امام خمينى ، اصول و ارزشها4

 

امام خمينى, اصول و ارزشها(4)
آزادى را به پاى اهريمنان قربانى نكنيم!

حجه الاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر

 


 

امام خمينى:
امروز غرب و شرق به خوبى مى دانند كه تنها نيرويى كه مى تواند آنان را از صحنه خارج كند, اسلام است. آن ها در اين ده سال انقلاب اسلامى ايران ضربات سختى از اسلام خورده اند و تصميم گرفته اند به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدى است, نابود كنند. اگر بتوانند با نيروى نظامى, اگر نشد با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خويش و اگر هيچ كدام از اين ها نشد, ايادى خودفروخته خود از منافقين و ليبرال ها و بى دين ها را كه كشتن روحانيون و افراد بى گناه برايشان چون آب خوردن است, در منازل و مراكز ادارات نفوذ مى دهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند و نفوذىها بارها اعلام كرده اند كه حرف خود را از زبان ساده انديشان موجه مى زنند.
(صحيفه نور, ج21, ص107 ـ 108)

ده سال از اين هشدار روشن گرانه آن پدر پير و حكيم فرزانه, بنيان گذار انقلاب اسلامى مى گذرد و آن چه حضرتش درباره توطئه جهان خواران جهت به شكست كشانيدن نظام اسلامى و به كارگيرى برخى عناصر داخلى در اين حمله تجاوزكارانه هشدار داده اند, ملموس تر مى گردد. يكى از نمونه هاى بارز آن, حركات مشكوك سياسى اقدامات آنارشيستى و اخلالگرانه مشتى فريب خورده و سوء استفاده از حوادث خوابگاه دانشگاه تهران و پيش از آن آتش افروزىهاى برخى از قلم به دست هاى بى تعهد است كه چندى است در فضاى مطبوعات رخنه كرده و با تاخت و تاز بر ارزش هاى اسلام و انقلاب و نظام در پديدآوردن اين فتنه هاى اخير بى تإثير نبوده است. شگفت انگيزتر آن كه برخى عناصر خودى به دليل سرخوردگى هاى سياسى در دام چنين توطئه اى افتاده و آلت دست آنان شده اند و متإسفانه آنان كه مسووليت بيش ترى در هدايت و كنترل رسانه ها دارند, كم تر حساسيت نشان داده و در لواى آزادى و دفاع از آن! عرصه را براى ليبرال ها و سوء استفاده ها گشوده اند. شگفت آن كه هر آن كس بخواهد در برابر اين غوغاسالارى ـ كه بى شك از خارج هدايت مى شود و تفاله هاى آن ها و عناصر ورشكسته و وابسته داخلى از آن هوادارى مى كنند, قد علم كند ـ او را به انحصارطلبى و اخلال در آزادى متهم مى سازند!!
با توجه به حساسيت وضع جارى و فضاى مسموم مطبوعات و توطئه هاى پنهان و آشكارى كه طى بيست سال عمر انقلاب اسلامى به اجرا درآمده است, به جا است نكات مطرح شده در سخنان جاودانه حضرت امام را مورد مداقه بيش ترى قرار دهيم.
توطئه هايى كه در طول سال هاى پس از پيروزى به اجرا درآمده و آن رهبر دورانديش بدان هشدار داده اند, عبارت اند از:
ـ توطئه نظامى كه در طول هشت سال دفاع مقدس تجربه كرديم;
ـ ترويج فرهنگ مبتذل غرب و بيگانه كردن ملت با اسلام و فرهنگ ملى;
ـ استفاده از عوامل نفوذى در منحرف ساختن روند انقلاب;
ـ به استخدام گرفتن عناصر فريب خورده خودى در اجراى مقاصدشان.

