عدل و عدالت در سخنان حضرت على عليه السلام

 

سخنان معصومان
عدل و عدالت در سخنان امام على(ع)

 


 

((العدل حياه الاحكام)).(1)
عدالت روح و كالبد احكام الهى است.

((العدل اقوى اساس)).(2)
عدل سنگ زيرين بنياد اسلام است.

((ان العدل ميزان الله الذى وضعه للخلق و نصبه لاقامه الحق فلاتخالفه فى ميزانه)).(3)
عدالت وسيله سنجشى است كه خداوند براى مردم نهاد تا حق در جامعه استوار گردد. بنابراين خدا را در اين ميزان همراه باش و مخالفت نكن.

((العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها من جهتها, والعدل سأس عام والجود عارض خاص, فالعدل اشرفهما و افضلهما)).(4)
از حضرت سوال شد: ارزش عدالت بيشتر و بالاتر است يا بخشش؟
حضرت فرمود: عدالت كارها را بدانجا مى نهد كه بايد و بخشش آن را برون نمايد. عدالت تدبير كننده اى است به سود همگان و بخشش به سود خاصان, پس عدالت شريف تر و با فضيلت تر است.

((اكرم الاخلاق السخإ و اعمها نفعا العدل)).(5)
گرامى ترين خويها سخاوت است و سودمندترين آن عدل.

((فان فى العدل سعه و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق)).(6)
در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را برنتابد ستم را سخت تر يابد.

((عليك بالعدل على الصديق والعدو)).(7)
حضرت به فرزند خود سفارش مى كند: بر تو باد كه با دوست و دشمن به عدل رفتار كنى.

((ولايكونن المحسن والمسىء عندك بمنزله سوإ فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاسأه على الاسأه و الزم كلا منهم ما الزم نفسه)).(8)
مبادا نكونكار و بدكار در ديده ات برابر آيد كه آن رغبت نكوكار را در نيكى كم كند و بدكردار را به بدى وادار نمايد. درباره هر يك از آنان آن را عهده دار باش كه او بر عهده خود گرفت.

((ثم اعرف لكل امرء منهم ما ابلى و لا تضمن بلإ امرء الى غيره و لاتقصرن به دون غايه بلأه و لا يدعونك شرف امرء الى ان تعظم من بلأه ما كان صغيرا و لا ضعه امرء الى ان تستصغر من بلأه ما كان عظيما)).(9)
اندازه رنج هر يك از كارگزاران را در نظر داشته باش و رنج يكى را به حساب ديگرى مگذار و در پاداش او به اندازه تلاشى كه كرده و رنجى كه ديده, كوتاهى مكن. مبادا بزرگى كسى موجب شود كه رنج اندك او بزرگ جلوه كند و فرودى رتبه كسى سبب شود كه كوشش سترگ او خوار و كم جلوه به حساب آيد.

((وليكن احب الامور اليك اوسطها فى الحق و اعمها فى العدل و اجمعها برضى العامه)).(10)
و بايد از كارها آن را پيش تر دوست بدارى كه نه از حق بگذرد و نه فرو ماند و عدالت را فراگيرتر و رعيت را دلپذيرتر باشد.

((و ان افضل قره عين الولاه استقامه العدل فى البلاد)).(11)
و آن چه پيش تر ديده واليان بدان روشن است, برقرارى عدالت در شهرهاست.

((فاخفض لهم جناحك و الن لهم جانبك و ابسط لهم وجهك و آيس بينهم فى اللحظه والنظره حتى لايطمع العظمإ فى حيفك لهم و لاييإس الضعفإ من عدلك بهم, فان الله تعالى يسإلكم معشر عباده عن الصغيره من اعمالكم و الكبيره والظاهره والمستوره فان يعذب فإنتم اظلم و ان يعف فهو اكرم)).
با آنا(12)ن فروتن باش و نرمخو و هموار و گشاده رو و به يك چشم بنگر به همگان, خواه به گوشه چشم بنگرى و خواه خيره شوى به آنان, تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوان نبندند و ناتوان از عدالت تو مإيوس نگردند كه خداى تعالى مى پرسد از شما بندگان از خرد و درشت كارهاتان و از آشكار آن و نهان. پس اگر عذاب كند شما ستمكارتر و اگر ببخشد او بزرگوارتر.

((ان الله يإمر بالعدل والاحسان, العدل الانصاف والاحسان التفضل)).(13)
از معنى اين آيه شريفه از حضرت سوال شد, فرمود: عدل ستم نكردن و انصاف است و احسان نيكويى كردن و بخشش است.

((استعمل العدل واحذر العسف والحيف فان العسف يعود بالجلإ والحيف يدعوا الى السيف)).(14)
به يكى از فرمانداران خود فرمود: كار به عدالت كن و از ستم و بيداد بپرهيز كه ستم رعيت را به آوارگى وادارد و بيدادگرى شمشير را در ميان آرد.

پى نوشت ها:
1 . فهرست غرر الحكم, ج7, ص236.
2 . فهرست غرر الحكم, ج7, ص236.
3 . ميزان الحكمه, ج6, ص78.
4 . نهج البلاغه, حكمت 437.
5 . غرر الحكم, ج7, ص156.
6 . غرر الحكم, ج7, ص238.
7 . غرر الحكم, ج7, ص238.
8 . نهج البلاغه, نامه53.
9 . نهج البلاغه, نامه53.
10 . نهج البلاغه, نامه53.
11 . نهج البلاغه, نامه53.
12 . نهج البلاغه, نامه27.
13 . قصار الحكم, 231.
14 . قصار الحكم, 476.