ولادت فروغ فروزان الهى

ولادت فروغ فروزان الهى

استاد سيد محمد جواد مهرى


پيامبر و خديجه در حصار اقتصادى و تنگناى اجتماعى از سوى قريش, سخت ترين روزهاى زندگى را مى گذراندند. خديجه به خاطر پيامبر نگران بود و وحشت آزار رساندن دشمنان به رسول خدا(ص) او را سراسيمه مى كرد. از سوى ديگر حامل جنينى مبارك بود و لازم بود آرامش خود را حفظ كند تا به او آسيبى نرسد و در ميان اين دو حالت, اضطرابى فراوان او را در بر مى گرفت. به هر حال خداوند اين قلب مالامال از ايمان و تقوا را نگذاشت كه در حال نگرانى و اندوه به سر ببرد پس آن جنين را به سخن گفتن با مادر واداشت. راستى همه چيز اين خانواده اعجازانگيز است.
روزى پيامبر وارد خانه شد, متوجه صدايى گشت, خديجه است, همسر مهربان و عزيزش كه در تنهايى مطلق به سر مى برد و زنان مكه كاملا با او قطع رابطه كرده اند. چه خبر است؟ چه كسى وارد منزل شده و با همسرش هم صحبت شده است؟
نزديك شد كسى را نديد. نكند از شدت نگرانى خديجه حديث نفس مى گويد و با خود صحبت مى كند.
همسر عزيزم! با چه كسى مشغول حرف زدن هستى؟
خديجه با اطمينان پاسخ داد: با جنينى كه در شكمم هست حرف مى زدم و پيوسته او مرا از تنهايى در مىآورد و مرا خرسند مى سازد.
رسول الله(ص) كه منتظر چنين واقعه اى بود فرمود: ((يا خديجه هذا جبرئيل بشرنى بإنها إنثى… و انها النسله الطاهره الميمونه و ان الله تبارك و تعالى سيجعل نسلى منها و سيجعل من نسلها إئمه يجعلهم خلفإ فى إرضه بعد انقضإ وحيه)).
اى خديجه! اين جبرئيل است كه به من بشارت مى دهد كه فرزندمان دختر است و او نسل پاك و مبارك است. خداى تبارك و تعالى ذريه مرا از راه او قرار مى دهد و از نسلش ائمه و پيشوايانى به وجود مىآورد كه پس از پايان يافتن وحى و (رحلت پيامبر) پيشوايان و خلفاى او در زمين خواهند بود.
و بدينسان در طول دوران باردارى, فاطمه با مادرش پيوسته سخن مى گفت و او را آرامش و آسايش مى بخشيد و تسلى خاطر مى داد تا جايى كه حضرت خديجه سلام الله عليها هرگز از طولانى شدن دوران حاملگى نگران نبود , ولى در تب و تاب ديدن زهرا روزشمارى مى كرد و هر روز كه مى گذشت شور و شوق براى ديدار اين فرزند مبارك بيشتر و افزونتر مى گشت. او هرچه زودتر مى خواست اين فروغ فروزان فرهنگ اعجاز الهى را ببيند و به جمال دل آرايش, دل خوش كند و افسردگى را از قلب خود محو كند.
و سرانجام وقت چيدن گل فرا رسيد و هنگام زايمان نزديك شد. خديجه را غمى فراوان در بر گرفته بود كه هيچ زنى نيست او را يارى دهد و به كمكش بشتابد. امام صادق(ع) اين داستان را چنين حديث كرده است:
در حالى كه خديجه سخت غمگين بود, ناگهان چهار بانوى گندمين بلند قامت وارد شدند, گويا از زنان بنى هاشم اند. خديجه از ديدنشان وحشت كرد. يكى از زنان گفت: خديجه جان! هرگز نگران نباش. ما فرستادگان پروردگارت هستيم و خواهرانت مى باشيم. من ساره هستم و اين يكى آسيه دختر مزاحم كه دوست بهشتى تو مى باشد. اين هم مريم دختر عمران است و آن چهارمى كلثوم خواهر موسى بن عمران. خداوند ما را فرستاده است تا تو را در امر زايمان يارى دهيم. يكى از طرف راستش و ديگرى از طرف چپش و سومى روبرويش و چهارمى پشت سرش قرار گرفتند و سرانجام فاطمه زهرا پاك و پاكيزه به دنيا آمد.