دشمن در حمله اى ديگر!
1ـ توطئه نظامى, طى سال هاى جنگ تحميلى به طور مستقيم به اجرا درآمد و در طول انقلاب به گونه هاى مختلف على الدوام رخ نموده است, هرچند با عنايات حضرت حق و توجهات ولى عصر ـ ارواحنا له الفدإ ـ و آگاهى رهبرى انقلاب و مسوولان امر و پاىمردى و فداكارى ملت شهيدپرور و قهرمان, ناكام مانده و انقلاب راه خود را از ميان امواج سهمگين حوادث گشوده و به ساحل مقصود ره مى سپرد و تيرهاى دشمن زبون يكى پس از ديگرى بر سنگ مى خورد, اما بايد دانست كه دشمن زخم ديده, همواره در كمين است و نبايد خود را از نقشه هاى خائنانه اش در امان بدانيم. دشمنان قسم خورده با دسيسه ها و زمينه سازىها و ايجاد تفرق و تشتت و ترويج ابتذال و مشكل تراشى و مزدور سازى همواره حملات خود را دنبال كرده و مى كند و اگر در توطئه نظامى شكست خوردند يا به مصلحت نديدند در جبهه اى ديگر كه خطر آن كم تر از هجوم نظامى نيست, نيات پليد خود را دنبال مى كنند, چنان كه در حوادث اخير دانشگاه ديديم چگونه امريكا و اسرائيل و اذنابشان به وجد آمدند و سپس از امت قهرمان تودهنى خوردند.
هدف استكبار و استعمار, از هجوم نظامى سلطه مجدد است و اگر بتواند از هر طريق ديگر اين هدف شوم را دنبال كند, ترجيح مى دهد خود را درگير نبرد تسليحاتى نكند و جنگ تبليغاتى و سياسى را به صحنه درگيرىها بكشاند تا عوامل خودفروخته از فضاى تشنج بهره گيرى نموده و آتش افروز معركه شوند.
نكته مهم اين است: در چنين شرايطى اگر خداى ناخواسته بر اثر تساهل و تسامح خودمانى ها, يا تصفيه حساب هاى خطى و جنگ تبليغاتى جناح ها به اسلام و كشور و ملت لطمه اى وارد شود, بى ترديد آنان كه به جاى تلاش در تفاهم و وحدت به تفرق و اختلاف پرداختند بايد پاسخ گو باشند, و خود را براى محاسبه روز جزا و محاكمه در پيشگاه ملت و وجدان عمومى آزادگان مسلمانان جهان و محكمه تاريخ آماده كنند كه گناه بزرگى را بر دوش كشيده اند.
در اين جا, سخن با عناصر بيگانه و اذناب آن نيست كه از آن ها انتظارى جز اين نمى رود, سخن با آن عده از عناصر خودى و وفاداران به انقلاب و آرمان هاى امام است كه تلخى هاى سال هاى قبل و بعد انقلاب را از ياد نبرده اند و به فداكارى بى دريغ امت ايثارگر و شهيدپرور ارج مى نهند و امروز به مقام و جايگاهى رسيده اند و به حمدالله در كمال رفاه به سر مى برند! و به بهانه هاى ناچيز به جان هم افتاده اند و جاده صاف كن ليبرال ها و اهل نفاق و آشوبگران و قلم به مزدهاى بى تعهد شده اند و هيچ استبعادى ندارد كه ناخواسته و ندانسته عرصه گشاى حملات ديگر خصم ددمنش و هجومى ديگر بر نظام اسلامى به صورت گام به گام باشند و تشنج آفرينان از اين فضا بهره گيرند و آن ها در اين آزمايش تاريخى سيه روى از بوته امتحان به در آيند.

از خيالى جنگشان و صلحشان!
اين عده از برادران, در هر جناح و خط كه هستند بايد بدانند درگير يك جنگ خيالى شده اند, جناح چپ و راست كه براى ما ابدا مفهومى ندارد, درست كرده اند. از اصول روى گردانده, به فروع پرداخته اند; آن هم فروعى كه نه به درد دين مردم مى خورد نه دنيايشان. يك بازى سياسى ناشيانه است, نه يك بحث و نقد علمى براى كشف حقيقت و چاره جويى مشكلات.
بدون ترديد از اين رويارويى ليبرال ها, ورشكسته هاى سياسى, ضد انقلاب و عناصر منحرف و خائن در داخل و خارج بهره بردارى مى كنند.
بنابراين, بيايند براى خدا آتش بس! را بپذيرند و به روزگار مردم و درد و رنج آن ها و مشكلات اقتصادى و كابوس وحشتناك گرانى و بحران اخلاقى و فرهنگى و سيل جوانان پسر و دختر كه به كام فساد و اعتياد كشيده مى شوند, فكرى كنند و به اعتلاى دين و كشور بينديشند.
برادران! مشكل امروز كشور توسعه سياسى و امثال آن نيست, آن چه در مرحله اول مهم است, مشكل اقتصادى است.
همان گونه كه فرموده اند: فقر, سيه رويى دو جهان است: ((الفقر سواد الوجه فى الدارين)) و سپس مشكلات فرهنگى كه حياتى است و حيات معنوى ملت بدان بستگى دارد و آن گاه كه اين ها حل شد, توسعه سياسى. توسعه سياسى نابه هنگام همين عوارض را در پى دارد كه مى بينيم; يعنى عرصه گشودن براى نااهلان و مجال دادن به سوء استفاده ها و عقده گشايى ها و سرانجامى نامعلوم…

