز به معناى تضييع مال است.

توصيفى كه قرآن از ((مبذرين)) و ((مسرفين)) دارد, مى تواند بيان گر عمق نگرش
اسلام به اين پديده شوم و زيان بار اجتماعى باشد; براى مثال:
در مقام نهى و نكوهش از تبذير و تضييع مال مى فرمايد: ((ولا تبذر تبذيرا ان
المبذرين كانوا اخوان الشياطين;(5) تبذير مكن كه تبذيركنندگان برادران
شيطان اند)).



هم چنين از فرعون سمبل طغيان و تجاوز, به عنوان اسراف كار نام برده است: ((و
ان فرعون لعال فى الارض و انه كان من المسرفين;(6) فرعون در زمين طغيان و سركشى
نمود و به تحقيق كه او از مسرفان بود)). و نيز اسراف كاران را از دوزخيان
برشمرده و مى فرمايد: ((و ان المسرفين هم اصحاب النار)).(7)

آرى اين طغيان گران و سلطه گران جهنمى اند كه به حقوق محرومان دست اندازى مى كنند
و قوت لايموت گرسنگان را از حلقوم آنان مى گيرند و صرف عيش و نوش و هوس بازىهاى
خود مى كنند و همواره فرياد ((هل من مزيد))شان بلند است! به هيچ وجه به آن چه
دارند, قانع نيستند. اگر ثروت جهان را به دست آرند, باز براى غارت گرى بيش تر خود
را آماده مى كنند! و همين ها سد راه عدالت و دشمن بشريت و ضد ارزش هاى انسانى
هستند. و امروزه مصداق بارز آن امريكا و اروپاست كه ديگران نيز بدان معترف اند.



كشورهاى غربى عامل فقر جهانى

بر اساس مطالعات اجتماعى و تحقيق كارشناسانه, عامل فقر و محروميت در جهان,
كشورهاى اروپايى و امريكايى اند.

پروفسور ((گالياكراملو)), استاد جامعه شناس بلغارى, در بررسى فراگيرى,
كشورهاى غربى و امريكا را عامل اصلى گسترش فقر در جهان معاصر معرفى كرده است.
روزنامه پر تيراژ ((دوما)) كه اين مطلب را چاپ نموده است مى نويسد: ((بر اساس
آمارهاى سازمان ملل بيش از يك ميليارد انسان در فقر به سر مى برند. اين روزنامه
مى نويسد: درآمد بيش از سه چهارم از مردم جهان از يك دلار در روز كم تر است, در
حالى كه سازمان ملل كم تر از چهار دلار در روز را فقر مى خواند.)) در جهان امروز
بيش از يك ميليارد نفر بيكارند و بخش عظيمى از ساكنان زمين از آب آشاميدنى سالم
محروم هستند. در همين حال تعداد ثروت مندان در پنجاه سال اخير دو برابر و سپاه
عظيم فقيران چهار برابر بيش تر شده است.(8)

بر اساس آمار و ارقام منتشره, هر ساله چهارده ميليون كودك بر اثر فقر و
بى غذايى و وضعيت نامساعد زيستى, جان خود را از دست مى دهند.
به گزارش ((يونسكو)) روزانه هشت هزار كودك بر اثر نداشتن ((واكسيناسيون)) و
هفت هزار بر اثر اوضاع بد زندگى طعمه مرگ مى شوند.

جاى بسى شگفتى است كه ايالات متحده با اين كه در سراسر جهان به غارت و چپاول
ثروت توده ها و كشورهاى فقير سرگرم است و 35% از انرژى جهان را به خود اختصاص
داده ـ كه بخش عمده آن از همان كشورهايى است كه سرنوشتشان بازيچه دست شيطان
بزرگ و فرزند نامشروعش اسرائيل غاصب است ـ با اين وصف در درون اين كشور ستم و
تبعيض و شكاف فقر و غنا بيش از هر نقطه ديگر جلب نظر مى كند.

بر اساس يك بررسى كه جهان غرب انجام داده, ((امريكا)) از نظر فقر كودكان در
رديف اول و ((فنلاند)) در رديف آخر قرار دارند. 21/5 درصد كودكان امريكايى با
فقر رو به رو هستند, اين فقر شامل خوراك, پوشاك و نگهدارى است. آنها از حمايت
دولتى كم تر برخوردار مى شوند. 13/5 درصد كودكان كانادايى نيز همين سرنوشت را
دارند.(9)

و در گزارش هاى ديگر آمده است: جامعه كنار خيابان و نيازمندان بى خانمان كه شب
لابه لاى كارتن ها و يا در كيسه خواب به سر مى برند و غذاى خود را از ميان زباله ها
تهيه مى كنند چهره شهر ((نيويورك)) را زشت و ننگين ساخته است! نمونه ها از اين
دست فراوان است.

