اندونزى و بحران جدايى طلبى سرزمينى

 

اندونزى و بحران جدايى طلبى سرزمينى

دكتر محمد رضا حافظ نيا

 


 

مجمع الجزاير اندونزى به عنوان يك كشور واحد و مستقل در جنوب شرق آسيا قرار گرفته و از موقعيت استراتژيكى برخوردار است به طورى كه از يك سو دو قاره جهان يعنى آسيا و اقيانوسيه را به هم ارتباط مى دهد و از سوى ديگر, دو اقيانوس مهم جهان يعنى اقيانوس هند و اقيانوس كبير را به هم پيوند مى دهد. اين كشور جزيره اى گذرگاه هاى عمده ارتباطى در شبكه حمل و نقل دريايى جهان بين اقيانوس هاى ياد شده را در كنترل خود دارد. هرچند براساس مفاد كنوانسيون حقوق بين الملل درياها, ناوگان تجارى و شناورها و حتى اشيإ پرنده بر اساس اصل ترانزيت در آب هاى مجمع الجزايرى به طور آزادانه حق تردد از تنگه ها و مسيرهاى آبى مابين جزاير را دارند. لكن به لحاظ استراتژيكى اندونزى از امكان كنترل و دسترسى به مسيرهاى عمده دريايى و هوايى بين دو قاره آسيا و اقيانوسيه و نيز بين دو اقيانوس كبير و هند برخوردار است و اين فرصت به اندونزى اقتدار و توانايى قابل توجهى را ارائه مى دهد. بارورى و كارآمدى اين پتانسيل, مستلزم يكپارچگى سياسى مجمع الجزاير اندونزى و يا اكثريت آنها مى باشد.
اندونزى به لحاظ فضايى, قلمروى به اندازه قاره اروپا را شامل مى شود كه اين امر براى نهاد دولت از حيث كنترل سرزمينى آن هم با پراكندگى جزيره اى كارى بس مشكل است, زيرا فاصله شرقى ترين و غربى ترين قلمرو آن (ايريان و آچه) بسيار زياد است و كشور از تركيب جزاير بزرگ و كوچك فراوانى تشكيل شده كه عمده ترين آنها را سوماترا, جاوه, برنئو, سلبس, و ايريان تشكيل مى دهد كه هر يك به تنهايى استعداد يك كشور در حد نمونه هاى مشابه در جنوب شرق آسيا را دارند.
اندونزى به لحاظ فضاى منحصرا خشكى, 1919433 كيلومتر مربع مساحت (يازدهمين كشور جهان) و به لحاظ جمعيت برابر آمار 1997 تعداد 199544000 نفر (چهارمين كشور جهان پس از چين , هند و آمريكا) جمعيت دارد كه پرجمعيت ترين كشور جهان اسلام نيز تلقى مى گردد. اكثريت جمعيت اندونزى را نژاد جاوه اى (4/39%) و سپس سونه اى (8/15%) باهاسا اندونزيايى (12/1%) تشكيل مى دهد. از نظر دينى 9/86% مسلمان, 6/9% مسيحى, 1/8% هندو و حدود 1% بودايى اند. در اندونزى زبان باهاسا ـ اندونزيايى به عنوان زبان رسمى شناخته شده و در حدود 250 گويش محلى در اين كشور وجود دارد. (1)
اندونزى براى مدت هاى مديد در استعمار پرتقال و هلند قرار داشت. پرتقالى ها از سال 1511 ميلادى آن را مستعمره خود كردند. سپس هلندىها در سال 1624م به اندونزى راه يافته و جايگزين پرتقالى ها شدند. ولى پرتقالى ها همچنان در جزيره تيمور در شرق كشور و تا سال 1974 باقى ماندند, و در اين سال منطقه را ترك نموده و شبه نظاميان اندونزيايى در زمان سوهارتو در سال 1975 جزيره تيمور را به كشور اندونزى منضم نمودند.(2) كه همسايه قدرتمند جنوبى آن يعنى استراليا و امريكا نيز از اين اقدام حمايت كردند,(3) زيرا در آن زمان و در چارچوب رقابت هاى جنگ سرد, اندونزى با آمريكا و جهان غرب هم گرايى داشت.
