سالشمار تاريخ پيامبر خدا حضرت محمدبن عبدالله


يادداشت
((سال شمار وقايع)) يا ((كرونولوژى)) با آن كه نه توصيف كاملى از رخدادهاى تاريخى است و نه تحليلى گويا درباره آنها, اما به هر رو, از ديرباز ساختارى مهم در ابعاد نگارش تاريخ به شمار مىآمده است ; زيرا فهرست سال به سال حوادث, كه چارچوبى از وقايع تاريخى است, هم درك نزديك ترى از بستر زمانى رويدادها را ممكن مى نمايد و هم سنجش ميان آنها را آسان مى سازد.
((سال شمار تاريخ پيامبر خدا, حضرت محمدبن عبدالله(ص))). چكيده اى است فهرست وار از كليات تاريخ زندگانى آن رسول كريم كه در تنظيم آن كوشش شده تا موارد ذيل مراعات گردد:
1. با تكيه برمهم ترين منابع تاريخ اسلام, تنها بر آراى مشهور بسنده شود;
2. از ذكر وقايع ساختگى دورى گردد;
3. همگام با ارائه توصيفى رويدادها, گذرى بر تحليل آنها نيز به عمل آيد;
4. در دو ستون جداگانه, از سويى بنابر تاريخ ((عام الفيل)) با رمز (ع .ف) حوادث بر اساس روند طبيعى ((از ولادت تا وفات)) شناسايى شود و از سوى ديگر, بر اساس تاريخ پيش با رمز (پ) و پس از ((هجرت)) با رمز (هـ) سال شمار حاضر به گونه اى رسمى فراهم آيد.
بديهى است كه اين مجال كوتاه را ياراى پرداختن به تفصيل وقايع نمى باشد. هم چنين پس از استناد مطالب آن به ((ديدگاه جمعى)) منابع تاريخ اسلام (مذكور در پايان نوشتار), ذكر تك تك موارد و ارائه تمامى استنادهاى گردآمده نيز ضرورتى نمى يابد.

1 ع . ف ( 53 پ.)
((مكه)), شهرى در جزيره العرب با ديرينه اى توحيدى, در دوره اى از سرورى تجارت پيشگان و برده دارانى از قبيله ((قريش)), خود كانون شرك و بت پرستى است و تنها شمارى چند به كيش ابراهيم نبى (ع) مانده اند. روز هفدهم و به قولى دوازدهم ـ ماه ربيع الاول , پنجاه وپنج روز پس از حادثه ((فيل))(1), از تبار يكتاپرستان و از خاندان ارجمند ((بنى هاشم)), حضرت محمدبن عبدالله بن عبدالمطلب (ص) پس از وفات پدر, از بانويى به نام ((آمنه))(ع) زاده مى شود و به نشان از رسالتى الهى, كه به او واگذار خواهد شد, ايوان كسرى در هم فرو مى شكند و آتشكده فارس به خاموشى مى گرايد.(2)

1ـ 6ع . ف ( 53 ـ 48پ.)
دوران خردسالى حضرت محمد(ص) به دور از شهر و در طبيعتى پاك , به دايگى ((حليمه سعديه)) سپرى مى گردد و در پايان اين دوره به دامان خانواده در مكه مكرمه بازگردانده مى شود.

6 ع .ف ( 47پ.)
همراه با مادر براى ديدار ازخويشان وزيارت مزار پدر به يثرب سفر مى كند, اما در راه بازگشت به مكه, مادر در سرزمين ((ابوإ)) وفات مى يابد.

8 ع . ف ( 45پ .)
با درگذشت ((عبدالمطلب)), بزرگ مكيان و نياى حضرت محمد(ص), كه پيش از اين, عهده دار كفالتش بود, عمويش, ((ابوطالب)), كه خود از سروران قريش است, پذيراى اين مهم مى گردد.

12ع.ف (41پ.)
حضرت محمد(ص) كه در كاروان تجارى ابوطالب به شام, سفر مى كند, پس از آن كه در ((بصرى)) رسالت الهى آينده اش از سوى ((بحيرا))ى(3) راهب شناسايى مى شود و عمويش در باره حراست از وى هشدار مى يابد, از ميانه راه به مكه بازمى گردد.