پاپ ژان پل دوم, طى سخنرانى در نيويورك ضمن اعتراض شديد به شكاف اجتماعى ميان
اقشار مختلف مردم امريكا گفت: نيويورك شهر ثروتمندان است, اما كسى از فقرا
حمايت نمى كند. وى با اشاره به جايگاه خانواده تإكيد كرد كه فساد حاكم بر
امريكا نتيجه تزلزل در ساختار خانواده در اين كشور است. پاپ گفت: متإسفانه
امريكا به گورستان ارزش هاى انسانى تبديل شده و اين فاجعه جبران ناپذير است.(10)


در اين مقال, درصدد بررسى دلائل انحطاط غرب به ويژه امريكا, از نظر ارزش هاى
انسانى و حتى اقتصادى و سياسى نيستيم و تفصيل اين مطلب را به زمانى ديگر موكول
مى كنيم كه خود براى غرب باوران درس عبرتى باشد و اين جا تنها اشاره اى است به وضع
محرومان در اين كشور كه خود را به اصطلاح مدافع حقوق بشر! خوانده و داعيه رهبرى
جهان را در سر مى پرورد!



اسراف و تبذير دشمنان عدالت

گفتيم كه اسراف و تبذير دشمن عدالت اجتماعى است و اين حقيقت به ملت و سرزمينى
خاص مربوط و محدود نمى شود, بلكه هر جا اسراف و تبذير چهره گشود پديده شوم تقابل
فقر و غنا و شكاف طبقاتى و ستم وتبعيض و حقارت و فساد و كينه و عداوت پديدار
مى شود و اين را بايد عاملى ويران گر قلمداد كرد. على ـ عليه السلام ـ مى فرمايد:
((كثره السرف تدمر(11); اسرافكارى ويران گر و نابود كننده است)). هم چنان كه عدل
اقتصادى را بايد نشانه خير و سعادت فرد و ملت شمرد, چنان كه اميرمومنان(ع)
مى فرمايد: ((هرگاه خداوند خير بنده اى را اراده كند, اقتصاد و حسن تدبير را بدو
الهام فرمايد و از اسراف و تبذير مصون دارد.))

((اذا اراد الله بعبد خيرا الهمه الاقتصاد و حسن التدبير و جنبه سوء التدبير و
الاسراف)).(12) بديهى است كه رعايت اعتدال و اقتصاد و پرهيز از اسراف و تبذير و
تدبير معيشت در زندگى اجتماعى از اهميت بالاترى برخوردار است و تخلف از ميزان حق
و عدل هم چنان كه يك فرد يا يك خانواده را دچار مشكل و تزلزل مى كند, در سرنوشت
جامعه و ملت و كشور نيز همين نقش را در ابعاد وسيع ترى ايفا خواهد كرد.



اسراف در مال شخصى و اموال عمومى

ناگفته نماند اسراف چه از دارايى هاى شخصى باشد و چه از بيت المال مذموم و
محكوم است, زيرا هدر دادن مال كه پشتوانه زندگى انسان ها است. به معناى
((كفران)) و هدر دادن نعمت هاى الهى و از بين بردن قوت نيازمندان است و اين عمل
نكوهيده هيچ گونه توجيه عقلى يا شرعى ندارد, هرچند با پاره اى توجيهات نامشروع و
سياست كارىهاى فرصت طلبانه همراه باشد. بسيار بودند كسانى كه اميرمومنان(ع) را
مورد نكوهش قرار داده و سخت گيرى آن حضرت را در بذل و بخشش بيت المال خلاف سياست
و مصلحت مى دانستند. اما امام در پاسخ به آنان مى فرمايد: ((آيا از من مى خواهيد
كه براى پيروزى خود از جور و ستم در حق كسانى كه بر آنها حكومت مى كنم, استمداد
جويم؟ به خدا سوگند تا زنده ام و شب و روز برقرار است و ستارگان در آسمان طلوع و
غروب مى كنند, به چنين كارى دست نخواهم زد. اگر اين اموال ملك شخص من بود در
تقسيم آن بين مردم به مساوات عمل مى كردم تا چه رسد به اين كه اموال متعلق به
خدا (در حقيقت بندگان خدا) است. آگاه باشيد كه بخشش مال در موارد ناحق آن تبذير
و اسراف است و اين كار ممكن است در دنيا صاحبش را بالا ببرد, اما در آخر به پستى
و ذلت خواهد كشانيد, و در نظر مردم موجب احترام وى گردد, اما در پيشگاه خداوند
او را خوار و ذليل مى سازد: ((لو كان المال لسويت بينهم فكيف و ان المال مال
الله! الا و ان اعطإ المال فى غير حقه تبذير واسراف و هو يرفع صاحبه فى الدنيا
و يضعه فى الاخره و يكرمه عند الناس و يهينه عندالله…))(13).