امام صادق(ع) ادامه مى دهد: ((فلما سقطت الى الارض شرق منها النور حتى دخل بيوت مكه و لم يبق بيت فى شرق الارض و غربها و الا إشرق فيه ذلك النور)).
هنگامى كه زهرا بر روى زمين قرار گرفت نورى از سيماى مباركش پديدار شد كه تمام خانه هاى مكه را روشن كرد بلكه هيچ خانه اى در شرق و غرب زمين نبود, جز آن كه آن نور در آن خانه تابيد.
نه تنها زمين كه آسمان را نورى تابان فرا گرفت كه فرشتگان چنين نورى را پيش از آن نديده بودند.
اما سيمايش. پيامبر به او نگريست , گويا به آينه نگاه مى كند و خود را مى بيند. بضعه اى از او و پاره اى از تن او, همان شكل و همان خوى, همان سيما و همان روى. همان رنگ و همان منش. بدون كم و زياد, تو گويى او مادر پدر است كه محمد را به دنيا آورده و ام ابيهاست. نه تصور است كه تصديق مى باشدو نه خيال است كه حقيقت. چه خيره مى نگرى در رخش كه آيتى است از آن قرآن و روايتى است از آن كتاب. در ميان رخ زيبايش مى نگرى مى بينى پروردگار با قلم وحى نوشته است ((نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون)) كه اين ذكر الهى است و خداى خود نگهدارش است و در پيشانيش مى نگرى مى بينى پروردگار آفرينش آيه ((و لقد كرمنا بنىآدم)) را ترسيم كرده و ((انك لعلى خلق عظيم)) را عكس بردارى كرده است كه اين خلق عظيم پاره اى از تن آن خلق عظيم است. عظمت از سر و رويش مى بارد و نور وجودش خانه كوچك, ولى سترگ پيامبر را روشن و منور ساخته است. و پيامبر اسمش را فاطمه گذاشت.
فاطمه نامى است شيرين و زيبا و براى پيامبر پرخاطره. سه فاطمه قبل از زهرا, در اين خاندان شريف پديد آمده اند كه هر يك براى رسول الله عزيز است و با ارزش:
1ـ فاطمه دختر عمرو كه والده عبدالله و مادر بزرگ رسول الله است.
2ـ فاطمه دختر زائده مادر حضرت خديجه و مادر بزرگ زهرا.
3ـ فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب و مادر على; همو كه چون مادرى مهربان پيامبر را در كودكى در آغوش خود پرورش داد و با احترام سرپرستيش را به عهده گرفت و محمد او را مادر صدا مى كرد و به او بيشتر از تمام زنان علاقه داشت, آخر او مادر على نفس محمد است و او شبهاى طولانى از استراحت خود مى كاست و به پرورش پيامبر مى پرداخت. مادرى بس مهربان كه با تمام وجود به رعايت اين كودك عظيم الشإن مى پرداخت و جان خود را فداى مقدمش مى كرد و پيامبر براى اين مادر, احترامى بسيار قائل بود كه آن را نمى توان با قلم مادى توصيف كرد, همين بس كه تنها فرزندش را به نام او نام نهد تا براى هميشه فاطمه بنت اسد در خاطره ها زنده بماند.
درود بى پايان خدا بر اين خاندان پاك باد.
و اينك براى تيمن و تبرك , حديثى و سيره اى كوتاه از سرور زنان عالم بضعه مصطفى حضرت زهراى اطهر سلام الله عليها به مناسبت سالروز ولادت باسعادتش يادآور مى شويم:
در تفسير امام عسكرى سلام الله عليه حديث 216, آمده است: روزى زنى نزد حضرت زهرا عليها سلام آمد و عرض كرد: مادرى ضعيف و ناتوان دارم, مسائلى راجع به نمازش داشت, مرا فرستاد كه از شما احكامش را بپرسم. حضرت فرمود: هرچه مى خواهى بپرس. او ده مسإله را سوال كرد, سپس از اينكه زياد وقت حضرت را گرفته بود خجالت كشيد و عرض كرد: بيش از اين مزاحم نمى شوم اى دختر رسول خدا!
حضرت فرمود: آنچه سوال دارى ـ بدون رودربايستى ـ بپرس. اگر كسى بارى سنگين دارد و تا رساندن بار به پشت بام صد هزار دينار زر كرايه و اجرت مى گيرد, آيا آن بار بر او سنگينى دارد؟ گفت: نه!
