ياد ها و خاطره ها

 

يادها و خاطره ها

حجه الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان

بزرگترين پاسخ با كوچكترين انگشت!

امام در حالى كه كمترين و كوچكترين توهين به مقدسات و پيشوايان دينى را برنمى تافت و تحمل نمى كرد ولى در برابر توهين و هتاكى و بدترين جسارت به خودش, هيچ گونه عكس العملى نشان نمى داد و به سادگى از كنار آن مى گذشت. در اين زمينه نمونه هاى فراوانى را از امام سراغ دارم كه برخى از آنها را در كتاب ((در سايه آفتاب)) ذكر كرده ام و در اينجا به يك نمونه ديگر بسنده مى كنم.
يكى از عناصر ضد انقلاب در امريكا كتاب قطورى را كه سراسر هتاكى و تهمت هاى بسيار زشت عليه امام بود با استناد كذب به مرحوم آقاى پسنديده, نوشته بود. اين تهمت نامه با بهترين نگارش و حروف چينى و مرغوب ترين كاغذ و جلد در شمارگانى وسيع به طور مكرر در امريكا به چاپ رسيده و در بين ايرانيان و فارسى زبانان پخش شده بود. نسخه اى از آن را هم با پست براى امام فرستاده بودند. ما با اطلاع از محتواى زشت كتاب, آن را بايگانى كرديم. چند ماه بعد حضرت امام نسخه اى ديگر از همين كتاب را به ما دادند و فرمودند فلان كس براى من آورده است براى او بفرستيد و به اين ترتيب متوجه شديم كتاب مزبور از طريق آن شخص به امام رسيده و آن را ملاحظه فرموده اند.
آقاى رسولى خطاب به امام گفت: با توجه به اين كه اين كتاب از اول تا آخر خلاف گويى و تهمت و افترإ به جنابعالى است آن هم از قول آقاى پسنديده, هرچند هيچ كس مطالب آن را قبول نمى كند, ولى اگر تكذيب نشود ممكن است در آينده براى تاريخ ايجاد شبهه نمايد لذا مناسب است آقاى پسنديده دروغ بودن اين مطالب را اعلام كند.
حضرت امام بى اعتنا به اين پيشنهاد فقط انگشت كوچك دستشان را به علامت منفى, اندكى به طرف بالا تكان دادند و به كار خود مشغول شدند.
با مشاهده صلابت و بى اعتنايى امام نسبت به اين موضوع, يك بار ديگر, مصداق شاخص حديثى كه مومن را به كوهى پابرجا و استوار تشبيه مى كند كه هرگز طوفان هاى سخت او را تكان نمى دهد, در امام مجسم يافتم و در برابر عظمت روح و بلنداى قله وجودى امام, شگفت زده, احساس كوچكى كردم و بر ارادت و عشقم به ساحت ملكوتى ايشان افزوده شد با اين حال, انديشيدم كه ما بايد تكليف خود را انجام دهيم و به دنبال آن با حاج احمد آقا موضوع را در ميان گذاشتم و پيشنهاد كردم در ادامه چاپ خاطرات افراد مختلف در مجله پاسدار اسلام اين بار تحت همين عنوان با آقاى پسنديده مصاحبه و آن را چاپ كنيم و از ايشان درخواست كردم به منظور حاضر كردن آقاى پسنديده براى مصاحبه كمك كنند. آقاى حاج احمد آقا استقبال كرد و پذيرفت و اولين جلسه را به اتفاق ايشان به منزل آقاى پسنديده رفتيم و اولين مصاحبه انجام پذيرفت و طى حدود ده جلسه صحبت ها و خاطرات ايشان را ضبط كردم و علاوه بر صوت, تصوير ويديويى ايشان را نيز ضبط نمودم. نوارها در حدود 500 صفحه پياده شد و تلخيص آن را مجددا براى تصحيح نهايى نزد آقاى پسنديده بردم تا سنديت مطالب ايشان علاوه بر صوت و تصوير با دستخط ايشان نيز مستحكم تر شود, آقاى پسنديده نيز علاوه بر تصحيح مطالب پياده شده, چند صفحه ديگر با دستخط خودشان نوشتند. اين خاطرات در شماره هاى 84, 85, 86, 87, 88, 89 پاسدار اسلام در ماه هاى پايانى سال 67 و فروردين و ارديبهشت سال 68 به چاپ رسيد.
