امام خمينى, اصول و ارزشها (3)
سخنى با رسانه هاى گروهى
مسإله آزادى مطبوعات
حجه الاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر
همان گونه كه به طور مكرر گوشزد شده است, در سال امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ نبايد تنها به شعار, بسنده كرد. آن چه بزرگداشت آن پيشواى عظيم و مجدد اسلام ناب محمدى(ص) است, در حقيقت چيزى جز احترام و پاىبندى به انديشه هاى والاى امام و تمسك به حبل الله متين و راه استوار او نيست. انديشه هايى كه عصاره اى است از معارف و معرفت دينى كه در انقلاب اسلامى تبلور يافته و اگر لحظه اى غفلت روا داريم خودفروختگان و خناسان و از خدا بى خبران آن را به باد فنا خواهند داد. آن گاه به تدريج هويت ما را مسخ خواهند نمود. چنان كه آثار آن به وضوح مشاهده مى شود و فضاى مطبوعاتى گواه آن است.
كسانى كه امروز نان انقلاب را مى خورند و بدون اين كه سرمايه گذارى براى آن كرده باشند, خود را به ناحق طلب كار نظام مى دانند; آنان كه از نام حضرت امام و عنوان انقلاب اسلامى خرج مى كنند, بايد بدانند رياكارى و ظاهرسازى آنان دير يا زود رنگ مى بازد و شعبده هايى كه با اهل راز عرضه نموده اند, در بازى چرخ و قلمرو تقدير, باطل و افشا مى گردد و به همان راه خيانت كاران پيشين رهسپار خواهند شد.
مسئله اى كه اين روزها موجب دل مشغولى دل سوزان انقلاب شده, شكسته شدن حدود و ثغور آزادى و سوء استفاده قلم به دست ها از اين نعمت الهى است. انقلابى كه ثمره خون شهيدان است و مشتى فرصت طلب آن را ملك طلق خود مى دانند و با سفسطه كارى و غوغاسالارى مى خواهند جو را براى تركتازى دشمنان ملت آماده سازند.
در اين مقال نيز سخن را بر محور آزادى, به ويژه آزادى مطبوعات اختصاص مى دهيم:
نقش رسانه ها و وسايل ارتباط جمعى, در عصر كنونى كه به ((عصر ارتباطات)) موسوم است و دنيا را ((دهكده جهانى)) ناميده اند, از هر زمان ديگر بيش تر است, و تإثير آن را در سرنوشت ملت ها و جهت دهى فرهنگ و تمدن, به دشوارى مى توان به وصف آورد. دولت هاى استكبارى, پس از تسليحات نظامى, بيش ترين بودجه را به تبليغات و كنترل افكار عمومى, اختصاص مى دهند. آنان مردم جهان را با شيوه هاى جنگ روانى, بمباران تبليغاتى مى كنند و خبرگزارىهاى مشهور غرب عمدتا در قبضه امپرياليسم و صهيونيسم است و در جهت منافع نامشروع جهان استكبارى هدايت مى شوند. آنان از طريق ماهواره, راديوها, تلويزيون, فيلم, سينما, نوار ويديويى و كاست, مجله, روزنامه و بنگاه هاى خبررسانى و موسسات محافل فرهنگى و روابط تجارى و سياسى و هر وسيله ممكن ديگر مى كوشند, مغز و تفكر بيش از پنج ميليارد مردم جهان را شست و شو دهند و به عرصه مسخ هويت بكشانند.
در اين ميان تبليغات ضد اسلامى, از شدت بيش ترى برخوردار است و پس از پيروزى انقلاب اسلامى شكل جدىترى به خود گرفته است. بنگاه هاى خبرى و تبليغاتى بيش ترين توجه خود را به آن معطوف داشته و مى كوشند چهره اسلام را در ديد ملت ها مشوه جلوه دهند و اين آيين رهايى بخش را به محاصره درآورند. آنان در اين توطئه شوم از هر تهمت و ناروا و جسارت و گستاخى و بدآموزى فروگذار نكرده و نمى كنند و مع الاسف پاره اى عناصر خودى نيز مهره دست آنها شده اند.