حضرت زهرا(س) فرمود: پس بدان كه من براى هر مسإله اى بيش از مابين زمين تا عرش از در شهوار ناب پاداش و كرايه گرفته ام, پس سزاوار است كه بر من سنگين نيايد. از پدرم رسول خدا(ص) شنيدم كه مى فرمود: علماى شيعيانمان در روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه خلعت كرامتهاى الهى به اندازه علومشان و تلاششان در هدايت و ارشاد بندگان خدا, به آنان پوشانده مى شود تا جايى كه بر هر يك از آنها هزار هزار لباس نور مى پوشانند , سپس منادى پروردگار ندا مى دهد: اى سرپرستان ايتام آل محمد(ص) كه هنگام دورى و جدا بودن آنان از پدرانشان ـ كه امامان مى باشند ـ آنها را سرپرستى و هدايت مى كرديد, اينان شاگردان شما و ايتام شمايند كه در دنيا سرپرستيشان به عهده شما بود, و به اندازه علومى كه به آنان آموختيد, به آنان نيز خلعت مى پوشانند و در ميان آن ايتام, گروهى ديده مى شوند كه صد هزار خلعت دارند و همچنين اين يتيمان آل محمد بر آنها كه به آنان خلعت علم عطا كردند, خلعت ها مى دهند سپس خداى تعالى مى فرمايد: خلعت هاى كافلين ايتام را كامل كنيد و بر آنان دو برابر بپوشانيد…
آنگاه فاطمه عليها سلام فرمود: اى بنده خدا! يك نخ از آن خلعت ها هزار هزار بار برتر است از آنچه آفتاب بر آن تابيده است.

صحيفه نور:
امام باقر عليه السلام, جابر بن عبدالله انصارى را طلبيد و از او پرسيد: در صحيفه حضرت زهرا چه ديدى؟
عرض كرد: اى ابا جعفر! بر مولايم فاطمه وارد شدم كه ولادت امام مجتبى(ع) را به ايشان تهنيت عرض كنم. پس ديدم صحيفه اى (كاغذى) سفيد از در ناب در دست مباركش است, گفتم: اى سرور زنان جهان! اين چه صحيفه اى است كه همراه داريد؟
فرمود: در اين صحيفه نام ائمه از فرزندانم نوشته شده است.
گفتم: آن را بدهيد تا من هم ببينم.
فرمود: اى جابر اگر نه اين بود كه جز پيامبر يا وصى پيامبر يا اهل بيت پيامبر كسى نبايد به اين صحيفه دست بزند, اجازه مى دادم , ولى تو اجازه دارى در آن بنگرى.
جابر گويد پس در آن نگريستم ديدم نوشته شده:
إبوالقاسم محمد بن عبدالله المصطفى , مادرش آمنه بنت وهب.
إبوالحسن على بن ابى طالب المرتضى , مادرش فاطمه بنت اسد.
إبومحمد الحسن بن على البر, إبوعبدالله الحسين بن على التقى و مادرشان فاطمه بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم.
إبومحمد على بن الحسين العدل, مادرش شهربانويه دختر يزدجرد.
إبوجعفر محمد بن على الباقر, مادرش إم عبدالله دختر حسن بن على بن ابى طالب.
إبو عبدالله جعفر بن محمد الصادق, مادرش إم فروه بنت قاسم بن محمد بن ابى بكر.
إبوابراهيم موسى بن جعفر الثقه, مادرش كنيزى است كه نامش حميده است.
إبوالحسن على بن موسى الرضا, مادرش كنيزى است كه نامش نجمه است.
إبوجعفر محمد بن على الزكى, مادرش كنيزى است كه نامش خيزران است.
إبوالحسن على بن محمد الامين, مادرش كنيزى است كه نامش سوسن است.
إبومحمد الحسن بن على الرفيق, مادرش كنيزى است كه نامش سمانه است و كنيه اش ام حسن.
إبوالقاسم محمد بن الحسن, و اوست حجت و قائم خدا بر خلقش, مادرش كنيزى است كه نامش نرجس است. صلوت الله عليهم اجمعين.
روزى حضرت امير (ع) به حضرت زهرا فرمود: آيا چيزى براى غذا خوردن در منزل دارى كه بخوريم؟
حضرت زهرا(س) گفت: نه! به خدايى كه پيامبر را به نبوت برگزيد و تو را به وصايت (جانشينيش) انتخاب كرد غذايى در منزل نداريم و اگر از اين دو روز گذشته چيزى مانده بود, قطعا تو را بر خودم و فرزندانم حسن و حسين ترجيح مى دادم و تقديمت مى كردم.
