سخنان معصومان


سرپرستى و محبت به يتيم

رسول خدا(ع): ((خير بيوتكم بيت فيه يتيم يحسن اليه و شر بيوتكم بيت يسإ اليه)).(1)
بهترين خانه هاى شما خانه اى است كه در آن يتيمى مورد احسان قرار گيرد و بدترين خانه ها خانه اى است كه در آن به يتيمى بدرفتارى و ستم شود.

رسول خدا(ع): ((من عال يتيما حتى يستغنى إوجب الله له بذلك الجنه)).(2)
كسى كه يتيمى را در خاندان خود نگاهدارى كند تا دوران كودكيش سپرى گردد و از سرپرستى بى نياز گردد, با اين عمل بهشت را خداوند بر او واجب مى كند.

رسول خدا(ع): ((من كفل يتيما من المسلمين فادخله الى طعامه و شرابه, ادخله الله الجنه البته الا ان يعمل ذنبا لايغفر)).(3)
كسى كه متكفل يتيمى شود, او را به خانه خود ببرد و در خوردنى ها و نوشيدنى ها شريك خويش نمايد البته پاداش او بهشت است مگر آن كه گناه غير قابل بخششى مرتكب شده باشد.

رسول خدا(ع): ((من مسح رإس يتيم كانت له بكل شعره مرت عليها يده حسنات)). (4)
كسى كه دست نوازش و محبت به سر يتيمى بكشد به عدد هر موئى كه از زير دستش گذشته خداوند پاداش به او عنايت مى فرمايد.

رسول خدا(ع): ((من انكر منكم قساوه قلبه فليدن يتيما فيلاطفه وليمسح رإسه يلين قلبه باذن الله فان لليتيم حقا)).(5)
كسى كه از قساوت قلب خود ناراضى است يتيمى را مورد ملاطفت قرار دهد, دست نوازش بر سرش بكشد اميد است دلش به اذن خدا مهربان شود, يتيم در اجتماع حقى دارد, با نوازش حق او ادا مى شود.

امام على (ع): ((ادب اليتيم مما تودب منه ولدك واضربه مما تضرب منه ولدك)). (6)
يتيم را آن طور تربيت كن كه فرزند خويش را تربيت مى كنى و در مقام مجازات او را با همان چيزى بزن كه فرزند خود را مى زنى.

امام على (ع): ((الله الله فى الايتام فلاتغبوا افواههم و لايضيعوا بحضرتكم)). (7)
در وصيت به فرزندانش فرمود: از خدا بترسيد درباره يتيمان, در غذاى جسم آنان مسامحه ننمائيد, در جان آنان نيز مراقبت كنيد, مواظب باشيد روحيه آنها در برابر شما ضايع نشود و آزرده نگردد.

امام باقر (ع): ((اربع من كن فيه بنى الله له بيتا فى الجنه: من آوى اليتيم و رحم الضعيف و اشفق على والديه و رفق بمملوكه)).(8)
هر كس داراى چهار خصلت باشد خداوند خانه اى در بهشت برايش بنا مى كند: يتيمى را سرپرستى كند, بيچاره اى را ترحم كند, با پدر و مادر مهربان باشد و با مملوك خود نيكى و مدارا كند.

پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) مستدرك الوسائل, ج1, ص148. 2 ) تحف العقول, ص198. 3 ) مستدرك, ج1, ص148. 4 ) مستدرك, ج2, ص616. 5 ) وسائل, ج1, ص157. 6 ) وسائل, ج5, ص125. 7 ) نهج البلاغه, نامه 47. 8 ) خصال صدوق, ص176.