انسان و انديشه درباره قيامت


((لا إقسم بيوم القيامه و لا إقسم بالنفس اللوامه إيحسب الانسان إلن نجمع عظامه))(1)
سوگند به روز قيامت , و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بيدار و ملامت گر (كه رستاخيز حق است). آيا انسان مى پندارد كه هرگز استخوان هاى او را جمع نخواهيم كرد.
مسإله قيامت و معاد, مورد قبول پيروان همه اديان است; حتى آنان كه بر اساس فطرت, ماورإ الطبيعه را پذيرفته اند بدان معتقدند.
پيشوايان معصوم ما ـ عليهم السلام ـ مسئله دنيا و آخرت و كيفر و پاداش را با تعبيرهاى گوناگون بيان كرده اند كه همه آن ها در واقع, تفسير و تبيين آيات قرآنى است. آن بزرگواران در جمله هاى كوتاه, معانى بلندى را به ره جويان ارائه كرده اند تا آنان كه در پى يافتن حقيقت اند بدان دست يابند و از وادى تباهى جان به در برند.
بيان معصوم به گونه اى است كه هيچ جاى ابهام باقى نمى گذارد و با اندكى تإمل انطباق آن با قرآن بر ما آشكار مى شود. يكى از سخنان عميق و پرمعنا, اين فرمايش امام هادى(ع) است كه مى فرمايد: ((الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر فيها آخرون; دنيا چونان بازارى است كه گروهى در آن سود مى برند و دسته اى زيان كارند.))
اميرمومنان(ع) مى فرمايد: ((اليوم عمل و لاحساب و غدا حساب و لاعمل;امروز (دنيا) وقت عمل است و نه جاى بازخواست و فردا (قيامت) روز بازخواست و حساب رسى است و نه جاى عمل.))
هنگامى كه اين دو جمله نورانى را كنار آيه ((كل نفس بما كسبت رهينه))(2) قرار دهيم, درمى يابيم كه هيچ تباين و اختلافى ميان آن ها وجود ندارد, جز در لفظ ((اما)) و مفهوم يكى است و آن بازگشت به محضر عدل الهى و حضور در عرصه قيامت به منظور كيفر و پاداش; همان چيزى كه آيات آغازين, به آن پرداخته است.
در جاى ديگرى از سخنان على(ع) مى خوانيم: ((جان هاىتان ارزش مندند آن ها را به كم تر از بهشت نفروشيد.))
داد و ستدى كه مورد نظر امام است, همان بندگى و فرمان بردارى از خداوند و پيروى از احكام است و عملى كه بر اساس رهنمودهاى بزرگان و متكى به آيات قرآن باشد بهشت را به ارمغان مىآورد.
كسى كه در اين خاكدان, دامان به گناه آلوده نكند و فرصت نبازد همانند كشاورزى است كه زمانى را به كاشت و داشت مى پردازد, تا زمان برداشت فرا رسد, اعمال انسان, چونان بذرى است كه روزى ثمر مى دهد. و اين, مفهوم روايت است كه: ((الدنيا مزرعه الاخره)).
مخاطبان آيه ((كلوا واشربوا هنيئا بما اسلفتم فى الايام الخاليه;(3) بخوريد و بنوشيد, گواراتان باد به[ پاداش] آن چه در روزهاى گذشته انجام داديد.)) جز پاكان و كسانى كه در دنيا راه صلاح پيمودند, نيستند, چرا كه پرهيز از گناه چنين پاداشى دارد.
آنان كه سر به فرمان خدا و رسول نهادند و وعده هاى الهى را با يقين پذيرفتند شايسته چنين خطابى هستند. اما كسانى كه ره توشه اى برنگرفته و خويش را آماده حساب رسى نكرده كجا سزاوار چنين پاداشى اند. آن چه كه در كلام معصوم آمده و به انسان پيام داده كه خويشتن را به كم تر از بهشت نفروشيد, تنها در اعمال نيك تبلور مى يابد: خدمت به بى نوايان, يارى زيردستان و تن دادن به مشكلات و بردبارى در گرفتارىها از مصاديق كارهاى نيك است كه انسان را به درجه اى مى رساند كه در قيامت, خطاب مى شود كه: ((سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار;(4) درود بر شما به[ پاداش] آن چه صبر كرديد, راستى چه نيكوست فرجام آن سراى)).