اندونزى بمانند بسيارى از كشورهاى مستعمره جهان پس از پايان جنگ جهانى دوم توانست استقلال خود را در تاريخ 1945/8/17 از دولت استعمارگر هلند به دست آورد. (4) پس از استقلال ابتدا سوكارتو و سپس سوهارتو حاكميت كشور را به دست گرفتند و اندونزى به عنوان يكى از هم پيمانان و متحدين استراتژيك آمريكا و غرب در دوره جنگ سرد درآمد. فروپاشى نظام دو قطبى حاكم بر جهان بازتاب هايى را در مناطق مختلف جغرافيايى جهان به همراه داشت. منطقه جنوب شرق آسيا كه يكى از مناطق رقابت دوره جنگ سرد بود, در دوره جديد چندان در منظر استراتژيكى غرب اهميتى كه در گذشته داشت را پيدا نكرد به طورى كه به هنگام بروز بحران نه تنها غرب به فرياد آن نرسيد بلكه رشد اقتصادى و توسعه منطقه اى جنوب شرق آسيا, كه عمدتا بر كشورهاى اسلامى اندونزى و مالزى تمركز داشت, خود به صورت نگرانى استراتژيكى دوره جديد براى امريكا و غرب درآمد و چالش هاى جديد اقتصادى ـ اجتماعى را بر منطقه تحميل نمود, به نحوى كه بحران اقتصادى فراگير, منطقه را تهديد نمود و از قضا حكومت مقتدر اندونزى را نيز تهديد كرد. گشايش فضاى باز سياسى بر پيشينه خودكامگى هاى سوهارتو و همراه شدن آن با بحران هاى اقتصادى داخلى امواج اعتراض را برانگيخت و نيروهاى سياسى داخلى كشور فعال شده و حركت هاى دانشجويى, احزاب سياسى مذهبى و غير مذهبى و در كنار آن رشد تمايلات جدايى طلبانه سرزمينى سوهارتو را وادار به كنارگيرى از قدرت نمود و دولت انتقالى ((حبيبى)) قدرت را به دست گرفت. اين تحولات قدرت نوعى آرامش را بر فضاى اندونزى حاكم كرد. اما با رشد تمايلات سياسى سركوب شده دوره سوهارتو چه در بعد ملى و در سطح نيروهاى سياسى داخلى, و چه در بعد منطقه اى و نگرش هاى جدايى طلبانه همراه گرديد.
اولين منطقه اى كه بنا به سوابق قبلى و شرايط ژئوپليتيكى خود مدعى استقلال و جدايى از اندونزى شد جزيره ((تيمور شرقى)) بود. تيمور كه تقريبا در دورترين قلمرو جنوب شرقى كشور اندونزى قرار گرفته است و حد فاصل كشور استراليا با اندونزى را تشكيل مى دهد در سال 1975م توسط استعمارگران پرتقالى تخليه شد و نيروهاى سياسى محلى خواستار استقلال آن گرديدند, ولى دولت اندونزى (سوهارتو) بنا به ملاحظات استراتژيكى بلافاصله جزيره را اشغال و به كشور اندونزى الحاق كرد و به سركوب, دستگيرى و زندانى جدايى طلبان و به عبارتى استقلال طلبان آن اقدام نمود. اين حركت با موافقت امريكا و استراليا و مخالفت سازمان ملل و كشورهاى مختلف جهان روبه رو گرديد.