پاسدارى انقلاب را از على(ع) بياموزيم
برادران ما كه مدعى پيروى اميرالمومنين(ع)اند از على(ع) بياموزند كه بيست و پنج سال خار در گلو, صبر و تحمل پيشه كرد تا آيين نوپاى اسلام و نام مبارك حضرت محمد(ص) از آسيب و خطر مصون بماند و كفر جاهلى و نفاق داخلى مجال رخنه و هجوم بر كيان اسلام و مسلمين پيدا نكند. ناگفته پيدا است كه شرايط ما با شرايط آن زمان فرق بنيادين دارد. برادران ما همه در خط ولايت, پيرو اهل بيت و وفادار به اسلام و در صراط مستقيم اند, اما توجه كنند از هر جناح و جريانى هستند, نه از اميرمومنان(ع) بالاترند و نه جريان مقابل از غاصبان بدتر! و بنابراين به سرنوشت دين و مسلمين و كشور و ناظران مسلمان در جهان مستضعفان بينديشند نه جريان هاى سياسى.
و خويشتن دارى و تملك نفس را پيشه سازند و اين صراط مستقيم, همان خط رهبرى است كه در حوادث تإسف بار اخير دانشگاه با دردمندى و دل سوزى فرمودند:
حتى اگر كسى به رهبرى توهين كند و عكس مرا آتش بزند سكوت كنيد و به دشمنان مجال ندهيد از اين فرصت سوء استفاده كنند.
و از مردم بياموزيم كه با همه مشكلات و نارضايى ها هنگام حادثه چون ((بنيان مرصوص)) با وفاق ملى مى ايستند, كه نمونه اخير آن حضور بيست و سوم تير در برابر آشوب گران و اربابانشان بود.
امروز كشور در سايه ولايت امر و دولت خدمت گزار و نهادهاى حاكم مومن اداره مى شود و تنها پاره اى بهانه ها و خيال پردازىها كه ذره اى به سود دين و مسلمين نيست, عرصه را تيره كرده و دشمنان را خرسند نموده و به گروهك ها مجال داده و ليبرال ها و ورشكسته ها و مطرودين را بال و پرگشوده و گروهى را فرصت داده به جنگ تبليغاتى و رسانه اى روآورند و در اين آشفته بازار دشمنان هر دو جناح كه به خون هر دو تشنه اند, حرف خود را از زبان برخى از آنان مى گويند و آن ها غافل اند كه چه لباس و دستارى در بر دارند و با كسوت اسلامى چگونه به دام ورشكسته هاى سياسى و نوكران اجنبى و طردشدگان ملت افتاده اند و در روزنامه هاى خود حرف آنان را به بهانه آزادى! تيتر مى كنند و آب و تاب مى دهند. و گاه ديوانه وار سنگى به چاه مى اندازند كه صد عاقل از بيرون آوردنش عاجز مىآيند.
راستى به خدا پناه بايد برد از آن هنگام كه نفس حاكم شود و شيطان با تسويلات خود فكر و مغز آدمى را قبضه كند و هواى نفس جاى رضاى خداوند را بگيرد و آدمى با علم و دانايى گمراه و سرگشته شود و خود به اين گمراهى توجه نداشته باشد و اين همه آفت هواى نفس است. چنان كه قرآن كريم تصريح مى كند: ((إفرإيت من اتخذ الهه هواه و اضله الله على علم)).
مگر حضرت امام نفرمود: ((ما بايد دشمنان كسانى باشيم كه پرونده هاى همكارى آنان با امريكا از لانه جاسوسى بيرون آمده است)). (صحيفه نور, ج21, ص108)
مگر نفرمود: ((كسانى كه از منافقين و ليبرال ها دفاع مى كنند پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهى ندارند)). (همان, 108)
پس چه شد كه امروز عده اى بازى عناصر وابسته را خورده اند؟ و چرا بلندگوى مجانى همان ليبرال ها يعنى كسانى شده اند كه پرونده جاسوسى شان از لانه جاسوسى بيرون آمد؟ و چگونه گروهى ديگر مدافع آزادى آن قشر شده اند كه اگر خداى ناخواسته نفس و مجالى پيدا كنند, به سياه و سفيد و اين جناح و آن جناح رحم نخواهند كرد؟! و همه را نابود خواهند ساخت.