حضرت امام راحل(ره) با اشاره به توطئه هاى تبليغاتى بيگانگان و عوامل وابسته به آن ها از طريق رسانه ها در وصيت نامه سياسى ـ الهى خود يادآور شده اند:
((راديو تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها از ابزارهاى موثر تباهى و تخدير ملت ها, خصوصا نسل جوان بوده است. در اين صد سال اخير بويژه نيمه دوم آن چه نقشه هاى بزرگى از اين ابزار, چه در تبليغ ضد اسلام و ضد روحانيت خدمتگزار و چه در تبليغ استعمارگران غرب و شرق كشيده شد و از آن ها براى درست كردن بازار كالاها خصوصا تجملى و تزيينى از هر قماش, از تقليد در ساختمان ها و تزيينات و تجملات آنها و تقليد در اجناس و نوشيدنى و پوشيدنى در فرم آن ها استفاده كردند به طورى كه افتخار بزرگ فرنگى بودن در تمام شئون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش هر فرم آن بويژه در خانم هاى مرفه يا نيمه مرفه بود و در آداب معاشرت و كيفيت حرف زدن و به كار بردن لغات غربى در گفتار و نوشتار به صورتى بود كه فهم آن براى بيش تر مردم غير ممكن و براى هم رديفان نيز مشكل مى نمود. فيلم هاى تلويزيون از فرآورده هاى غرب يا شرق بود كه طبقه جوان زن و مرد را از مسير عادى زندگى و كار و صنعت و توليد و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خويش و شخصيت خود و يا بدبينى و بدگمانى به همه چيز خود و كشور خود, حتى فرهنگ و ادب و مآثر پرارزش كه بسيارى از آن با دست خيانت كاران و سودجويان به كتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گرديده است.
مجله ها با مقاله ها و عكسهاى افتضاح بار و اسف انگيز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگى خويش و ضد اسلامى, با افتخار, مردم بويژه طبقه جوان موثر را به سوى غرب يا شرق هدايت مى كردند…))(صحيفه نور, ج21, ص195)
اين بود وضعيت مطبوعات و رسانه ها در رژيم ستم شاهى كه حضرت امام, در بخشى از وصيت نامه سياسى ـ الهى خود بدان پرداخته اند كه عين آن را براى خوانندگان گرامى آورديم تا به ارزيابى بنشينند كه آيا آن ماجرا يا بخشى از آن امروزه در برخى مطبوعات و برخى فيلم ها حتى بعضا در فيلم هاى تلويزيونى, رخنه نكرده است؟!
آن گاه حضرت امام روى سخن را به سوى مسئولان نظام و مجلس و دولت و دستگاه قضايى كشور, متوجه نموده و مى فرمايد:
((اكنون وصيت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آينده و رئيس جمهور و روساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضايى و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند اين دستگاه هاى خبرى و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند. و بايد همه بدانيم كه آزادى به شكل غربى آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى شود, از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانى ها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح كشور حرام است. بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيرى از آن ها واجب است و از آزادىهاى مخرب بايد جلوگيرى شود و از آن چه در نظر شرع حرام و آن چه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگيرى نشود, همه مسئول مى باشند, و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از اين امور مذكور نمودند, به دستگاه هاى مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهى نمودند خودشان مكلف به جلوگيرى هستند, خداوند تعالى مددكار همه باشد.))(صحيفه نور, ج21)
تفاوت بسيار مهم اين بخش از وصيت نامه درباره رسانه ها و مطبوعات در چند عنوان خلاصه مى شود:
ـ مسئوليت مسئولان كشور;
ـ حرمت و محكوميت آزادى به شيوه غربى;
ـ مسئوليت همه مردم در اين جريان ها.
1ـ مسئوليت مسئولان كشور از مجلس قانون گذارى و دولت و رياست جمهورى گرفته, تا شوراى نگهبان و نهاد قضايى در خصوص مطبوعات و رسانه هاى گروهى, در مرحله نخست مورد تإكيد امام راحل قرار گرفته است و اين درست مسئله روز ما است.
اين روزها, سخن از قانون مطبوعات است كه در مجلس شوراى اسلامى به بحث نهاده شده, مسئوليت نمايندگان مجلس است كه قاطع و استوار و در عين حال منطقى و حساب شده, قانون مطبوعات را بررسى كنند; كاستى هاى آن را رفع نمايند, و به گونه اى كه نتواند مورد سوء استفاده فرصت طلبان قرار گيرد, تدوين و تكميل نموده و همه نمايندگان يك دل و يك جهت حرف آخر را طبق مصلحت نظام و مصلحت اسلام بزنند و شوراى نگهبان نيز آن را مورد تإييد قرار دهند و مقامات دولتى و به ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در اجراى قاطعانه آن بكوشند كه هرگونه برخوردى با متخلفان مطبوعات مى شود, قانونى و بر اساس موازين شرع و مصالح نظام اسلامى باشد, چنان كه دستگاه هاى قضايى و داورى نيز نبايد تساهل و تسامح در تشخيص مجرميت متخلف روا دارند و فعال و مداوم مسئوليت خويش را ايفا كنند.
يكى از مشكلات اجرايى قانون درباره مطبوعات تعدد نشريات است كه در حال حاضر, به شيوه نه چندان ضرورى در حال رشد و تكثر است. اين امر سبب مى شود كه رسيدگى و دقت در محتواى مطبوعات با دشوارى و كندى انجام شود, اما به لحاظ اهميت موضوع و با توجه به توصيه هاى موكد امام راحل و عنايت و توجهى كه مقام معظم رهبرى در حال حاضر به اين مطلب دارند و توقعى كه ملت دارد و حساسيتى كه وضع مطبوعات امروزه در افكار و اذهان ملت و حوزه ها و عالمان و فقيهان ايجاد كرده كمترين قصور و تقصير در رسيدگى به وضع مطبوعات و رسانه ها غير قابل گذشت است و بايد با آن برخورد شود.
