رهنمودها

 

 


رهنمودها

 


 

رهنمودهاى امام خمينى (ره)
حفظ اسلام و اصول انقلاب
(كسانى كه اهل قلم هستند, اهل بيان هستند كوشش كنند كه مردم را دعوت به وحدت بكنند, مردم را دعوت به جهاد بكنند. اگر خداى نخواسته از قلمى, از زبانى چيزى بيرون بيايد كه موجب تشتت بشود, جرمى است نابخشودنى پيش خداى تبارك و تعالى. همه اهل اين كشور هستيد و مى خواهيد كشورتان را حفظ كنيد. اختلاف نباشد بين تان, گوش به اشخاصى كه ايجاد اختلاف مى كنند ندهيد و همه همصدا با هم توجه كنيد به خداى تبارك و تعالى. قدرت هاى بزرگ كه مإيوس شدند از اينكه با جنگ و با حمله نظامى بتوانند كارى بكنند, دست به شيطنت زده اند و مى خواهند شماها را از هم جدا كنند و اختلاف بين شما بيندازند.)(16 / 9 / 59)
(آن چيزى كه آنها فهميده اند و امروز احساس كرده اند اين است كه اسلام است كه آنها را عقب نشانده, اسلام است كه اين قشرهاى مختلف را با هم مجتمع كرده است, اسلام است كه قطره ها را به صورت يك سيل خروشان درآورده. آنها اساس مطلبشان اين است كه به اسلام صدمه وارد كنند و امروز همه ملت از نظامى و قواى مسلح گرفته تا بازارى و دانشگاهى و همه جا, زارع و كارگر و كارمند و همه قشرهاى ملت, اينها امروز بايد پاسدار اسلام باشند, اسلام عزيز امروز به ما سپرده شده است و شما بايد اين اسلام را نگه داريد و به نسل هاى آتيه بسپاريد.)
(اگر امروز اسلام خداى نخواسته لطمه ببيند, آسيب ببيند, اين گناهش به گردن همه ماست, يك قشر خاصى مسوول نيستند. ((كلكم راع و كلكم مسوول)) همه مسوول هستيد, همه ملت مسوول هستند, همه ملت بايد مراعات بكنند آن احكام اسلام را, اسلام حق دارد به همه ما و به همه انسان ها, الان اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستيم و اگر آسيب ببيند همه ما مسوول هستيم.)(22 / 9 / 59)
(امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهن هايمان هست و كدورت هايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم, دست برداريم, براى خدا با هم باشيم, اگر اين طور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته, خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد, بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمى تواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است, حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست.)(1 / 1 / 62)
(همه مى دانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب, سختى ها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كم درآمد و خصوصا اقشار كارمند و ادارى در تنگناى مسايل اقتصادى نيستند, ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى كند, مسإله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كرده اند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند, ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت.)
(ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش هاى اسلامى هستند, به خوبى دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد, با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند, آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه, بحث قيام و راحت طلبى, بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت, گردانندگان و برپا دارندگان واقعى انقلاب ها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم.)
(امريكا و استكبار در تمامى زمينه ها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند; در حوزه ها و دانشگاه ها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام, اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى كنند, اينها با قيافه هاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت, همه را بى دين معرفى مى كنند, بايد از شر اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى كنند و اسلام آنها را اسلام آمريكايى معرفى مى نمايند, راهى بس خطرناك را مى پويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مى شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق كاخ هاى سفيد و سرخ را از بين خواهد برد.)(29 / 4 / 67)
(بى ترديد رمز بقإ انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى را ملت مى داند و نسل هاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزه و مقصد.
اينجانب به همه نسل هاى حاضر و آينده وصيت مى كنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود, اين انگيزه الهى را كه خداوند تعالى در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد.)(15 / 3 / 68)