اگر اندكى به آخرت بينديشيم و گوش دل به سخنان رسولان هدايت بسپاريم, يقينا ترديد نخواهيم داشت كه ما نيز در آن روز بايد به انتظار بنشينيم تا كيفر كردار و يا پاداش اعمال خود را ببينيم; روزى كه هر كس دل مشغول گرفتارى خويش است و بدون توجه به عزيزان خود كه عمرى را در كنار آنان سپرى كرده و با آنان انسى داشته, در پى يافتن راه گريز است, اما افسوس كه بدان دست نمى يابد.

ترسيم صحنه قيامت
قرآن كريم آن صحنه هولناك را اين گونه ترسيم مى فرمايد:
((يوم يفر المرء من إخيه و امه و إبيه و صاحبته و بنيه لكل امرى منهم يومئذ شإن يغنيه;(5) روزى كه آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش مى گريزد در آن روز, هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى دارد. ))
در جاى ديگر به توصيف آن روز پرداخته و مى فرمايد:
((تعرج الملائكه والروح اليه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه فاصبر صبرا جميلا انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا يوم تكون السمإ كالمهل و تكون الجبال كالعهن ولايسئل حميم حميما;(6) فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى ((او)) بالا مى روند, پس صبر كن, صبرى نيكو. زيرا آنان[ عذاب] را دور مى بينند. و[ ما] نزديكش مى بينيم. روزى كه آسمان ها چون فلز گداخته شود. و كوه ها چون پشم زده گردد. و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى[ حال] نپرسد.))
در چنين روز وانفسايى, مردم به دو دسته تقسيم مى شوند: گروهى رستگار و مشمول آيه كريمه ((فى عيشه راضيه)) اند و دسته دوم كه توشه اى براى آن روز برنگرفته اند بانگ برآرند كه: ((يا ليتها كانت القاضيه;(7) اى كاش آن[ مرگ] كار را تمام مى كرد.))
و ((انا انذرناكم عذابا قريبا يوم ينظر المرء ما قدمت يداه و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا;(8) ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم, روزى كه آدمى آن چه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد, و كافر گويد: كاش من خاك بودم.))
دسته اول روزگار دنيايى خود را به سلامت سپرى كردند و آن چه در توان داشتند در خدمت به خلق خدا به كار مى گرفتند و امروز به دليل سبك بارى, حسابى نه چندان سخت پس مى دهند و به لطف و رحمت هميشگى الهى مى پيوندند: ((فسوف يحاسب حسابا يسيرا و ينقلب الى اهله مسرورا;(9) به زودىاش حسابى بس آسان كنند و شادمان به سوى كسانش باز گردد.))

احوال زيان ديدگان و كافران در قيامت
جمعيت زيان ديده در قيامت از سر زبونى و ناتوانى, از گذشته اظهار ندامت مى كنند, ولى براى آنان سودى ندارد, زيرا در فرصتى كه مى توانستند توشه اى برگيرند, به غفلت سپرى كردند. پيام خدا و رسولان را ناشنيده انگاشتند اينك به ياد تباهى هاى خود, ناله كنان راه چاره مى جويند.
قرآن كريم از زبان آنان مى گويد: ((يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا;(10) اى كاش با پيامبر خدا همراه شده و از او پيروى مى كردم)).
اما پيش تر و در دار دنيا هرگاه مورد خطاب پيامبران قرار مى گرفتند و از مرگ و قيامت بيم داده به راه هدايت فراخوانده مى شدند به سخريه پاسخ مى دادند ((و قالوا ان هى الا حياتنا الدنيا و ما نحن بمبعوثين;(11) و گفتند: جز زندگى دنياى ما
[ زندگى ديگرى] نيست و برانگيخته نخواهيم شد.))
و از پذيرش حق گريزان بودند و مناديان حق را مىآزردند. آنان كارهاى خويش را درست و معيار عمل مى دانستند, هاديان راه حق را به تمسخر مى گرفتند, در زمين فساد و تباهى مى كردند و مى پنداشتند كه كارى نيكو انجام مى دهند. خداوند متعال در معرفى اينان كه بى ترديد از زيان كارترين افرادند, خطاب به رسول اكرم(ص) مى فرمايد: ((قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضل سعيهم فى الحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسبون صنعا;(12) بگو: آيا شما را از زيان كارترين مردم آگاه گردانم[ آنان] كسانى اند كه كوشش شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى پندارند كه كار خوب انجام مى دهند.))
