دانستنى هايى از قرآن
حلاوت يقين و روح آرامش
((هو الذى إنزل السكينه فى قلوب المومنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم و لله جنود السماوات والارض و كان الله عليما حكيما)).(سوره فتح, آيه4)
اوست خدايى كه آرامش را در دل هاى مومنان فرو فرستاد تا ايمانى را بر ايمانشان بيافزايد و تمام سپاهيان آسمان ها و زمين از آن خداست و همانا خداوند دانا و فرزانه است.
حلاوت يقين و روح آرامش تنها در قلب مومنان پديد مىآيد و اين يكى از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است كه هر چند مومنان سختى و رنج ببينند و تلخى حوادث و رويدادهاى نابهنگام را تحمل كنند, چون اميدشان به خدا و توكلشان پيوسته بر اوست, لذا تمام سختى ها و ناگوارىها در ذائقه شان شيرين مى شود و نه تنها اضطراب و سراسيمگى وجودشان را فرا نمى گيرد, بلكه آرامش خاطر به آن ها دست داده و هرگز از آينده نگران نيستند. البته اين در حالى است كه انجام وظيفه كرده باشند و به آن چه شرع دستور داده عمل نموده باشند و بدين سان بر ايمانشان و يقينشان افزوده مى شود, چرا كه هر بار پس از تحمل سختى ها و نبردها و ستم گرىها و آشوب هاى آشوبگران از خدا بى خبر و كينه توز, حلاوت فتح و پيروزى را مى بينند و علو و رفعت اسلام و مكتب را مشاهده مى كنند.
واضح و روشن است كه تمام نيروهاى غيبى و سپاهيان سماوى و زمينى تحت سيطره خداى قهار است و اگر بخواهد در يك چشم به هم زدن, كفار و دشمنان دين را سرنگون و سركوب مى سازد و مومنان را بهروزى و پيروزى عنايت مى كند, ولى خداوند مى خواهد كه مومنان در همين دنياى زودگذر كارزار كنند و آزمايش شوند و تلاش و سعى نمايند تا مايه سعادت و خوشبختى آنان در جهان ابديت باشد و بيش ترين اجر و پاداش نصيبشان گردد.
اين آيات اشاره به داستان صلح حديبيه دارد كه برخى امور ناگوار رخ داده بود و تازه مسلمانان و منافقان را شك و ترديدى در دل ايجاد شده بود و حتى وقتى سوره فتح نازل شد, با شگفتى و مسخره گفتند: چه فتحى است اين؟ كى ما پيروز شده ايم؟!
خداوند باز هم بر مومنان منت نهاد و لطفى بزرگ تر شامل حالشان كرد و آرامش را بر قلبشان وارد ساخت تا ضعف و سستى در ايمانشان پديد نيايد و تحت تإثير شايعه پراكنى هاى دشمنان قرار نگيرند و دلگرم به پيروزى باشند كه پيوسته همراه با شدت, آسانى و پس از ناكامى, كاميابى است ((ان مع العسر يسرا)).
سكينه از ماده سكون گرفته شده و به معناى آرامش و اطمينان خاطرى است كه يقين آفرين است و ترديد و دو دلى را زائل مى سازد. راستى اگر ايمان به خداوند نتيجه اى جز همين آرامش خاطر نداشته باشد كافى است كه انسان را در برابر تمام حوادث بيمه كند. نمى خواهيم ادعا كنيم كه مومن متعرض بلا نمى شود, بلكه البلإ للولإ, هرچه ايمان افزون تر شود, بلا و مصيبت بيش تر مى گردد كه مايه پاداش و جزاى اخروى خواهد بود, ولى آرزو و رجايى كه انسان مومن دارد, تلخى ها را در كامش شيرين مى سازد ((فانهم يإلمون كما تإلمون و ترجون من الله ما لايرجون)) آنان نيز مانند شما رنج مى كشند, ولى شما اميدى به خدا داريد كه آن ها هرگز ندارند.
حوادث اخير كوى دانشگاه كه مايه تإسف و انزجار تمام مسئولين و اقشار ملت بود, متإسفانه سبب شد كه دشمن هاى در كمين نشسته انقلاب اسلامى و آن ها كه سال هاست منتظر فرصت اند تا به اهداف پليد خود دست يابند, از اين فرصت به دست آمده مى خواستند آخرين زهر خود را در كام انقلاب بريزند و چنين پنداشتند كه مردم و دانشجويان نيز به آنان خواهند پيوست و چه وقتى بهتر از الان كه حاميان و پرچم داران انقلاب به عنوان دو خط روبروى يكديگر ايستاده و به هم در مجالس و مراكز عمومى پرخاش مى كنند, پس بايد كار را يكسره كرد!! غافل از اين كه هر دو خط و تمام ملت و دانشجويان عزيز, همه برخاسته از همين انقلاب اند و پيرو خط امام و رهبرى هستند و اگر روزى احساس كنند انقلاب عزيز يا اركان نظام ممكن است دستخوش حوادث شود و يا آسيب ببيند, همه با هم يك دل و يك نوا تا آخرين رمق و تا آخرين قطره خون خود از انقلاب خونبارشان دفاع و پشتيبانى كرده و جز ننگ و نفرت چيزى عايد دشمن نخواهد شد. و چنين هم شد! بحمدالله ملت ما يك بار ديگر وحدت و عظمت خود را به دنيا اعلام كرد و ضمن اظهار پشتيبانى و اطاعت كامل از رهبر معظم انقلاب مشت محكمى به دهان دشمنان اسلام و ايران زد و جا دارد پس از اين حادثه, برادران و خواهران بيش از پيش وحدت و انسجام خود را حفظ كنند و ضمن هشيارى كامل, راه را بر دشمنان ببندند و اين ميسر نيست جز با پشت سر گذاشتن اختلافات جزيى و وحدت كلمه و احترام متقابل و عدم تحميل نظرات و آرإ خويش به ديگران و اطاعت از ولى فقيه و حمايت از مسئولين محترم نظام. والسلام.