رهنمودهاى مقام معظم رهبرى حضرت آيه الله العظمى خامنه اى

اگر جامعه معلمان در يك كشور عزيز و گرامى داشته شوند, اين فقط عزيز داشتن يك عده از مردم نيست; اين عزيز داشتن علم وتعالى و پيشرفت است; عزيز داشتن انسان است. اين كه در كشور از معلمان تجليل مى شود, صرفا لفاظى و تعارف نيست; معناى اين حرفها و اين گفتنها اين است كه فضاى عمومى كشور قدر علم و تعليم و آدم شدن و عالم شدن را بدانند; اين حرفها براى اين است كه كلاس درس, معلم درس, پديد آورنده علم و درس, گرامى داشته شود. ملتى كه قدر علم و آموزش و معلم و اهميت فرهنگ را نداند, اين ملت به هر كجا هم برسد, آسيب پذير است; از لحاظ مادى هر رشدى هم بكند, قابل سرنگون شدن و شكست خوردن است.
هر كشورى هر چه رشد مادى و ثروت دارد, از سرانگشت كارگر دارد. كارگر است كه ثروت را توليد مى كند و رشد اقتصادى را به وجود مىآورد. اگر كارگر نباشد, همه طراحان و برنامه ريزان و متفكران اقتصادى كارشان بيهوده خواهد ماند. آن عنصر و عاملى كه همه فكر و هدفها و برنامه ها و پيشرفتهاى علم اقتصاد را در مقام عمل تحقق مى بخشد, عبارت از سرپنجه كارگر است.
تجليل از كارگر, تجليل از كار است; كار خيلى مهم است. چه قدر بيكارى به بشريت خسارت مى زند; چه بيكارى بر اثر تنبلى و عدم همت شخص باشد, چه بر اثر اين باشد كه او قادر به كار نيست; چون كار وجود ندارد. پس, كار يك ارزش و يك عبادت حقيقى است.
يكى از كارهاى مهم هر دو قشر, مبارزه با آن كسانى بود كه مى خواستند يا مدارس و كلاسها را تعطيل كنند, يا كارخانه ها و كارگاهها را به تعطيلى بكشانند. يقينا بعضى از شماها مى دانيد كه خيلى سعى و تلاش شد كه جمهورى اسلامى با اعتصابهاى كارگرى مواجه شود. چه كسانى در مقابل اينها ايستادند؟ خود كارگران. خواستند مدارس را تعطيل كنند; چه كسى در مقابلشان ايستاد؟ خود معلمان. اينها پيش خدا خيلى اجر و قيمت دارد. الان هم همين طور است. الان هم انسان زمزمه هايى را مى شنود كه به مناسبت فلان مسإله, فلان قانون, فلان بهانه, عده اى سعى مى كنند, يا بعضى از مراكز تلاش سازمان يافته مى كنند, شايد بتوانند به نحوى بدنه كارگرى كشور را فلج كنند! مى دانيد چه بر سر كشور مىآيد؟ آنها اين را مى خواهند; آنها حقوق كارگر را دنبال نمى كنند; سعى آنها اين است كه اين راه سختى را كه امروز دولت و مسئولان در پيش دارند و عرق ريزان و تلاش كنان و با توكل به خدا در مقابل اين همه توطئه متراكم ـ محاصره هاى اقتصادى, خباثتهاى استكبار جهانى, كارشكنى ها, مانع تراشيها ـ دارند پيش مى روند, متوقف كنند; چگونه؟ نگذارند كار در كشور باقى بماند; بدنه كارگرى را از كار منفك كنند تا فلج بشود.
امروز كشور ما در حال گذر از يك دوران سخت اقتصادى است, تا ان شإالله به يك دوران باز, آزاد, خوب و برخوردار از رفاه برسد كه مردم بتوانند از منافع و عطايا و هبات اين طبيعت عظيم و اين امكانات فراوانى كه در كشور ما هست, استفاده كنند. ما تلاش همه را هم لازم داريم; ليكن يكى از آفاتى كه در همين دوران متوجه حركت رشد و توسعه عمومى كشور است, اين است كه به وسيله سوء سياستها در كشور, شكاف بين طبقات زياد بشود; اين را بايد خيلى مراقب باشند. عده اى فقط به خود فكر مى كنند; اينها كسانى هستند كه نه به قشر مظلوم و مستضعف, نه به فقرا و نه به آينده كشور فكر نمى كنند; فقط به جيب و به زندگى شخصى خودشان و به گردآورى هرچه بيشتر ثروت فكر مى كنند;دستگاههاى مسئول نبايد اجازه بدهند كه اينها مرتب فاصله ها و شكافها را بيشتر كنند. عدالت اجتماعى, اساس است.
فاصله ها بايد كم بشود. بعضى از اين حقوقها و پاداشها و دريافتهايى كه بعضى ها دارند ـ كه از بيت المال هم است ـ اصلا قابل توجيه و قابل فهم و قبول نيست. آن كسانى كه از اموال دولتى و از بيت المال استفاده مى كنند, بايستى به قدر حق و ارزش كارشان برخوردار شوند; نمى شود كه عده اى برخورداريهاى زياد داشته باشند. البته انقلاب اسلامى اين بت تبعيض و طاغوت پرورى را در اين كشور شكست.
مسئولان بايد دنبال عدالت باشند; دنبال آسان كردن زندگى براى طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه ها باشند; كسانى كه در روز خطر اين مملكت را نجات دادند و اگر خداى نكرده بار ديگر خطرى اين مملكت را تهديد كند, باز هم همين جامعه كارگرى و همين معلمان و همين قشرهاى محروم و همين كارمندانى كه از لحاظ درآمد در سطوح پايينى قرار دارند, مى روند دفاع مى كنند و سينه سپر مى كنند.(15 / 2 / 1379)