جزيره تيمور به دو بخش غربى و شرقى تقسيم مى شود كه بخش غربى آن از سال 1859م در اختيار هلندىها بود كه با استقلال اندونزى و خروج هلندىها در سال 1945 جزو كشور اندونزى محسوب مى گرديد ولى بخش شرقى جزيره از قديم در كنترل پرتقالى ها بود كه در سال 1975م و با خروج آنها به تصرف اندونزى درآمد. اين جزيره كه در حد فاصل 2100 كيلومترى شرق پايتخت اندونزى يعنى جاكارتا قرار دارد در حدود 14165 كيلومتر مربع وسعت, و حدود 843 هزار نفر جمعيت دارد كه در حدود 85% آن را مسيحيان كاتوليك تشكيل مى دهند كه به نظر مى رسد حاصل عملكرد 450 ساله مستمر پرتقالى ها در جزيره باشد.
سكنه تيمور شرقى (دو سوم كل جزيره) با توجه به شرايط سياسى جديد در اندونزى و استقرار دولت انتقالى, اقدام به طرح خواست هاى جدايى طلبانه و استقلال, تيمور از اندونزى كردند و به دنبال آن كشمكش هاى قومى و دينى بين سكنه آن گسترش يافت. در چنين فضايى و تحت فشار نهادهاى بين المللى نظير صندوق بين المللى پول و سازمان ملل, دولت انتقالى اندونزى تن به طرح همه پرسى زير نظر سازمان ملل داد. اين همه پرسى در تاريخ هشتم شهريور ماه سال جارى و با 5/78 درصد آرإ مردم تى مورشرقى, به استقلال تيمور از اندونزى منجر گرديد.(5) به دنبال اين واقعه موجى از اعتراض در اندونزى پديد آمد و درگيرىهاى شديدى را در داخل تيمورشرقى باعث گرديد. به طورىكه سازمان ملل و دولت هاى غربى از دولت اندونزى خواستند سريعا امنيت را در جزيره برقرار كند و چون نتيجه مورد نظر آن ها حاصل نگرديد بلافاصله اقدام به تشكيل نيروى چند مليتى به استعداد 2500 نفر جهت كنترل امنيت تيمور شرقى نمودند. اين نيرو كه نخستين گروه آنها در تاريخ 1378/6/30 وارد تيمور شرقى شد به سرپرستى استراليا (همسايه بلافصل جزيره تيمور) و مركب از 500 نفر نظامى از استراليا, 250 نفر از انگليس و بقيه از مليت هاى مختلف بودند. به دنبال اين واقعه ارتش اندونزى به تدريج جزيره را ترك نمود و آخرين گروه نظاميان اندونزيايى پس از 25 سال, در تاريخ 8/8/1378 تيمورشرقى را ترك نمودند(6) و مردم تيمور شرقى نيز به بقاياى پادگان هاى اندونزى حمله كرده و آنها را غارت كردند و استراليا نيز اعلام نمود كه با خروج نيروهاى حافظ صلح چند مليتى در آينده نزديك از تيمور مخالف است.(7)
به طور همزمان رهبر جدايى طلبان تيمورشرقى نيز از زندان اندونزى آزاد و سپس به استراليا عزيمت نمود.
بررسى مورد تيمور شرقى از جهاتى قابل تإمل است نظير عوامل موثر بر اين پديده, نتايج آن و كاركردهاى احتمالى تيمور در آينده.
آنچه كه بر استقلال تيمور تإثير گذاشت مجموعه اى از عوامل زير بود:
1ـ فاصله جغرافيايى زياد از مركز كشور اندونزى (2100 كيلومتر) 2ـ عدم تجانس فرهنگى و انسانى با ملت اندونزى (85% مسيحى كاتوليك) 3ـ موقعيت جغرافيايى در منتهى اليه جنوب شرق اندونزى و در مجاورت كشور استراليا 4ـ سابقه طولانى استعمار پرتقال و متقابلا جدايى 450 ساله از مجموعه منسجم اندونزى 5ـ رفتار اندونزى در اشغال نظامى جزيره و سركوب مردم و رهبران استقلال طلب جزيره 6ـ مداخله نيروهاى خارجى به ويژه امريكا و استراليا و اروپا, 7ـ همسويى جامعه بين المللى به ويژه سازمان ملل با خواست تحريك شده مردم تيمورشرقى, 8ـ تبعيد فرآيند تضعيف دولت اندونزى و جدايى تدريجى واحدهاى سرزمينى مشابه از آن كه به نظر مى رسد قدرت هاى جهانى و منطقه اى نظير آمريكا, اروپا و استراليا در آن نقش داشتند, 9 ـ بالاخره همدردى و همسويى عاطفى و دينى جهان مسيحيت با مردم مسيحى تيمور شرقى.
