آمريكا و اسرائيل

 

امريكا و اسرائيل… سرسپردگى يا روابط

ترجمه: ف. مهرى

 


 

روابط خاص و بسيار دوستانه امريكا و اسرائيل پس از تصريحات تند ((باراك)) در مورد امريكا و درخواست براى عدم مداخله در مذاكرات فلسطينى ـ اسرائيلى, غموض و پيچيدگى خاصى به خود گرفته كه از زمان پيدايش رژيم صهيونيستى تاكنون چنين حالتى نداشته است.
آن چه در دهه هاى شصت و هفتاد گفته مى شد اين بود كه اسرائيل به منزله ولايت پنجاه و يكم امريكا به شمار مى رود. ولى به تدريج همه چيز دگرگون شد و اين سوال پيش آمد كه كدام يك بر ديگرى تسلط دارد: امريكا بر اسرائيل يا اسرائيل بر امريكا؟ و اكنون عموم مردم امريكا بر اين باورند كه رژيم صهيونيستى است كه بر كشورشان حاكم است و عده اى از يهوديان نفوذى در كاخ سفيد هستند كه سياست هاى امريكا را مشخص مى كنند. آن ها معتقدند كه اسرائيل تمام رسانه هاى گروهى امريكا را در اختيار گرفته از آن ها براى خدمت به دولت صهيونيستى استفاده مى كند.
با اين كه بيشتر مردم امريكا براى اين امر چندان اهميتى قائل نيستد ولى عده اى از اهل قلم با تشكيل گروه ها و دسته هاى مختلف, دولت را به حفظ استقلال و متوقف كردن كمك هاى خود به اين رژيم فرا مى خوانند.
((در گوش تو اى كلينتون)) مقاله اى است كه دكتر ((وليام پيرز)) يكى از نويسندگان معروف امريكايى نوشته است. تيتر اين مقاله اشاره دارد به تلاش عوامل موساد براى ترور يكى از رهبران حماس به وسيله پاشيدن ماده اى بسيار سمى در گوش او كه سكوت كلينتون در برابر اين مسإله, موجى از خشم در ميان مردم امريكا به وجود آورد. در ادامه, قسمت هايى از اين مقاله را ذكر مى كنيم.

((در گوش تو اى كلينتون))
پس از اين كه دو تروريست اسرائيلى با پاشيدن ماده اى بسيار سمى در گوش يكى از رهبران حماس در اردن سعى در كشتن او داشتند تاكنون چند هفته از اين حادثه مى گذرد, هم چنان منتظر شنيدن واكنش سردمداران كاخ سفيد هستم. تصور كنيد اگر يكى از روساى جمهور عرب گروهى را براى قتل يك رهبر دينى يهودى يا يك خاخام مى فرستاد چه روى مى داد؟ در اين صورت كلينتون و همسرش هيلارى با سخنرانى هاى آتشين و پى در پى خود, اين اقدام را محكوم مى كردند; وزارت امورخارجه اعلام قطع رابطه با آن كشور مى كرد; سناتورهاى يهودى و يا وابسته به اسرائيل, دولت را به جنگ با آن كشور فرامى خواندند; كلينتون با وزير دفاعش ويليام كوين طى جلسه اى بهترين راههاى تنبيه آن كشور و نابود كردن انبارهاى تسليحاتى او را بررسى مى كردند و تعداد زيادى ناو و هواپيماى جنگى وارد منطقه خاورميانه مى شد و…
همان گونه كه گفتم تاكنون در انتظار شنيدن عبارتى از كلينتون هستم كه اين عمل زشت و مغاير حقوق بشر اسرائيل را كه پايه و اساس شكل گيرى حكومت آن بر ترور رهبران دينى مسلمانان در كشورهاى ديگر استوار است, محكوم نمايد و يا كوچك ترين واكنشى در برابر پيشرفت تسليحاتى اسرائيل و افزايش چشمگير توليد سلاح هاى هسته اى و بيولوژى اين رژيم از خود نشان دهد. ولى تنها چيزى كه به گوش مى رسد صداى سكوتى است كه گوش ها را كر مى كند!
اين گونه اقدامات تروريستى در مورد اسرائيل تازگى ندارد. در دهه پنجاه, نامه هاى حاوى مواد منفجره براى كسانى كه وجود آن ها را نمى توانستند تحمل كنند, مى فرستادند و از ماشين هايى كه در آن ها بمب, كار گذاشته مى شد براى كشتن مردم بى گناه كوچه و خيابان استفاده مى كردند و هنگامى كه مى خواستند كشته شدن فرد مورد نظر, كاملا سرى و محرمانه باشد, ميكرب هاى كشنده و بسيار خطرناك را وارد غذايش مى كردند تا مرگ او كاملا طبيعى به نظر برسد.
در مورد ترور ناموفق اخير نيز با استفاده از سلاحى خاص كه در سفارتخانه اسرائيل در عمان نگاه دارى مى شود و در مواقع لزوم از آن استفاده مى كنند, ماده اى سمى در گوش يكى از رهبران حماس پاشيدند. البته اين تنها باراك نيست كه اقدام به قتل رهبران حماس مى كند, پيش از او نتانياهو نيز فرمان قتل ((خالد مشعل)) را صادر كرده بود. علاوه بر آن تعدادى تروريست را براى كشتن تعدادى از عناصر اصلى مقاومت اسلامى به لبنان فرستاد كه خوشبختانه همه آن ها قبل از رسيدن به هدف خود, شناسايى شدند.
و اين ها تنها گوشه هايى است از اعمال حكومتى كه معتقد است زندگى غير يهودى هيچ ارزشى ندارد و تمام دشمنان صهيونيسم بايد از روى زمين محو شوند.
ولى اين اقدامات تروريستى اسرائيل و نگهدارى اسلحه و انواع وسايل ترور در سفارتخانه هاى آن در سراسر جهان و كشتن كسانى كه وجودشان را مطابق مصلحت خود نمى دانند, هيچ ارتباطى با مردم امريكا ندارد ولى آن چه براى ما اهميت دارد اين است كه سياستمداران ما نيز با صهيونيست ها در انجام اين اعمال وحشيانه همدست و شريك هستند. آن چه براى من مهم است اقداماتى است كه دولت امريكا بايد انجام دهد ولى هرگز نمى دهد. آن چه ما را به خشم مىآورد, نفاق و فسادى است كه در واشنگتن وجود دارد. اين سياست امريكا در دفاع از تروريسم باعث شده كه ديگر مردم براى دولت هيچ احترام و ارزشى قائل نباشند و خشم خود را با كار گذاشتن بمب و منفجر كردن اماكن عمومى ابراز نمايند. اگر حكومت امريكا واقعا مخالف تروريسم بود, روابط ديپلماتيك خود را با اسرائيل قطع مى كرد و آن را تحت محاصره اقتصادى قرار مى داد. ولى مسلما دولت به طور جدى با تروريسم مبارزه نمى كند.
ما مردم امريكا حكومتى مى خواهيم كه به آن چه شعار مى دهد خود نيز پايبند باشد; حكومتى كه بتوانيم به آن اعتماد كنيم, نه حكومتى كه در برابر صهيونيسم سر تسليم فرود آورد و زمام امور خود را به دست آن بسپارد.