برداشتى از يك روايت

((برداشتى از يك روايت ))
حجه الاسلام والمسلمين اصغر هادوى كاشانى


كسانى كه با اقتصاد غرب آشنا هستند. مى دانند عمر اين علم از دو قرن تجاوز نمى كند. اما چه شد كه نهادهاى متناسب با اين اقتصاد شكل گرفت و خيلى زود به اهداف از پيش تعيين شده دست يافت, هم جامعه غربى را به رفاه رساند و هم جهان سوم را به استثمار كشيده, برده خويش ساخت. به نظر مى رسد آنچه غرب را به اينجا رسانيد, حركت در راستاى مبانى فلسفى مورد قبولشان بود آنها خدا را از صحنه روزگار حذف نموده و با خلقت جهان كار خالق را تمام شده تلقى كردند. از اعتقاد به فلسفه طبيعى يا دئيسم, آزادى اقتصادى و ليبراليسم شكل گرفت و در نتيجه خصوصى سازى و سرمايه دارى متولد شد تا در پناه آن افرادى به اندازه توليد ناخالص ملى يك كشور به انباشت سرمايه بپردازند شايسته است تمام زيربخشهاى اقتصاد غرب نيز با همين ديدگاه مطالعه شود. در مورد اقتصاد اسلامى و مفاهيم آن نيز بايد همين روش را برگزيد. در آموزه هاى قرآنى و حديثى ما خداوند علاوه بر آنكه خلق كرد, در صحنه زندگى باقى ماند و براى ارتباط پيوسته با او مفاهيم زيبايى چون ذكر و شكر را مطرح نمود.
در قرآن آمده است:
قطعا شما را در زمين قدرت عمل داديم و براى شما وسايل معيشت نهاديم اما چه كم سپاسگزارى مى كنيد.(1)
با اين ديدگاه بر آنيم تا به بررسى روايتى بپردازيم كه عمل به آن بهره ورى را بالا برده در عين حال ارتباط با خدا نيز حفظ مى شود.
از امام كاظم (ع) نقل شده است :
((اجتهدوا فى ان يكون زمانكم اربع ساعت, ساعه لمناجاه الله و ساعه لامرار معاش و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقاه الذين يعرفونكم عيوبكم و يخلصون لكم فى الباطن و ساعه تخلون فيها للذاتكم فى غير محرم)).(2)
بكوشيد ساعات خود را به چهار بخش تقسيم كنيد:
1ـ ساعتى براى عبادت و مناجات با پروردگار
2ـ ساعتى براى تإمين زندگى و كسب و كار
3ـ ساعتى براى رفت و آمد, معاشرت با برادران دينى و دوستان مورد اعتماد و مخلص, تا شما را از عيوبتان آگاه كنند.
4ـ و ساعتى براى استراحت و برخوردار شدن از لذتهاى غير حرام.
پيامبر(ص) در مورد لذتهاى غير حرام فرمود:
فان هذه الساعه عون لتلك الساعات. يعنى اين زمان كمكى به سه زمان ديگر و مايه آسودگى و رفع خستگى دلهاست (3)
چهار مفهوم در روايت ذكر شده است.
مناجات با خدا ـ كسب و كار ـ معاشرت با برادران ـ لذتهاى حلال

1. مناجات با خدا
در مورد دعا آيات و روايات فراوان ديده شده و در وصف آن گفته ها گفته اند و شعرها سروده اند ولى چون بحث در مورد بهره ورى است و جنبه اقتصادى دارد دو نكته اهميت دارد:
اول اينكه در نظام اقتصادى اسلامى رابطه با خداوند در هيچ حالت قطع نمى شود, بر خلاف نظام سرمايه دارى و اقتصاد كلاسيك.
دوم اينكه در ميان دعا مضامينى وجود دارد كه روابط تنگاتنگى بين دعا و كسب را بيان مى كند يكى از شرايط استجابت دعا در روايات حلال بودن كسب و كار و كسب درآمدهاى مشروع است.
پيامبر(ص) فرمود:
بنده اى با لقمه حرام دست به دعا برمى دارد وقتى حال او اينگونه است چگونه دعايش مستجاب شود؟(4)
در بيان ديگرى فرمود:
از راه حلال كاسبى كن تا دعايت مستجاب شود, كسى كه لقمه حرام مى خورد تا چهل روز دعايش مستجاب نمى گردد.(5)