از على(ع) سرمشق بگيريم

اين منطق على(ع) مظهر عدل الهى و نداى عدالت انسانى است كه در سراسر سخنان,
خطبه ها و نامه هايش موج مى زند. چهره عدالت گسترى كه حتى از روشن نگه داشتن چراغ
بيت المال در حضور كسانى كه در طلب جاه و مقام با وى به مذاكره نشستند, امتناع
مى ورزيد; چنان كه در داستان طلحه و زبير معروف و مشهور است. و حتى نزديك ترين
افراد به او و فرزندانش مشمول چنين سياستى بودند. اين منطق حق و عدل است. تبصره
و توجيه هم برنمى دارد. اگر توجيه داشت على(ع) از هر كس بدان آگاه تر بود! اين خط
و مشى به عصر و نسلى خاص منحصر نمى گردد, بلكه در هر عصر و زمان به تناسب اوضاع
و احوال سرمشق عمل است براى رجال سياست و كارگزاران و مديران, به ويژه آنان كه
دعوىدار ولايت على(ع) هستند و برآنند تا عدل اسلامى را همانند اميرمومنان(ع) تحقق
بخشند يا حداقل چيزى مشابه آن را ارائه دهند. و از دنيايى كه از سرتا به پا در
چنگال ستم و بى عدالتى اسير است و به آتش تبعيض و فتنه و فساد مى سوزد, مى خواهند
معيارهاى حكومت عدل اسلامى را در برابر جهان خواران و سوداگران عرصه سياست به
تصوير كشند مى بايست سرمشق باشد.



مسئوليت امروز

اگر مبانى اقتصادى قرآن و سنت نبوى و سيره علوى پايه و اساس خط و مشى اقتصادى
و اجتماعى و سياسى ما است, بدون چون و چرا بايد آن را ملاك عمل قرار دهيم. آيين
و فرهنگ توليد و مصرف را براى جامعه تبيين نماييم و آن را در زندگى شخصى خود و
فضاى اجتماعى و نيز تشكيلات حكومتى گسترش دهيم. راه سوء استفاده هاى ((مسرفين))
را ببنديم با تجمل و مصرف گرايى مبارزه كنيم, چرا كه مصرف نامعقول وتجمل گرايى
اين دشمن شماره يك عدالت اجتماعى, آرمان ها و ارزش هاى انقلاب اسلامى را به طور جدى
تهديد مى كند كه آثار زيان باره آن را كم و بيش ديده ايم و اگر چاره عملى نشود,
بايد خود را براى عواقب وخيم و نامطلوب آن آماده سازيم كه به فرموده على ـ عليه
السلام ـ ((سوء تدبير عامل نابودى و تباهى است)) ((سوء التدبير سبب
التدمير))(14) تدبير معيشت يك فرهنگ است كه بايد از طريق آموزش و تبليغ و
رسانه ها و بيش از همه روش عمل مسئولان و دستگاههاى دولتى و روحانيت براى مردم
ترويج و تبيين گردد, متاسفانه براى رواج چنين فرهنگى نه تنها كارى موثر نشده,
بلكه عملا به رواج تجمل و اسراف دامن زده ايم با سيل اتومبيل هاى لوكس و گران قيمت
خارجى در دست پول دارها كه هر لحظه رو به افزونى است. علاوه بر زيان هاى تراكم
ماشين و آثار محيط زيستى و عوارض اخلاقى و اجتماعى ديگر, نشانه اى از مسابقه در
تجمل و مصرف است. نمايشگاه هاى بازرگانى و فروشگاه هاى حتى وابسته به نهادهاى
دولتى, تبليغات تجارى كالاهاى خارجى از رسانه ها و در و ديوار شهر و تابلوهاى
تبليغاتى و رنگ آميزى اتوبوس هاى شركت واحد به اين منظور تفسيرى است بر ترويج
مصرف گرايى و بازاريابى براى خارجى ها, ساختمان سازى به شيوه غربى علاوه بر
زيان هاى اجتماعى, بهداشتى وتراكم و تزاحم نامعقول به ويژه در شهرداران, نمودار
ديگرى از اسراف و تجمل است. افزايش تلفن همراه كه به گفته وزير مخابرات تا سى
ميليون رقم نياز كشور را به تلفن برآورد كرده اند! شاهد ديگرى است از گرايش به
فرهنگ مصرف… ناگفته پيداست آن چه به عنوان مثال ذكر شد اگر به صورت متعادل و
توزيع عادلانه بود و چهره كريه فقر و اجاره بهاى كمرشكن و تورم و كمى درآمد و
گرانى و مشكلات بهداشتى, درمانى و آموزش در مقابل آن وجود نداشت شايد جاى سخن
نبود, سخن اين جا است كه در برابر تب مصرف گرايى و تجمل خواهى قشرهاى وسيعى از
مردم كه صاحبان اصلى اين انقلابند, به ويژه كارمندان و معلم ها و… با عسرت و
سختى روزگار مى گذرانند و علاوه بر فشارهاى فيزيكى روزمره زندگى با فشار روانى
ناشى از شكاف فقر و غنا رو به رو هستند و هر چند و به هر دليل در برابر آن سكوت
كنند, اما عقده هاى روحى و خانوادگى آن بالاخره سر باز مى كند.
خلاصه اگر جامعه مصرفى قابل قبول هم باشد ما خيلى زود به آن رو آورده ايم و اگر
اين روند ادامه يابد سرانجام كمر اقتصاد و كشور را خواهيم شكست.