مخاطبان اين آيه كسانى هستند كه در دنيا از ارتكاب هيچ خلافى دريغ نمى كردند, معروف را منكر و منكر را معروف مى شمردند, احكام خدا را تغيير مى دادند و بندگى خدا را بر خود, گران مى ديدند, اينان چون به عرصه قيامت درآيند با كوله بارى سنگين از گناه در انتظار حساب رسى مى ايستند, روزى كه به تعبير قرآن كريم معادل پنجاه هزار سال است و قرآن, آن را اين گونه معرفى مى فرمايد: ((فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا;(13) پس اگر كفر بورزيد, چگونه از روزى كه كودكان را پير مى گرداند, پرهيز توانيد كرد.))
بايد به حساب هاى آنان رسيدگى شود, حساب سركشى هايى كه پيشه ساخته بودند و گوش به هيچ بشير و نذيرى نمى سپردند.
اين وضعيت عرصه قيامت است و حال مردم نيك كردار و بد رفتار. چون انسان مومن را پاداش جاودان دهند و او را به بهشت برند مى گويد: ((انى ظننت إنى ملاق حسابيه;(14)من يقين داشتم كه به حساب خود مى رسم.))
بى نوا آن كس كه برگ عيشى پيش نفرستاده است, قرآن كريم در توصيف حال آنان مى فرمايد: ((خذوه فغلوه ثم الجحيم صلوه ثم فى سلسله ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه, انه كان لايومن بالله العظيم, و لا يحض على طعام المسكين;([ (15گويند] بگيريد او را و در غل كشيد, آن گاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد, چرا كه او به خداى بزرگ نمى گرويد, و به اطعام مسكين تشويق نمى كرد.
و چون به دوزخ درآيند از ايشان بپرسند: ((ما سلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين و لم نك نطعم المسكين و كنا نخوض مع الخائضين و كنا نكذب بيوم الدين حتى اتانا اليقين;(16) چه چيز شما را در آتش[ سقر] درآورد. گويند: از نمازگزاران نبوديم. با هرزه درايان هرزه درايى مى كرديم و روز جزا را دروغ مى شمرديم, تا مرگ ما در رسيد.))
و نيز از آنان مى پرسند: ((تكاد تميز من الغيظ كلما القى فيها فوج سإلهم خزنتها إلم يإتكم نذير قالوا بلى قد جإنا نذير فكذبنا و قلنا ما نزل الله من شىء ان انتم الا فى ضلال كبير و قالوا لو كنا نسمع إو نعقل ما كنا فى اصحاب السعير;(17) نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند, نگاهبانان آن از ايشان پرسند: مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد.
گويند: چرا؟ هشدار دهنده اى به سوى ما آمد ولى تكذيب كرديم و گفتيم: خدا چيزى فرو نفرستاده است, شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد, و گويند: اگر شنيده و پذيرفته بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان دوزخيان نبوديم.
منكران رسالت و معاد و قيامت, زبان به اعتراف گشوده, اعمال خود را باز مى گويند: آنان گناهان خود را برشمرده و مى پذيرند كه نماز نخوانده اند, بر يتيمان انفاق نكرده و به روز قيامت ايمان نياورده اند.

احوال مومنان در قيامت
اما كسانى كه در دنيا از فرمان خدا پيروى كردند با اين خطاب الهى رو به رو مى شوند: ((ادخلوها بسلام آمنين;([ (18به آنان گويند]: با سلامت و ايمنى در آن جا داخل شويد.))
در تفسير اين آيه آمده است كه: ((سلام)), به معناى ((ايمنى)) و نيز سلام از سوى خداوند و فرشتگان است. رسيدن به اين فوز عظيم براى همه ميسر است.
به شرطى كه انسان در پى رسيدن به آن باشد, چون:
نابرده رنج گنج ميسر نمى شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
با تفصيلى كه گفته شد, عمق فرموده امام هادى(ع) را درمى يابيم كه چگونه گروهى در اين بازار سود بردند و دسته اى زيان كردند.
دورى از منابع وحى و رهنمودهاى پيشوايان معصوم(ع) باعث تباهى و محروم شدن از معارف اسلامى مى شود. حتى با اندكى توجه به گفته امامان ـ عليهم السلام ـ يقينا راه به جايى خواهيم برد و در غير اين صورت, به بى راهه فرو مى غلتيم.
امام سجاد(ع) در دعا و مناجات خويش مى فرمايد: ((إبكى لخروجى من القبر عريانا; بر آن زمانى مى گريم كه برهنه گام به عرصه محشر مى نهم.))
انديشيدن در اين دعا فطرت پاك را تحت تإثير قرار مى دهد. سر سپردگى به شيطان و هواى نفس, انسان را از پذيرش اين حقايق باز مى دارد, شيطان و هواى نفسى كه انسان را به دنياطلبى فرا مى خواند و اين حقايق در ديدگان او چون افسانه اى مى نماياند.
