در انديشه معــــاد

 

در انديشه معاد

آيه الله عباس محفوظى

 


 

((يسئل ايان يوم القيامه فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر يقول الانسان يومئذ إين المفر;(1) مى پرسد: روز رستاخيز چه وقت است؟ پس آن گاه كه ديده خيره گردد و ماه در خسوف افتد و آفتاب و ماه به هم گرد آيند آن روز انسان گويد راه گريز كجاست؟))
قيامت جاى گاه عمل و پاداش است. هر شخص اعمال خود را در پيش روى خود حاضر مى يابد آن جا اعضا و جوارح و شاهدان بر رفتار و كردار ما شهادت مى دهند. گناهان مانند طوق دور گردن انسان پيچيده شده با او قرين هستند و راه فرارى از آن براى صاحب گناه نمى باشد. فرد گناه كار در آن روز آرزو مى كند كه اى كاش بين او و اعمال بدش فرسنگ ها فاصله بود.
انسان در آخرت نتيجه تك تك اعمال نيك و بد خود را خواهد ديد. انسانى كه اعمال نيك انجام مى دهد, ولى در كنارش مرتكب معصيت مى شود, ثواب اعمالش از بين مى رود. گناه سبب از بين رفتن حسنات مى شود. اگر در روز قيامت انسان, گناه كار شناخته شود و حق الناس بر گردن او باشد, ثواب اعمالش به پرونده ديگران منتقل مى شود. ائمه اطهار(ع) با آن همه عظمت باز هم نگران عاقبت اعمال خويش بودند. در اين جا به داستانى در اين مورد توجه كنيد.
شبى, شخصى شتابان به خانه حضرت زهرا(س) آمد و عرض كرد: فاطمه جان! على(ع) از دار دنيا رفت. فرمودند: چه ديدى؟ عرض كرد: على(ع) را در ميان نخلستان ديدم كه خدا خدا مى كرد تا اين كه به روى زمين افتاد و از دنيا رفت. حضرت زهرا(س) فرمود: تو يك بار على(ع) را اين گونه در نخلستان ديده اى. على(ع) هر شب اين چنين مى ميرد و زنده مى شود. پس در جايى كه على(ع) اين گونه نگران عاقبت اعمال خويش است ما بايد خيلى مواظب اعمال و رفتارمان باشيم.
حضرت على(ع) بارها و بارها به مومنان سفارش تقوى را كرده است.
در جاهاى مختلفى از نهج البلاغه اين سفارش به چشم مى خورد.
((فان تقوى الله مفتاح سداد و ذخيره معاد;(2) آرى, بى گمان تقوا رمز استوارى اندوخته اى براى معاد است.))
((يا خير الزاد التقوى;(3) بهترين توشه تقوى است.))
تقوا از ماده ((وقى, يقى)) به معناى خود را نگه داشتن, كف نفس از گناه مى باشد. تقوا, يعنى دورى از گناه اعم از كبيره و صغيره. ما بايد به فكر سختى روز قيامت باشيم روزى كه رابطه هاى ظاهرى, انسان را نجات نمى دهد.
پدر, پسر را نمى شناسد. مادر فرزند را فراموش مى كند, هيچ كسى در آن لحظات هولناك يك ديگر را نمى شناسد و همه به فكر نجات از عذاب و نتيجه اعمال خود مى باشند. امام حسين(ع) و فرزندش امام زين العابدين(ع) با آن همه عظمت و بزرگى, به فكر سختى روز قيامت و اندوختن زاد و توشه براى اين سفر طولانى بودند, آن وقت ما از زمان برپا شدن قيامت مى پرسيم براى ما چه فرقى مى كند بالاخره قيامت برپا خواهد شد و هيچ شكى در آن نيست آن چيزى كه مهم است اين است كه به فكر توشه اين سفر باشيم.
به اين داستان هم توجه كنيد: از شخصى نقل شده است: ((در نيمه شبى از كوچه اى عبور مى كردم ناگاه مردى را ديدم كه بارى به دوش مى كشيد, گفتم: آقا! كجا مى رويد؟ گفت به مسافرت. گفتم: چه چيزى به همراه دارى؟ گفت: اين زاد و توشه من است قدرى كه با هم راه رفتيم, ديدم در خانه اى را زد و مقدارى از آن كيسه را آن جا گذاشت و همين طور خانه به خانه در مى زد و از آن كيسه به صاحبان خانه ها مى داد گفتم: آقا! شما گفتيد, من به مسافرت مى روم و اين ها توشه من است جواب داد: بلى. همين طور است, مسافرت طولانى در پيش دارم, سفرى كه بازگشت ندارد و آن سفر قيامت است. درست كه نگاه كردم ديدم اين آقا, امام زين العابدين(ع) است.