20 ع .ف (33پ .)
محمد ((امين))(ص) با حضور در پيمان ((حلف الفضول)), به دفاع از ستمديدگان برمى خيزد. جنگ ((فجار)) در ماه حرام, درمى گيرد كه هيچ يك از بنى هاشم در آن شركت نمى جويند.(4)

25ع .ف (28پ.)
پس از سرپرستى امانت دارانه حضرت محمد(ص) در كاروان تجارتى ((خديجه)) (س) در سفر به شام, آن زن توانمند خويشتن را به كابين امين (ص) درمىآورد.

35ع .ف ( 18پ.)
درتعمير كعبه, داورى حضرت محمد(ص) در ميان بزرگان قريش , به نزاع اينان بر سر نصب ((حجرالاسود)) پايان مى بخشد. در حدود همين سال(5), بروز خشكسالى, خود بهانه اى مى شود تا ((على بن ابى طالب)) تحت پرورش مستقيم حضرت محمد (ص) قرار گيرد.

40 ع.ف (13پ .)
با وحى الهى, در غار ((حرا)) حضرت محمد(ص) به پيام آورى آيين ((اسلام)) مبعوث مى شود. در دوران دعوت پنهانى, خديجه(س), على (ع) ومعدودى ديگر ايمان مىآورند و از امتياز ((سابقان)) در اسلام برخوردار مى گردند.

43ع.ف (10پ.)
در دعوت رسول خدا (ص) از خويشاوندان به اسلام, ((ابولهب)) كارشكنى مى كند و حضرت على(ع), تنها اجابت كننده رسول خدا (ص) به وزارتش برگزيده مى شود. مدتى بعد, با فراخوان عمومى, دعوت ((آشكارا)) به اسلام آغاز مى شود. نويد ((برابرى)) انسانى از سوى اين آيين تازه, موجب گرايش شمارى از رنج ديدگان بدان مى شود وگاه نيز در سايه اسلام آوردن مهترى از يك طايفه, رشد اسلام فزون تر مى گردد. كفار قريش كه سخت برآشفته اند, ناموفق از تطميع حضرت محمد(ص) و حامى بزرگ او, ابوطالب (رحمه الله عليه) به آزار شديد نوكيشان مسلمان مى پردازند.

45ع.ف ( 8 پ.)
كوثر نبوى , حضرت فاطمه(س) ولادت)) مى يابد تا ذريه پيامبر(ص) در ميان فرزندان او امتداد يابد. با فرمان پيامبر(ص), گروهى از مسلمانان به سرپرستى ((جعفربن ابى طالب)) (رحمه الله عليه) به ((حبشه)) مهاجر و پناهنده مى شوند. قريش نيز در بازگرداندن ايشان ناكام مى ماند.

47 ـ 50 ع.ف (6ـ3 پ .)
با وجود ترفندهاى مخالفان در تخريب شخصيت پيامبر اسلام (ص) و نيز شكنجه وسيع نومسلمانان, اسلام در مكه, درحال ريشه دوانيدن است و اين بار مشركان در سركوب آيين تازه, بر ((محاصره همه جانبه)) پيروان آن, با يكديگر هم پيمان مى شوند. مسلمانان ناگزير به گذران دوران بسيار سخت, در شعب ابوطالب محصور مى شوند.

50 ع.ف (3پ .)
با امداد غيبى, پيمان نامه قريش به وسيله موريانه خورده مى شود و مسلمانان از حصر خارج مى گردند, اما وفات پياپى دو حامى بزرگ, خديجه(س) و ابوطالب(ع) , پيامبر(ص) و مسلمانان را بسيار حزين مى سازد (عام الحزن). سفر تبليغى رسول الله (ص) به ((طائف)) پس از بى مهرى شديد طايفيان, تنها با اسلام آوردن غلامى به نام ((عداس)) به كام مى گردد. ((سوده)) دختر ((زمعه)), به ازدواج پيامبر(ص) درمىآيد.

51 ع.ف (2پ .)
پيامبر خدا(ص) در سفرى معنوى, نخست به ((بيت المقدس)) و سپس به ((معراج)) برده مى شود.
در موسم حج, در ((عقبه)), شش تن يثربى خزرجى به اسلام مى گرايند. اينان, كه از يهوديان ((يثرب)) مژده آمدن آيينى نوين را شنوده بودند, با بازگشت به ديار خود, سخن از اسلام را در هر كوى و برزن مى گسترانند.