براى خدا از اختلاف بپرهيزيد
نگارنده كه از جناح بندى سخت تنفر دارد و تنها چيزى كه بدان مومن است اسلام, خط امام و ولايت و اصول و ارزش هاى اسلامى و عزت و عظمت ميهن و ملت است, در اين جا دو نكته را متذكر مى گردد:
نخست اين كه : همان گونه كه همه مى دانند: جناح بندىها اگر به مرحله حاد رسيد و از تعادل منطقى خارج شد جز زيان و ضرر و نابودى براى همه وفاداران به انقلاب و خط امام رهآوردى ندارد و همان گونه كه حضرت امام ـ قدس سره ـ تإكيد فرموده اند:
((اختلاف به هر شكلى كوبنده است. وقتى نيروهاى مومن به انقلاب حتى به اسم فقه سنتى و فقه پويا به مرز جبهه بندى برسند, آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود, جبهه بندى نهايتا معارضه پيش مىآورد. هر جناح براى حذف و طرد مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مى كند, يكى متهم به طرفدارى از سرمايه دارى و ديگرى متهم به التقاطى مى شود كه من براى حفظ اعتدال جناح ها هميشه تذكرات تلخ و شيرين داده ام, چرا كه همه را فرزندان عزيز خود مى دانم. البته هيچ گاه نگران مباحث تند طلبگى در فروع و اصول نبوده ام, ولى نگران تقابل و تعارض جناح هاى مومن به انقلابم كه مبادا منتهى به تقويت جناح رفاه طلب بى درد و نق بزن گردد. نتيجه مى گيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابرقدرت ها و نوكرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه مى دهند.))(صحيفه نور, ج21, ص97)
برادران عزيز! امروز همه ما قبل از هر چيز به درس اخلاق و توحيد و به تهذيب نفس نياز مبرم داريم و توصيه هاى حضرت امام و ارشادهاى مقام معظم رهبرى در اين خصوص چاره ساز است.
بياييد نامه بسيار مهم و تاريخى حضرت امام را كه به علما و مراجع و روحانيون سراسر كشور نوشته, يك بار ديگر در صحيفه نور (ج21, ص88 تا 101) بخوانيم و آن گاه داورى كنيم آيا از راه امام فاصله نگرفته ايم؟!

از كدام جريان استفاده ابزارى مى شود
دوم: نكته ديگرى كه شايان يادآورى است اين كه: هميشه جريان هاى فكرى, تمام سخن و عملشان حق نيست, بلكه گاهى باطل نيز در انديشه ها تسرى دارد. كه در اين جا بايد ديد دشمنان بى نقاب و نقاب دار بيش تر از عملكرد كدام جريان راضى اند؟
گو اين كه به هيچ كدام از جناح ها ايمان ندارند و از برخى استفاده ابزارى مى كنند؟ حرف خود را از دهان و قلم و نشريه كدام جريان و جناح مى زنند؟ اين خود معيار شاخصى است براى شناخت حق و باطل آيا رسانه ها و راديوهاى امپرياليستى, اسرائيلى و امريكايى سخن كدام يك را در بوق ها مى كنند و كدام جناح را مى كوبند و كدام نشريه خودى با رسانه هاى استكبارى هم سويى دارد؟
اين ها براى كسانى كه اندك توجه و فهم سياسى داشته باشند معيار سنجش است! و نيز به كدام مقام و مسئول فحش و ناسزا مى گويند؟ و در نفى كدام نهاد مى كوشند و براى كدام مطلب غوغاسالارى مى نمايند؟ در دنياى ارتباطات شناخت اين حقايق بسيار سهل و آسان است. پس بياييم نور تشخيص را حاكم سازيم و اين در پرتو تقوا ميسر است: ((و من يتق الله يجعل له فرقانا)).
در اين جا به بخش ديگرى از سخن آن معمار انديشه اسلامى امام خمينى توجه كنيم; آن حضرت با اشاره به اختلاف ها فرموده اند:
((راستى شكست هر جناحى از علما و طلاب انقلابى و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين پيروزى چه جناحى و جريانى را تضمين مى كند؟ جناحى كه پيروز مى شود يقينا روحانيت نيست و اگر آن جناح به روحانيت روآورد راستى به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت مى رود؟))
(صحيفه نور, ج21, ص97)
اين ها واقعا جاى تإمل دارد و به سادگى از آن نبايد گذشت.