يكى از مسائلى كه در مورد معاد و نتيجه اعمال مطرح شده است تجسم اعمال خوب و بد انسان مى باشد. اعمال خوب و يا بدى كه ما در اين دنيا انجام مى دهيم در عالم برزخ و قيامت به صورت فردى خوش صورت و زيبا و يا زشت مجسم شده و هميشه در كنار انسان خواهند بود. تنها چيزى كه انسان همراه خود به عالم آخرت مى برد اعمال او است. ثروت, جاه, اهل و عيال و قدرت در آن جا ما را نجات نخواهد داد. هر يك از اعمال خوب ما مانند نماز, روزه و حج, نورى هستند كه ما را از ظلمت و تنهايى قيامت نجات مى دهند. امام زين العابدين(ع) در مناجاتى عرض مى كنند: بارخدايا گريه مى كنم بر تنهايى و تنگى ظلمت قبرم آن جا ظلمت مطلق است, اگر ما از اين جا نور نبريم, در آن جا در تاريكى خواهيم بود. اگر ما در احوال برزخ و قيامت بينديشيم نورانيتى در قلب پيدا مى كنيم كه ما را منقلب خواهد كرد.
در اين جا به داستانى عبرت انگيز توجه كنيد.
نقل مى كنند: شبى شيخ بهايى وارد قبرستانى شد و با نگهبان قبرستان احوال پرسى نمود. پس از احوال پرسى از وى سوال كرد. ساليان درازى كه در اين قبرستان هستى چه ديده اى؟ گفت: از عجايبى كه ديده ام اين بود كه مرده اى را آوردند و دفن كردند. بعد از دفن وى از ميان قبرستان بوى خوشى بلند شد ديدم يك جوان زيبا و معطر وارد قبرستان شد و كنار همان قبر آمد. قبر شكافته شد و جوان داخل قبر شد. چيزى نگذشت كه قبرستان متعفن شد. دوباره ديدم يك سگ بدبو و زشت آمد و داخل قبر شد. اندكى پس از آن, جوان از درون قبر سراسيمه بيرون آمد, در حالى كه پيراهنش پاره شده بدنش خون آلود بود. جلو رفتم و پرسيدم تو كيستى؟ گفت: من عمل خوب اين مرد بودم و آن سگ عمل بد او, ما در داخل قبر با هم مبارزه كرديم تا اين كه او به من غلبه كرد و تا روز قيامت با صاحبش خواهد بود.
آرى, دعا, نماز, روزه, خمس, زكات و اعمال شايسته, مثل آن جوان زيبا است كه با ما داخل قبرمان شده و تا روز حساب مونس ما خواهند بود. در مقابل, غيبت, دروغ, سخن چينى, تهمت و افترا, كم فروشى, ترك نماز و… مثل آن سگ بدبو و موحش است كه قرين انسان مى شوند. ما بايد متوجه باشيم كه ميزان الهى حق است و همه چيز, حتى كوچك ترين اعمال نيز مخفى نمانده از آن سوال خواهد شد. قرآن مى فرمايد: ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق))(4)
تمام اعمال و رفتار ما در دنيا تحت كنترل بوده و ضبط مى شود. درست همانند دوربين هاى فيلم بردارى كه از كوچك ترين حركات و اعمال ما فيلم بردارى مى كنند.
در حديثى آمده است كه روزهاى دوشنبه و پنج شنبه هر هفته پرونده اعمال انسان ها به پيشگاه حضرت حجه ابن الحسن(عج) عرضه مى شود. اگر در پرونده مان اعمال نيك و ثواب نوشته باشند, قلب نازنينش راضى و خشنود خواهد شد و اگر گناه نوشته باشند, آزرده خاطر شده و بر آن اشك مى ريزند. هشيار باشيم قلب حضرت از ما آزرده خاطر نشود. ان شإالله.

پى نوشت ها:
1ـ سوره قيامه (75) آيه7.
2ـ نهج البلاغه, خطبه 23.
3ـ نهج البلاغه, قصار الحكم, 130.
4ـ سوره جاثيه (45) آيه29.