حضرت امير(ع) فرمود: فاطمه جان! چرا به من خبر ندادى كه چيزى از بيرون تهيه كنم.
حضرت زهرا(س) پاسخ داد: يا إباالحسن من از خدايم خجالت مى كشم از تو چيزى درخواست كنم كه در توانائيت فعلا نيست.
راستى اين همه عظمت و بزرگوارى و منش والا در كسى جز زهرا سراغ داريد؟
اين داستان قابل توجه تمام همسران شيعه بايد قرار گيرد و اين چنين باشند كه اگر احساس كردند شوهرانشان توانايى خريد چيزى را حتى اگر از ضروريات منزل باشد ندارند, بر آنها تحميل نكنند و شوهر بيچاره مجبور نباشد كه براى خريد لباس عروسى يا تجملات بى ارزش مادى , از ديگران وام بگيرد تا مطالب همسرش را برآورده سازد.
به خدا قسم سراسر زندگى كوتاه و بابركت حضرت زهرا درسهايى است فراموش نشدنى كه بايد مردان و زنان آن را به گوش هوش بسپارند و سرمشق زندگى سازند.

سهل انگارى در نماز:
در كتاب فلاح السائل ص22, آمده است كه روزى حضرت زهرا سلام الله عليها از پدر پرسيد: پدر! زن يا مردى كه در خواندن و به جاى آوردن نماز سهل انگارى كند چه كيفرى خواهد داشت؟
حضرت فرمود: اى فاطمه! هر كس چه مرد باشد و چه زن اگر در امر نماز خواندن سهل انگارى كند, خداوند او را به پانزده بلا مبتلا سازد:
6 خصلت در دنيا, 3 خصلت هنگام مرگ, و 3 خصلت در قبر, و 3 خصلت در روز قيامت و هنگام خروج از قبر.
اما آنچه در دنيا به او مى رسد:
اول اينكه خداوند بركت را از عمرش مى گيرد, سپس بركت از روزيش گرفته مى شود و خداى عزوجل سيماى صالحان را از رخساره اش محو مى سازدو هر عملى كه انجام دهد بى پاداش مى ماند و دعايش به آسمان بالا نمى رود و در دعاى صالحان بهره اى نخواهد داشت.
و اما هنگام مرگ, پس نخست آنكه با ذلت و خوارى از دنيا مى رود و سپس گرسنه و تشنه مى ميرد و همانا اگر آب تمام رودهاى دنيا را به او بياشامند هرگز تشنگى اش برطرف نمى شود.
و اما در قبر, پس خداوند فرشته اى را موكل مى كند كه او را آزار بدهد و قبرش بر او تنگ مى گردد و در گور احساس تاريكى و ظلمت مى نمايد.
و اما روز قيامت, و هنگامى كه سر از قبر برمى دارد, پس خداوند فرشته اى را وادار مى كند كه او را با صورت بر زمين بكشد و مردم به او بنگرند و دوم اينكه حسابش سخت و دشوار خواهد بود و سوم اينكه خداوند به او نظر نمى كند و او را تزكيه نمى نمايد و برايش عذابى دردناك آماده مى سازد.

قبل از خواب:
از حضرت زهرا سلام الله عليها روايت شده كه روزى رسول خدا(ص) بر من وارد شد و در حالى كه رختخوابم را انداخته بودم بخوابم به من فرمود: فاطمه جان! نخواب , جز آنكه چهار عمل انجام دهى: كه قرآن را ختم كنى و پيامبران را شفيع خود سازى و مومنان را از خود خشنود گردانى ويك حج و يك عمره به جاى آورى!
اين را گفت و مشغول نماز شد.
صبر كردم تا حضرت نمازش را تمام كرد, سپس عرض كردم: اى رسول خدا! به چهار امر دستور دادى كه در حال حاضر هيچ كدام را نمى توانم انجام دهم.
حضرت تبسمى كرد و فرمود:
1ـ اگر سه بار ((قل هو الله)) را بخوانى, مانند آن است كه قرآن را ختم كرده اى.
2ـ و اگر بر من و پيامبران قبل از من صلوات بفرستى, ما همه در روز قيامت شفاعتت مى كنيم.
3ـ و اگر براى مومنان طلب آمرزش و استغفار كنى, همه از تو راضى مى شوند. و…