52 ع.ف (1پ .)
نخستين پيمان ((عقبه منى)) (بيعت النسإ) با گرويدن دوازده تن خزرجى به اسلام و پذيرش اصول آيينى آن, منعقد مى شود. رنجيدگى يثربيان از جدال ديرين ميان ((اوس)) و ((خزرج)) زمينه اى است تا آنان شيفته مضامين كتاب آسمانى حضرت محمد(ص), ((قرآن)), شوند. تلاش هاى ((مصعب)) ـ مبلغ اسلام در يثرب ـ و ديگر مسلمانان گفت و گو درباره اسلام را در آن شهر گسترش مى دهد.

53 ع.ف (1 هـ)
دومين پيمان ((عقبه منى)) (بيعت الحرب) با اسلام هفتاد و اندى يثربى و تعهد ايشان به دفاع از رسول الله (ص) برگزار مى شود كه از آن ميان, دوازده تن, ((نقيب)) و نماينده پيامبر(ص) در بين تيره هاى گوناگون مى گردند, از آن پس به فرمان حضرت رسول(ص) مسلمانان مكه به يثرب هجرت مى نمايند. شخص رسول خدا(ص) نيز پس از پيش مرگ شدن حضرت على(ع) در ((ليله المبيت)), در يكم ربيع الاول, همراه با ابوبكر و يك راهنما, مخفيانه به يثرب (مدينه النبى((ص))) مهاجرت مى كند تا بدين سان پليدترين توطئه مشركان در قتل شراكتى آن حضرت نافرجام ماند.
در آستانه تشكيل حكومت اسلامى در يثرب, پيامبر(ص) مسجدى در ((قبا)) و نيز مسجدالنبى(ص) ـ پايگاه مركزى اسلام ـ را در ((مدينه)) بنا مى كنند. ((اذان)) شعار اجتماع مسلمانان مى شود. پيمان اخوت (برادرى) در ميان انصار يثربى و مكيان مهاجر و نيز پيمان دفاعى مشترك با يهوديان منعقد مى شود. حضرت على(ع) نيز به اخوت پيامبر(ص) درمىآيند. در كنار اين همه, جاه طلبانى همچون عبدالله بن ابى كه از اين پس كارشكنى هايى هم خواهند داشت, منافقانه به اسلام اعتراف مى كنند. ((عايشه)), دختر ابوبكر, به ازدواج رسول خدا(ص) درمىآيد. مسلمانان از پايگاه خود در مدينه, سه ((سريه)) و مانور نظامى پياپى برگزار مى كنند. غزوه ((ابوإ)) با حضور شخص پيامبر(ص) به انعقاد پيمان با خاندان ((ضمره)) مى انجامد تا در مجموع, آغازى مقتدرانه و صلح جويانه در روند حركات نظامى مسلمانان ثبت شود.

54 ع.ف (2 هـ)
تهديد حيات تجارى قريش و پى گيرى كاروان ايشان از سوى مسلمانان, ابتدا دو غزوه ((بواط)) و ((ذات العشيره)) را مىآفريند و سپس در سپيده دمان هفدهم رمضان به جنگ بزرگ ((بدر)) پيوند مى خورد. در اين نبرد نابرابر, مسلمانان به پيروزى چشمگيرى بر ابوسفيان و سپاه مكى اش دست مى يابند. براى آزادى اسراى مشرك, رسول خدا(ص) به جز وجه نقد, سوادآموزى هر اسير به ده تن مسلمان را نيز تعيين مى كنند. كعبه به جاى بيت المقدس, قبله مسلمانان مى شود. تحرك نظامى ـ سياسى مسلمانان با انجام غزواتى چون بدر الاولى, سويق, كدر و چند سريه, هم چنان ادامه مى يابد. يهود ((بنى قينقاع)) پس از پيمان كشى به خروج مهم خود از يثرب تن در مى دهند. ((رقيه))(ع), دختر رسول خدا(ص) وفات مى يابد و حضرت فاطمه(ع), ديگر دختر ايشان و بانوى بزرگ اسلام, همسر حضرت على(ع) مى شوند.

