امام خمينى در كلام شهيدان

((اين وصيت نامه ها انسان را مى لرزاند و بيدار مى كند))
(امام خمينى(ره))

((امام خمينى در كلام شهيدان))

تهيه و تنظيم: دفتر تحقيق و پژوهش بنياد شهيد انقلاب اسلامى

 


 

سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از عصر حاضر, عصر ظلم و ستم, عصر كفر و الحاد, عصر مظلوميت اسلام و پيروان واقعى اش. عزيزانم اگر شبانه روز شكرگزار خدا باشيم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنايت فرمود, باز كم است. آگاه باشيم كه سربازان راستين و صادق اين نعمت شويم, خطر وسوسه هاى درونى و دنيافريبى را شناخته و برحذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل تنها چاره ساز ماست. اى عاشقان اباعبدالله بايستى شهادت را در آغوش گرفت, گونه ها بايستى از حوادث و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تند بزند. بايستى محتواى فرامين امام را درك و عمل نمائيم تا بلكه قدرى از تكليف خود را در شكرگزارى بجا آورده باشيم. وصيت من به مادر و خواهر و برادرانم و اهل فاميل. بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست, هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد. پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد, اهميت زيادى به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله و شهدا بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است.(شهيد مهدى باكرى)
وجود امام خمينى و بركات آن را تنها كسانى مى توانند حقيقتا درك كنند كه در جست و جوى تاريخ تحول باطنى انسان بر كوه, زمين ـ كه خاستگاه تحولات ظاهرى, اجتماعى و اقتصادى و سياسى حيات او نيز هست ـ به تاريخ انبيا رجوع مى كنند. هم آنانند كه در وصف امام خمينى مى گويند: ((او بت شكنى ديگر از تبار ابراهيم بود)) و يا براى تبيين حقيقت مبارزه او با طاغوت به داستان موسى و فرعون در قرآن رجوع مى كنند و يا براى بيان شيوه مبارزه او در برابر دشمنان انقلاب اسلامى به واقعه كربلا باز مى گرداند. خود او هم حتى يك بار نشد كه براى تبيين افعال و سياست هاى خويش, مردم را به تاريخ هاى مصطلح رجوع دهد. حتى براى يك بار نگفت ((من آمده ام تا ايران را به توسعه اقتصادى برسانم)) او خود را در برابر ((احيإ حيات باطنى بشر)) مكلف مى دانست و مى فرمود كه چون باطن انسان , حيات يابد امور مربوط به دنياى او هم اصلاح خواهد شد.
(شهيد سيد اهل قلم مرتضى آوينى)

درود به رهبر كبير انقلاب امام امت و نائب بر حق امام زمان(عج) و فرزند حسين(ع) و اميد مستضعفان و اميد بينوايان و پدر يتيمان و فرزندان شهدإ, سلام بر تو اى آيت خدا و اين حجت زمان سلام و درود محمد و آل محمد(ص) بر تو باد كه ملت ما را از خواب غفلت چندين ساله بيدار كردى و هدف ما را دراين نهضت به ما نشان دادى و طريق وصول به هدف را و سكوت را و راه قيام و انقلاب را و راه ميدان و مبارزه را شناساندى. اى امام و اى رهبر امت و اى پدر روحانى كه با بيان خود نفس طاغوتى ما را تزكيه نمودى, بدان ((تا آخرين قطره خونى كه در بدن دارم و تا آخرين دم حياتم مقلد و مإموم تو هستم به خدا سوگند يك لحظه از اين عهد و پيمانى كه با تو بسته ام نظرم برنخواهد گشت و آخرين خونى كه از بدنم بيرون ريزد نقش خمينى رهبر خواهد بست. زيرا كه من اين وفادارى را از مكتب كربلا, از پرچمدار اباعبدالله(ع) آموخته ام و عينيت اين وفادارى را از سيدمان و مولايم شهيد آيه الله بهشتى آموخته ام. اى امام امت و اى اميد مستضعفان بدان كه من مقلد و مطيع امر تو كه همان اطاعت از رسول خدا محمد(ص) است مى باشم و تا آخرين قطره خونم سرباز تو و تو فرماندهم خواهى بود.(شهيد على تجلايى)

جهل حاكم بر يك جامعه, انسان ها را به تباهى مى كشد و حكومت هاى طاغوتى مكمل اين جهل اند. شايد قرن ها طول بكشد تا انسانى از سلاله پاكان متولد شود و بتواند رهبرى يك جامعه سردرگم و سر در لاك خود فرو برده را در دست گيرد و امام تبلور سلاله ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است.
(شهيد محمد ابراهيم همت)

و تو اى امامم! اى كه به اندازه قرن ها سختى ها و رنج ها كشيدى از دست اين نابخردان خرد همه هيچ دان! لحظه لحظه اين زندگى بى تو هم چون نوح, موسى, عيسى و محمد(ص) گذشت. ولى تو اى امام و اى عصاره تاريخ, بدان كه با حركتت, حركت اسلام را در تاريخ جديد شروع كردى و آزادى مستضعفان جهان را تضمين كردى. ولى اى امام كيست كه اين همه رنج ها و دردهاى تو را درك كند؟! كيست كه دريابد لحظه اى كوتاهى از اين حركت به هر عنوان خيانتى به تاريخ انسانيت و كليه انسان هاى حاضر و آينده تاريخ مى باشد؟
اى امام! درد تو را, رنج تو را مى دانم چه كسانى با جان مى خرند.
بله اى امام درد تو را جوانان درك مى كنند اينان كه از مال دنيا فقط و فقط رهبرى تو را دارند و جان خويش را براى هدفت كه اسلام است فدا مى كند.
اى امام تا لحظه اى كه خون در رگ ما جوانان پاك اسلام وجود دارد لحظه اى نمى گذاريم كه خط پيامبرگونه تو كه به خط انبيإ و اوليإ وصل است به انحراف كشيده شود. اى امام! من به عنوان كسى كه شايد كربلاى حسينى را در كربلاى خرمشهر ديده ام سخنى با تو دارم كه از اعماق جانم و از پرپر شدن خون جوانان خرمشهرى برمى خيزد و آن اين است. اى امام از روزى كه جنگ آغاز شد تا لحظه اى كه خرمشهر سقوط كرد, من يك ماه مداوم كربلا را مى ديدم هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت مى شد فرياد آن ها بى سيم را از كار مى انداخت و هيچ راه نجاتى نبود به اتاق مى رفتم, گريه را آغاز مى كردم و فرياد مى زدم اى رب العالمين بر ما مپسند ذلت و خوارى را.
(شهيد محمد على جهان آرا)