نتيجه استقلال تيمور شرقى بر اندونزى و منطقه و كاركردهاى آن در آينده قابل تإمل است. تإثير آن را بر اندونزى عمدتا مى توان در استقرار فرآيند جدايى گزينى سرزمينى بخش هاى مشابه ديگر در اندونزى دانست كه خطر احتمالى تضعيف و تجزيه اين كشور پهناور و مجمع الجزايرى را مى تواند به همراه داشته باشد, تإثير بيرونى و منطقه اى استقلال تيمور را عمدتا مى توان در موارد زير جست و جو كرد:
1 ـ تإسيس دومين كشور مسيحى منطقه آسيا ـ ياسفيك پس از فيليپين,
2ـ گسترش حوزه نفوذ استراليا به سمت شمال و به هم خوردن توازن قوا در منطقه بين استراليا و اندونزى
3ـ كاربرى تيمور شرقى براى اعمال فشار فرهنگى, سياسى, نظامى و استراتژيكى عليه دولت اندونزى كه آبستن ارتقاى موقعيت اسلام گرايان و به قدرت رسيدن آنها در منطقه مى باشد.
تجربه استقلال و جدايى گزينى تيمور به سرعت در اندونزى انتشار پيدا كرد و اين پديده با حادثه انتخابات آزاد و انتقال دولت به يك حكومت ملايم تر و دموكراتيك تر نسبت به سوهارتو و بعد از او در اندونزى همراه بود. چالش بزرگ داخلى كه دولت جديد يعنى ((عبدالرحمان وحيد)) با آن رو به رو شده است علاوه بر معضلات اقتصادى ـ اجتماعى باقى مانده از گذشته, بحران جدايى گزينى هاى سرزمينى و پديده واگرايى درون ملى است كه به سرعت گسترش مى يابد. به عنوان نمونه مى توان به موارد زير اشاره كرد:
1ـ درخواست استقلال ايالت ((آچه)) به مركزيت ((پاندا)). اين ايالت نفت خيز در منتهى اليه غربى كشور و جزيره سوماترا قرار گرفته و به سكوى انتقال اسلام به اندونزى, مالزى و جنوب شرق آسيا معروف شده است. فاصله جغرافيايى و تمايزات فرهنگى و انسانى و موقعيت ژئوپلتيكى كه احتمالا با دخالت هاى برون كشورى نيز همراه است دولت اندونزى را با مشكل جدى مواجه كرده است. البته شرايط اين منطقه با جزيره تيمورشرقى قدرى تفاوت مى نمايد ولى برخى شرايط آنها مشابه يكديگر است. هرچند مجلس اندونزى مجوز خودمختارى ويژه را به ((آچه)) داده است(8) و رئيس جمهور نيز آمادگى خود را براى همه پرسى در اين زمينه اعلام كرده است(9) ولى ظاهرا رهبران و مردم ايالت آچه به چيزى كمتر از استقلال نمى انديشند. آنها با برپايى تظاهرات نيم ميليون نفرى در شهر پاندا مركز ايالت آچه خواستار استقلال آن از اندونزى(10) شدند.
2ـ درخواست مردم در ايريان كه نيمه شرقى جزيره گينه نو را تشكيل داده و شرقى ترين بخش سرزمينى اندونزى را نيز تشكيل مى دهد.