55 ع.ف (3 هـ)
((ام كلثوم))(ع) دختر پيامبر(ص) همسر عثمان مى شود و ((حفصه)) و ((زينت)), دختران ((عمر)) و ((خزيمه)), به نكاح رسول(ص) درمىآيند. نخستين نواده پيامبر(ص), حضرت حسن(ع) از مادرش فاطمه(ع), زاده مى شود. بالغ بر ده غزوه و سريه رخ مى دهد كه قتل برخى از معارضان اسلام را هموار مى سازد. در جنگ بزرگ ((احد)), تهاجم سنگين مشركان مكه پس از ناكامى اوليه, به دنبال شبيخونى به عقبه سپاه اسلام, به نفع مكيان تمام مى شود و با آشفتگى مسلمانان, تنها على(ع) و زنى ((نسيبه)) نام و معدودى ديگر بر حراست از رسول خدا(ص) پايدارى مى كنند. پس از فروكش كردن جنگ, با وجود داغ كشتگانى چون ((حمزه)), عموى پيامبر(ص) و سردار اسلام, مسلمانان با اجراى نمايشى نظامى در ((حمرإ الاسد)), مكيان در حال بازگشت را مى هراسانند و نيز به حاكميت اسلام در يثرب بقا مى بخشند. كشتار فجيع دو گروه تبليغى در ((بئر مئونه)) و ((رجيع)), مدينه الرسول(ص) را غمبار مى سازد.

56 ع.ف (4 هـ)
يهود ((بنى نضير)) در پى توطئه قتل رسول خدا(ص) به رويارويى با مسلمانان و سپس به خروج از يثرب تن مى سپارند. غزوه ((ذات الرقاع)) كه در نجد درمى گيرد, پس از گريز خصم, به بازگشت پيروزمندانه سپاه اسلام مى انجامد. در آن غزوه, نماز ((خوف)) برپا مى شود. غزوه ((بدر الوعد)) با نيامدن سپاه مكه و تخلف از وعيدى كه ابوسفيان در پايان جنگ احد نموده بود اقتدار مسلمانان را آشكارتر مى سازد. دومين نواده رسول خدا(ص), حسين بن على(ع) ولادت مى يابد. رسول خدا با ((ام سلمه)) ازدواج مى كنند.

57 ع.ف (5 هـ)
غزوه اى در ((دومه الجندل)), در نزديكى دمشق بى وقوع جنگ در واع مى شود. در دفع تهاجم سپاه ده هزار نفرى ((احزاب)) مشرك, به پيشنهاد ((سلمان)) يثرب با حفر خندق محصور مى گردد. تلاش در نفوذ به يثرب با ضربت حضرت على(ع) نافرجام مى ماند. ((نعيم)) با طرح خدعه, ميانه احزاب و يهود ((بنى قريظه)) را بر مىآشوبد. سرانجام, با امداد خداوندى سرما و توفانى شديد مهاجمان را وامى دارد تا شبانه دست از حصر بشويند. پس از آن, با عزم رسول الله(ص) در دفع يهوديان پيمان شكن بنى قريظه و با داورى ((سعد بن معاذ)) اوسى چند صد مرد يهودى كشته مى شوند. ((بنى المصطلق)) كه قصد حصر مدينه را داشتند, در غزوه ((مريسيع)) سخت سركوب مى گردند. در اين ميان, ازدواج پيامبر(ص) با ((جويريه)) از بنى المصطلق سبب مى شود تا مسلمانان نيز سهم خود را با آزادسازى اسراى ايشان ببخشايد. ((زينب)), دختر ((جحش)), نيز به نكاح رسول(ص) درمىآيد.

58 ع.ف (6 هـ)
در ادامه دفع توطئه ها, قريب پانزده اعزام نظامى ديگر به وقوع مى پيوندد كه گاه بى جنگ به انجام مى رسد و گاه همراه با پيكارى خونين. سرفرازى مسلمانان در عموم اين مانورها زمينه ساز مى شود تا ايشان آهنگ مكه و حج نمايند. اما مكيان ممانعت مى نمايند و ((عثمان)), فرستاده پيامبر(ص) را بازداشت مى كنند از اين رو مسلمانان در بيعت ((رضوان)), با رسول كريم(ص) همداستان مى شوند, اما سرانجام با وقوع صلح ((حديبيه)) و توافق بر توقف ده ساله جنگ, قصد عمره مى نمايند و به انجام حج در سال پسين دل مى سپارند. در مجالى كه از اين سازش فراهم مىآيد, پيامبر(ص) از مدينه با ارسال سفير, پادشاهان ايران, روم, حبشه, يمن, مصر و… را به اسلام فرا مى خواند. پيامبر(ص) با ((ام حبيبه)) دختر ابوسفيان, ازدواج مى كنند و ((ماريه)) از سوى حاكم مصر به رسول(ص) هديه مى شود. (اين سال آشتى آميز را ((سنه الاستيناس)) خوانده اند.)