اسراف در دستگاه هاى دولتى

دستگاه هاى دولتى و نهادهاى حكومتى نيز كم و بيش از اين آفت مصون نمانده اند.
چندى پيش يكى از نمايندگان مجلس شورا در سخنرانى خود در مجلس, اتومبيل هاى گران
قيمت را براى ((تشريفات)) مجلس مورد انتقاد قرار داد و نيز تعويض مبلمان
كميسيون ها و جز آنها… اينها در ديد كسانى قرار دارد كه از شهر و روستا و
نيازهاى بهداشتى و آموزشى و حياتى حوزه نمايندگى خود آگاهند! … نظاير اين را
در ساير نهادها و دستگاه ها كم و بيش مى توان ديد.

به ياد سخن اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ باشيم كه به كارگزاران خود توصيه
مى فرمود: نوك قلم هايتان را نازك كنيد كه مركب بيت المال كم تر مصرف شود. ما كه از
((عدالت)) دم مى زنيم خود بايد عامل به آن باشيم. امام صادق(ع) مى فرمايد: ((ان
اشد الناس عذابا يوم القيامه من وصف عدلا ثم خالفه;(15) از ميان مردم در قيامت
آن كس عذابش سخت تر است كه از عدالت حرف بزند, اما در عمل خلاف آن را نشان دهد)).
مسئولان دلسوز كشور خود مى دانند كه تعادل اقتصادى چه نقش مهمى در سياست و فرهنگ
و سرنوشت كشور ايفا مى كند. وضع امروز ما بسيار حساس است.
امروزه ما بايد دوران رياضت را تجربه كنيم تا بار ديگر زير بار يوغ بيگانگان
نرويم و به استقراض و سرمايه گذارى خارجى نيازمند نشويم و همان گونه كه تاكنون
روى پاى خود ايستاده ايم و به شرق و غرب ((نه)) گفته ايم. در آينده بسيار طولانى
بتوانيم استقلال جمهورى اسلامى را حفظ كنيم. امروزه چشم جهانيان به كشور ما دوخته
است. به ويژه پس از برگزارى كنفرانس سران كشورهاى اسلامى كه نقطه عطفى از
پيروزىهاى شكوهمند كشور اسلامى يمان بود. طبيعى است كه چشم استكبار و امپرياليسم
و صهيونيسم بر ما فزونى گيرد و از طرق گوناگون بكوشند, دست آورد اين پيروزىهاى
عظيم را خنثى كنند. بحران اقتصادى و يا فرهنگى و… مى تواند نقطه تهاجم دشمن
باشد. دشمن هرچند بحمدالله مرعوب اقتدار كشور اسلامى ما است, اما از توطئه دست
برنمى دارد مقابله با اين توطئه ها هوشيارى و توجه كافى مى خواهد. غرور پيروزىها
نبايد ما را غافل سازد. بايد توانمندىهاى لازم را در جبهه هاى نظامى, اقتصادى,
سياسى و فرهنگى در حد كافى فراهم سازيم كه يكى از اين جبهه ها جبهه اقتصادى است
كه با سخن و دعاوى سامان نمى گيرد كه مداقه در حساب وعمل را طلب مى كند. به طور
خلاصه بايد سياست جارى نظام بر استقلال اقتصادى باشد كه امروزه تعيين كننده است و
تنظيم توليد و توزيع, و اصلاح فرهنگ مصرف و سامان بخشى به زندگى توده هاى محروم و
مبارزه با تجمل و اسراف و سخت گيرى در خرج و برج ها و گرفتن گريبان مسرفان; يعنى
