شكايت پيامبر از امت
((و قال الرسول يا رب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا)).(سوره فرقان, آيه30)
پيامبر گفت: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند و از آن فاصله گرفتند.
رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله وسلم ـ در روز رستاخيز گلايه ها و شكايت ها دارد, از جمله شكايت مى كند از مهجور ماندن قرآن و رها كردن امت, احكام حيات بخشش را, و هم چنين از فاصله گرفتن و دورى جستن مردم از اهل بيتش كه پيوسته مى فرمود: ((من از ميان شما مى روم و دو چيز گران بها را در ميان شما مى گذارم كه اگر به اين دو پناه ببريد هرگز گمراه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم اهل بيتم و همانا اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا اين كه در حوض بر من وارد شوند.))
در اين آيه شريفه, رسول خدا از قومش ـ يا به عبارت جامع تر از امتش ـ در روز قيامت به خدايش شكايت مى كند كه اينان قرآن را رها كردند و از احكام و قوانينش دست برداشتند و به جاى عمل به احكامش, تنها به رنگ آميزى و زينت دادن آن بسنده كردند و پيوسته آن را در كاغذهايى زيبا و قيمتى و با رنگ هاى فراوان چاپ مى كردند ولى از عمل به احكامش خبرى نبود.
قرآن كه راز زندگى و وسيله پيروزى و پلكان سرافرازى و راه بهروزى است; قرآن كه مايه سعادت و خوشبختى انسان ها در تمام ادوار و زمان ها است; قرآن كه مالامال از برنامه هاى حيات بخش و زندگى ساز براى همه نسل ها و عصرها است; اين كتاب مقدس آسمانى را رها كردند و تنها آن را مايه تشريفات دانستند كه گاهى چند آيه اى پيش از مجالس دسته جمعى و محافل رسمى خوانده شود يا اين كه آن را قرين چاى و خرما در مجالس عزا و مراسم يادبود قرار دادند! و برخى براى تبرك, صبحگاهان در مغازه ها و فروشگاه ها چند آيه اى را از ضبط مستقيم نه تلاوت, پخش كردند و راديو نيز پيش از اذان دو سه آيه و گاهى هم آيه هاى ناقص به سمع مردم مى رساند! برخى نيز شايد براى شفاى بيماران يا ازدياد رزق و روزى و يا براى گرفتن حاجت, آياتى چند را تلاوت كرده و يا بر بازوى فرزندان خود بسته و يا بر ديوارها و درون اتومبيل ها آويزان كردند و يا آن را كابين عروس قرار دادند!!
آيا همين كافى است؟! و آيا با چنين وضعى توقع داريم كه قرآن در روز گرفتارى تمام انسان ها, ما را شفاعت كند و دستمان را بگيرد؟!
قرآن راه گشا و راهنما و دليل انسان ها است و ميزان و عمل و سنجش تقوا و راه رسيدن به خدا است. رسول خدا(ص) آن را چنين معرفى مى كند:
((فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم, فعليكم بالقرآن, فانه شافع مشفع و ماحل مصدق. و من جعله إمامه قاده الى الجنه و من جعله خلفه ساقه الى النار و هو الدليل يدل على خير سبيل… فظاهره حكم و باطنه علم, ظاهره إنيق و باطنه عميق)).(اصول كافى)
هرگاه فتنه ها هم چون قطعه هاى شب تار به شما روى آورد (و نتوانستيد راه را از چاه تشخيص بدهيد) پس بر شما باد به قرآن, به آن روى آوريد كه شافع و شفاعت كننده و راهنماى راستين است. هر كه آن را جلوى رويش قرار دهد و از آن پيروى نمايد, قرآن او را به سوى بهشت برين رهنمون سازد و هر كه قرآن را پشت سر خود قرار دهد و از آن دورى گزيند, قرآن او را به سوى دوزخ روانه سازد. قرآن راهنمايى است كه شما را به بهترين راه فرا مى خواند. ظاهرش حكمت و باطنش دانش است. بيرونى آراسته و درونى شگرف دارد.
و در تفسير نورالثقلين در ذيل تفسير همين آيه از رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ نقل مى كند كه فرمود: ((القرآن هدى من الضلاله و تبيان من العمى و استقاله من العثره و نور من الظلمه و ضيإ من الاحداث و عصمه من الهلكه و رشد من الغوايه و بيان من الفتن…))
قرآن هدايت گر است در گمراهى ها و رهگشا است در كورىها و دستآويز است در لغزش ها و نور است در تاريكى ها و فروغ است در رخدادها و پناهگاه است در تباهى ها و بيدارى است در ضلالت ها و روشنايى است در فتنه هاى تار.
ما نياز به چنين حركتى به سوى قرآن داريم تا دستگير ما باشد در فتنه هاى تاريكى كه هم اكنون به ما روى آورده و از هر سوى آماج تيرهاى زهرآگين دشمنان قرار گرفته ايم.
پس ـ اى ياوران قرآن به پا خيزيد و با تمسك به قرآن و عترت خود را و تمام ياران و خويشانتان را از شر فتنه هاى دوران و حوادث تلخ زمان, نجات بخشيد و رها سازيد تا با سر بلندى به سر منزل مقصود برسيد.
پاورقي ها: