رسالت و اولويت هاى مجلس ششم

 

رسالت و اولويت هاى مجلس ششم

حجه الاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر

 


 

مجلس ششم با همه تنش ها و چالش هاى انتخاباتى بحمدالله و با رهنمود و راهگشأى مقام معظم رهبرى كارخود را آغاز كرد.
و اينك سخن از اولويتهاى اين مجلس و آرمانها و توقع ها و چشم اندازه هاى آينده آن است همانگونه كه در گذشته خاطر نشان ساختيم: دوستان و دشمنان انقلاب برحسب گمانه زنى هاى گوناگون به دست آوردها و عملكرد نمايندگان چشم دوخته اند و انتظار اين است اميدهاى دوستان تحقق پذيرد و اميدهاى دشمنان انقلاب كه نويد اصطلاحات امريكايى را به وسيله مجلس به خود مى دادند نقش برآب گردد و جز اين نيز انتظار نيست. زيرا اكثريت نمايندگان مردم چهره هأى هستند دردآشنا كه در بستر انقلاب و انديشه هاى امام راحل رشد كرده و در خاستگاه مردمى نشو و نمايافته و از فضاى اجتماعى و جامعه شناسى دينى و فرهنگى كشور ناآگاه نيستند و نگرش آنها به واژه ((اصلاحات)) همان است كه با فرهنگ انقلاب اسلامى و افكار و انديشه هاى زيربنأى آن, همسو باشد, نه آنچه استكبار جهانى و رسانه هاى امپرياليستى القا و تلقين مى كنند و اميد آنكه قاطبه نمايندگان اينگونه بينديشند و پاره اى اختلاف نظرهاى فرعى كه طبيعى است و هرگاه با تضارب انديشه ها و راهكارهاى مثبت همراه باشد سازنده است به اصول و بنيادها رخنه نكند و سياست و استراتژى واحدى بر فضاى مجلس حاكم باشد. كه در اين صورت موجب اقتدار قوه مقننه و استحكام قوانين مصوبه و سبب آرامش و طمإنينه نفس براى توده ملت خواهد بود و دشمن نيز حساب كار خود را كرده و اذعان خواهد نمود كه فرزندان انقلاب و وارثان خمينى كبير و دست پروردگان ملت رشيد و انقلابى و شهيدپرور ايران هرگز دل دشمنان را شادمان نخواهند ساخت و خون به دل مردم نخواهند كرد و غيرت ملى و احساس دينى و روح انقلابى حاكم, از القأات شياطين بين المللى و وسوسه هاى واسطه ها و عوامل وابسته آنان, متإثر نخواهد شدزيرا خود مى دانند كه رسالت تاريخى نمايندگان در اين برهه حساس فوق العاده سنگين است.
و سخن حق همان بود كه بر زبان رئيس مجلس جارى شد كه ((مجلس ششم, اسلامى, خواستار آرمان هاى امام, تسليم در برابر اوامر و نواهى رهبرى و خدمتگذارى به بازماندگان شهدا است)).
كه ما اين درآمد اميد بخش را جدا به فال نيك گرفته و تإكيد مى كنيم كه اگر جز اين باشد نه تنها مجلس اعتبار خود را از دست مى دهد و از پشتوانه مردمى برخوردار نخواهد بود بلكه در كار خود ناموفق و به جاى حل مسأل كشور بويژه معضلات اقتصادى و مشكلات مردم درگير اختلاف و تنش و تضاد خواهد گشت كه تجارب نشان داده كه چه عواقب نامطلوبى در پى دارد.
ترديد نبايد كرد كه اگر مجلس يا هر نهاد ديگر نظام, صبغه اسلامى خود را از دست بدهد مشروعيت خود را از دست داده و در اين كشور جايگاهى نخواهد داشت و اگر خواستار آرمان هاى امام و معمار انقلاب اسلامى نباشد به همين ترتيب و اگر امر و نهى رهبرى را كه از سرمصلحت انديشى و هدايت پدرانه و مشفقانه صورت مى پذيرد تسليم نباشد در نيمه راه از كار باز خواهد ايستاد و چرخهاى به هم پيوسته نظام فلج خواهد شد. و اگر خدمتگذار توده ملت بويژه صاحبان اصلى انقلاب خانواده معظم شهدا نباشد و آرمانهاى معنوى آنان را كه براى تحقق آن تمام هستى خود را نثار و ايثار كرده اند, پاس ندارند به خيانت امانت ملت خيانت ورزيده و علاوه بر آن بايد منتظر زوال نعمت هاى الهى و مجازات دنيوى و اخروى باشند.
بنابراين با ايمان و اعتقاد به تعهد اكثريت قاطع نمايندگان و انشإالله همه آنها, مطلب همان است كه رئيس محترم مجلس گفت و خواست توده ملت است.
گاه از برخى نمايندگان نقل مى شود كه اين مجلس را ((مجلس اصلاحات)) و ((طرفدار جامعه مدنى)) شهرت داده اند كه اين واژه ها بايد تعريف شود. اگر اصلاحات به معناى رفع نواقص و مفاسد و تلاش در بهبودى اوضاع و همسو كردن بيشتر جريان ها در جهت مصلحت دين, انقلاب و مردم باشد سمعا و طاعه ـ و انشإ الله چنين باد ـ و اين وعده ها مجال تحقق پيدا كند و اگر جز اين باشد ـ كه انشإ الله چنين نخواهد بود ـ سرنوشت مجلس همان است كه قبلا اشاره شد. ناكامى و بدفرجامى و دردافزأى و الى آخر.

بازى با واژه ها چاره ساز نيست
و اما موضوع اشتهار مجلس كه طرفدارى از ((جامعه مدنى)) كه در سخنان برخى آمده بايد به طور شفاف گفت: اين نيز نياز به تفسير و توضيح دارد. اگر مقصود جامعه مدنى اسلامى است كه مفهوم آن مشاركت و مشاوره نمايندگان مردم به نيابت از مردم و سعى در تحقق بخشيدن به آرمانهاى اسلامى ملى و ميهنى است كه اين همان چيزى است كه جزو الفباى نظام ماست و در قانون اساسى مطرح شده و قرآن فرموده: ((وامرهم شورى بينهم)) و بيست و يك سال است به اجرا درمىآيد و در گذشته حتى سالم تر از امروز و با درايت و بصيرت بيشتر صورت پذيرفته است و بازى با كلمات و اصطلاحات بويژه اصطلاحات غربى نه تنها گيج كننده و سردرگم است, دردى را نيز درمان نخواهد كرد و در هر حال بنا را بدون بدبينى بر اين بايد گذاشت كه مقصود از جامعه مدنى همان مشاركت مردمى در لواى تعاليم اسلامى و حمايت از حقوق آحاد ملت در چهارچوبه شرع و قانون است كه البته اين خواست همه مردم و بويژه نيروهاى مومن و انقلابى است و حرف جديدى نيست. و سر وصدا نمى خواهد! و اگر مقصود از جامعه مدنى تقليد از غرب در مفاهيم اين واژه هاست كه آن نيز حساب جداگانه دارد. مفاهيم مدنيت در غرب با مدنيت در اسلام متفاوت است, به عبارت روشن تر دموكراسى غربى با فرهنگ اسلامى ما سازگار نيست, الگوى جامعه مدنى غرب براى غرب و غربى ها قابل قبول است اما در جامعه اسلامى كه حاكميت از آن خدا است و مردم نيز در همين چهارچوب بايد تصميم بگيرند, قابل قبول نيست, رإى مردم محترم است اما دين خدا محترم تر است. بنابراين بايد سعى كرد واژه هاى نوظهورى كه مردم ما نيز جز اين را قبول ندارند, آنها براى دين خود انقلاب كرده اند ونه براى يك نظام دموكراتيك يا سوسيال دموكرات بدون اسلام.
امروزه در فضاى سياسى اجتماعى غربى رواج دارد و براى ما گمراه كننده است كمتر روى آنها مانور داده شود و غرب پسند بودن چنين واژه هايى تاكنون هيچ دردى از دردهاى اجتماعى ما را حل نكرده و نخواهد كرد.
بنابراين به جاى بازى با واژه ها و نوآورىهاى كاذب و ظاهرفريب بايد در عمل به فكر مردم بود. مردمى كه معمولا در اينگونه موارد كه از آنان رإى طلب مى شود, مطرح اند و مشكلاتشان همچنان پاى برجاست!

و اما اولويت هاى مجلس
تشخيص اولويت ها نيز از اهم مسأل كار مجلس است كه در روزهاى نخستين نيز مورد توجه نمايندگان و ناظران امور مجلس و غير مجلس قرار گرفته و درباره آن ديدگاه هاى متفاوتى ابراز شده است.
رياست محترم مجلس مهم ترين مسئله را مهار تورم و حل مشكل بيكارى انتظار مردم از نمايندگان مجلس ذكر كرده است, مشكلى كه جامعه را به فساد و اعتياد مى كشد. كه حرف منطقى و مثبت و سرنوشت سازى است.
اين در حالى است كه برخى نمايندگان شاخص مجلس, مهمترين مسئله سياسى را محدوديت هاى بسيار شديد مطبوعات دانسته كه مجلس در نخستين روزهاى خود بايد بدان رسيدگى كند! كه در پاسخ به اين اظهارات بطور قاطع بايد گفت: اولا مهمترين مسئله امروز كشور مسأل سياسى و از جمله مسئله آزادى يا محدوديت مطبوعات نيست. چندى است كه در كشور به جاى هرگونه اقدام مثبت در جهت رفع مشكلات زندگى مردم در زمينه هاى فرهنگى و اقتصادى سخن از توسعه سياسى است كه ديديم در اين اواخر چه بلا و نكبتى ببار آورد و حتى مطرودين ملت و گروهك ورشكسته را كه در لانه ها خزيده بودند و جبهه ملى ها و پان ايرانيست و نظأرشان را آفتابى كرد كه ارگان رسمى وفعاليت سياسى با الگوى جامعه مدنى غرب به راه بيندازيد و ديديم كه مطبوعات زنجيره اى چه كردند و وقاحت و رسوأى را تا بدانجا كشيدند كه بر مقدسات و ارزشها بتازند و خواهان تجديد نظر در اصول انقلاب اسلامى شدند و هرگاه برخوردى با آنان شد بانگ و فرياد برداشتند كه آزادى نيست! و اين همان چيزى است كه امروز برخى آن را مهمترين مسئله سياسى كشور مى دانند و در جهت رفع محدوديت هاى قانونى مطبوعات خواب و خيال در سر مى پرورند.
سوال اين است كه چرا يك عده را تب سياسى گرفته است؟! در حالى كه اگر يك عده مرفه و راحت طلب كارى جز دعواى سياسى ندارند, توده مردم را خون دل زندگى و مشكلات اقتصادى به ستوه آورده و همانگونه كه در سخنان رئيس مجلس ديديم تورم و بيكارى چون غده سرطانى جامعه و نسل جوان را از درون مى خورد و زيرپاى نظام و حاكميت را خالى مى كند و عده اى هنوز در تب و تاب سياسى اند و غصه اى ديگر ندارند چرا كه بقول آن شاعر:
تو را كه هر چه مراد است در جهان دارى
چه غم زحال دل زار ناتوان دارى
مى گويند: فرد بى بضاعتى با فرد مرفهى مى گفت: كدامين درد بدترين درهاست؟ او پاسخ داد ((درد عاشقى))! و آن فرد محروم گفت: گرسنگى نديده اى كه فريادت را به آسمان برد! حال ماجراى اينهاست. كه مهمترين مشكل را در مسأل سياسى خلاصه مى كنند در حاليكه مردم كمترين مشكل سياسى ندارند. مشكل سياسى براى جريان هاى محفلى و بالانشين هاست كه سير و راحت نشسته اند و لاف سياسى مى زنند و از محدوديت ها مى نالند و حتى در كنفرانس هاى بيگانه آه و ناله سرمى دهند كه بيست سال است زير فشار نظام اسلامى تحمل مى كنند و به انتظار سرنگونى آن نشسته اند. بارى اين غوغاسالارىها نبايد نمايندگان را فريب دهد كه آنها نيز مهمترين مسأل را سياست بازىهاى مطبوعاتى و غير مطبوعاتى بدانند كه اين مسئله درد ملت و مردمى نيست كه به نمايندگانشان رإى داده اند. اين آقايان سرى به كوچه و بازار بزنند كه از زندگى مستضعفين و حقوق ناچيز و درآمد كم و اجاره هاى سنگين و مشكلات اقتصادى و قوت لايموت و فشار تورم و بيكارى جوانها و رواج اعتياد و مواد مخدر و فروپاشى خانواده ها و افزايش آمار طلاق كه اكثر ريشه معيشتى دارد و هزاران مشكل ديگر, خبرى بگيرند تا به اين نتيجه برسند كه مشكل امروز كشور مسأل سياسى و محدوديت هاى مطبوعاتى نيست.

اين طبل هاى بد آهنگ!
طبل بدآهنگ پاره اى مطبوعات گوش مردم را خسته كرده و تكثير غير مفيد رنگين نامه ها نيازهاى جدى و ملموس مردم را كه به كمترين امكانات زندگى محتاجند, هرگز پرنمى كند! اين تكثير شايد براى برخى متصديان امور فرهنگى و ارشادى! كه راحت و بى خيال سر در منافع و مقاصد خود دارند, جالب توجه باشد! اما براى مردم ما چيزى جز اعمال فشار هر چه بيشتر و بريدن حق آنها و يارانه دادن به برخى عناصر غير متعهد مطبوعاتى نيست.
شايد تصور شود نگارنده اين سطور متحجرانه فكر مى كند و حساب نشده قلم مى زند! اما اگر عينك بدبينى از ديدگان برداشته شود, و ملاك ها و معيارها مورد توجه قرار گيرد همانگونه نتيجه گيرى خواهد شد كه ما گرفته ايم. بارى, مسئله آزادى مطبوعات در جامعه اسلامى ما با جامعه مدنى غرب تفاوت فاحش دارد كه شرح آن را به مجالى ديگر بايد سپرد. اجمال سخن اينكه: در طول يكى دو سال قبل شاهد بوديم كه پاره اى عناصر مطبوعاتى با هر انگيزه اى چه كردند, حقيقت اين است كه اينها هنوز به رشد لازم در رعايت حدود و ثغور آزادى نرسيده اند و حتى معيارهاى الگوهاى غربى شان را نيز ناديده گرفته اند آنها نمى دانند كه حتى در جامعه مدنى غرب براى ارزشهاى دينى وسياسى و نهادهاى قانونى و استراتژيك ونقد و ايراد به آنها محدوده اى هست و ناشيانه و بى گدار به آب نمى زنند و لى مع الاسف در جامعه ما طول زمان ياد شده بدترين شكل لجام گسيختگى را بنام آزادى به نمايش گذاشتند كه اين را بايد تقليد ناشيانه از غرب يا خدمت به بيگانه با نام و عنوان آزادى در جامعه مدنى نام نهاد كه در اينجا مسئوليت قوه قضأيه و اطلاعات است كه براى كسانى كه اشك تمساح براى آزادى مى ريزند جريان ها و مسأل را روشن كنند و توده مردم را در جريان بگذارند تا حربه مظلوم نمأى را از عناصر فريبكار بگيرند.
در هر حال اگر قرار باشد از هم اكنون در مجلس سخن از محدوديت هاى مطبوعات و كشاندن بحث ها به مسأل سياسى گمراه كننده و دعوا بر سر قانون مطبوعات باشد كه عده اى از نمايندگان آن را اهم امور مى دانند بايد آيه يإس خواند كه پس مشكلات و مسأل اصلى مردم چه مى شود؟! مشكل بيكارى و تورم چه مى شود. آيا فكر نمى كنند اين راه كه مى روند به كعبه نيست بل به تركستان است!