2. كسب و كار
از تعمق در آيات قرآن اين نتيجه را مى توان گرفت كه خداوند ضمن توجه دادن انسان به توحيد در خالقيت او را دعوت به حركت و استفاده از موهبت هاى الهى مى نمايد و در اين مسير او را به شكافتن زمين و استفاده از راههاى دريايى توجه داده و در نهايت, كار و تلاش را ((حركت براى دريافت فضل خدا)) ناميده است.
((و آخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل الله; و برخى به سفر براى كسب و تجارب از كرم خدا روزى مى طلبند.))(6)
روايات نيز ضمن تإكيد بر كار انسان را از بيكارى برحذر داشته اند.
پيامبر (ص) فرمود:
خداوند مومن شاغل را دوست دارد.(7)
و در روايت ديگرى فرمود:
((ان كان الشغل مجهده فالفراغ مفسده;
گر چه كار كردن مايه رنج و زحمت است اما بيكارى موجب فساد و تباهى است)). (8)
امام كاظم (ع) فرمود:
خداوند از بنده پر خواب نفرت دارد.
خداوند از بنده بيكار نفرت دارد. (9)
امروزه بحث كار و بيكارى فراتر از يك مسئله اقتصادى است و شكل سياسى به خود گرفته است. با يك جستجوى سطحى حدود هفت هزار پايگاه و مقاله در مورد كار و بيكارى در اينترنت قابل دسترسى است كه حاكى از اهميت فوق العاده جهان به اين مسئله است. امروزه در اقتصاد سياسى اين مسئله به حدى اهميت پيدا كرده است كه كارگزاران اقتصاد سياسى حاضرند جامعه, زير بار كمرشكن تورم برود اما مقدارى از بيكارى كم شود و همين مشكل بيكارى و نوشتن مقاله اى در مورد آن به ويليام فيليپس شهرت جهانى بخشيد و دريچه هاى جديد بر روى اقتصاد دانان بزرگى مانند ساموئلسون و سولو گشود.(10)
امروزه دنياى اسلام با دو نگرانى مواجه است:
اولا كشورهاى اسلامى هنوز مزيت هاى نسبى خود را در عرصه جهانى پيدا نكرده اند. ثانيا از نيروى كار فراوان استفاده بهينه نمى شود در نتيجه به عنوان نيروى كار ارزان قيمت روانه كشورهاى ديگر مى شوند. با اين ثروت خدادادى نفت را بدون ارزش افزوده و به صورت خام به ديگر كشورها صادر نمايند حال آنكه بااينهمه نيروى كار مى توان نفت را به صورت كالاى نهايى صادر كرد.

3. معاشرت با برادران
گرچه تنهايى و درون گرايى مى تواند انسان را در شناخت جنبه هاى مختلف يارى كند و او را به شناخت و معرفت خويش كه مقدمه معرفت خداست برساند اما از سوى ديگر ارتباط با مردم و شخصيت هاى مختلف مى تواند از انسان شخصيتى اجتماعى بسازد. جنبه هاى مثبت وجودى خود را تقويت نموده و كاستى ها را جبران نمايد. راز كاميابى پيامبران الهى اين بود كه با ديگران معاشرت مى كردند و به قدر فهمشان با آنان سخن مى گفتند.
((انا معاشر الانبيإ امرنا ان نكلم على قدر عقولهم,
به ما پيامبران امر شده است كه با مردم به اندازه فهم و دركشان سخن بگوييم. (11)
آنچه در معاشرت مهم بود و رعايت مى كردند خوشرويى, سخاوتمندى, پاكيزگى و استعمال عطر از كارهاى هميشگى آنان بوده است. (12) و اين شد كه خداوند مزد اين معاشرت را ((شرح صدر)) (13) قرار داده آنها دريا دل شدند قطره ها در آنها اثر نگذاشت و موج هم بنيانشان را بر باد نداد.