3ـ جدايى طلبى در ايالت ((رياتو)) كه با تهديد عبدالرحمان وحيد رو به رو شد كه در صورت ادامه كار, رهبران آنها بازداشت و زندانى خواهند شد. البته رهبر جامعه ((رياتو)) در جاكارتا با وحيد ملاقاتى داشته است كه براساس آن وحيد با واگذارى 75 درصد درآمدهاى آن به خود ايالت موافقت كرده است.(11)
4 ـ بروز آشوب ها و درگيريها در جزاير مختلف. براى مثال:
4 ـ 1ـ در ايالت ((مالوكوى)) شمالى در درگيرى بين مسلمانان و مسيحيان, 8 نفر كشته و يكصد خانه به آتش كشيده شده است.(12)
4 ـ 2ـ در تازه ترين درگيرىها در جزاير ملوك, چهارتن كشته و ده ها تن زخمى شدند.
4ـ 3ـ در مركز جزيره ((هالماهرا)) كه در شمال جزيره ملوك قرار گرفته است در جريان زد و خورد مردم, ده ها خانه به آتش كشيده شد و هزار نفر, از بيم جان خود به مراكز نظامى و يا جزيره همسايه (سولا) پناه بردند.(13)
اين حوادث هرچند هنوز به مرحله رشد لازم نرسيده اند و دولت اندونزى به ويژه ارتش آن, همچنان توانايى سركوب و كنترل آن را دارد, ولى به نظر مى رسد تحت تإثير تجربه تيمور, شرايط سياسى بازتر در اندونزى و ملاحظات و مداخلات بين المللى , جهتى گسترش يابنده دارند به طورى كه براى پيش گيرى از گسترش درخواست هاى تجزيه طلبانه, عبدالرحمان وحيد, رئيس جمهور اخيرا طرح استقرار سيستم حكومتى شبه فدرال بر اندونزى را پيشنهاد كرده است.(14)
اگرچه نمى توان براساس موارد مزبور حكمى قاطع در خصوص سرنوشت آينده اندونزى داد ولى اين حوادث حاكى از مراحل آغازين فرآيند تجزيه يك دولت سرزمينى است كه چنانچه به روش هاى مناسب و مسالمتآميز كه بر نوعى احساس وفاق ملى مبتنى باشد كنترل نگردد خطر تجزيه رابه همراه دارد. در هر صورت بايد منتظر حوادث آينده بود و پاسخ يابى به سوالاتى متعدد نظير: آيا اندونزى برپاى خواهد ماند يا دچار سرنوشت شوروى سابق و يوگسلاوى شده و به گسيختگى تن درخواهد داد؟ اگر چنين وضعى پيش آيد بازيگران اصلى روى پرده و پشت پرده چه كسانى خواهند بود؟ آيا نيروهاى درونى يا نيروهاى برونى يا تعامل هر دو؟ آيا اندونزى يكپارچه و در معرض كنترل احتمالى اسلام گراها خطرى براى منافع استراتژيك غرب است كه بايد دچار فرآيند گسيختگى شود يا چيزى غير از آن مى باشد؟
به هر حال يافتن پاسخ براى اين سوال ها و سوال هاى مشابه ديگر را بايد به آينده واگذار كرد.

پى نوشت ها:
1 ) سعيد بختيارى, اطلس كامل گيتاشناسى (سازمان جغرافيايى و كارتوگرافى گيتاشناسى, چاپ يازدهم, تهران, 1377) ص13.
2 ) اطلاعات ضميمه, سه شنبه11/8/1378,شماره21763, ص1.
3 ) اظهارات حسين شهاب, نويسنده و مفسر سياسى, راديو ملايوى برون مرزى, 28/6 /1378 .
4 ) سعيد بختيارى, همان, ص13.
5 ) اطلاعات ضميمه, همان.
6 ) روزنامه اطلاعات, 9/8/1378 , ص آخر.
7 ) همان, 10/8/1378, ص آخر.
8 ) همان, 16/8/1378, شماره 21766, ص آخر.
9 ) همان, 17/8/1378, شماره 21767, ص آخر.
10 ) همان.
11 ) روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 5911, چهارشنبه 12/8/1378, ص 16.
12 ) اطلاعات , 16/8/1378, شماره 21766, ص16.
13 ) همان, 17/8/1378, شماره 21767, ص16.
14 ) روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 5911, چهارشنبه 12/8/1378, ص16.