رهنمودهاى مقام معظم رهبرى
موضع ملت ايران در اينباره (تجاوز آمريكا و انگليس به عراق) همانند ملت عراق است ملت ايران نيز همچون ملت عراق از سقوط صدام خوشحال است اما فجايع صورت گرفته در عراق و اشغالگرى و تجاوز را به شدت محكوم مىكند. و با رد گماشته شدن يك حاكم نظامى آمريكايى در عراق معتقد است سرنوشت ملت عراق بايد تنها به دست اين ملت تعيين شود.
در قضيه عراق چهار مسئله كاملاً مجزا يعنى سقوط صدام،فجايع پيش آمده براى ملت عراق، تجاوز آمريكا و انگليس به يك كشور مستقل و مسئله اداره آينده عراق وجود دارد كه جمهورى اسلامى ايران در مورد هر كدام از اينها،موضعى شفاف و روشن دارد كه برخاسته از فكر و تدبير اسلامى است و با رعايت مصالح و منافع كشور اتخاذ شده است.
ملت عراق از سقوط صدام كاملاً خوشحال است اما در جنگ بين صدام و اشغالگران آمريكايى كاملاً بيطرف بود و ملت و دولت ايران نيز دقيقاً هيمن موضع را اتخاذ كردند و مسئولان باتلاش و كوشش، اجازه ندادند در طول جنگ به هيچ يك از طرفين درگير كمكى شود.
رزمندگان دلاور ما بدون هيچ امكانات نظامى، 35 روز در برابر هجوم عراقىها به خرمشهر مقاومت كردند كه ملت ايران بايد به آنها افتخار كند اما بغداد با بيش از 120 هزار نيروى نظامى، سه روزه سقوط كرد كه اين قضيه، واقعاً مشكوك است.
دبير كل سازمان ملل در اين قضيه توقعات جامعه جهانى را برآورده نكرد و هيچيك از اركان سازمان ملل اعم از شوراى امنيت و مجمع عمومى سازمان ملل حتى يك جلسه براى محكوميت تجاوز به عراق تشكيل ندادند.
در اين تجاوز مشخص شد، آمريكا محور شرارت واقعى است و حقيقتاً همان گونه كه امام بزرگوار فرمودند،شيطان بزرگ است.
نه ملت عراق نه ملت ايران و نه جامعه بين المللى، گماشته شدن يك حاكم نظامى آمريكايى بر عراق را نخواهد پذيرفت.
آمريكايىها مىخواهند با گماشتن اين حاكم نظامى، به تدريج كنترل فرهنگ ملت عراق را نيز در دست گيرند و طرز تفكر اين ملت را در مورد اشغالگران تغيير دهند اما اين كار نشدنى است و نسلهاى بعدى ملت عراق نيز جنايات آنها را از ياد نخواهند برد.
ملت عراق از چاله صدام ديكتاتور به چاه يك ديكتاتور آمريكايى مىافتد و ما نيز اين مسئله را تجاوز به حريم اسلام و مسلمين مىدانيم.
آمريكايىها در عرصه شعار آزادى و دموكراسى شكست مشهودى خوردند و نشان دادند كه ليبرال دموكراسى، تجاوز به حريم ديگر كشورها و لگد مال كردن ملتهاى ديگر را تجويز مىكند.
اگر آمريكايىها راست مىگويند و براى سقوط صدام و آزادى ملت عراق آمدهاند اكنون كه صدام سقوط كرده بايد بى درنگ از اين كشور خارج شوند و اداره امور عراق را به دست خود اين ملت بسپارند اما آنها اين كار را نمىكنند چون دروغ مىگويند.
گروهها و فعالان سياسى بايد با مراقبت از بروز هرگونه هرج و مرج و انتقامگيرىهاى نادرست، از ايجاد هرگونه زمينه كه موجب پايدارى حضور اشغالگران در عراق شود،پرهيز كنند.
كسانى كه سالهاى متمادى به نام مردم عراق سخن مىگفتند، اكنون بايد به مردم عراق و آرمانهاى آنان وفادار باشند و از هرگونه پنهان كارى و زدوبند با بيگانگان و قدرتهاى خارجى خوددارى كنند.
اگر ضعف و نقص در كار ما باشد اسلام نيز زيان مىبيند و دشمن نيز در اين مسئله حداكثر سوءاستفاده را مىكند.
مسئولان بايد با جديت، همدلى و پرداختن به مسائل اصلى اين هدف (اثبات كارآمدى نظام دينى جمهورى اسلامى) را محقق كنند و ملت آگاه و نجيب ايران نيز بايد تلاش براى تحقق اين هدف را از مسئولان سه قوه و همه نهادها و دستگاهها طلب كنند.حمايت مجامع بين المللى از متجاوز
دنيا امروز گرفتار جهانخواران و غارتگرانى است كه كشورها را به آتش مىكشند و غارت مىكنند و نيز گرفتار وابستگان آنان است كه منافع ملتها و كشورهاى خود را فداى منافع ابر قدرتها مىكنند و همچنين گرفتار سازمانهاى دست نشانده قدرتهاى بزرگ بويژه آمريكاست كه با اسم بىمحتواى شوراى امنيت و عفو بينالملل و حقوق بشر و از اين قبيل مفاهيم بىمحتوا كه به قدرتهاى بزرگ خدمت مىكنند و در حقيقت مجرى احكام و مقاصد آنان و مأمور محكوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرتهاى بزرگ جهانخوار هستند مىباشند… (21/11/61)
ما در عصرى هستيم كه جنايتكاران به جاى توبيخ و تأديب، تحسين و تأييد مىشوند. ما در عصرى بسر مىبريم كه سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابر جنايتكاران و مدافع ستمكارى آنان و بستگان آنان هستند. (28/3/62)
مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است. اين دو ابر قدرت كه تمام دنيا را در زير بال خودشان نگه داشتهاند و از آنها استفاده مىكنند، اينها مشغول به يك طرح هايى هستند…كه براى آتيه بشر خطرناك است گرچه هر دستهاى از دسته ديگر مىترسند و اين ابر قدرت از آن ابر قدرت و آن از اين، لكن ممكن است كه يك وقت در رأس يكى از اين دو ابر قدرت، يك ديوانهاى واقع بشود مثل هيتلر يا مثل صدام و به واسطه آن جنونى كه براى قدرت دارد، دنيا را به تباهى بكشد. و اگر خداى نخواسته يك جنگ بين اين دو قدرت در امروز تحقق پيدا كند، اينها دنيا را به خاك و خون مىكشند و به تباهى. مشكل دنيا امروز اينها هستند. بايد براى آتيه دنيا، امروز تودههاى مردم، نويسندگان، گويندگان، فكر بكنند و مردم را آگاه بكنند به اين خطرى كه تمام بشريت را تهديد مىكند، آگاه كنند همه تودههاى دنيا را كه اين خطر بزرگ پيش است و اگر اين ابر قدرتها در اين حالى كه هستند…به همين حال باقى باشند دنيا ممكن است كه به خرابى بكشد و عمده ضررش به ملتها برسد. (13/8/61)
قدرتهاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است. دنيا، دنياى سابق نيست. كه يا انگلستان بايد بر همه دنيا حكومت كند يا اروپا يا آمريكا و يا شوروى دنيا امروز نمىپذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را، دنيا نمىپذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمىپذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديد نظر بكنند. (18/11/62)