4. بهره مندى از لذتهاى حلال
آنچه مى تواند به سه بخش ديگر كمك كند همين قسمت چهارم است كه در اقتصاد امروزى به فراغت تعبير مى شود نكته مهم اينكه در روايات ما مراد از فراغ, بيكارى است كه اين دو واژه در اقتصاد اسلامى و اقتصاد غرب از بيكارى بهemployment) ) و از فراغت بهleisure) ) تعبير مى شود پس بيكارى در روايات معادلemployment) ) است كه در حالتى اتفاق مى افتد كه عرضه نيروى كار بر تقاضاى آن فزونى يابد. كارگران حاضرند با حقوق و دستمزد رايج در جامعه مشغول كار شوند اما كار وجود ندارد. در اقتصاد بيش از هشت نوع بيكارى تعريف كرده اند (14) كه مشهورترين آنها بيكارى ارادى و غير ارادى است. اگر نيروى كار با سطح حقوق معين حاضر به كار نباشد و با اختيار خود بيكارى را انتخاب نمايد در اين صورت بيكارى ارادىunememployment) voluntary ) به وجود مىآيد. فرض كنيد فارغ التحصيلان آموزش عالى به علت علاقه به شغلهاى دولتى حاضر به فعاليت در بخش خصوصى نباشند, در نتيجه بيكارى را ترجيح دهند و بيكار باشند. اما گاهى شخص حاضر است هر كارى را انجام دهد ولى به علت عرضه فراوان نيروى كار و كمبود تقاضا كسى او را استخدام نكرده و بيكارى ناخواسته بر او تحميل شود اين نوع بيكارى را بيكارى غير ارادى گويندvoluntary unememployment) ).
همانطور كه اشاره شده بيكارى يك جنبه منفى در اقتصاد است اما فراغت در غرب داراى ارزش مثبت است. نيروى كار حاضر است بخشى از كار خود را كم كرده و بر فراغت بيفزايد. به عبارت ديگر فراغت را با درآمد مبادله كند ودر درآمدهاى بالا كار او كمتر از فراغت شود. مثلا وقتى درآمد او سه برابر شود از كار كم كرده و فراغت را جايگزين مى كند(15) علت اين كار دقيقا همان چيزى است كه در روايت آمده, چون علاوه بر اينكه جسم و روح را فرسوده نمى كند مى تواند كار يا خدمتى را كه توليد مى كند از كيفيت بهترى برخوردار باشد. تا اينجا با اقتصاد غرب اختلافى نيست اما نكته ارزشمند حديث ((لذتهاى غير حرام)) است كه بايد به تناسب جامعه امروزى مصداقهاى آن را شناخت. تفسير اين بحث به آينده موكول مى شود اما براى نتيجه گيرى مى توان به نكته اى اشاره كرد.

يك سوال و يك پيشنهاد:
علامه طباطبايى در يكى از مباحث اجتماعى, كلامى به اين مضمون دارد كه دين قدرت اداره جامعه را دارد. همانطور كه در صدر اسلام از اين توانايى برخوردار بود. ايشان در توضيح مى فرمايد: مردم امروز با آن زمان از نظر خصوصيات و نيازهاى جسمانى تفاوت ندارد. آنها به آب و غذا و سفر و… نيازمند بودند امروز نيز همين نيازها مطرح است فقط شكل رفع نيازها فرق كرده است. اين كلام علامه قابل تإمل است. حال سوال اين است: چگونه در آن زمان كه آغاز تولد اسلام بود و از وسايل تفريحى خاصى استفاده نمى شد, اما مسلمين با شور و نشاط به جنگ و جهاد مى پرداختند.
علاوه بر آن از انس با خدا و مناجات هم زيباترين حكايتها در متون دينى و تاريخى آمده است. زمانى كه شماره گذارى و پلاك در كوچه ها مرسوم نبوده رسول خدا منزل صحابه را از روى صوت قرآن آنها تشخيص مى داده است. آيا واقعا براى نشاط و فرح بخشيدن به جامعه بايد از لذتهاى حرام استفاده كرد و در اين مسير از فرهنگ بيگانه سود برد؟
امروزه سرانه اختصاصى براى زندگى هر فرد كافى نيست. مسئولين فرهنگى بايد به جاى هزينه كردن در موارد كم بازده يا ديربازده, بودجه فرهنگى را به افزايش تفريح گاههاى سالم, ارزان كردن سفر و توسعه ورزش همگانى اختصاص دهند تا لذتهاى حلال جايگزين لذتهاى حرام گردد. عمروبن حريث خدمت امام صادق (ع) كه در منزل (تفريحگاه) برادر خود عبدالله بن محمد تشريف داشت, عرض كرد: فدايت شوم چه شده كه اينجا آمده ايد؟ حضرت فرمود: براى گردش.(16) پيامبر(ص) فرمود: ((سافروا تصحوا و تغنموا)). مسافرت كنيد تا سالم بمانيد و بهره (مادى و معنوى) ببريد.(17)