2ـ آزادى به شيوه غربى كه اين روزها در كشور رائج شده و گروهى سنگ آن را به سينه مى زنند و براى آن اشك تمساح مى ريزند. همان گونه كه مكرر گفته شده و قانون اساسى نيز بر آن تصريح دارد, محدوده آزادى مصالح نظام و موازين اسلام است. اگر آزادى از اين محدوده گذشت, به مرز نامشروع مى رسد و اين همان چيزى است كه در وصيت حضرت امام(ره), عنوان حرام به آن داده شده است و بايد از آن جلوگيرى شود. كيست كه نداند در مقطع اخير و در ماه هاى اخير لجام مطبوعات گسيخته شده و هر قلم به دستى هر آن چه دل خواه او است مى نويسد, بدون اين كه مقدسات اسلام و انقلاب و سرنوشت كشور را در نظر گيرد. اين در حالى است كه اين مطبوعات و روزنامه ها و هفته نامه ها از خون اين ملت رنج ديده تغذيه مى كنند و صفحات خود را رنگين مى سازند. هم سويى برخى از اين رسانه ها را با دستگاه هاى خبرى غرب و بلندگوهاى استكبارى هر فرد آگاهى مى فهمد.
پس در اين جا اين سوال مطرح است كه هماهنگ كننده اين جريان از داخل و خارج و رسانه هاى صهيونيستى و امپرياليستى و برخى جريان هاى مطبوعاتى داخل, چه كسانى هستند؟
آيا كسى ترديد دارد كه اين هم سويى, جزو يك حمله شوم فرهنگى و خبرى است كه به اجرا درمىآيد و عده اى ساده دل و در كسوت خودى نيز, بازى اين توطئه ها را خورده و عملا كارگزار اين جريان شده اند؟
در هر حال, اين گونه آزادى, در منطق سعى و انديشه اسلامى و بنيان گذار جمهورى اسلامى از نظر عقل و شرع حرام است و نبايد به آن مجال داده شود و مرتكبان آن بايد طبق قانون شرع و با روحيه انقلابى مواخذه و مجازات شوند و از هياهوى تبليغاتى و غوغاسالارى داخل و خارج نبايد هراسيد كه اين سلاح زنگ خورده در پيشگاه ملت, اثرى ندارد.
آن چه امروزه به عنوان آزادى دستاويز مهاجمان به اسلام و انقلاب شده است و به فرموده حضرت امام: ((الان آزادى پيش بعضى از اشخاص ملعبه شده است كه هر چه دلشان مى خواهد بنويسند و هر چه دلشان مى خواهد بايد بگويند.))
(صحيفه نور, ج13, ص252)
در حقيقت امام راحل, اين سخن را براى امروز ما گفته اند كه فضاى مطبوعاتى كشور عرصه جولان نااهلان و خائنان شده و خود را طلبكار همه مى دانند و از آزادى كه خود در به دست آوردن آن سهمى نداشتند, سوء استفاده مى كنند.
شگفت آن كه برخى, مطبوعات كنونى را شاخص توسعه سياسى و بالندگى مى دانند. بدون آن كه براى آن ملاك و معيارى مشخص كرده باشند و به حجم مطبوعات و كميت مى انديشند, بدون آن كه به كيفيت و هم سويى آن با آرمان هاى صاحبان اصلى انقلاب و نظام توجه داشته باشند.
3ـ تكليف و مسئوليت شرعى, در قبال اين وضع اسفبار نكته سومى است كه حضرت امام بر آن تإكيد فرموده اند. اين تكليف هر چند متوجه هر مسلمانى است كه به حكم وظيفه نهى از منكر مى بايست در برابر ناروايى ها بايستد و كوتاهى در آن مستوجب عقوبت الهى است, اما در مرحله نخست متوجه مسئولان امر است كه از طريق قانون و در قالب مديريت صالح به انجام آن همت ورزند. در اين صورت, نيازى به دخالت ديگران نيست, اما همان گونه كه حضرت امام تصريح فرموده اند, اگر مسئولان امور پس از تذكرات لازم به وظيفه خود اقدام نكردند, اين مسئوليت از دوش ديگران برداشته نيست و خود بايد رإسا وارد عمل شوند.
در اين جا به مسئولان امور مطبوعاتى جدا تذكر داده مى شود كه به اين امر مهم توجه كنند تا نياز به دخالت ديگران نباشد و از خشم ملت و امت حزب الله بهراسند و رضاى توده هاى مسلمان و خداجوى را به خشنودى مشتى ليبرال كه هدفى, جز خدمت به اربابان خارجى خود يا به شكست كشاندن انقلاب اسلامى ندارند, نفروشند و بدانند دفاع از ارزش هاى اسلامى بهايى است كه بايد در قبال الطاف الهى و فداكارى ملت بپردازند و قصور در آن خشم خداى را در پى دارد.