رسوايى در اسلــو و پيامدهاى آن

 

رسوايى در اسلو و پيامدهاى آن

ترجمه: ف . مهرى

 


 

چندى پيش مراسم بزرگداشتى به مناسبت سالروز ترور اسحاق رابين نخست وزير اسبق اسرائيل با حضور بيل كلينتون رئيس جمهور امريكا, ايهود باراك نخست وزير اسرائيل و ياسر عرفات رئيس حكومت خودگردان فلسطين در اسلو برگزار شد تا در كنار رويدادهاى ديگر به اهداف اسرائيل خدمتى كرده باشد. شبكه هاى خبرى در سراسر جهان نه تنها اين مراسم را به طور كامل پخش كردند بلكه برخى از آنان, آن را به طور مستقيم پخش كردند تا با نمايش دادن آن جو مالامال از دورويى و نفاق و گريه هاى دروغين بر كسى كه استخوانهاى فرزندان انتفاضه را درهم خرد مى كرد بينندگان عرب را بيشتر شكنجه دهند. آخرين پرده اين نمايش ـ كه موضعگيرى حكومت خودگردان را به خوبى آشكار مى ساخت ـ سخنرانى عرفات بود. او هنگامى كه به سوى تريبون مى رفت در برابر عكس بزرگى از رابين كه بر ديوار آويزان بود چنان كرنشى كرد كه همه را به تعجب واداشت, پس از آن با دستى لرزان به آن عكس سلام نظامى داد و با لبى لرزانتر سخنرانى شرمآور خود را آغاز كرد.
در اين اجلاس نيز همان اهداف هميشگى دنبال شد; برترى صهيونيسم, سركوبى اعراب و فشار بر آنان براى تسليم شدن. بى شك اگر وضع به همين ترتيب ادامه يابد و تلاشى جدى براى رسيدن به صلح واقعى (نه صلحى كه نتيجه فعاليتهاى زيرزمينى سيا است!) آغاز نشود بايد منتظر پيامدهاى وخيمترى نيز باشيم.
مصر در نمايش اسلو شركت نكرد تا اميد واهى براى رسيدن به صلح در دل مردم ايجاد نكند. اردن نيز تنها به ارسال وزير امورخارجه خود اكتفا كرد. تلاشهايى هم براى شركت دادن ساير كشورهاى عربى در اجلاس شد كه همگى با شكست مواجه گشت. در نهايت نيز اسلو طوق مذاكرات را بر گردن واشنگتن انداخت تا در ژانويه سال آينده اجلاس ديگرى در آنجا برپا شود و مسير آنچه را صلح مى نامند ادامه يابد.
از هم اكنون مى توان پيش بينى كرد كه نتيجه اجلاس آينده چه خواهد بود… بى اعتنايى اسرائيل به قطعنامه ها و رد عقب نشينى از بخش كوچكى كه قرار است به دولت خودگردان واگذار شود, ادامه شهرك سازى يهوديان, پشتيبانى دائم و كامل امريكا از اسرائيل و ناتوانى حكومت خودگردان و در نتيجه تسليم و سپردن سرنوشت فلسطين و فلسطينيان به يهوديان تلآويو و واشنگتن!
باراك قصد دارد مذاكرات را در تاريخى كه خود تشخيص مى دهد و با برنامه اى كه كاملا با مصالح اسرائيل مطابقت دارد, آغاز كند و مذاكرات مرحله ميانى را با مرحله نهايى يكى كند. البته مانند هميشه, دولت خودگردان با به راه انداختن داد و فرياد و جنجال, تظاهر به مخالفت مى كند ولى پس از مدتى خاموش شده مجبور به اطاعت مى شود!
… و سرانجام مذاكرات نهايى با وجود ادامه شهرك سازيها و اجراى طرح يهودى كردن قدس آغاز خواهد شد و باراك نيز به آسانى تمام ((نه))هاى معروف خود را بازگو و از حكومت خودگردان به عنوان راهى امن براى رسيدن به اهداف خويش استفاده خواهد كرد.
راه حلى كه باراك پيشنهاد مى كند اين است كه شهركهاى اسرائيلى بخش وسيعى از كرانه باخترى را اشغال كنند و فلسطينى ها قدس را رسما پايتخت اسرائيل اعلام نمايند و آوارگان فلسطينى نيز اميدى به بازگشت به ميهن اصلى خود نداشته باشند و از اين حق مسلم خود چشم پوشى كنند. علاوه براين, كمك هاى بين المللى نيز براى تقويت نيروهاى نظامى صهيونيست به اسرائيل تقديم شود. پس از آن مانعى براى تشكيل دولت فلسطينى كه از نظر سياسى, اقتصادى و نظامى وابسته به دولت اسرائيل است وجود ندارد و بدون شك دولت حق دارد كه رئيس, پرچم و سرود ملى نيز داشته باشد!!!
حتى اگر چنين طرحى مورد موافقت قرار گيرد انجام آن چند سال به طول خواهد انجاميد تا در اين مدت, مذاكرات مختلفى صورت گيرد و قراردادهاى ديگرى امضا شود و در اين ميان قضاياى مهم و اصلى كنار گذاشته شده و بيشتر به جزئيات و مسائل پيش پا افتاده پرداخته شود. به اين ترتيب در هر مذاكره مى تواند بر امتياز جديدى دست يابد!!