همان گونه كه انسان در داد و ستدهاى رايج تلاشى مى كند تا بهترين را برگزيند, سزاوار است كه به معاد و قيامت خود آن چنان حساب شده بينديشد كه هرگز انگشت حسرت و پشيمانى به دندان نگيرد. بايد قدر و بهاى خويشتن را بدانيم و فقط با خدا معامله كنيم كه معامله با شيطان زيان ابدى به همراه دارد و هرگز امكان و فرصت جبران آن در عرصه قيامت فراهم نمى شود. شيطان هميشه در كمين است و هر كسى را به شيوه اى مى فريبد, براى مومن ده ها راه شرعى مى گشايد تا او را در يكى از آن ها به گمراهى و گناه بكشاند.

هشدار حضرت حق درباره قيامت
اى عزيز, فرصت ها را مغتنم بدان كه خداوند متعال مى فرمايد:
((يوم لاينفع مال و لابنون الا من اتى الله بقلب سليم;(19) روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى دهد, مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد.))
باز مى فرمايد: ((فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم و لا هم يستعتبون;(20) و در چنين روزى[ ديگر] پوزش آنان كه ستم كرده اند سود نمى بخشد, و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمى شود.))
امروز اگر از خداوند معذرت بخواهيم يقينا مشمول الطاف او هستيم كه او ما را براى عذاب نيافريده است.
دست از ((تسويف)) بداريم و فرصت فراهم آمده را به اميد فرداى نيامده از دست ندهيم تا مصداق آيه ((و يوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا;(21) و روزى است كه ستم كار, دست هاى خود را مى گزد و مى گويد: اى كاش با پيامبر راهى بر مى گرفتم.))
خوب بودن كار دشوارى نيست, گذشتن از باطل است و پيروى از حق و نگاه داشتن ((حرمت)) و ((حريم)) ديگران.
مبادا كه در قيامت دوستان خود را بخوانيم و بگوييم: ((ينادونهم الم نكن معكم قالوا بلى ولكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الامانى حتى جإ امرالله و غركم بالله الغرور;([ (22دورويان] آنان را ندا مى دهند آيا ما با شما نبوديم, مى گويند چرا ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و آرزوها شما را غره كرد تا فرمان خدا آمد و شيطان مغرور كننده, شما را درباره خدا بفريفت.))
آيا با شما نبوديم و با هم زندگى نمى كرديم چه شد كه شما رستگار شديد و ما زيان كار.
يكى از نام هاى قيامت ((يوم الحسره)) است, يعنى روز حسرت و افسوس خوردن. اگر مثل معروف ((چرا عاقل كند كارى كه باز آرد پشيمانى)) را آويزه گوش خود كنيم يقينا در انتخاب مسير, تإمل مى كنيم و گام به بى راهه نمى گذاريم. فرصت را از دست ندهيم كه وقت تنگ است, از كرده هاى ناپسند توبه كنيم كه او توبه پذير و مهربان است. سختى چند روزه دنيا و به نان خشكى بسنده كردن, اما به حرام نرفتن و حرام نخوردن و حرام نگفتن! نعمت جاودان الهى را در پى دارد.
براى بازگشت به راه راست بايد شتاب كرد كه غفلت, موجب پشيمانى است اما اگر توان پاسخ به حساب رسان الهى را, كه از دانه خردل نيز نمى گذرند, داريد آن چه مى خواهيد بكنيد. بايد بينديشيم و به خود آييم تا مبادا كه در محضر الهى و در ديدگان محشريان, از شرم سر به زير اندازيم.

پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) قيامت(75) آيات 1 ـ 3. 2 ) مدثر (74) آيه38. 3 ) حاقه (69) آيه24. 4 ) رعد (13) آيه24. 5 ) عبس(80) آيه34 ـ 37. 6 ) معارج (70) آيه4 ـ 10. 7 ) حاقه (69) آيه27. 8 ) نبإ (78) آيه40. 9 ) انشقاق (84) آيه 8 ـ 9. 10 ) فرقان (25) آيه27. 11 ) انعام (6) آيه29. 12 ) كهف (18) آيه103 ـ 104. 13 ) مزمل (73) آيه17. 14 ) حاقه (69) آيه20. 15 ) همان, آيه30 ـ 34. 16 ) مدثر (74) آيه42 ـ 47. 17 ) ملك (67) آيه8 ـ 10. 18 ) حجر (15) آيه46. 19 ) شعرإ (26) آيه88 ـ 89. 20 ) روم (30) آيه57. 21 ) فرقان (25) آيه27. 22 ) حديد 57) آيه14.