59 ع.ف (7 هـ)
با برگزارى غزوه خيبر و قلعه گشايى على(ع), يهود سرفرود مىآورندو شادى اين فتح با بازگشت جعفر و ديگر مهاجران از حبشه فزونى مى يابد. پيامبر(ص) ((صفيه)) را از ميان اسيران به نكاح خود درمىآورند. به دنبال حركت نظامى مسلمانان, يهوديان فدك پيشاپيش به عقد صلح رو مىآورند. زينب, زنى از خيبر رسول الله(ص) را به طعامى مسموم بيمار مى سازد, بالغ بر ده تحرك نظامى ديگر از سوى نيروهاى مسلمان روى مى دهد. پيامبر(ص) با ((ميمونه)) دختر حارث, ازدواج مى كند. ((زينب)) دختر رسول خدا(ص) وفات مى يابد. (اين سال فتح و پيروزى را ((سنه الاستغلاب)) ناميده اند.)

60 ع.ف (8 هـ)
قريب پانزده سريه و غزوه واقع مى شود. در اين بين, غزوه ((موته)) در نبرد با سپاه عظيمى از روم به شهادت جعفر و دو سردار ديگر اسلام مى انجامد و سپاه به ترفند ((خالد بن وليد)) تازه مسلمان, به يثرب بازگردانده مى شود. با فاصله چندين سريه, پيمان شكنى قريش زمينه گشايش مكه و وقوع مهم ترين فتح اسلامى را فراهم مى سازد. تلاش هاى بازدارنده ابوسفيان از اين فتح نافرجام مى ماند و او خود نيز ناگزير به پذيرش اسلام مى گردد. خانه كعبه از بتان زدوده مى شود و مكيان پناهنده به اسلام, همگى آزاد گشته (طالق) حضرت رسول(ص) مى گردند. خالد به انهدام بت ((عزى)) و ديگر مهاجر تازه يعنى ((عمروعاص)) به انهدام بت ((سواع)) مإمور مى شوند تا هم باورهاى جاهلانه شكست يابد و هم نومسلمانان كار آمد شوند. در سريه ((بنى جزيمه)) خالد به كينه شخصى كشتار مى كند و پيامبر(ص) كه غمين از اين جرم است, حضرت على(ع) را مإمور دلجويى و جبران خطا مى كند. در غزوه بزرگ ((حنين)) مسلمانان به سركوبى سپاه ((هوازن)) و ((ثقيف)) كه در ابتداى ستيز پيش تاخته بودند, نايل مى شوند و اين ظفر به پيروزى نهايى سپاه اسلام بر ثقيف در غزوه ((طايف)) پيوند مى خورد. هزاران اسير هوازنى بخشوده مى شوند و در تقسيم غنايم حنين, براى ((تإليف قلوب)), جانب سران پيشين شرك و ((طلقإ)) مراعات مى شود. رسول خدا(ص) پس از انجام عمره در ماه ذىقعده و تعيين جوانى ((عتاب)) نام بر امارت مكه به يثرب باز مى گردد. مسلمانان حج به جا مىآورند. ((ابراهيم)) يگانه پسر پيامبر(ص) از مادرش ماريه ولادت مى يابد. مإموران مالياتى به بلاد تابعه اعزام مى گردند.

61 ع.ف (9 هـ)
پس از وقوع چند سريه, پيامبر(ص) حضرت على(ع) را به جانشينى خود در مدينه مى گمارد و عزم تبوك و دفع سپاه روم مى كند, اما اين سفر بى هيچ رويارويى به اسلام اميران ((حمير)) مى انجامد. در راه بازگشت, مسجد ((ضرار)) ويران و توطئه منافقان خنثى مى شود. ((ام كلثوم)) دختر رسول(ص), وفات مى كند. حضرت على(ع) در حج, مإمور ابلاغ سوره ((برائت)) مى گردند. گروه هايى از قبايل عرب (وفود) به مدينه مىآيند و اسلام اعلام مى نمايند. ابراهيم فرزند پيامبر(ص) در شيرخوارگى در مى گذرد.