خودىها چرا بازى مى خورند؟!
آنان كه اين روزها براى آزادى يقه چاك مى كنند و طرح قانون مطبوعات را مخل به آزادى مى دانند و براى دستمالى, قيصريه را به آتش مى كشند, براى چند دقيقه به تإمل بنشينند كه به نفع دست اندركاران كدام دسته از رنگين نامه ها هياهو به راه انداخته اند, آن نهاد يا مسئولى كه بايد پاسدار سلامت مطبوعات و تبليغات رسانه اى باشد, ببيند پيش خدا و وجدان در ارضاى كدام جريان (انقلابى يا ضد انقلابى) حركت مى كند و آن كس كه قلم مى زند, ببيند قلم و نوشته او كدام گروه را خوشحال مى كند؟
و آن روز كه اعلام اعتصاب مى كنند به دفاع از چه چيز برخاسته اند؟ نيروهاى مومن, شهيدداده ها, دردمندان و دل سوخته ها يا بى دردها و بى تفاوت ها و روشنفكرهاى ليبرال؟ !
تشخيص اين موارد در پرتو تقوا و ايمان ميسر است و نبايد مجال داد اين سرمايه ايمانى در لابه لاى كينه توزى و تصفيه حساب ها گم شود.
خلاصه آن كه: اين نبرد و عواقب نسنجيده آن, همان چيزى است كه دشمن مى خواهد و آن را جايگزين جنگ تسليحاتى كرده و ما غافل ها در دام آن افتاده ايم و از مشكلات مردم بى خبريم و خون به دل آن ها مى كنيم و خدا مى داند كه اگر مهار نشود عاقبت آن چه خواهد شد؟ كه گوشه اى از آن را در آشوبگرىهاى اخير ديديم و حمايت هاى امريكا و اسرائيل و تروريست هاى فرارى را از آن ها مشاهده كرديم…

انقلاب زدايى و ابتذال فرهنگى
دومين نكته سخن روشن گر امام راحل, درباره توطئه ديگر دشمن است كه اگر در تهاجم نظامى طرفى نبست, هجمه فرهنگى مى كند تا فرهنگ مبتذل خود را جاىگزين فرهنگ اسلامى و فرهنگ ملى نمايد و نسل نوخاسته را با ارزش ها بيگانه كند و اين توطئه ننگ بار نيز دير زمانى است آغاز گرديده و ادامه دارد و مهاجمان انواع ابزارها از وسائل ماهواره اى و فيلم و نوار و رسانه هاى بين المللى گرفته تا وسائلى كه نوكرانشان در داخل در اختيار دارند از مطبوعات گرفته تا ترويج فساد و اعتياد و هوس بازى و فحشإ و منكرات را به كار گرفته اند تا بار ديگر غرب و فرهنگ غربى و فساد و ابتذال و لاابالى گرى و بى غيرتى و تفكر و تحميل و ((ليبراليسم و سكولاريسم و فمنيسم)) غربى را حاكم سازند و اگر در غرب جنايت پيشه با كتاب و نشريه به زبان هاى مختلف بر مقدسات آسمانى و اسلام مى تازند, نوكران قلم به دستشان نيز در داخل كشور به نام آزادى بيان و قلم و فكر و عقيده, همان راه را آرام آرام دنبال مى كنند كه صفحات برخى نشريات در يك سال اخير گواه مدعا است و اين همان آزادى است كه اين ها مى خواهند و براى آن اعلام اعتصاب مى كنند و همان توطئه اى كه با همآهنگى ميان رسانه هاى امپرياليستى و برخى رنگين نامه هاى داخلى به اجرا درمىآيد و ما غافل به نظاره ايستاده ايم و يكديگر را نفى و طرد مى كنيم و برخى ديگر براى آزادى شيون مى كنيم!
در چنين فضايى, هدف اين است كه القا كنند فصل جديدى در فرهنگ و سياست و حاكميت ايران گشوده شده و جمهورى اسلامى از آرمان هايش عدول كرده و انديشه هاى امام كم رنگ شده و تجدد طلبان بر سر آرمان هاى انقلاب پافشارى ندارند و گرايش به غرب دارد, عادى مى شود و شعار مرگ بر امريكا كار اوباش! است و دقيقا همان طرح نيكسون كه گفته بود: بايد بكوشيم تجددطلبان مسلمان و سازش كاران را در كشورهاى اسلامى تقويت كنيم كه آرمان گرا نباشند و بر سر انديشه هاى انقلاب سوگند نخورده باشند, به اجرا درمىآيد. حال آن كه در مصدر عالى حاكميت كشور بحمدالله هيچ گونه انحراف و عدول از آرمان هاى حضرت امام مصداق ندارد و اين آشوب گران و شياطين اند كه در برخى نشريات, كارگزار اين جريان شده و آراى توده ملت و يا حماسه دوم خرداد را ناحق به حساب خود مى گذارند و يا خود را مدافع آن مى دانند, در حالى كه دولت و ملت ذره اى از آرمان هاى خود عدول نكرده اند و همه در خط امام و رهبرىاند, بنابراين نبايد مجال داد فرصت طلبان سوء استفاده كنند و نعمت آزادى را به پاى اهريمنان قربانى نمايند. آزادى كه برخى رسانه ها مى خواهند, آزادى به شيوه غربى و ترويج ابتذال است نه به شيوه اسلامى, آن ها فكر مى كنند در پاريس و لندن و واشنگتن قلم مى زنند, در حالى كه حتى در آن كشورها هم, آن قدر آزادى نيست كه افراد به آرمان هاى نظامشان تاخت و تاز كنند!
اين جا است كه مدافعان ميهن و اسلام و مرزداران انقلاب و وفاداران به آرمان هاى امام راحل نبايد از هياهو و غوغاسالارى مطبوعات بيم و هراس داشته باشند و راه مستقيم خود را در چهارچوب اسلام و قانون استوار ادامه دهند و مرعوب آنارشيست ها نشوند و در اين خصوص مجلس و دولت و دستگاه قضايى هم صدا و هم دل مسووليت خويش را ايفا كنند كه همگان از اين آزمايش روسفيد سر برآورند و ان شإالله چنين باد.