قطعا كلينتون نيز به يك قرارداد تاريخى! نياز دارد تا دوره رياست جمهورى خود را با آن پايان بخشد و رسوائيهاى خود را پنهان نمايد. او به خوبى مى داند كه كليد پيروزى حزبش در انتخابات رياست جمهورى آينده در دست صهيونيست ها است و بايد به هر شكلى كه مى تواند رضايت آنان را جلب كند. بنابراين بايد قراردادى كه امضا مى شود كاملا به سود اسرائيل باشد و در مقابل, آنان نيز با كمكهاى معنوى و مادى خود به حزب دموكرات كه در وضعيت ضعيفى قرار دارد پيروزى آن را تضمين نمايند. اين وضعيت از پنجاه سال پيش تاكنون وجود داشته و پس از اين نيز ادامه خواهد يافت. ولى مشكلى كه بر سر راه امريكا و اسرائيل وجود دارد قراردادهاى بين المللى است كه خواستار بازپس گيرى حقوق از دست رفته ملت فلسطين است و بايد براى از بين بردن اين مشكل, قراردادى با حكومت خودگردان امضا كنند كه در آن هيچ اشاره اى به قطعنامه هاى سازمان ملل نشود. پس از عقب نشينى حكومت خودگردان از تمام حقوق ملت فلسطين, ديگر مشكلى وجود نخواهد داشت.
عرفات نيز كه تاكنون براى راضى كردن ارباب امريكايى از بسيارى از حقوق مردم فلسطين چشم پوشى كرده از طرفى خود را در آخر خط مى بيند و چاره اى ندارد جز اين كه تمام شروط اسرائيل را بدون قيد و شرط بپذيرد و از طرفى ديگر اگر به صلح امريكايى ـ اسرائيلى تن در دهد, توانايى رويارويى با ملتش را نخواهد داشت. حتى كسانى كه در صف مقدم پذيرش پيمان اسلو قرار داشتند نمى توانند تمام حقوق تاريخى ملت را ناديده بگيرند و كيانى مسخ شده به نام فلسطين به او تقديم كنند و نمى توانند به آوارگانى كه سالها با خون دل در انتظار نشسته اند بگويند شما نمى توانيد به ميهن خود باز گرديد.
نمى توانند به ملت فلسطين بگويند شهركهاى يهوديان در كرانه باخترى باقى خواهد ماند.
نمى توانند به مسلمانان و مسيحيان بگويند كه آنها بر از دست رفتن قدس مهر تإييد زدند و نيز نمى توانند به ملتشان بگويند مسير صلح با اندكى تغيير! به پايان خواهد رسيد. يعنى به جاى اينكه سرزمينهاى اشغالى به صاحبان اصليش يعنى مردم محروم فلسطين بازگردد و در مقابل اسرائيل به صلح و آرامش دست يابد, اسرائيليها هم به صلح و آرامش و هم به قدس و بيشتر مساحت فلسطين دست خواهند يافت و تنها چند كاخ در ساحل غزه و يك كازينو قمار در اريحا و دولتى پوچ كه راهى امن براى رسيدن اسرائيل به ساير كشورهاى عربى است, نصيب فلسطين خواهد بود.
اجلاس اخير اسلو نيز شكلى تكرارى از اجلاسى بود كه براى بار اول در اسلو برگزار شد. حتى خود هيإت فلسطينى در اين اجلاس به خوبى متوجه بودند كه مذاكرات اصلى بدون حضور آنان و پشت درهاى بسته انجام مى گيرد و هيإت هاى امريكايى و اسرائيلى با ياسر عرفات به تنهايى (بدون حضور ساير اعضا) مذاكره مى كنند تا با استفاده از وضعيت ضعيف جسمى و روحى او, به امتيازات بيشترى دست يابند. از اين روست كه بار ديگر عرفات را در ماه ژانويه آينده در واشنگتن به سر ميز مذاكره مى كشانند تا با ايجاد يك جو خوشبينى ظاهرى و دروغين, او را وادار به عقب نشينيهاى بيشترى نمايند.
علاوه بر اين, قرار است كلينتون يك كامپ ديويد ديگر ميان عرفات و باراك برگزار كند (مانند آنچه كارتر ميان سادات و بگين برگزار كرد) و جالب اينجاست كه تمام مسوولين امريكايى از كلينتون گرفته تا البرايت همگى اين وقايع را راه حلى مناسب براى پايان دادن به مشكل فلسطين مى دانند كه اگر با موفقيت انجام نشود, انفجار بزرگى در منطقه رخ خواهد داد ولى ظاهرا هيچ كس نيست به آنان بگويد كه در واقع, اجراى اين راه حل است كه منجر به وقوع انفجارى بزرگتر و مهيب تر خواهد شد!!