لازم به يادآورى است كه مجله پاسدار اسلام را به طور مرتب در اولين روزهايى كه به تهران مى رسيد خدمت امام تقديم مى كردم و تنها موردى كه استثنإا در تقديم به امام تإخير شد, و امام سراغ گرفتند يكى از همين شماره هايى بود كه خاطرات آقاى پسنديده در آن چاپ مى شد به علاوه حاج احمد آقا برايم نقل كرد كه امام از قوت و بقإ حافظه آقاى پسنديده در آن شرايط سنى كه حدود 90 سال داشتند و ذكر اسامى فراوان و تاريخ هاى دقيق حوادث, اظهار تعجب كرده بودند و به اين ترتيب مطلع شدم كه امام نيز اين خاطرات را خوانده بودند.
در سال هاى بعد نيز مجموعه اين خاطرات را به حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى دادم و توسط انتشارات سوره در يك مجلد تحت عنوان خاطرات آيه الله پسنديده به چاپ رسيد و نوار ويديويى آن را نيز به صدا و سيما دادم كه در ساخت برنامه هاى مربوط به امام مورد استفاده قرار گرفت.
نكته جالب در صحبت هاى آقاى پسنديده كه امام نيز از آن اظهار شگفتى كرده بودند اين بود كه در هر جلسه بدون اتكا به يادداشت, دهها نام و تاريخ دقيق كه عمدتا مربوط به زمان كودكى و نوجوانى ايشان بود را ذكر مى كرد كه بسيارى از نام ها به سبك قديم با پيشوندها و پسوندهاى مركب همراه با نسبت ها و روابط آن ها با يكديگر بود.
با تهيه خاطرات آقاى پسنديده مستند به صوت, تصوير و كتابت ايشان و انتشار آن, كارى تاريخى انجام گرفت كه به طور غير مستقيم پاسخ و تكذيبيه اى بود به دروغ ها و تهمت هايى كه به آقاى پسنديده نسبت داده بودند اما انعكاس آن در غرب به خصوص امريكا كه محل انتشار آن اكاذيب بوده از توان ما خارج بود. اين موضوع را نيز خداوند به دست دشمن حل كرد و باز هم تفسيرى عينى از آيه قرآنى ((ان الله يدافع عن الذين آمنوا)) يعنى دفاع خداوند از انسان هاى مومن را شاهد بوديم.
به اين ترتيب كه وقتى در يكى از شماره هاى پاسدار اسلام در خاطرات آقاى پسنديده اين مطلب مطرح شده بود كه جد اعلاى امام از سادات ساكن در كشمير بوده است, دشمن به گمان اين كه نقطه ضعفى از زبان برادر امام به دست آورده است به قصد افشاى آن, مصاحبه و خاطرات آقاى پسنديده به نقل از مجله پاسدار اسلام در يكى از روزنامه هايى كه با تيراژ ميليونى در امريكا منتشر مى شود مطرح كردند و در نتيجه خاطرات اصلى آقاى پسنديده اجمالا در سطح جهانى مطرح گرديد و آن شماره مجله پاسدار اسلام با آن كه چند بار تجديد چاپ شد, باز هم ناياب گرديد.
مكر الهى به مكر دشمن غالب آمد. دشمن مى خواست بگويد اگريك روز طرح هندى الاصل بودن امام در يكى از روزنامه هاى رژيم شاه موجب برانگيختن مردم عليه شاه گرديد, امروز برادر امام به همان مطلب اعتراف كرده است در حالى كه با اندكى تإمل موضوع براى همه قابل فهم بود كه در آن جا قصد و لحن توهين باعث قيام مردم شد و همه سادات قبل از اين كه هندى يا ايرانى و لبنانى و عراقى باشند اصلا مدنى و مكى هستند و اين يكى از افتخارات ايران است كه بيشترين فرزندان رسول خدا(ص) به ايران مهاجرت كردند و انتشار اسلام به طرف مشرق زمين نيز از طريق ايران و مهاجرت ايرانيان و هم چنين سادات به اين مناطق صورت پذيرفته است و از جمله اجداد امام كه ساكن در خراسان بوده اند و از آن جا براى تبليغ تشيع به كشمير مهاجرت كرده بودند.