عناصر نفوذى نقابدار
از ديگر توطئه هاى دشمن در رويارويى با اسلام و انقلاب از ديدگاه حضرت امام رخنه دادن عوامل نفوذى است. جهت خراب كارى و تشنجآفرينى و ايجاد اختلاف ميان نيروهاى انقلاب و ايجاد انحراف در فكرها و بينش ها و فضاسازى فكرى و تحريك احساسات در جهت منفى و به موضع گيرى كشانيدن افراد و مانند اين ها. اين چهره هاى نفوذى نقاب دار و گاه بى نقاب هنرمندانه به هر شكل و قيافه اى ظاهر مى شوند: در لباس تقدس, در لباس هم دردى و دل سوزى در لباس دانشجويى و حتى روحانى, و به انواع ترفندها دست مى يازند و مظلوم نمايى مى كنند و از احساسات پاك جوانان و دانشجويان و فرزندان عزيز اين آب و خاك سوء استفاده مى نمايند.
و هر جا مناسب بود از حربه دين و لباس مقدس دينى بهره مى گيرند و هر جا اقتضا كند از آزادى دم مى زنند, و در مطبوعات مصاحبه مى كنند و مع الاسف سرخوردگان و ساده انديشانى نيز به آن ها عرصه و مجال مى دهند و با توهم باطل آن ها را هم درد خود مى دانند! و ستون روزنامه ها و مجلات خود را در اختيارشان قرار مى دهند و در همين حال, رسانه هاى اجنبى از اينان قهرمان مى سازند و براى آزادى اشك تمساح مى ريزند و به عنوان مخالفان نظام اين خس و خاشاك ها را بزرگ مى كنند و ((اپوزسيون)) مى تراشند كه در داخل و خارج و انجمن نويسندگان در تبعيد و برخى ارباب جرائد جبهه داخلى آن را تشكيل داده است.
در هيچ يك از موارد فوق از دشمن ابدا انتظارى نيست, بلكه اين دوستان اند كه بايد با فراست ايمانى كه لازمه نور مومن است, آن ها را بشناسند و آلت دست آنان قرار نگيرند. و شايد اين تجارب تلخ اخير, درس باشد براى اينان كه توصيه هاى امام راحل و هشدارهاى رهبر معظم را جدى بگيرند و از تكرار تجارب بپرهيزند.