ام الفسادهاى اجتماع, و تروريست هاى اقتصادى و مهار تورم و اصلاح معيشت اكثريتى
كه در غم و شادى همراه نظام و پشتوانه كشور اسلامى اند. به طور خلاصه:
بى قرارى در اجراى عدالت اجتماعى بايد شعار و عمل ما باشد و اين را بايد از
خودمان آغاز كنيم كه هم عامل اصلاح نفس سركش است و هم عامل صلاح اجتماع. على ـ
عليه السلام ـ مى فرمايد: ((اذا رغبت فى صلاح نفسك فعليك بالاقتصاد و القنوع
والورع;(16) هرگاه به اصلاح نفس خود راغب بودى بر تو باد كه اقتصاد و قناعت و
پرهيزكارى را پيشه كنى.)) و صلاح جامعه نيز بدين بستگى دارد و در عمل بايد به
مردم الگو دهيم فرهنگ مصرف را در خوراك و لباس و مركب و مسكن و آب و نان و برق
و گاز و بنزين و جز آنها بياموزيم كه از اين بابت جامعه شديدا به توجيه و هدايت
نياز دارد. اين واقعا معقول نيست كه در كشور ما سالانه دو ميليون تن نان معادل
360 ميليون دلار ضايع گردد و دور ريخته شود و مصرف سرانه آب به 2500 متر مكعب
برسدو ايران پرمصرف ترين كشور از نظر انرژى باشد تا آن جا كه در يك سال به 12
ميليارد دلار بالغ گردد. علاوه بر اينها هر روز يك ميليارد تومان بابت سيگار
داخلى و خارجى و عمدتا امريكايى پرداخته شود كه جز اعتياد و مرگ و بيمارى
رهآوردى ندارد و نمونه هايى از اين دست كه به كار فرهنگى, تبليغى و برخورد عملى
پى گير نياز دارد. و از طرف ديگر خرج هاى اضافى در ادارات دولتى و زيباسازى غير
ضرورى شهرى با خون و دل مردم و حيف و ميل هاى خود مديرى و تبليغات سرسام آور
تبليغاتى انتخاباتى موسمى كه هر يك جاى سخن دارد و مجال بحث آن نيست… مسئولان
و كارگزاران بايد اين سخن مقام معظم رهبرى را كه در آغاز سال جارى فرمودند
آويزه گوش سازند: ((به نظر من بايد مسئولان كشور راه صرفه جويى و مقابله با اسراف
را به مردم ياد بدهند. خود مسئولان دولتى هم بايد اسراف نكنند.
اسراف مسئولان دولتى از اسراف مردم عادى مضرتر است, زيرا كه اين اسراف در بيت
المال است.

اسراف در جامعه لازمه اشرافى گرى و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال
عمومى و نعمت الهى است)).

ادامه دارد


پاورقي ها:پى نوشت ها:
1 ) المفردات فى غريب القرآن.
2 ) اعراف(7) آيه 31.
3 ) فرقان (25) آيه 67.
4 ) تصنيف غرر الحكم, ص359.
5 ) اسرإ (17) آيه 26 ـ 27.
6 ) يونس (10) آيه 83.
7 ) غافر (40) آيه 43.
8 ) ماهنامه صبح, آذر ماه 76.
9 ) همان, آذر ماه 75.
10 ) روزنامه كيهان, 74/7/16.
11 ) تصنيف غرر, ص359.
12 ) همان, ص453.
13 ) نهج البلاغه, خطبه126.
14 ) غرر الحكم.
15 ) تصنيف غرر, ص237.
16) وسائل الشيعه, ج8, ص400.