63ـ 62 ع.ف (11 ـ 10 هـ)
با ادامه اقبال ((وفود)), اسلام در ((شبه جزيره عربستان)) گسترش روزافزون مى يابد. پيامبر مكرم(ص) ((حجه الوداع)) به جا مىآورند و در راه بازگشت, در ((غدير خم)), بنا به وحى الهى, حضرت على(ع) را به خلافت برمى گزينند. در وفد ((نجران)), هيإت مسيحى از مباهله و احتجاج طرفينى به درگاه الهى, سرباز مى زنند. رسول الله(ص) به نامه ((مسيلمه)) كه مدعى دروغين پيامبرى است, پاسخ مى گويند. با بروز آخرين بيمارى پيامبر(ص) آن حضرت در ((بقيع)) براى گذشتگان آمرزش مى جويند و نيز سپاهى به سردارى ((اسامه)) جوان براى نبرد با روميان تجهيز مى نمايند. ((وصيت)) رسول خدا(ص) (درباره جانشينى اش) كتابت نمى شود و اصرار آن بزرگوار به شركت در سپاه اسامه, با بازماندن كسانى در مدينه مواجه مى شود. پيامبر خدا(ص) در حضور ديدگان ماتم زده خاندانش به ((لقإالله)) مى شتابند و پيكر مطهرشان به دست على(ع) و تنى چند از بنى هاشم تدفين مى شود. در همين مجال, پس از برپايى غوغايى در ((سقيفه)) از سوى برخى از انصار و مهاجران ((ابوبكر)) به خلافت برگزيده مى شود.

پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) ابن سعد, الطبقات الكبرى, ج1, ص;80 در حادثه ((فيل)), با سنگسار شدن ((ابرهه)) و پيل سوارانش به وسيله پرندگان ((ابابيل)), خانه ((كعبه)) از هجوم سپاه ابرهه محفوظ ماند. 2 ) يعقوبى, تاريخ اليعقوبى, ج2, ص8. 3 ) مسيحيان, ((بحيرا)) را به نام ((سرجس)) و يا ((جرجس)) شناخته اند. ر.ك. به: مسعودى, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج1, ص75. 4 ) يعقوبى, همان, ص15. 5 ) با محاسبه دوران كودكى على(ع) مى توان سى و پنجم عام الفيل را آغاز پرورش او از سوى پيامبر(ص) دانست. ساير منابعى كه از آن ها استفاده شده است: ـ ابن اثير, الكامل فى التاريخ, بيروت, دار صادر و داربيروت. ـ ابن سعد, الطبقات الكبرى, تحقيق محمد عبدالقاهر عطإ, بيروت, دارالكتب العلميه, 1410 هـ . ـ ابن قتيبه, المعارف, تحقيق ثروه عكاشه, منشورات شريف رضى. ـ ابن هشام, السيره النبويه, تحقيق مصطفى السقا و…, بيروت, دار احيإ التراث العربى و موسسه التاريخ العربى, 1413 هــ . ـ طبرى, تاريخ الطبرى, افست, منشورات مكتبه اروميه. ـ عسقلانى, الاصابه فى تمييز الصحابه, بيروت, دار احيإ التراث العربى. ـ مسعودى, التنبيه والاشراف, تحقيق عبدالله اسماعيل الصاوى, قاهره, دارالصاوى. ـ مسعودى, مروج الذهب و معادن الجوهر, تحقيق محمد محى الدين عبدالحميد, بيروت, دارالمعرفه, 1368 هـ . ـ مفيد, الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد, قم, موسسه آل البيت عليهم السلام لاحيإ التراث. ـ واقدى, المغازى, تحقيق د. مارسدن جونز, افست, قم, مكتب الاعلام الاسلامى. ـ ياقوت حموى, معجم البلدان, بيروت, دار احيإ التراث العربى, 1399 ق. ـ يعقوبى, تاريخ اليعقوبى, بيروت, دار صادر.