نتيجه:
از مجموع روايت امام كاظم (ع) كه ساعات را به چهار بخش تقسيم فرمودند, اين تفاوت با اقتصاد غرب حاصل شد كه در آن اقتصاد در منحنى هايى كه ترسيم مى كنند و در قسمت افقى زمان و در قسمت عمودى منحنى درآمد در هر زمان را نشان مى دهد و زمان را در بخش افقى به كار و فراغت اختصاص مى دهند و با درآمد اضافى, فراغت را مى خرند.(18)
اما در اقتصاد اسلامى هر مسلمان بخشى از درآمد را رها كرده و به جاى آن به مناجات با خداوند و محاسبه نفس مى پردازد.
قرآن در مورد نماز جمعه مى فرمايد: ((يا ايهاالذين آمنوا اذا نودى للصلوه من يوم الجمعه فاسعواالى ذكرالله و ذرواالبيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون; اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون براى نماز جمعه ندا در داده شود به سوى خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد, اگر بدانيد اين براى شما بهتر است.))(19)
از آيه مى توان استفاده كرد كه بايد بخشى از درآمد دنيوى را با بهره هاى اخروى عوض كرد. چون ((و للاخره خيرلك من الاولى و لسوف يعطيك ربك فترضى))(20)
اولا آخرت بهتر از دنياست و به جاى آنچه كه در دنيا از دست دادى آنقدر پروردگارت به تو عطا خواهد كرد تا خرسند گردى.
در مورد اختصاص بخشى از اوقات به محاسبه نفس هم گرچه ظاهرا درآمدى از دست رفته است, اما امام على(ع) فرمود: هر كس نفس خويش را به محاسبه كشيد سود برد و هر كس از آن غفلت نمود خسارت نمود.(21)
اميد است خداوند توفيق فهم كتاب و سنت را بر ما ارزانى دارد و بر اساس آن, جامعه آرمانى اسلام را بنا نموده و تا همه چيز و همه كس رنگ خدا بگيرد كه: ((صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون))(22).
 

پى نوشت ها:
1 . اعراف, 10.
2 . تحف العقول, 302.
3 . خصال, ر13, ص525.
4 . ارشاد القلوب, 149.
5 . مكارم الاخلاق, ج2, ص20, 2045.
6 . مزمل, 20.
7 . كنزالعمال, 9199.
8 . تنبيه الخواطر, ج1, ص60.
9 . الفقيه, ج3, ص169, ر3635.
10 . مارك بلاك, اقتصاددانان بزرگ جهان, ص231.
11 . بحارالانوار, ج77, ص140, ر19.
12 . نگاه كنيد به ميزان الحكمه, نبوت عامه.
13 . سوره انشراح.
14 . حريرى, محمد يوسف, اصطلاحات اقتصادى.
15 . كميجانى, على اكبر, نظرى و كاربرد اقتصاد خرد, ص239.
16 . محاسن, ج2, ص461, ر2595.
17 . كنزالعمال, ر17470.
18 . براى اطلاع بيشتر به كتاب هاى اقتصاد خرد, بخش انتخاب, فراغت رجوع كنيد.
19 . جمعه, 10.
20 . ضحى, 4 و 5.
21 . بحارالانوار, ج70, ص73, ر27.
22 . بقره, 138.